ادامه از نوشتار قبلی
-فهرست مطالبی که قرآن برای نخستین بار مطرح کرد(بخش سی و ششم)
-سوره صافات بخش سوم
آیات ۶۱ ای ۱۰۱
آنان که سعی و عملی میکنند باید بر مثل این کنند . (۶۱)
آیا این پذیرایی بهتر است یا درخت زقّوم جهنم؟ (۶۲)
درخت جهنم که بلای جان ستمکاران است
که آن درخت را ما بلای جان ستمکاران عالم گردانیدیم. (۶۳)
آن زقوم به حقیقت درختی است که از بن دوزخ بر آید. (۶۴)
میوهاش (در خباثت) گویی سرهای شیاطین است. (۶۵)
اهل دوزخ از آن درخت (خباثت) آن طور میخورند که شکمها پر میسازند. (۶۶)
پس از خوردن زقّوم دوزخ بر آنها آمیزهای از شراب سوزان خواهد بود. (۶۷)
و باز هم رجوعشان به سوی جهنّم است. (۶۸)
چرا که آنها پدرانشان را در ضلالت و گمراهی یافتند. (۶۹)
و باز از پی آنها شتابان میرفتند. (۷۰)
و قبل از اینان بیشتر پیشینیان هم سخت گمراه بودند. (۷۱)
و ما رسولانی برای بیم و پند بر آنها فرستادیم. (۷۲)
پس بنگر تا عاقبت کار آن امتهای بیمدادهشدهی (گمراه) به چه (سختی و هلاکت) انجامید. (۷۳)
جز بندگان پاک برگزیدهی خدا (۷۴)
و همانا نوح ما را ندا کرد و ما او را چه نیکو اجابت کردیم. (۷۵)
و او را با اهل بیتش همه را از اندوه و بلای بزرگ نجات دادیم. (۷۶)
ما نژاد نوح را روی زمین باقی گذاردیم
و نژاد و اولاد او را روی زمین باقی داشتیم. (۷۷)
و در میان آیندگان نام نیکویش بگذاشتیم. (۷۸)
سلام بر نوح در میان عالمیان باد. (۷۹)
ما نیکوکاران را چنین پاداش میدهیم. (۸۰)
که او به حقیقت از بندگان با ایمان ما بود. (۸۱)
آن گاه دیگران را همه غرق دریای هلاک گردانیدیم. (۸۲)
ابراهیم از پیروان نوح بود
و از پیروان نوح به حقیقت ابراهیم (خلیل) بود. (۸۳)
قلب پاک ابراهیم
که با قلبی پاک و سالم به سوی پروردگار خویش آمد. (۸۴)
هنگامی که با پدر خود و قومش گفت: شما به پرستش چه مشغولید؟ (۸۵)
آیا رواست که به دروغ خدایانی به جای خدای یکتا بر میگزینید؟ (۸۶)
پس در این صورت به خدای جهانیان چه گمان میبرید ؟ (۸۷)
نگاه ابر اهیم به جهان
آن گاه به ستارگان آسمان نگاهی کرد. (۸۸)
و با قومش گفت که من بیمارم (۸۹)
قوم از او دست کشیده برگشتند (۹۰)
ابراهیم بتها را محاکمه کشید
ابراهیم قصد بتهای آنان کرد و گفت: آیا شما غذا نمیخورید؟ (۹۱)
چرا سخن نمیگویید؟ (۹۲)
و محکم بر بتان زد (و جز بت بزرگ همه را درهم شکست). (۹۳)
قوم با شتاب به سوی او آمدند. (۹۴)
ابراهیم گفت: آیا رواست که شما چیزی به دست خود بتراشید و آن را پرستش کنید؟ (۹۵)
در صورتی که شما و آنچه میسازید همه را خدا آفریده. (۹۶)
گفتند : ابراهیم را در آتش بیاندازید!
