سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

سوره بقره (۵): منشاء سحر و جادو در فلسطین و بابل(عراق امروزی)، درسهای ضد جادو دو فرشته هاروت و ماروت،


ادامه از نوشتار پیشین

سوره بقره ۸۶ امین سوره بر حسب تاریخ نزول

مطالبی که نخستین بار توسط قرآن مطرح شدند

بنام خداوند بخشنده مهربان

 چون پیغمبری از جانب خدابر آنان آمد که به راستی کتب آسمانی آن‌ها گواهی می‌داد، گروهی از اهل کتاب ، کتاب خدا را پشت سر انداختندگویی  هیچ نمی‌دانند. (۱۰۱)

منشاء سحر و جادو در فلسطین و بابل:

 گزارش دو فرشته هاروت و ماروت که ضد جادو به مردمان می آموختند

و آنان سخنانی را پیروی کردندکه  شیاطین در سرزمین  سلیمان  می‌خواندند، و هرگز سلیمان  کافر نگشت و لکن شیاطین کافر شدند که سحر به مردم می‌آموختند.

 و آن‌چه را  پیروی کردند که بر دو فرشته هاروت  و ماروت  در بابل نازل شده بود ، در صورتی که آن دو فرشته به هیچ کس چیزی نمی‌آموختند مگر آن‌که بدو می‌گفتند که کار ما فتنه و امتحان است، مبادا کافرشوی! 

اما مردم از آن دو فرشته  چیزی را که ما بین زن و شوهر جدایی افکند می‌آموختند، البته به کسی زیان نمی‌رسانیدند مگر آن‌که خدا بخواهد، و چیزی که می‌آموختند به خلق زیان می‌رسانید و سود نمی‌بخشید، و محققاً می‌دانستند که هر که چنین کند در عالم آخرت هرگز بهره‌ای نخواهد یافت، و آنان به بهای بدی خود را فروختند، اگر می‌دانستند. (۱۰۲)

و محققاً اگر ایمان آورده و پرهیزکار می‌شدند بهره‌ای که از خدا نصیب آن‌ها می‌شد بهتر از هر چیز بود، چنانچه می‌دانستند. (۱۰۳)

لطفا برای اطلاعات بیشتر در مورد هاروت و ماروت ، و منشاء و ساختار جادوی بابلی و یا کلدانی به پست زیر در همین وبلاک مراجعه نمائید:

https://ketabhayeasmani.blogsky.com/1399/12/10/post-386/

ای اهل ایمان از کلمه راعنا (ما را رعایت کن) استفاده نکنید ، بلکه بگویید: انظرنا (ناظر احوال ما باش)؛ و بشنوید و بدانید که برای کافران عذاب دردناک مهیا است. (۱۰۴)

هرگز کافران اهل کتاب و مشرکان مایل نیستند که بر شما خیری از جانب  نازل شود، لیکن خدا هر که را بخواهد به فضل و رحمت خویش مخصوص گرداند، و خدا صاحب فضل عظیم است. (۱۰۵)

هر چه از آیات قرآن  را نسخ کنیم یا حکم آن را از خاطرها بریم  بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم. آیا نمی‌دانی که خدا بر هر چیز قادر است؟ (۱۰۶)

آیا نمی‌دانی که پادشاهی آسمان‌ها و زمین مختصّ خداوند است و شما را به جز خدا یار و یاوری نخواهد بود؟ (۱۰۷)

آیا اراده آن دارید که شما نیز از پیغمبر خود درخواست کنید آن‌چه را که یهود در زمان گذشته از موسی  خواستند؟ و هر که ایمان را مبدّل به کفر گرداند، بی‌شک راه راست را گم کرده است. (۱۰۸)

بسیاری از اهل کتاب آرزو دارند که شما را از ایمان به کفر برگردانند به سبب رشک و حسدی که در نفس خود بر ایمان شما برند بعد از آن‌که حق بر آن‌ها آشکار گردید، پس  در گذرید تا هنگامی که فرمان برسد، که البته خدا بر هر چیز قادر و تواناست. (۱۰۹)

    نماز و زکات   دو رکن عبادت در  دین اسلام

و نماز به پا دارید و زکات بدهید و بدانید که هر چه از اطاعت حق و کار نیکو برای خود پیش می‌فرستید آن را در نزد خداخواهید یافت، که محققاً خداوند به هر کار شما بیناست. (۱۱۰)

هزار آیه از قران : یک آیه که درمان ده ها مشکل است: عهد و پیمانها

 

هزار آیه از قران



یک آیه که درمان  ده ها مشکل است

«یأیهَا الَّذینَ ءَامَنوا أَوفوا بِالعُقودِ...»

