ادامه از نوشتار پیشین
-موضوعاتی که برای نخستین بار توسط قرآن مطرح شد.
- سوره جاثیه ۶۵ امین سوره بر حسب تاریخ نزول
جاثیه: به معنی به زا نو در آمدن است. آیه ۲۸ همین سوره
محل نزول: مکه
حم . (۱)
تنزیل این کتاب عظیم از جانب خدای مقتدر حکیم است. (۲)
تشویق برای تفکر در چگونگی ایجاد جهان
همانا در خلقت آسمانها و زمین برای اهل ایمان آیات و ادلّهای پدیدار است. (۳)
تشویق برای تفکر در چگونگی خلقت انسانها و جانوران ودلائل پراکندگی آنان
و در خلقت خود شما آدمیان و انواع بیشمار حیوان که در روی زمین پراکنده است هم آیات و براهینی برای اهل یقین آشکار است. (۴)
تشویق برای تفکر در آمدن و رفتن شب و روز ، بارش باران و برف، بادها و فصلها
و نیز در رفت و آمد شب و روز و آنچه خدا از آسمان روزی (برای خلق از برف و باران) میفرستد و زمین را پس از خزان مرگ دیگر بار بدانها زنده میسازد و در وزش بادهای عالم، در همه این موجودات برای خردمندان جهان آیاتی پیداست. (۵)
اینها آیات خداست که ما بر تو به حق تلاوت میکنیم، پس بعد از خدا و آیات روشن او دیگر به چه برهان ایمان میآورند؟ (۶)
وای بر هر دروغگوی بسیار زشتکار. (۷)
آن که آیات خدا را که بر او تلاوت میشود شنیده و بر تکبر و طغیان اصرار میکند چنانکه گویی هیچ آیات را نشنیده است، چنین کسانی را به عذاب دردناک بشارت ده. (۸)
و چون از آیات ما چیزی بداند آن را به مسخره میگیرد، چنین مردم کافر را عذاب ذلّت و خواری مهیّاست. (۹)
آنها را آتش دوزخ در پیش است و آنچه اندوختند هیچ آنان را نجات و رهایی ندهد و آنچه غیر خدا دوست گرفتند به کارشان نیاید و کیفر آنها بزرگ عذاب قهر خداست. (۱۰)
این قرآن هدایت خلق است و آنان که به آیات خدای خود کافر شدند جزای آنها عذاب دردناک دوزخ است. (۱۱)
رام بودن دریاها در اکثر مواقع
خداست آن که برای شما دریا را مسخر گردانید تا کشتی به امر او در آب جاری شود و از آن از فضل خدا (روزی) طلبید و باشد که شکر نعمتش به جای آرید. (۱۲)
تشویق به تفکر در آسمان و زمین
و آنچه در آسمانها و زمین است تمام را مسخر شما گردانید و اینها همه از سوی اوست. در این کار نیز برای مردم با فکرت آیاتی کاملا پدیدار است. (۱۳)
روزگاران خدایی
به آنان که ایمان آوردهاند بگو تا از مردمی که به ایّام الهی امیدوار نیستند درگذرند تا خدا عاقبت هر قومی را به پاداش اعمال خود برساند. (۱۴)
هر کس کار نیک کند به نفع خود و هر که بد کند به زیان خویش کرده است، آن گاه به سوی خدای خود بازگردانیده میشوید. (۱۵)
و ما بنی اسرائیل را کتاب (آسمانی تورات) و حکم و نبوت عطا کردیم و از هر روزی لذیذ و حلال نصیب آنها گردانیدیم و آنان را بر اهل دوران خود فضیلت دادیم. (۱۶)
و نیز به آن قوم آیات و معجزات روشن در امر عطا نمودیم و آنها خلاف و نزاع بر نینگیختند مگر دانسته، برای ظلم و تعدّی به حقوق یکدیگر. البته خدا بین نزاع و اختلافات آنها روز قیامت داوری خواهد کرد. (۱۷)
سپس ما تو را بر شریعت کامل در امر دین مقرر فرمودیم. تو آن را کاملا پیروی کن و هیچ پیرو هوای نفس مردم (مشرک) نادان مباش. (۱۸)
اتحادیه ستمکاران جهانی
آن مردم هیچ تو را در برابر خدا به کار نیایند، و ستمکاران عالم به نفع خود در ظلم و ستم دوستدار و مددکار یکدیگرند و خدا دوستدار و مددکار متقیان است. (۱۹)
