سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

کتابهای مقدس(قرآن): در جستجوی سالکان حقیقی



در جستجوی سالکان  حقیقی


بسیار می شنویم که از سالک، سالکان ، سیر و سلوک و...سخن می رود. ولی براستی سالک حقیقی خدا کیست؟ چه کسی سیر و سلوکی حقیقی به سنت خدا دارد.؟ قرآن می گوید:

قرآن

-"و آنانند که   در حال سجده یا ایستاده  برای خدا شب زنده داری می کنند. "

(۶۴)آیه سوره فرقان

- "ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را تسبیح گویید! او کسی است که بر شما درود و رحمت می فرستد، وفرشتگان او نیز برای شما تقاضای رحمت می کنندگتا شما را از ظلمات  به سوی نور رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است" .
آیه (۴۱ )سوره احزاب

-"مردانى که نه تجارت و نه داد و ستدى آنان را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زکات به خود مشغول نمى دارد و از روزى که دلها و دیده ‏ها در آن زیرورو مى ‏شود مى‏ هراسند."
آیه (۳۷) سوره نور


-"مؤمنان همان کسانى‏ اند که چون خدا یاد شود دلهایشان بترسد و چون آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان بیفزاید و بر پروردگار خود توکل مى کنند.

(۲)
"همانان که نماز را به پا مى دارند و از آنچه به ایشان روزى داده‏ ایم انفاق مى کنند" (۳)

آنان هستند که حقا مؤمنند براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزى نیکو خواهد بود"
سوره انفال آیات ۲ الی ۴

بدان که سلوک عبارت از سیر است،

وسیر الى اللهّ باشد،

و سیر فی اللهّ باشد.

سیر الى اللهّ نهایت دارد اماّ سیر فی اللهّ نهایت ندارد.

و سیر الى اللهّ عبارت از آن است که سالک چندان سیر کند که ازهستی خود نیست شود و بهستی خدا هست شود، و بخدا زنده و دانا و بینا و شنوا و گویا گردد.

ای درویش! اگرچه سالک هرگز هیچ هستی نداشت، اماّ می پنداشت که مگردارد آن پندار برخیزد و بیقین بداند که هستی خداراست و بس.

چون دانست و دید که هستی خدای راست، سیر الى اللهّ تمام شد،

اکنون ابتداء سیر فی اللهّ است
و سیر فی اللهّ عبارت از آن است که سالک چون بهستی خدا هست شد و بخدا زنده و دانا و بینا و گویا و شنوا گشت، چندان دیگر سیر کند که اشیاء را کماهی و حکمت اشیاء را کماهی بتفصیل وبتحقیق بداند و ببیند چنانکه هیچ چیزی در ملک و ملکوت و جبروت بروی پوشیده نماند.
بعضی گفتهاند که ممکن است که یک آدمی این همه بداند، و هیچ چیز نماند که نداند؛ و بعضی گفتهاند که ممکن نیست که یک آدمی این همه بداند، از جهت آن که عمر آدمی اندک است و علم و حکمت خدای بسیار است،
و ازینجا گفته اند که سیر فی اللهّ نهایت ندارد.

ای درویش! چون معنی سلوک رادانستی، اکنون بدان که اهل حکمت گویند که از تو تا بخدای راه بطریق طول است، از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد موجودات با خدای همچنان است که نسبت هر مرتبه ئی از مراتب درخت با تخم درخت
و اهل تصوّف میگویند که از تو تا بخدای راه بطریق عرض است از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد موجودات با خدای همچنان است که نسبت هرحرفی از حروف این کتاب با کاتب ،

و اهل وحدت میگویند که از تو تا بخدای راه نیست، نه بطریق طول و نه بطریق عرض از جهت آنکه نسبت هر فردی از افراد موجودات با خدای همچنان است که نسبت هر حرفی از حروف این کتاب با مداد،

و ازینجا گفته اند که وجود یکی بیش نیست و آن وجود خدای است- تعالى و تقدسّ- و بغیر از وجود خدای وجودی دیگر نیست و امکان ندارد که باشد.