ای کسانی که ایمان آورده اید، به پیمان ها وفا کنید

تمامی فقهاء به لازم الاجرا بودن همه پیمان ها و تعهدات  با توجه به آیه فوق استدلال نموده اند.

 

اما متاسفانه ما تصمیم داریم یا حداقل گروه قابل توجهی از ما تصمیم گرفته ایم به تعهدات خود پایبند نباشیم و نتیجه آن است که روز به روز بر تعداد شاکیان در دادگستری و مراکز دادرسی افزوده شود. 

درمان را می دانیم و آنرا بلد هستیم و می توانیم آنرا بکار گیریم اما نمی خواهیم که به آن عمل کنیم. پس تا زمان پای بند شدن به عهدها و تعهدات آرامشی نخواهد بود. 

چک ها ی برگشتی ، قرار داد های عمل  نشده ، قول های شکسته و سوخته، حرفهای پوچ، تعهدات بر دوش گرفته و بر زمین گذاشته شده چشم انداز خوبی را به دست نمی دهد مگر آن که اکثریت یک جامعه به تعهدات خود پای بند باشند.


ادامه دارد...
 

سوره بقره ۸۶ (۴) -شما بنی اسراییلی ها...انسان ممکن است هزار سال عمر کند ولی،..وقتی بنی اسراییل عاشق یک گوساله شدند...


ادامه از نوشتار پیشین

-سوره بقره ۸۶ امین سوره بر  حسب تاریخ نزول

-مطالبی که نخستین بار توسط قران مطرح شدند

بنام خداوند بخشنده مهربان

بنی اسرائیل شما چها که نکرده اید؟

یاد آرید هنگامی را  که از بنی اسراییل عهد گرفتیم که جز خدای را نپرستید و نیکی کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران، و به زبان خوش با مردم تکلّم کنید و نماز به پای دارید و زکات (مال خود) بدهید، پس شما عهد شکسته و روی گردانیدید جز چند نفری، و شمایید که از حکم خدا برگشتید. (۸۳)و  هنگامی که از شما عهد گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه و دیار خود نرانید، پس بر آن عهد اقرار کرده و خود شما بر آن گواه می‌باشید. (۸۴) باز شما خون یکدیگر می‌ریزید و گروهی از خودتان را از دیارشان می‌رانید و در بدکرداری و ستم بر ضعیفان همدست و پشتیبان یکدیگرید، و چون اسیر شوند برای آزادی آنها فدیه می‌دهید، در صورتی که به حکم تورات، اخراج کردن آن‌ها بر شما حرام شده است! چرا به برخی از احکام ایمان آورده و به بعضی کافر می‌شوید؟ پس جزای چنین مردم بدکردار چیست به جز ذلّت و خواری در زندگانی این جهان و بازگشتن به سخت‌ترین عذاب در روز قیامت؟ و خدغافل از کردار شما نیست. (۸۵)

اینان همان کسانند که  دنیا را خریده و ملک ابدی آخرت را فروختند، پس عذاب آن‌ها تخفیف نیابد و هیچ یاوری نخواهند داشت. (۸۶)و ما به موسی  کتاب تورات عطا کردیم و از پی او پیغمبران فرستادیم و  پسر مریم  را به معجزات و ادلّه روشن، حجت‌ها دادیم و او را به واسطه  روح القدس توانایی بخشیدیم. آیا هر پیغمبری که از جانب خدا اوامری بر خلاف هوای نفس شما آرد گردن‌فرازی و سرپیچی نموده و  گروهی را تکذیب کرده و جمعی را به قتل می‌رسانید؟! (۸۷)و  گفتند: دل‌های ما در حجاب است .  در حالی که چنین نیست بلکه خدا بر آن‌ها لعن فرمود، زیرا کافر شدند و میانشان اهل ایمان کم بود. (۸۸)