گفتند: بایدآتشخانهای بسازید و او را در آتش افکنید. (۹۷)
نمرودیان قصد مکر و ستمش کردند ما هم آنان را خوار و نابود ساختیم . (۹۸)
و ابراهیم گفت: من به سوی خدای خود میروم که البته هدایتم خواهد فرمود. (۹۹)
بار الها، مرا فرزند صالحی که از بندگان شایسته تو باشد عطا فرما. (۱۰۰)
پس مژدهی پسر بردباری به او دادیم. (۱۰۱)
ادامه دارد
ادامه از نوشتار پیشین
کتاب انجیل عهد عتیق باب ۸
طوفان در جریان و نوح و همراهان در کشنی اند:
خدا نوح و همه حیوانات و همه بهایمی را که با وی در کِشتی بودند، بیاد آورد. و خدا بادی بر زمین وزانید و آب ساکن گردید.
۲ و چشمههای لجه و روزنهای آسمان بسته شد، و باران از آسمان باز ایستاد.
۳ و آب رفتهرفته از روی زمین برگشت. و بعد از انقضای صد و پنجاه روز، آب کم شد،
۴ و روز هفدهم از ماه هفتم، کشتی بر که های آرارات قرار گرفت.
۵ و تا ماه دهم، آب رفتهرفته کمتر میشد، و در روز اول از ماه دهم، قلههای کوهها ظاهر گردید.
۶ و واقع شد بعد از چهل روز که نوح دریچه کشتی را که ساخته بود، باز کرد.
۷ و زاغ را رها کرد. او بیرون رفته، در تردد میبود تا آب از زمین خشک شد.
۸ پس کبوتر را از نزد خود رها کرد تا ببیند که آیا آب از روی زمین کم شده است.
۹ اما کبوتر چون نشیمنی برای کف پای خود نیافت، زیرا که آب در تمام روی زمین بود، نزد وی به کشتی برگشت. پس دست خود را دراز کرد و آن را گرفته نزد خود به کشتی در آورد.
۱۰ و هفت روز دیگر نیز درنگ کرده، باز کبوتر را از کشتی رها کرد.
۱۱ و در وقت عصر، کبوتر نزد وی برگشت، و اینک برگ زیتون تازه در منقار وی است. پس نوح دانست که آب از روی زمین کم شده است.
۱۲ و هفت روز دیگر نیز توقف نموده، کبوتر را رها کرد، و او دیگر نزد وی برنگشت.
۱۳ و در سال ششصد و یکم در روز اول از ماه اول، آب از روی زمین خشک شد. پس نوح پوشش کشتی را برداشته، نگریست، و اینک روی زمین خشک بود.
۱۴ و در روز بیست و هفتم از ماه دوم، زمین خشک شد.
۱۵ آنگاه خدا نوح را مخاطب ساخته، گفت:
۱۶ «از کشتی بیرون شو، تو و زوجهات و پسرانت و ازواج پسرانت با تو.
۱۷ و همه حیواناتی را که نزد خود داری، هر ذیجسدی را از پرندگان و بهایم و کل حشرات خزنده بر زمین، با خود بیرون آور، تا بر زمین منتشر شده، در جهان بارور و کثیر شوند.»
۱۸ پس نوح و پسران او و زنش و زنان پسرانش، با وی بیرون آمدند.
۱۹ و همه حیوانات و همه حشرات و همه پرندگان، و هر چه بر زمین حرکت میکند، به اجناس آنها، از کشتی به در شدند.
۲۰ و نوح مذبحی برای خداوند بنا کرد، و از هر بهیمه پاک و از هر پرنده پاک گرفته، قربانیهای سوختنی بر مذبح گذرانید.
۲۱ و خداوند بوی خوش بویید و خداوند در دل خود گفت: «بعد از این دیگر زمین را بسبب انسان لعنت نکنم، زیرا که خیال دل انسان از طفولیت بد است، و بار دیگر همه حیوانات را هلاک نکنم، چنانکه کردم.