ای درویش! این پنج فصل را در مسجد جمعۀ ابرقوه جمع کردم ونوشتم. والحمدللهّ رب العالمین.


کتاب انسان کامل نوشته نسفی


کتابها مقدس(انجیل بارنابا): فصل ۲۵ ، دستورات مسیح برای زندگی


ادامه از نوشتار پیشین

انجیل بارنابا فصل ۲۵


(۱در این وقت نگارنده گفت: ای معلم، به درستی که کلام تو حق است و از این رو به تحقیق ترک نمودیم هر چیزی را، تا پیروی تو کنیم.

(۲) پس بفرما ما را، چگونه بر ما واجب است که جسد خود را دشمن بداریم؟

(۳)چون  خود کشی  جایز نیست و ما چون زنده‌ایم واجب است بر ما که او را بپروریم.

(۴)یسوع جواب داد «جسد خود را مانند اسب نگهداری کن تا در امن زندگانی کنی.»

(۵) «زیرا با پیمانه اسب قوت داده می‌شود؛ ولی کارش  بی‌اندازه است .»

(۶) «در دهان او لگام نهاده می‌شود تا بر حسب ارادهٔ تو راه رود.»

(۷) «بسته می‌شود تا نیازارد کسی را.»

(۸) «در جای حقیری حبس می‌شود و هر گاه نافرمانی کند زده می‌شود.»

(۹) «پس ای برنابا، در این صورت طوری زجدگی کن که گویی  همیشه با خدای زندگی خواهی کرد.»

(۱۰) « سخن من تو را به خشم نیاورد ؛ زیرا داوود پیغمبر خود همین کار کرد؛ چنان که اعتراف نموده، می‌گوید: به درستی که من نزد تو مثل اسبم و به درستی که من همیشه با توام.»

(۱۱) «همانا با من بگو کدام یک از این دو فقیرتر است، کسی که به کم قناعت دارد یا آن کس که به زیاد میل دارد؟»

(۱۲) حق می‌گویم شما را که اگر جهان عقل درستی می‌داشت، هیچ کس چیزی برای خود جمع نمی‌کرد.»

(۱۳) «بلکه هر چیزی مشترک بود.»

(۱۴) «لیکن دیوانگی او به این معلوم می‌شود که هر قدر جمع می‌کند رغبتش بیشتر می‌شود.»

(۱۵) «حال این که هر چه جمع می‌کند آن را، جز این نیست که جمع می‌کند آن را برای راحت جسد دیگران.»

(۱۶) «پس باید  شما را در این صورت یک جامه کفایت کند.»

(۱۷) «کیسه‌های خود را بیندازید.»

(۱۸) «برندارید توشه‌دان و نه کفشی در پای خود.»

(۱۹) «و اندیشه مکنید که بگویید برای ما از این پس چه اتفاق خواهد افتاد.»

(۲۰) «بلکه اندیشه نمایید در این که به عمل آورید خواست خدای را.»

(۲۱) «او حاجتتان را برای شما پیش خواهد آورد تا جایی که شما  محتاج به چیزی نخواهید بود.»

(۲۲) «حق می‌گویم به شما، که همانا بسیار جمع نمودن در این زندگانی نااستوار، گواهی است بر نداشتن چیزی که به کار آید در زندگانی دیگر.»

(۲۳) «زیرا هر کس اورشلیم وطن او باشد، در سامره خانه‌ها نمی‌سازد.»

(۲۴) «زیرا میان دو شهر دشمنی پیداست.»

(۲۵) «آیا می فهمید؟»


ادامه دارد

کتابهای مقدس(قرآن): در جستجوی دانایان باش! کار را هم صحبتی دانا تمام کند.