و چون کتاب آسمانی قرآن از نزد خدا برای هدایت آنها آمد با وجودی که کتاب  آنان را تصدیق می‌کرد و با آن‌که خود آن‌ها پیش از بعثت  انتظار غلبه بر کافران داشتند، آن گاه که آمد و شناختند  باز به او کافر شدند  پس خشم خدا بر کافران باد. (۸۹)

حسودیهای بنی اسرائیل

بد معامله‌ای با خود کردند که به نعمتی که خداوند  بر آن‌ها نازل کرد کافر شدند،  از روی حسد و ستمگری ، که چرا خدا فضل خود را مخصوص بعضی از بندگان دیگر  گرداند ه است ؟! و به واسطه این حسد باز خشم دیگری از خدای برای خود گرفتند، و برای کافران عذاب‌خواری مهیّاست. (۹۰)

و چون به یهود گویند: قران  که خدا فرستاده ایمان آرید، پاسخ دهند که تنها به تورات که بر ما نازل شده ایمان آوریم، و به غیر تورات کافر می‌شوند، در صورتی که قرآن کتاب حق است و کتاب آن‌ها را تصدیق می‌کند. بگو: اگر شما در دعوی ایمان به تورات راستگویید پس چرا پیغمبران پیشین را می‌کشتید؟ (۹۱)و با آن همه آیات و معجزات روشن که موسب برای شما آشکار نمود باز گوساله پرستی اختیار کردید، و شما مردمی سخت ظالم و ستمکارید. (۹۲)

زمانی که شما بنی اسرائیل عاشق یگ گوساله شدید!

و (به یاد آرید) وقتی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور  را بر فراز شما بداشتیم که باید آن‌چه را به شما فرستادیم با ایمان محکم بپذیرید و بشنوید، شما گفتید: خواهیم شنید و  عصیان خواهیم کرد. و دل‌های آنان از عشق به گوساله پر شد از آن رو که به خدا کافر بودند. بگو: ایمان شما سخت شما را به کار بد و کردار زشت می‌گمارد، اگر ایمان داشته باشید. (۹۳)

اگر شما بنی اسراییل راست می گویید آرزوی مرگ کنید!

بگو: اگر سرای آخرت را خدا به شما اختصاص داده دون سایر مردم، بایستی همیشه به مرگ آرزومند باشید اگر راست می‌گویید. (۹۴)و هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد، به واسطه کردار بد خود، وخداآگاه به ستمکاران است. (۹۵)

ممکن است انسان هزارسال عمر کند ولی...

و بر تو (و بر همه) پیداست که یهود به حیات مادی حریص‌تر از همه خلق‌اند، حتی از مشرکان، و از این رو هر یهودی آرزوی هزار سال عمر می‌کند، ولی عمر هزار سال هم او را از عذاب خدانرهاند، و خدا به کردار ناپسند آنان بیناست. (۹۶)بگو: هر کس با جبرائیل  دشمن است، او به فرمان خدا قران  را به قلب تو رسانید در حالی که تصدیق سایر کتابهای اسمانی می‌کند و برای اهل ایمان هدایت و بشارت است. (۹۷)

هر کس با خداو فرشتگان و رسولان او و جبرائیل  و میکاییل  دشمن است (محققا کافر است و) خدا هم دشمن کافران است. (۹۸)و ما (برای اثبات پیغمبری تو) آیات و دلایل روشن به تو فرستادیم، و به جز فاسقان (و اهل عناد) کسی انکار آن نخواهد کرد. (۹۹)

برای چه هر عهد و پیمان که بستند گروهی آن را می‌شکنند؟ (نه اینان) بلکه اکثر آن‌ها اصلاً ایمان نخواهند آورد. (۱۰۰)

۵ موضوع

ادامه دارد...

اصول بنیادین معرفتی و اعتقادی قران(ت-۱) آیا معصومیت پیامبران و امامان ممکن است؟بخش یکم

اصول بنیادین معرفتی و اعتقادی قران(ت-۱)

 آیا معصومیت پیامبران و امامان  ممکن است؟بخش یکم

  راستش این روزها طوری شده هر  کسی که در باره مطلبی و موضوعی آگاهی ندارد بیشتر نظر می دهد و چنان اظهار نظرهایی ی کند ، یعنی یا رد می کند صد در صد و یا می پذیرد صد در صد! بطوری  که جدول  های اثبات شده ریاضی صد در صد هم این قدر قاطع سخن نمی گویند. تو گویی که اینها سالها در این زمینه به تحقیق و تفکر مشغول بوده اند .