۲۲ مادامی که جهان باقی است، زرع و و سرما و گرما، و زمستان و تابستان، و روز و شب موقوف نخواهد شد.»
عهد خدا
۱ و خدا، نوح و پسرانش را برکت داده، بدیشان گفت: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید.
۲ و خوف شما و هیبت شما بر همه حیوانات زمین و بر همه پرندگان آسمان، و بر هر چه بر زمین میخزد، و بر همه ماهیان دریا خواهد بود؛ به دست شما تسلیم شدهاند.
۳ و هر جنبندهای که زندگی دارد، برای شما طعام باشد. همه را چون علف سبز به شما دادم،
۴ مگر گوشت را با جانش که خون او باشد، مخورید.
۵ و هر آینه انتقام خون شما را برای جان شما خواهم گرفت. از دست هر حیوان آن را خواهم گرفت. و از دست انسان، انتقام جان انسان را از دست برادرش خواهم گرفت.
۶ هر که خون انسان ریزد، خون وی به دست انسان ریخته شود، زیرا خدا انسان را به صورت خود ساخت.
۷ و شما بارور و کثیر شوید، و در زمین منتشر شده، در آن بیفزایید.»
۸ و خدا نوح و پسرانش را با وی خطاب کرده، گفت:
۹ «اینک من عهد خود را با شما و بعد از شما با ذریت شما استوار سازم،
۱۰ و با همه جانورانی که با شما باشند، از پرندگان و بهایم و همه حیوانات زمین با شما، با هر چه از کشتی بیرون آمد، حتی جمیع حیوانات زمین.
۱۱ عهد خود را با شما استوار میگردانم که بار دیگر هر ذیجسد از آب طوفان هلاک نشود، و طوفان بعد از این نباشد تا زمین را خراب کند.»
۱۲ و خدا گفت: «اینست نشان عهدی که من میبندم، در میان خود و شما، و همه جانورانی که با شما باشند، نسلاً بعد نسل تا به ابد:
۱۳ قوس خود را در ابر میگذارم، و نشان آن عهدی که در میان من و جهان است، خواهد بود.
۱۴ و هنگامی که ابر را بالای زمین گسترانم، و قوس در ابر ظاهر شود،
۱۵ آنگاه عهد خود را که در میان من و شما و همه جانوران ذیجسدک میباشد، بیاد خواهم آورد. و آب طوفان دیگر نخواهد بود تا هر ذیجسدی را هلاک کند.
۱۶ و قوس در ابر خواهد بود، و آن را خواهم نگریست تا بیاد آورم آن عهد جاودانی را که در میان خدا و همه جانوران است، از هر ذیجسدی که بر زمین است.»
۱۷ و خدا به نوح گفت: «این است نشان عهدی که استوار ساختم در میان خود و هر ذیجسدی که بر زمین است.»