  


در جستجوی دانایان

"(موسی و همراه او) بنده‏ اى از بندگان ما را یافتند که از جانب خود به او رحمتى عطا کرده و از نزد خود بدو دانشى آموخته بودیم ."   آیه  (۶۵)  سوره کهف

...در کتاب "انسان کامل" لزوم هم صحبتی  با انسانهای دانا و آگاه را بزبان عرفان و ادب این گونه بیان کرده است:

"...بدان که صحبت اثرهای قوی و خاصیتّهای عظیم دارد. هر سالکی که بمقصد نرسید و مقصود حاصل نکرد، از آن بود که بصحبت دانائی نرسید.


کار صحبت دانا دارد. هر که هر چه یافت، از صحبت دانا یافت، باقی این همه ریاضات و مجاهدات بسیار، و این همه آداب و شرایط بی شمار از جهت آن است که تا سالک شایسته صحبت دانا گردد که سالک چون شایسته بصحبت دانا گشت کار سالک تمام شد.

ای درویش، اگر سالکی یک روز، بلکه یک لحظه بصحبت دانائی رسد، و مستعد و شایستۀ صحبت دانا باشد بهتر از آن بود که صد سال، بلکه هزار سال بریاضات و مجاهدات مشغول باشد، و ان یوماً عند ربکّ کالف سنة ممّا تعدوّن.


امکان ندارد که کسی بی صحبت دانا بمقصد رسد و مقصود حاصل کند، اگرچه مستعد باشد و اگرچه بریاضات و مجاهدات بسیار مشغول بود.

ای درویش! بسیار کس باشد که به دانا رسد، و او را از آن دانا هیچ فایده نباشد؛ و این از دو حال خالى نباشد، یا استعداد ندارد یا هم مقصود نباشد.

آنکه استعداد ندارد از اهل صحبت نیست. و آنکه استعداد دارد و هم مقصود نیست هم صحبت نباشد از جهت آنکه هم صحبت هم مقصود است.

هرگاه دو کس یا زیادت با هم باشند و مقصود ایشان یکی باشد، هم صحبت باشند؛ و اگر مقصود ایشان یکی نباشد، هم صحبت نباشند.

چون معنی صحبت را دانستی، اکنون بدان که چون بصحبت درویشان رسی، باید که سخن کم گوئی، و سخنی که ازتو سؤال نکنند جواب نگوئی.


و اگر چیزی از تو سؤال کنند و جواب ندانی باید که زود بگوئی که نمیدانم و شرم نداری و اگر جواب دانی جوابی مختصر با فایده بگوئی و دراز نکشی ودر بند بحث و مجادله نباشی و در میان درویشان تکبر نکنی ودر نشستن بالا نطلبی بلکه ایثار کنی و چون اصحاب حاضر باشند و خلوت باشد یعنی بغیر اصحاب کسی دیگر در میان نباشد، باید که تکلفّ نکنی و در ادب مبالغة ننمائی که در چند موضع تکلّف نمیباید کرد؛ بی تکلفّی آزادی است.

ای درویش! نه آنکه بی ادبی کنی که بی ادبی در همه زمان و در همه مکان حرام است.
مراد ما آن است که در خلوت بی تکلفّ زندگانی کنی، که اگر تو تکلفّ کنی دیگران را هم تکلفّ باید کرد و بدین سبب درویشان گران بار شوند، و از آن صحبت لذّت نیابند و آن را سبب تو باشی .
و باید که بت پرست نباشی و چیزی را بت خود نسازی آن چنانکه دیگران میکنند تو نیز میکن.

ای دوریش! هر کاری که مباحست در کردن و ناکردن آن ضرورتی نیست، در آن کار موافقت کردن با اصحاب از کرم و مروتّ است، و اگر موافقت نکنی، بی مروتّ باشی. و بر هر کاری که عادت کنی، آن کار بت تو شود ودر

میان اصحاب بت پرست باشی. ای درویش! هر کاری که نه ضرورت باشد و نه سبب راحت اصحاب بود، بر آن کار عادت نباید کرد که چون عادت کردی بت شد.