اخیرا شخص دانشگاهی از من بتازگی ایراد گرفت و گفت: حیف از شما!   چرا شما از شاهنامه سخن نمی گویید؟

پرسیدم: شما شاهنامه خوانده اید؟
با قاطعیت تما م گفت بله ! و ادامه داد : شاهنامه سند افتخار ملی ماست.
پرسیدم : آیا می پذیرید  در مقابل این جمعیت حاظر من پنجاه پرسش از شاهنامه از شما بپرسم ؟ و شما در مقابل همین جمعی که الان حضور دارند پاسخ بدهید؟
پرسید : مگر شما شاهنامه خوانده اید؟
پاسخ دادم  : من خوانده ام و می خوانم  و وبلاگی در همین زمینه دارم که شاید تا کنون از یک سوم شاهنامه در آن سخن گفته ام. اما مطمئنم شما و ۹۹.۹۹ در صد آنها که از شاهنامه دم   می زنند این کتاب بی همتا و جاودانه را حتی یکبار از ابتدا تا با به آخر نخوانده اند.

و متاسفانه در مورد مطالب دیگر هم وضع همین طور است.یعنی نه اوستا خوانده اند، نه تورات ، نه انجیل ، نه قران نه آثار سعدی و حافظ، نه دیوان حافظ ، نه آثار و میر اث  مکتوب پو رسینا  ما نند قانون ، شفا ،اشارات و رازی مانند کتاب حاوی  و یا آثار  خیام و...اما ماشالله هر کس یک دوربین فیلمبرداری گرفته دستش و یا وبلاگی و یا سایتی و علی الدوام  نظریه می دهد در رد و پذیرش !

نکته دیگر این است که  اگر کسی به اصل مطلبی باور ندارد حق ندارد بخشهای آن مطلب را مورد پرسش قرار دهد.کسی که علم‌شیمی را بطور کل قبول ندارد نمی تواند ادعا کند که شیمی معدنی مفید تر است یا شیمی آلی. 


معرکه گیری در مصاحبه ها

برای مثال یک شبکه رادیویی و یا تلوزیونی مصاحبه ای ترتیب می دهد مابین دونفر در مورد مطالب و مسائل دینی و شخص مصاحبه کننده نیز با ذهنیت مخالف در   آنجا پرسش ها را مطرح می کند و معرکه گردان است. شخص مخالف در اکثر موارد یا خدا ناباور است و یا به دین و تفکری غیر از اسلام معتقد است. آن وقت در مورد مسائلی از قبیل معصوم بودن پیامبران و امامان  الهی بحث را آغاز می کنند. در حالی که طرف دوم اصلا به خود دین باورد ندارد و یا اصلا مخالف با دین اسلام است. در صورتی که او باید درون دین باشد و راجع به این مطالب نظربدهد.

نکته دیگر این که در خیلی موارد طرف دفاع کننده از مسائل دینی اشراف چندانی به موضو عات مربوط به دین و تاریخ آن ندارد. 

در ضمن لازم است که در آغاز بحثهای این چنینی که به دین مربوط می شود هر دو طرف بحث کننده ایدئولوژی مورد قبول خود را اعلام نمایند. مگر آنکه  بحث بر سر این باشد که آیا اصلا  دین لازم است یا نه که آن زمان یکی موافق دین و دیگری مخالف می توانند با یکدیگر مناظره کنند. 

البته اغلب این مناظره ها و بحث ها با بر نامه ریزیهای مشخص و هدفدار انجام می شود که طرف دفاع کننده از مو ضوعات دینی بویژه دین اسلام از این برنامه ریزی هدفدار و جهتدار یا خبر ندارد و یا اگر دار  د بخاطر مطر ح شدن اسم و رسم خود دل به شرکت می دهد.

پرسش های خداناباوران غیرمنطقی است

بر همین‌اساس  شخصی  که خدا ناباور است ولی مدام می پرسد: مگر ممکن است پیامبران و یا امامان مذهبی معصوم باشند؟  این دیگر از کجا آمده؟ همان صفویه های  فلان فلان شده این خرافات را اختراع کردند.ایراد این شخص به هیچ وجه قابل طرح نیست. و به قول قدیمی ها: مسموع نمی باشد.