این قرآن برای عموم مردم مایه بصیرت بسیار و برای اهل یقین موجب هدایت و رحمت پروردگار است. (۲۰)
آیا آنان که مرتکب اعمال زشت و تبهکاری شدند گمان کردند رتبه آنها را مانند کسانی که ایمان آورده و نیکوکار شدند قرار میدهیم تا در مرگ و زندگانی هم با مؤمنان یکسان باشند؟ حکم آنها اندیشه بسیار باطل و جاهلانهای است. (۲۱)
معیار آفرینش آسمان و زمین " حق" است
و خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده است و عاقبت هر نفسی بی هیچ ستمی پاداش هر عملی که کرده است خواهد یافت. (۲۲)
حق به معنی عدالت، اندازه ، میزان و...می باشد
(ای رسول ما) آیا مینگری آن را که هوای نفسش را خدای خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه ساخته و مهر قهردبر گوش و دل او نهاده و بر چشم وی پرده ظلمت کشیده؟ پس او را بعد از خدا دیگر که هدایت خواهد کرد؟ آیا متذکر این معنی نمیشوید؟ (۲۳)
از روی علم و دلیل سخن نمی گویند
و کافران گفتند که زندگی ما جز همین نشأه دنیا و مرگ و حیات طبیعت نیست و جز دهر و طبیعت کسی ما را نمیمیراند. و این سخن نه از روی علم و دلیل بلکه از روی جهل و وهم و خیال میگویند. (۲۴)
و چون آیات و ادلّه روشن ما بر آن کافران تلاوت شود دیگر حجت و عذری نداشته جز اینکه گویند: اگر راست میگویید پدران ما را (زنده کنید و) بیاورید. (۲۵)
بگو: خدا شما را زنده کند سپس بمیراند و باز تمام شما را جمع گرداند به روز قیامت که آن روز بی شک و ریب بیاید و لیکن اکثر مردم نمیدانند. (۲۶)
آسمانها و زمین همه ملک خداست و روزی که ساعت قیامت بر پا شود آن روز اهل باطل زیانکار خواهند بود. (۲۷)
روز به زانو در آمدن
و در آن روز هر گروهی را بنگری که به زانو در آمده و هر فرقه به سوی کتاب و نامه عمل خود خوانده شود (و ندا شود که) امروز همه به پاداش اعمال خود میرسید. (۲۸)
این کتاب ضبط ما به حق بر شما سخن میگوید، که ما هر چه میکردهاید همه را درست مینگاشتیم. (۲۹)
دو اصل اصلی: ایمان به خدا و نیکوکاری
اما آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند آنها را خدا در رحمت خود داخل سازد که آن سعادت و فیروزی معیّن و معلومی است. (۳۰)
و اما به آنان که کافر شدند آیا بر شما آیات مرا تلاوت نمیکردند و شما تکبر و عصیان کرده و مردمی بدکار و مجرم بودید؟ (۳۱)
خداناباوران: ما که نمی فهمیم قیامت یعنی چه
و چون به شما گفته شد که وعده خدا حق است و در قیامت هیچ شک و ریب نیست شما گفتید: قیامت چیست؟ نمیفهمیم، بس خیالی پیش خود میکنیم و به آن هیچ یقین نداریم. (۳۲)
و در آن هنگام بر آنان نتیجه اعمال بدشان پدید آید و عذابی که به آن تمسخر میکردند به آنها احاطه کند. (۳۳)
و با آنها خطاب شود که امروز ما شما را فراموش میکنیم چنانکه شما ملاقات این روز سخت را فراموش کردید. اینک منزل شما آتش دوزخ است و بر نجات خود هیچ یار و یاوری ندارید. (۳۴)
این عذاب شما کیفر آن است که به آیات خدا تمسخر کردید و مغرور زندگانی دنیا شدید. پس کافران امروز از آتش دوزخ رهایی ندارند و هیچ عذر و توبه ایشان نپذیرند. (۳۵)
باری ستایش و سپاس مخصوص خداست که به یکتایی آفریننده آسمانها و زمین و همه جهانهای بینهایت است. (۳۶)
و مقام جلال و کبریایی در آسمانها و زمین مخصوص اوست و او یکتا خدای مقتدر حکیم است. (۳۷)