ادامه از نوشتار پیشین
- فهرست مطالبی که بر ای نخستین بار توسط قرآن مطرح شد
-سوره صافات بخش دوم پتجاه و ششمین سوره بر حسب تاریخ نزول
آیات ۳۱ الی ۶۰
مکالمه گرفتاران در جهنم
پس امروز بر همهی ما وعدهی خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید. (۳۱)و ما شما را بدین سبب گمراه کردیم که خود گمراه بودیم. (۳۲)
و در آن روز آنها همه در عذاب مشترکند. (۳۳)
ما چنین از بدکاران انتقام میکشیم. (۳۴)
آنان که از لا اله الا الله فراری بودند
آنها بودند که چون به ایشان لا اله الا الله گفته میشد (از قبول آن) سرکشی میکردند. (۳۵)
می گفتند او شاعری دیوانه است؟
و میگفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانهای دست از خدایان خود برداریم؟! (۳۶)
پیامبر و قرآن باعث شدند پیامبران گذشته بار دیگر تائید شوند
(چنین نیست که آنها پنداشتند) بلکه پیامبر با برهان روشن حق آمد و صدق پیغمبران پیشین را نیز اثبات کرد. (۳۷)
و شما عذاب سخت و دردناک خواهید چشید. (۳۸)
و جز به کردارتان مجازات نمیشوید. (۳۹)
(امروز همه مسئولند) جز بندگان پاک برگزیده خدا. (۴۰)
گزارش وضع بهشتیان
آنان را در بهشت ابدروزی جسمانی و روحانی معین است. (۴۱)
میوه های گوناگون بهشتی، و هم آنها بزرگوار و محترمند. (۴۲)
در آن بهشت پر نعمت متنعّمند. (۴۳)
بر تختهای عالی رو به روی یکدیگر نشستهاند. (۴۴)
(حور و غلمان) با جام شراب طهور بر آنان دور میزنند. (۴۵)
شرابی سپید و روشن که آشامندگان لذت کامل برند. (۴۶)
نه در آن می خمار و دردسری و نه مستی و مدهوشی است. (۴۷)
و در بزم حضورشان حوران زیباچشمی است که به هیچ کس ننگرند. (۴۸)
گویی آن حوران گوهری مکنونند (۴۹)
در آنجا مؤمنان بعضی با بعضی به صحبت روی کنند. (۵۰)
گزارشی کوتاه از مکالمات در بهشت
یکی از آنها گوید: مرا (در دنیا) همنشینی (کافر) بود. (۵۱)
که با من میگفت: آیا تو باور میکنی؟ (۵۲)
آیا چون ما مردیم و استخوان ما خاک راه شد باز (زنده شویم و) پاداش و کیفری یابیم؟ (۵۳)
باز گوید: آیا میخواهید نظر کنید ؟ (۵۴)
آن گاه خود بنگرد و او را در میان دوزخ بیند. (۵۵)
به او گوید: قسم به خدا که نزدیک بود مرا هلاک گردانی. (۵۶)
و اگر نعمت و لطف خدای من نبود من هم به دوزخ از حاضر شدگان بودم. (۵۷)
آیا دیگر ما را مرگی نخواهد بود؟ (۵۸)
جز همان مرگ اول (که در دنیا مردیم) و دیگر هیچ رنج و عذابی بر ما نخواهد بود؟ (۵۹)
این است همان سعادت و رستگاری بزرگ. (۶۰)
ادامه دارد
۷مو ضوع
ادامه از نوشتار پیشین
-فهرست مطالبی که قرآن برای نخستین بار مطرح کرد.(سی و جهارمین بخش)
سوره صافات پنجاه وششمین سوره قرآن بر حسب تاریخ نزول(بخش یکم)
آیات ۱ تا ۳۰
قسم به فرشتگان
قسم به صفهایی از فرشتگان که صفآرایی کرده اند. (۱)
قسم به گروه هایی از آنان که منع و زجر دهنده(ستمکارانند) (۲)
قسم به تلاوتکنندگان ذکر ( آیات قرآن). (۳)
به تحقیقی خدای شما یکی است. (۴)
پرودگار خالق مشرق و مغرب نیز هست
همان خدای یکتا ئی که آفریننده آسمانها و زمین است و هر چه بین آنهاست و آفرینندهی مشرقها و مغربها است. (۵)
ما آسمان دنیا را به زیور ستارگان بیاراستیم. (۶)
شیاطین را راهی به ملکوت الهی نیست
و (ملکوت) را از تسلط هر شیطان سرکش گمراه محفوظ داشتیم. (۷)
شیاطین گفتگوی فرشتگان در عالم اعلی را نخواهند شنید
تا شیاطین نتوانند از عالم ملکوت سخنی بشنوند و از هر طرف که روی آرند به قهر رانده شوند. (۸)
هم به قهر برانندشان و هم به عذاب دائم گرفتار شوند. (۹)
جز آنکه کسی خبری را برباید که هم او را تیر ی همچون شهاب فروزان تعقیب کند. (۱۰)
انسان از گل چسبنده بوجود آمده است
از این منکران قیامت بپرس که آیا خلقت آنها سختتر است یا موجودات دیگر ی که ما خلق کرده ایم؟ و ما اینان را در اول از گل چسبنده بیافریدیم. (۱۱)چون تو تعجب کردی آنها هم به تمسخر پرداختند. (۱۲)
پند پذیر نیستند
و هر گاه به آنها پند و اندرز دهند هیچ متذکر نمیشوند. (۱۳)
منکران همیشه در کار استهزاء و مسخره اند
و چون آیت و معجزی مشاهده کنند باز هم به فسوس و مسخره پردازند. (۱۴)
آنان می گویند :این جادو است.