چون کسی که  خدا ناباورست  چرا این حرف ها را دنبال می کند؟ او که به اصل موضوع که خدا می باشد باور ندارد، حال مته به خشخاش می گذارد  که پیامبر خدا معصوم است یا خیر؟ باید به او گفت:  دوست عزیز وقت شما ارزشمند تر از این حرفهاست.اینها را بگذارید بر ای خدا باوران! بر ای معتقدان به پیامبری پیامبران !

این وجه  مشترک همه ادیان الهی است ؛  از یک زرتشتی، یهودی ، مسیحی بپرسید؟ آیا پیامبر شما دزدی می کرد؟ زنا می کرد؟ دروغ می گفت؟شارلاطانی می کرد؟ حسود بود؟ رشوه می گرفت ؟ بطور مداوم کینه ورزی می کرد؟ بی بند وبار بود؟ مست می کرد توی کوچه ها عربده می کشید؟ به مردم ظلم می کردو... مسلما پاسخ آنها به شما  بطور جد منفی خواهد بود.

یعنی  همین که کسی  در تمام عمر دروغ نگوید، حسادت نکند ، رشوه نگیرد، ظلم نکند، خیانت نکند، فکر شیطانی نکند، و خدا پرستی کند و پاکدین باشد خود به خود   در دایره معصومیت قرار دارد اگر چه معصوم پروردگاری نباشی.

معصومیت پروردگاری چیست؟
باید این نکته را متذکر شوم که  پاسخ به این پرسش را نمی توانم از کتاب های فیزیولوژی گایتون- هال ، فیزیک نسبیت آینشتین، آنالیز تام‌آپوستل، روانشناسی پیاژه بدهم. چون با موضوعی سر کار داریم که مادی نیست بلکه فرامادی است.
یعنی بحث بر سر خداست که ما وراء ماده است.  معصومیت الهی و وهبی یعنی داده شده از سوی خداوند نیز موضوعی دینی است که  بر اساس مفاهیم کتابهای معروف به کتابهای مقدس قابل تعریف می باشد؛  در این کتابها از خدا، جهان آخرت، بعثت پیامبران از جانب خدا، پیشوایان الهی و مقام و منزلت آنان نزد خداوند و حمایت بی چون و چرای همه خدا از همه پیامبرانش سخن رفته است.
بنابر این این بحث بدرد کسی می خورد که همه این موضوعات را پذیرفته ، و اکنون می خواهد بداند،  آیا یک پیامبر و یک پیشوا و امام الهی معصوم نیز هست یا خیر؟   یعنی خداوند آنچنان بر  این گروه نظارت دارد که آنان  دچار گناهان کبیره و نابخشودنی نمی شوند. البته پیامبر هم عصبانی می شود؟ ممکن است با کسی قهر کند، اما  اینها خطای نابخشودنی  نیست و در ضمن خشم و قهر پیامبر و امام الهی باید بر ای خدا باشد .
در ضمن  این اصل یعنی معصومیت  بر اساس  کتاب مقدس مسلمانان  قابل اثبا ت است.

دلیلها و برهانهای قرآن :
قران بوضوح می گوید که  شیطان بر  گروهی  از انسانها هر گز تسلط نخواهد یافت و آنان در برابر امواج وسوسه انگیز شیطانی هم‌چون سد محکمی مقاومند. در حقیقت شیطان در مقابل آنان شکست را پذیرفته است.
هنگامی که شیطان رانده در گاه خدا شد و از ملکوت به قعر خشم الهی پرتاب شد، به عزت خدا قسم خورد و بزرگی خود خدا را گواه گرفت که بندگان خدا را بفریبد و نامشان را در فهرست پیروان خود آورده و روحشان را به خود متعلق سازد. ولی بلافاصله اعترافی کرد و گفت:

  ( پس به عزت تو سوگند که همگى را بطور جدی  از راه به در مى برم 

مگر آن بندگان تو که  مخلص و پاکدل هستند)  

آیات ۸۲ و ۸۳ سوره ص

نکته ای که شیطان بدرستی فهمیده بود

یعنی این نکته به شیطان تفهیم شده بود  که نمی تواند   با زدن دکمه ای و اشارتی که هیچ بلکه با هجوم تمام عیار همه ارتش  شیطانی و وسوسه های دیوانه کننده اش نمی تواند  گروهی از بندگان خدا را اغوا کند.  شیطان رانده شده از آسمانها ،  این گروه را پاکدلان مخلص یعنی پاکدلان خالص شده نامیده است.