کتابهای مقدس (قرآن): بلاهای دوران فرعون: تحقیقات جدید


بلاهای دوران فرعون

در نوشتار های پیشین از بلاهای دوران فرعون بر حسب گزارش انجیل عهد عتیق سخن گفتیم. در این نوشتار مروری دیگر  بر این حوادث می کنیم البته بر حسب گزارشات قرآنی!

در سوره اعراف آیاتی وجود دارند  که به صراحت ولی به صورت فهرست به این بلاها اشاره دارند:


خشکسالی و کمبود محصولات

-"و در حقیقت ما فرعونیان را به خشکسالى و کمبود محصولات دچار کردیم باشد که عبرت گیرند."

آیه ۱۳۰ سوره اعراف

۵ بلا : طوفان ، ملخ، کنه ، وزغ و خون

-"پس بر آنان طوفان و ملخ و کنه ریز و غوکها و خون را به صورت نشانه‏ هایى آشکار فرستادیم و باز سرکشى کردند و گروهى بدکار بودند ."
آیه ۱۳۳ سوره  اعراف

چون بلا و بدبختى بر آنان واقع شد، (نزد موسى آمده) گفتند: اى موسى! براى ما نزد پروردگارت به خاطر عهدى که نزد تو دارد (و دعاى تو را مستجاب مى‌کند)، دعا کن که اگر این بلا را از ما برگردانى، قطعاً به تو ایمان مى‌آوریم و حتماً بنى‌اسرائیل را (آزاد کرده و) با تو روانه مى‌کنیم.

«1». فتح، 4 و 7.

تفسیر نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 155

فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى‌ أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ «135»

پس همین که نکبت و بدبختى را (به خاطر دعاى موسى) از آنان تا مدّتى که باید به آن مى‌رسیدند برداشتیم، باز هم پیمان خود را مى‌شکستند.


رجز چه بود؟

-"و هنگامى که رجز( عذاب، بلا ، نکبت) بر آنان فرود آمد گفتند اى موسى پروردگارت را به عهدى که نزد تو دارد براى ما بخوان اگر این  رجز  را از ما برطرف کنى حتما به تو ایمان خواهیم آورد و بنى‏ اسرائیل را قطعا با تو روانه خواهیم ساخت ."
آیه ۱۳۴ سوره اعراف


فرهنگهای لغت رجز را این گونه ترجمه کرده اند

رجز.  پلیدی. (ناظم الاطباء) 

رجس (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). قذر. (اقرب الموارد). رجس. (یادداشت مرحوم دهخدا)

طاعون : یکشف اﷲ عنکم الرجز. (از اقرب الموارد). || (اِ) طاعون. 

عذاب: (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || عذاب. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)

 

 

-"چون عذاب را تا سررسیدى که آنان بدان رسیدند از آنها برداشتیم باز هم پیمان‏شکنى کردند ."
آیه ۱۳۵ سوره اعراف

 

غرق شدن در د ریا

-"سرانجام از آنان انتقام گرفتیم و در دریا غرقشان ساختیم چرا که آیات ما را تکذیب کردند و از آنها غافل بودند."

آیه ۱۳۶ اعراف


تحقیقات اخیر

توسط دکتر استفان مورتلاک مدیر آسیب شناسی بیمارستان Nuffield Health Guildford است.بیمارستان Nuffield Health ، بیمارستان گیلدفورد 

بلاهای ده دهگانه مصر 

7 ژانویه 2019

استفان مرتلوک می پرسد که آیا 10 آفت مصر نتیجه یک اثر دومینوی اکولوژیکی یا مداخله الهی بوده است؟


در کودکی ، بسیاری از ما خواندیم  که مردم عبرانی که در مصر زندگی می کردند ، تحت حکومت ظالمانه فرعون رنج می بردند.  موسی از فرعون خواست که اجازه دهد آنها به وطن خود در کنعان برگردند ، اما او نپذیرفت. 

 در نتیجه ، در یک نمایش الهی از قدرت و نارضایتی 10 طاعون برای مصری ها ایجاد شد که فرعون را ترغیب کرد تا تصمیم خود را لغو کند.  