۱۱ موضوع
ادامه از نوشتار پیشین
-موضوعاتی که برای نخستین بار توسط قرآن مطرح شد(بخش دوم)
-سوره دخان ۶۴ امین سوره بر حسب تاریخ نزول
میراث قدیم مصریها به دیگران واگذار شد
آنگاه دریا را آرام و خشک بگذار و بگذر که فرعون و لشکریانش تمام به دریا غرق شوند. (۲۴)
چه بسیار باغ و بستانها و چشمههای آب، (۲۵)
و کشت و زرعها و مقام و منزلهای عالی رها کردند و رفتند. (۲۶)
و ناز و نعمت وافری که در آن غرق بودند و از همه چشم پوشیدند. (۲۷)
این چنین بود و ما آن ناز و نعمتها را از قوم گذشته ارث به قوم دیگر دادیم. (۲۸)
و بر مرگ گذشتگان هیچ چشم آسمان و زمین نگریست و بر هلاکشان مهلت ندادند. (۲۹)
و البته ما بنی اسرائیل را از عذاب ذلّت و خواری نجات دادیم. (۳۰)
از شر فرعون که سخت متکبر و ستمکار بود آسوده ساختیم. (۳۱)
و آنها ر ا بر عالمیان به علم و دانش برگزیدیم. (۳۲)
و آیات و معجزاتی بر آنها به دست موسی آوردیم که در آن کاملا و آشکارا آزمایش شوند. (۳۳)
همانا اینان (یعنی مشرکان مانند دهریان) البته خواهند گفت، (۳۴)
که ما جز این مرگ اول نداریم و هیچ زنده نخواهیم شد. (۳۵)
پس پدران ما را اگر راست میگویید بیاورید. (۳۶)
آیا اینان بهترند یا قوم تبّع و اقوام پیش از آنان که چون بسیار مردم بدکار مجرمی بودند ما همه را هلاک کردیم. (۳۷)
اساس خلقت حق است که به معنی میزان و حکمت است
و ما آسمانها و زمین و آنچه را بین آنهاست به بازیچه خلق نکردیم. (۳۸)
آنها را جز به حق نیافریدیم و لیکن اکثر مردم از آن آگاه نیستند. (۳۹)
همانا روز قیامت که روز فصل و جدایی (مؤمن و کافر) است وعدهگاه جمیع خلایق است. (۴۰)
روزی که هیچ حمایت خویش و یار و یاوری کسی را از عذاب نرهاند و احدی را نصرت نکنند. (۴۱)
مگر آن که خدا به او رحم کند، که او تنها بر خلق مقتدر و مهربان است. (۴۲)
همانا درخت زقّوم جهنّم، (۴۳)
قوت و غذای بدکاران است. (۴۴)
که آن غذا در شکمهاشان چون مس گداخته در آتش میجوشد. (۴۵)
آن سان که آب به روی آتش جوشان است. (۴۶)
(خطاب قهر رسد که) این بدکار را بگیرید و به میان دوزخ افکنید. (۴۷)
پس از آن آب جوشان بر سرش فرو ریزید. (۴۸)
بچش که تو بسیار توانمند و گرامی هستی. (۴۹)
این همان عذابی است که از آن در شک و انکار بودید. (۵۰)
همانا (آن روز سخت) آنان که متّقی و خداترس بودند مقام امن و امان یابند. (۵۱)
در باغها و کنار چشمهها و نهرها بیارامند. (۵۲)
لباس از سندس و استبرق (حریر نازک و ستبر) پوشند و رو به روی هم بر تختها تکیه زنند. (۵۳)
همچنین است و با حوریان زیبا چشمشان جفت قرار دادهایم. (۵۴)
در آن بهشت پر نعمت از هر نوع میوهای بخواهند بر آنان حاضر و (از هر درد و رنج و زحمت) ایمن و آسودهاند. (۵۵)
و جز آن مرگ اول (که از دنیا مردند) دیگر هیچ طعم مرگ را نمیچشند و خدا آنها را از عذاب دوزخ محفوظ خواهد داشت. (۵۶)
این به فضل و رحمت خدای توست و همین به حقیقت سعادت و فیروزی بزرگ است. (۵۷)
و ما این قرآن را به زبان تو آسان کردیم تا مگر خلقان متذکر (حقایق آن) شوند. (۵۸)
پس (از تلاوت این آیات و اتمام حجت بر کافران) منتظر (عذاب بر آنان) باش چنان که آنها هم (بر تو) انتظار بد دارند. (۵۹)
۲ موضوع
ادامه از نوشتار پیشین