اما چرا اینان چنین اند؟

  آیا کروموزمهایشان ضد ویوس اغواگری شیطانی است؟ یا این که پای دخالت پروردگاری در کار است که از عرش برین دیده حمایت بر این گروه دارد؟

قرآن در گزارش گرفتاری یوسف پیامبر به وضوح از دخالت مستقیم خداوند جهت حراست و دور داشتن این گروه از وسوسه ها و بدام افتادن ها سخن می گوید:
(و آن  زن که یوسف  در خانه‏ اش بود خواست از او کام گیرد و درها را  چفت کرد و گفت بیا که از آن توام ، یوسف  گفت:  پناه بر خدا ! او آقای  من است به من جاى نیکو داده است قطعا ستمکاران رستگار نمى ‏شوند (۲۳)

 

و در حقیقت آن زن آهنگ وى کرد و اگر  یوسف نیز برهان پروردگارش را ندیده بود او نیز آهنگ آن زن  میکرد  و ما چنین کردیم تا بدى و فحشا  را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود)
سوره یوسف آیات ۲۳ و ۲۴)

نتیجه: 

پس این دست دخالت الهی بود که یوسف را از انجام گناه باز داشت وبدون شک این همان معصومیت الهی  استو الا انسان معمولی و عادی بسیار بعید است که در چنین مواردی سالم از معرکه بدر آید. اما  یوسف برهان الهی را دریافته و دیده بود و  جزو پاکدلانی به شمار می آمد که دست پرقدرت خداوند حفاظی قوی و رسوخ ناپذیر گردا گرد او کشیده بود که به فحشاء و گناهان تن در ندهد .‌

البته  هر پیامبر و هر امام الهی باید بیش از دیگران بر خود سخت بگیرد تا از بوته آزمایش سالم بیرون آید. ولی در هر حال حمایت ملکوت در این گروه حالتی بنام عقل فعال بوجود می آید که سر انجام به تشکل روح قدسی در آنان منجر می شود.

 باز هم‌تکرار می کنم این بحثها به کار آنانی می آید که اصل مواضع خدایی  ، دین و پیامبری و امامت الهی را قبول داشته باشند .

ادامه دارد..

سوره بقره (۳) -ایمان و کارنیک تنها راه بهشت،معجزه ها بنی اسرائیل را سخت دل تر کرد،پرسش خدا از مسلمانان...

ادامه از نوشتار پیشین

-سوره بقره ۸۶  امین سوره برحسب تاریخ نزول(۳)

-مطالبی که تخستین بار توسط قرآن مطرح شدند

-هرکس از روی حقیقت به خدا و وز قیامت ایمان آورد و کارنیک کند...

هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری و صابئان (پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت به خدا و روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آن‌ها از خدا پاداش نیک یابند و هیچ‌گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود. (۶۲)و (ای بنی اسراییل یاد آرید) وقتی که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم، (و دستور دادیم که) احکام تورات را با عقیده محکم پیروی کنید و پیوسته آن را در نظر گیرید، باشد که پرهیزگار شوید. (۶۳)بعد از آن همه عهد و پیمان (از خدا) روی گردانیدید؛ و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نمی‌شد البته در شمار زیانکاران بودید. (۶۴)و محققاً دانسته‌اید جماعتی از شما را که عصیان ورزیده حرمت شنبه را نگاه نداشتند، گفتیم: بوزینه شوید و راندگانی (دور از قرب حق). (۶۵)و این عقوبت مسخ را کیفر آن‌ها و عبرت اخلاف آن‌ها و پند پرهیزکاران گردانیدیم. (۶۶)و (به یاد آرید) وقتی که موسی به قوم خود فرمود که به امر خدا گاوی را ذبح کنید، گفتند: ما را به تمسخر گرفته‌ای؟ موسی گفت: پناه می‌برم به خدا از آن‌که  از مردم نادان باشم. (۶۷)گفتند: از خدایت بخواه که خصوصیت گاو را برای ما معیّن کند. موسی گفت: خدا می‌فرماید: گاوی نه پیر از کار افتاده و نه جوان کارنکرده، بلکه میانه این دو حال باشد، حال انجام دهید آن‌چه مأمورید. (۶۸)گفتند: از خدایت بخواه که رنگ آن گاو را معیّن کند. موسی گفت: خدا می‌فرماید گاو زرد زرّینی باشد که بینندگان را فرح بخشد. (۶۹)