اما آیا این آفت ها رویدادهای تاریخی بوده اند یا همانطور که برخی از مورخان گفته اند ، به سادگی گزارش هایی از چندین بلایای طبیعی منتقل شده است؟  

برخی از محققان اذعان می کنند که از دیدگاه تاریخی ، 9 طاعون اول شبیه رویدادهای طبیعی است و در حالی که برخی از آنها   این گونه نیستند ،

 به نظر می رسد برخی دیگر بخشی از یک واکنش زنجیره ای با الگوهای تعیین شده و یک جانشینی سریع هستند.  مصریان به دلیل ثبت هر واقعه ای ، چه از لحاظ زمانی و چه از نظر مذهبی ، مشهور بودند ، اما در ادبیات مصر باستان اشاره کمی به آفت وجود دارد.  چه می شد اگر آفت ها روستاها و حومه اطراف گوشن را درگیر می کرد؟  ، شاید هم این موارد برای درج در تواریخ رسمی به دربار سلطنتی ارجاع نمی شدند.


ثبت تاریخ

"یک سقوط گسترده آتشفشانی ساده ترین و منطقی ترین توضیح علمی را برای این آلودگی ارائه می دهد"

چه زمانی آفت ها اتفاق افتاد ؟

و چه کسی فرعون مستبد بود؟ 

 مورخ یونانی هرودوت تاریخ ها را در حدود 1570-1550 قبل از میلاد مسیح قرار داد ، زمانی که مصر تحت حکومت هیکسوس (یک قبیله آسیایی) بود ، اما هیچ فرعونی وجود نداشت ،

 تا اینکه آهوموس اول (1550-1525 قبل از میلاد) شورش کرد و مهاجمان را سرنگون کرد.  در طی این مدت طوفان های آخرالزمانی ، بیشتر مصر را ویران کرد و در ستون  و یا همان کتیبه طوفان اهموس اول توصیف شد ،


آتشفشان

 این تغییرات به دلیل تغییرات کوتاه مدت آب و هوایی ناشی از فوران آتشفشان ترا در جزیره سانتورینی در حدود سال 1630 قبل از میلاد نسبت داده شده است (اگرچه  همچنین گفته شده است که مرجع طوفان صرفاً استعاره از هرج و مرج ایجاد شده در طول جنگ است). 


 Trevisanato (در کتاب آفت های مصر: باستان شناسی ، تاریخ و علم به کتاب مقدس نگاه می کند) ، پیشنهاد کرد که این فوران نیز عامل اصلی آفت ها بود.  


نشانه هایی وجود دارد که تأثیرات زیست محیطی این فوران را در سراسر جهان احساس کرده است - برخی از محققان نیز این فوران را با افسانه آتلانتیس مرتبط دانسته اند.  


خاکستر آتشفشان

Trevisanato معتقد است که خاکستر آتشفشانی رود نیل را آلوده کرده و باعث اسیدی شدن آن شده بود.

 هم چنین به نظر می رسد رسوبات موجود در کف دریاچه ها در امتداد دلتای نیل نشان می دهد که در دوره ای از عصر مفرغ میانه رسوب خاکستر آتشفشانی وجود دارد ، که با فوران آن مطابقت دارد 

 در جزیره آتشفشانی یونان.  در مصر باستان پیش صنعتی ، سولفاتهای ناشی از ریزش گسترده آتشفشان ، ساده ترین و منطقی ترین توضیح علمی را برای این آلودگی ارائه می دهند. 

رود  نیل قرمز و اسیدی می توانست ماهی ها را از بین ببرد ، مردم را از نوشیدن آب از رودخانه باز دارد و طبق اسناد معاصر باعث سوختگی شود که بعداً به لارو آلوده شد.


زخمهای بدن فرعون

با این حال ، آلفرد ادرسهایم در کتاب مقدس عهد عتیق خود عنوان کرد که توتموز دوم (1509-1479 پیش از میلاد) ممکن است قهرمان داستان باشد.