-نکاتی که بررای نخستین بار توسط قرآن مطرح شد
- سوره دخان شصت و چهارمین سوره برحسب تاریخ نزول
حم(۱)
قسم به این کتاب روشن بیان. (۲)
شب قدر و تقدیرات
که ما آن را در شبی مبارک (شب قدر) فرستادیم، که ما بیم کنندهایم (و خلق را از عذاب قیامت آگاه کنیم و بترسانیم). (۳)
در آن شب هر امر استواری (با حکمت و تدبیر نظام احسن) معیّن و ممتاز میگردد. (۴)
تعیین آن امر البته از جانب ما که فرستنده پیغمبرانیم خواهد بود. (۵)
(این ارسال رسول از) لطف و رحمت پروردگار توست که شنوا و داناست. (۶)
همان پروردگاری که خالق آسمانها و زمین و هر آنچه میان آنهاست اوست اگر یقین دارید. (۷)
هیچ خدایی غیر او نیست، او زنده میگرداند و باز میمیراند، او خدای آفریننده شما و پدران پیشین شماست. (۸)
(کافران را به خدا و قیامت ایمان نیست) بلکه با شک و ریب به بازیچه مشغولند. (۹)
فضای آلوده و انبوه از دود در آینده و یا ایام پایانی جهان
(ای رسول) منتظر باش روزی را که آسمان دودی پدید آرد پیدا و آشکار. (۱۰)
آن دود آسمانی که عذابی دردناک است مردم را احاطه کند. (۱۱)
(دانش جدید تایید می کند که خورشید سر انجام در خود فرومی ریزد و این فروریزش باعث ایجاد یک سحابی گازی شکل بدور خورشید می گردد که بتدریج بزرگ شده ، منظومه شمسی را فرا می گیرد و و قتی بزمین نزدیک می گردد بخاطر حرارت بسیار بسیار زیاد آب دریا ها تبخیر می شوند و حیات را بر روی زمین دچار نابودی می سازد.)
(و کافران فریاد برآرند که) پروردگارا، این عذاب از ما بر طرف ساز که ما البته ایمان میآوریم. (۱۲)
کجا متذکر شده و ایمان میآورند در صورتی که رسول ما با آیات روشن بیان آمد (و ایمان نیاوردند). (۱۳)پس باز از او اعراض کردند و گفتند: او شخص دیوانهای است که (مردم قرآن را) به او آموختهاند. (۱۴)
ما تا زمانی اندک ذاب را برمیداریم ولی شما باز بر میگردید. (۱۵)
(ای رسول منتظر باش) آن روز بزرگ که ما به عذاب سخت بگیریم و البته ما انتقام خواهیم کشید. (۱۶)
و ما پیش از این امت قوم فرعون را آزمودیم و رسولی بزرگوار به سوی آنها فرستادیم. (۱۷)
(او گفت) که (ای فرعونیان) امر بندگان خدا را به من واگذارید، که من بر شما به یقین رسول امین پروردگارم. (۱۸)
و زنهار بر خدا تکبر و طغیان مجویید که من بر شما حجت آشکار آوردم. (۱۹)
قوم فرعون می خواستند موسی را سنگسار کنند
و من به خدای خود و خدای شما پناه میبرم از اینکه عزم آزار و سنگسار من کنید. (۲۰)
و اگر به (رسالت) من ایمان نمیآورید پس مرا به حال خود واگذارید (و در پی قتل و آزارم بر نیایید).
پس دعا کرد که ای خدا، اینان مردمی سخت مجرم و بدکارند. (۲۲)
پس تو بندگان (با ایمان) مرا شبانه از شهر بیرون بر، چرا که فرعونیان شما را تعقیب کنند. (۲۳)
آن گاه دریا را آرام و خشک بگذار و بگذر که فرعون و لشکریانش تمام به دریا غرق شوند.(۲۴)
ادامه دارد
۳ موضوع
ادامه از نوشتار پیشین
آیا معصومیت الهی ممکن است ؟ و آیا این معصومیت که اعطایی است ارزشی هم دارد؟
معصومیتی که از طرف خدا باشد چه ارزشی دارد؟
در نوشتار های پیشین گفتیم که از ویژگی های لازم درشأن پیامبر و امام الهی خصوصیت «عصمت ومعصومیت » است.بعد فهرستی ارائه کردیم تحت عنوان " فهرست خطاها و گناهان از منظر ادیان الهی" که شخص معصوم باید که مرتکب چنین خطاهایی نشود.