باز گفتند: از خدایت بخواه چگونگی آن گاو را کاملاً برای ما روشن گرداند که هنوز بر ما مشتبه است و (چون رفع اشتباه شود) البته به خواست خدا راه هدایت پیش گیریم. (۷۰)موسی گفت: خدا می‌فرماید آن گاو هم آن قدر به کار رام نباشد که زمین شیار کند و آب به کشتزار دهد و هم بی‌عیب و یکرنگ باشد. گفتند: اکنون حقیقت را روشن ساختی. و گاوی بدان اوصاف کشتند، لیکن نزدیک بود باز نافرمانی کنند. (۷۱)

و (به یاد آرید) وقتی که نفسی را کشتید و یکدیگر را درباره آن متهم کرده و نزاع برانگیختید، و خداوند می‌خواست راز پنهانی شما را آشکار کند. (۷۲)

پس دستور دادیم بعضی از اعضاء گاو را بر بدن کشته زنید . این گونه خداوند مردگان را زنده خواهد فرمود، و قدرت کامله خویش را به شما آشکار می‌نماید، باشد که عقل خود را به کار برید. (۷۳)

-معجزه های پی در پی بنی اسرائیل را سخت دل تر کرد.

پس با این معجزه باز چنان سخت‌دل شدید، که دل‌هایتان چون سنگ یا سخت‌تر از آن شد، چه آنکه از پاره‌ای سنگ‌ها نهرها بجوشد و برخی دیگر از سنگ‌ها بشکافد و آب از آن بیرون آید و پاره‌ای از ترس خدا فرود آیند. و (ای سنگدلان بترسید که) خدا از کردار شما غافل نیست.

-پرسش خدا از مسلمان

(۷۴)آیا طمع دارید که یهودان به (دین) شما بگروند در صورتی که گروهی از آنان کلام خدا را شنیده و به دلخواه خود تحریف می‌کنند با آنکه در کلام خود تعقل کرده و معنی آن را دریافته‌اند. (۷۵)و هرگاه با مؤمنان روبرو شوند گویند: ما نیز ایمان آورده‌ایم؛ و چون با یکدیگر خلوت کنند گویند: چرا دری که خدا از علوم به روی شما گشوده به روی مسلمانان باز می‌کنید تا به کمک همان علوم با شما نزد خدایتان محاجّه کنند؟ چرا راه عقل و اندیشه نمی‌پویید؟ (۷۶)آیا نمی‌دانند که خدا بر آن‌چه پنهان داشته و یا آشکار کنند آگاه است؟ (۷۷)و بعضی عوام یهود که خواندن و نوشتن هم ندانند تورات را جز آمال باطل خود نپندارند و تنها پابست خیالات خام و بیهوده خویشند. (۷۸)

-آنان که در کتاب خدا دست می بر ند

پس وای بر آن کسانی که از پیش خود کتاب را نوشته و به خدای متعال نسبت دهند تا به بهای اندک بفروشند، پس وای بر آن‌ها از آن نوشته‌ها و آن‌چه از آن به دست آرند. (۷۹)و یهود گفتند که هیچ وقت آتش عذاب به ما نرسد مگر چند روزی معدود. به آنان بگو: آیا بر آن‌چه دعوی می‌کنید عهد و پیمانی از خدا گرفته‌اید که خدا هم از آن عهد هرگز تخلف نکند یا چیزی به خیال جاهلانه خود به خدا نسبت می‌دهید؟ (۸۰)آری، هر کس اعمالی زشت اندوخت و کردار بدش به او احاطه نمود چنین کسانی اهل دوزخ‌اند و در آن آتش پیوسته معذّب خواهند بود. (۸۱)

و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند آنان اهل بهشتند و پیوسته در بهشت جاوید متنعم خواهند بود. (۸۲)

ادامه دارد...

۴ موضوع