  در سال 1886 هنگامی که مومیایی توتموز دوم توسط گاستون ماسپرو باز نشد ، اسکارهای ناشی از نوعی عفونت وجود داشت که حتی پس از مومیایی کردن نیز هنوز قابل مشاهده بودند.

  ماسپرو مومیایی را چنین توصیف کرد: "پر از  تکه های زخم ، و با زخم پوشیده شده است".  

ضایعات پشت ، کمر ، بازوها و پاهای بدن را پوشانده و مخلوطی از پاپول ، دلمه و زخم وجود دارد. 

 آیا در آن زمان توتموز دوم به دلیل شیوع بیماری در منطقه مرده بود؟  

شواهدی وجود دارد که پرستار بچه ملکه ، Sitre In ، از یک وضعیت مشابه رنج می برد.  


جزئیات بسیار شبیه به توصیف طاعون ششم است که "جوش در سراسر سرزمین مصر بر روی انسان و جانور جاری می شود!"  (خروج 9.9).


یک رودخانه سرخ

نامزد دیگر فراعنه Ramesses II (1303 - 1213 قبل از میلاد) است که توسط حماسه هالیوود ده فرمان محبوب شد.  

در این زمان آب و هوای پایتخت شهر پی رامسس مرطوب و گرمسیری بود ، اما در اواخر سلطنت او آب و هوا خشک و بیابانی شد. 

 این مطالعه با مطالعه استالاگمیت ها در غارهای محلی مصر ، که سابقه ای از الگوی آب و هوای آن زمان را ارائه کرده است ، تأیید شده است.  


خون بورگوندی

این احتمال وجود دارد که:

 به دلیل افزایش دما و شرایط خشک ، رود نیل از رودخانه ای که به سرعت در جریان است به یک رودخانه تنبل و گل آلود تبدیل شده است. 

 این مبنای نظریه ناتورالیستی دهه 1950 توسط گرتا هورت بود ، که پیشنهاد کرد بعضی از جلبکها بخصوص Haematococcus pluvialis و Euglena sanguinea در این شرایط بتوانند رشد کنند.  

رنگ قرمز به دلیل وجود آستاگزانتین است و در شرایط مناسب سلول ها می توانند به قدری پرجمعیت شوند که آب قرمز شود.  


همچنین Euglena sanguinea به عنوان تولید کننده ایکلوتوکسین euglenophycin قوی شناخته شده است. 

 ایده شکوفایی جلبک نیز توسط دکتر استفان پفلوگماخر ارائه شده است ، که معتقد است هنگامی که رود نیل تغییر کرد ، به جلبک های سمی Planktothrix rubescens اجازه می دهد تا در آب گرم و آهسته رشد کنند.  وقتی جلبک از بین رفت ، آب آن قرمز شد و باعث ایجاد پدیده ای به نام "خون بورگوندی" شد.


در کارولینای شمالی اتفاق افتاد

 JoAnn Burkholder نیز در کارولینای شمالی وضعیت مشابهی را در سال 1996 ذکر کرده است که ناشی از Pfiesteria piscidia(  عفونت ماهی کش) است.  


بنابراین شواهدی ثبت شده برای این نوع رویدادها وجود دارد. :

 یوزفوس فلاویوس ، مورخ باستان گزارش داد که آب قرمز خونی شده و  قابل نوشیدن نبوده است  ، ماهی ها  مرده  و هوا از بوی متعفن پر شد ه بود.


خطرات جلبکها

.  شکوفه جلبک می تواند برای حیات وحش مضر باشد ، -

-زیرا جلبک ها دارای سمی هستند که می تواند در صدف های دریایی جمع شده و حیواناتی را که از آنها تغذیه می کنند مسموم کند. 

- بخارات حاصل از شکوفه های جلبکی متراکم نیز می تواند سموم موجود در هوا را پراکنده کرده و باعث مشکلات تنفسی در افراد شود. 

- مهمتر از همه ، شکوفایی  جلبکها در آب باعث از بین رفتن ماهی می شود .