سپس توضیح دادیم که منظور ازعصمت و معصومیت و جود ملکه ای و نیرویی پایدار است در انسان معصوم که او را از گناه و خطا باز می دارد. در ضمن گفتیم که داشتن ویژگی معصومیت همراه با دانایی و علم و اگاهی است که به واسطه آن آگاهی و دانایی شخص معصوم گناه و خطا مرتکب نشود.
باتوجه به این که معصومیت وهبی است یعنی از سوی خداوند در شخص ایجاد می شود، احتمالا این پرسش مطرح می شود که اصلا چنین معصومیتی چه ارزشی دارد؟ چون بر آمده از خود شخص نیست؟ بلکه به اراده خداوند در او بوجود آمده است.
وقتی که در حال نگارش این سطور بودم همین پرسش برای خود این نگارنده مجددا مطرح شد که واقعا چنین معصومیت و ویژگی تعبیه شده ای چه ارزشی دارد؟
برای ان که به خودم پاسخی داده باشم بطور یک نمونه دنیایی گشتم و پس از مدتی فکر و بررسی ذهنی این نمونه در ذهنم مجسم شد:
فرض کنیم برای اداره یک کشور نیاز به یک نخست وزیر است. مثلا شاهی، رئیس جمهوری تصمیم دارد کسی را بعنوان نخست وزیر منصوب کند تا ایده های او را در کشور به اجرادر آورد.
آیا نمی بایست که این نخست وزیر پیش از شروع کار توسط مقام بالاتر که او را منصوب کرده تحت آموزش قرار گرفته باشد؟
آیا نمی بایست که او از همه نظرا ت بالاتر از خود مطلع شده و بدرستی نقشه راه رابداند؟
آیا نمی بایست که نخست وزیر منصوب شده کاملا با دیدگاه های کسی که او را منصوب کرده هم خوانی ذهنی و فکری داشته و دانش و آگاهی کافی به او داده شده باشد تا او دستور العمل های حکومتی را به اجرا بگذارد؟.
آیا نمی بایست مرجع بالاتر نظارت کافی و دقیق بر کارهای نخست وزیر خود داشته باشد تا اگر در جایی احتمال خطا می رود او را از انجام آن خطا بر حذر دارد؟
بدیهی است که پاسخ به پرسشهای فوق مثبت خواهد بود .
حال اگر قرار باشد که خداوند خالق هستی و جهان برای هدایت انسانها نماینده ای را از بین آنها انتخاب نماید آیا نمی بایست که همه موراد فوق در مورد این نماینده انتخاب شده ملکوت لحاظ کرد؟
بدون شک که پاسخ مثبت است .
با توجه به آن که پیامبر و امام الهی که به نمایندگی از سوی کمپانی پروردگاری انتخاب شده بر روی زمین زندگی می کند و در میان مردمانی بسر می برد که قرار است بارقه هدایت الهی آنان را بسوی رستگاری ببرد پس لازم است که این نماینده از یک پالایش دائمی روحی بر خوردار باشد تا پیش از دیگران خود او بت پرستی، خطا و گناه و فساد و خیانت و ظلم و ...انجام ندهد و این جز از طریق ایجاد یک مکانیسم همیشه پویا و پایدار بنام ویژگی " عصمت و معصومیت " امکان پذیر نخواهد بود .
صد البته که این ویژگی می بایست با الهامات وحی گونه الهی همراه باشد تا دانایی و آگاهی و دستور العمل ها به تما م و کمال به امام الهی ارائه شده باشد.
بدین ترتیب، از معصومان گناهی سر نمی زند خواه صغیره باشد و یا کبیره. و دیگر آن که عصمت از مقوله علم است و از این رو، منافاتی با اختیار ندارد.
چون امام الهی سر مشق برای دیگران است پس او بیش از همه باید به مقررات آسمانی پایبند باشد و بیش از همه روح و ذهن و جسمش با ملکوت هم خوانی داشته باشد و این حز به کوشش و سعی و پایداری و مراقبه بدست نمی آید و این همان" اختیار" است.