و گویند: این خود پیداست که سحری بیش نیست. (۱۵)
آنان می گویند: مگر می شود ما دوباره زنده شویم؟
(و با تعجب و انکار گویند) آیا چون ما مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز زنده و برانگیخته میشویم؟ (۱۶)
آنان می گویند: پدران ما همزنده می شوند؟
یا پدران گذشته ما زنده میشوند؟! (۱۷)
بگو: آری شما و همسران شما خوار و ذلیل به محشر مبعوث خواهید شد. (۱۸)
تنها یک فریاد از آسمان شنیده می شود
تنها به یک صیحهی است که ناگاه همه (زنده شده) بنگرند. (۱۹)
و گویند: ای وای بر ما، این است روز جزای اعمال. (۲۰)
این است روز حکم که شما آنرا تکذیب آن میکردید. (۲۱)
ستمکاران را احضار می کنند
(و خطاب شود که) اینک ستمکاران را حاضر کنید با همسران و آنچه معبود ایشان بود، (۲۲)
که به جز خدا میپرستیدند، و همه را به راه دوزخ راه نمایید. (۲۳)
بر منکران و ستمکاران در موقع حساب و کتاب سخت می گیرند
و (در موقف حساب) نگاهشان دارید که در کارشان سخت مسئولند. (۲۴)
به آنان خطاب شود که چرا شما به یکدیگر نصرت نمیکنید؟ (۲۵)
بلکه در این روز آنها همه سخت تسلیم و ذلیلند. (۲۶)
جر وبحث ستمکاران و منکران خدا با یکدیگر
و در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده سؤال و جواب کنند. (۲۷)
گویند: شما بودید که از سمت راست ما میآمدید. (۲۸)
آنها جواب دهند شما خود ایمان نیاوردید. (۲۹)
و ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید. (۳۰)
ادامه دارد
۱۲ موضوع
ادامه از نوشتار پیشین
انجیل بارنابا فصل ۳۷
مارا نماز بیاموز!
شاگردان گریستند از سخن یسوع.
(۲)زاری نمودند او را و گفتند: ای آقا، بیاموز ما را تا نماز گزاریم.
(۳) یسوع فرمود: «نیک بنگرید چه خواهید کرد،هر گاه حاکم رومانی شما را بگیرد تا نابود کند.»
(۴) «پس بکنید مانند آن را وقتی که نماز میکنید.»
(۵) «باید کلام شما این باشد:»
(۶) «ای پروردگار، خدای ما،»
(۷) «پاک باد نام قدوس تو.»
(۸) «ملکوت تو بپاید در ما.»
(۹) «مشیت تو همیشه نافذ باد.»
(۱۰) «چنان که آن نافذ است در آسمان، آن چنان بر زمین نافذ باد.»
(۱۱) «به ما نان عطا کن برای هر روز.»
(۱۲) «ببخش برای ما گناهان ما را.»
(۱۳) «چنان که میبخشیم ما برای آنان که خطا مینمایند به ما.»
(۱۴) «مپسند دخول ما را در امتحان.»
(۱۵) «لیکن ما را نجات ده از بدکار.»
(۱۶) «زیرا تویی به تنهایی خدای ما.»
(۱۷) «که واجب است او را مجد و اکرام تا ابد.»
ادامه دارد