- به دوزیستان اجازه می دهد تا تولید مثل کنند .

- و ماهی ها تخمهای خود را می خورند.  


استرس و قورباغه ها

مطالعات همچنین نشان داده است که بچه قورباغه ها وقتی به دلیل تغییر در محیط خود دچار استرس می شوند ، به سرعت به قورباغه تبدیل می شوند.


  آب سمی باعث شده بود که تعداد زیادی از دوزیستان از زمین خارج شوند و بر روی زمین جمع شوند. 

 دوزیستان باید از رودخانه کشنده دور می ماندند و البته  بسیاری از آنها  هم می مردند ، که منجر به آفت سوم می شود -


 شپش

 (این می تواند به معنی شپش ، کک یا مایع باشد ، بر اساس کلمه عبری kînnîm).  اگر جلبک سمی منجر به اولین طاعون شود و قورباغه های مرده به دنبال آن بیایند ، تعجب آور نیست که دسته ای از حشرات نیز به دنبال آن می آیند.


حال به گزارش عهد عتیق توجه می کنیم

10 آفت موجود در کتاب Exodus

01 خون
آبها به خون تبدیل شدند - ماهی های رودخانه مردند و مصری ها نمی توانند آب ناپاک را بنوشند.

02 قورباغه
قورباغه ها سر به فلک کشیدند و هر اینچ زمین را پوشاندند و وارد خانه ها و اتاق های خواب شدند.

03 شپش
در سرتاسر مصر ، اشکالی از گرد و غبار بیرون می آمد تا زمین را بپوشاند.

04 حیوانات وحشی
انبوهی از حیوانات وحشی همه چیز را در سر راه خود نابود کردند.

05 بیماری
یک گرفتاری مهلک باعث مرگ بیشتر حیوانات اهلی مصر شد.

06 می جوشد
فرعون ، خادمانش ، مصری ها و حتی حیوانات آنها در سراسر بدنشان جوش های دردناکی ایجاد کردند.

07 تگرگ آتشین
تگرگ تمام محصولات مزارع را از بین برد و همه درختان را خرد کرد.

08 ملخ
ملخ ها صورت زمین را پوشاندند و هر محصول و همه میوه های درختان را بلعیدند.

09 تاریکی
تاریکی غلیظ بر فراز سرزمین مصر ، به حدی کامل که مردم مصر مجبور بودند که مسیر خود را احساس کنند.

10 مرگ اولاد
همه پسران مصر (و گاوهای نخست زاده) از دنیا رفتند.  بنی اسرائیل خون بره را بالای در خود مشخص کردند و از آنجا عبور کردند.



آفت ها همچنان ادامه دارد

دلایل بیشتر

-کمبود قورباغه در رودخانه باعث می شود جمعیت حشرات ، که معمولاً تحت کنترل قورباغه ها هستند ، به طور گسترده افزایش یابد.

-  اجساد پوسیده ماهی و قورباغه می توانستند حشرات را به میزان قابل توجهی به مناطق نزدیک رود نیل جذب کنند.  


بیماری اسب آفریقایی

در این صورت ، آلودگی به برخی از حشرات می تواند زمینه ساز آفت های بعدی شود.  

دانشمندان این نظریه را مطرح کرده اند که بیماری که جانوران این مزارع را برای مصری ها در آفتهای بعدی کشته است ، می تواند بیماری زبان آبی یا بیماری اسب آفریقایی (AHS) باشد ، اینها Orbiviruses از خانواده Reoviridae هستند ، که هر دو توسط حشرات Culicoides قابل شیوع هستند.


  گونه ها.  مگس های پایدار

مار و مالوی استدلال کردند که آفت چهارم نشان دهنده انبوهی از مگس ها مانند مگس پایدار است (Stomoxys calcitrans).  


مطالعات نشان داده است که گاوهایی که مگس های پایدار به آن آلوده شده اند می توانند کم خون شوند و از شیر تولیدی کمتری برخوردار باشند.  