ادامه دارد
ادامه از نوشتار پیشین
آیا معصومیت از گناهان ممکن است؟ آیا نیاز به مدد الهی است؟
مژده تولد یحیی به زکریا
در انجیل یوحنا گزارش زیر در مورد تولد یحیی پیامبر فرزند پیامبر آمده است:
...الیصابات برای تو پسری خواهد زایید و او را یحیی خواهی نامید. ١۴ و تو را خوشی
و شادی رخ خواهد نمود و بسیاری از ولادت او مسرور خواهند شد. ١۵ زیرا او در
حضور خداوند بزرگ خواهد بود و شراب و مُسکری نخواهد نوشید و از شکم مادر
خود، پر از روح القدس خواهد بود. ١۶ و بسیاری از بنی اسرائیل را به سوی خداوند
خدای ایشان خواهد برگردانید. ١٧ و او به روح قوّت الیاس پیش روی وی خواهد
خرامید، تا دلهای پدران را به طرف پسران و نافرمانان را به حکمت عادلان بگرداند
تا قومی مستعّد برای خدا مهیا سازد.»
آیات برشمرده فوق از انجیل یوحنا بوضوح نشان می دهد که یحیی پیامبر از کودکی معصومیت داشته و از گناهان بدور بوده است. از سوی انجیل او را منادی آمدن مسیح خوانده است، که پیامبری بالاتر از یحیی بود. پس اگر قرار است که یحیی منادی مسیح از شکم مادر پر از روح القدس باشد و وقتی بدنیا آمد هیچ شراب و مست کننده ننوشد حتما مسیح که از او بالاتر است همه این ویژگیهای معصومیت را نیز دارا خواهد بود. درضمن در این آیات انجیل تاکید شده که روح القدس که فر شته مقرب پرودگاری و مرجع حمایت و حفاظت پیامبری است از دوران جنینی با یحیی پیامبر بوده است. ترمینولوژی دینی به ما می گوید که به مدد همین روح القدس است که پیامبر از گناه کردن بی اختیار و با اختیار می ماند و اعجاز می کند. گویی که روح القدس همچون صیقلی دهنده و پاک کننده روح است که همواره به حکاکی روح معصوم با قلم آسمانی اشتغال دارد.
یکی از جامع ترین و مختصر ترین تعاریف برای " معصوم" آن توصیفی است که از ششمین ششمین امام از اهل بیت پیامبر وجود دارد که می گو ید:
معصوم کسی است که به لطف خداوند از تمامی محرمات خودداری و امتناع کند، و خود خداوند تبارک و تعالی فرموده است:
و هر کسی به دین خدا متمسک شود، محققا به راه مستقیم هدایت یافته است
آیه ۱۰۱ سوره آل عمران
بنابراین از ویژگی های لازم یک پیامبر، داشتن خصوصیت «معصومیت » است. تعاریفی که از امامان شیعه در باره معصومیت شده حاکی از آن است که منظور از معصومیت وجود ملکه ای است در انسان معصوم که او را از گناه و خطا باز می دارد. به بیان دیگر خداوند به معصومان گونه ای دانش و آگاهی بخشیده است که به واسطه آن گناه و خطا نمی کنند.
یعنی از یک امام معصوم الهی گناهی سر نمی زند خواه صغیره باشد و یا کبیره. عصمت از مقوله علم است و از این رو، منافاتی با اختیار ندارد
اصولا متعلق « عصمت و معصومیت » امور ناپسند است. امور ناپسند در نزد خداوند همانهایی است که در فر هنگ همه مذاهب الهی "گناه" نامیده می شود.
معصومیت از چه؟
بر حسب تعریفات دینی معصومیت عموما در قبال موارد بر شمرده زیر می باشد:
شرک و بت پرستی، انکار خداوند و جهان آخرت ، ترک عبادت خداوند، قتل بی گناه ، ظلم ، تجاوز، دزدی، خیانت ، رشوه، تدلیس ، دروغ گفتن، حرام خواری، ربا خواری، مال یتیم خوردن، زنا، لو اط، سحر و جادوگری،بهتان و تهمت دروغ زدن ، مکر و خدعه، آزار و اذیت مردمان، دروغ به خدا و رسولان او بستن، کتمان شهادت و حقیقت، حق را انکار کردن، احتکار و کم فروشی،تقلب ، قمار، شرابخواری، شهادت به ناحق دادن ، کمک به ظالم در ظلم، خیانت در امانت، عهد شکستن، قسم دروغ، ریا کاری، خوردن آنچه که دین آنان را ممنوع اعلام کرده، حسادت، کینه ورزی بی مورد، و...
پر واضح است که امام الهی می بایست که هم خود بکوشد و هوش دردم و نظر بر قدم داشته باشد که چه می گوید، چه می کند و در چه اندیشه و فکری است و هماین که مدد الهی در کار باشد و الا هر گز ممکن نیست انسان بدون دریافت حمایت اسمانی در طول عمر از همه این موارد مصون بماند.
ادامه دارد...