مگس پایدار همچنین انسان را گاز می گیرد و می تواند منجر به جوشهایی شود که در بخشی از طاعون ششم رخ داده است.  

در بسیاری از نقاط جهان ، این گونه حامل انگلهای تریپانوزومید از جمله Trypanosoma evansi و Trypanosoma brucei است.


مگس های برزخی

  همچنین ممکن است در مگس خانگی مشترک (Musca domestica) که متعلق به گروهی از مگس ها است که اغلب به آنها "مگس های برزخی" گفته می شود ، افزایش یافته است. 


مگس عامل ۱۰۰ بیماری

 مگس خانه از زمان پیدایش زندگی بشر وجود داشته است ، به خوبی با زندگی در محل زندگی انسان سازگار است و به عنوان بردار بالقوه بیماری ها عمل می کند. 

 یک مطالعه اخیر نشان داده است که بیش از 100 عامل بیماری زا از جمله باکتری مانند E. coli و S. aureus ، ویروس ها ، قارچ ها و انگل ها با این حشره پربار در ارتباط هستند ، بنابراین تعجب آور نیست که مردم از افزایش بیماری رنج می برند.  آیا ممکن است جوش توسط S.aureus ایجاد شده باشد؟


طاعون پنجم ، که دام های مصر را از بین برد ، شباهت هایی با سموم دفع آفات ، از اعضای نژاد موربیلیو ویروس ، از خانواده Paramyxoviridae دارد.

  این امر باعث تب شدید ، اسهال و زخم در دهان و بینی می شود.  آفت سوزن از طریق تماس مستقیم و احتمالاً آئروسل در فواصل محدود بین حیوانات پخش می شود. 

 این ویروس می تواند از طریق ترشحات چشم ، بینی یا دهان و مدفوع ، ادرار ، خون ، شیر یا مایعات تولید مثل حیوانات آلوده منتشر شود.


سپس ، حدود 1600 سال قبل از میلاد ، ممکن است ستون فوران دیگری از سانتورینی عامل آفت های هفتم ، هشتم و نهم باشد - تگرگ آتشین ، ملخ ها و روزهای تاریکی.  به گفته باستان شناس چارلز پلگرینو ، فوران سانتورینی با فوران کوه سنت هلنس در سال 1980 قابل مقایسه بود و این توده آتشفشانی همراه با طوفان های گرد و غبار با سرعت بالا می توانست در مصر باریده باشد ،


 در نتیجه روزها را به شب تبدیل کرده و باعث افزایش ناهنجاری های هوا می شود.  

بارندگی و رطوبت بالاتر.  ممکن است وقتی خاکستر آتشفشانی با طوفان های رعد و برق در بالای مصر مخلوط شود ، منجر به طوفان های تگرگ چشمگیر شود.  


ملخ های بیابان

این می توانست شرایطی را ایجاد کند که باعث شد ملخ بدنام بیابان (Schistocerca gregaria) از حالت انفرادی به شکل جمعی  تبدیل شود ، نه تنها از نظر اجتماعی نیز تغییر شکل می دهند ، قویتر ، تیره تر و متحرک می شوند.  آنها می توانند در مسافت های طولانی ازدحام کنند و طبق گفته سازمان غذا و کشاورزی سازمان ملل متحد ، هنگام گرسنگی ، انبوهی از یک  ملخ می تواند در یک روز به همان میزان 2500 انسان غذا بخورد. 


چنین آفتی تمام گیاهان باقیمانده را که تگرگ از بین نبرد ، می بلعد.


مرگ ا ولین نوزاد نر و قارچ

باستان شناسان همیشه بر این عقیده بودند که آخرین آفت ، یعنی مرگ اولین نوزاد نر ، ناشی از گندم آلوده به قارچ بوده است. 


 اما این بعید به نظر می رسد ، زیرا نوزادانی نیز مردند که احتمالاً غلات نخورده بودند.  

همچنین چرا برخی از کودکان در امان ماندند؟  یک سابقه تاریخی مشابه وجود دارد که در آن قارچهای ارگوت (Claviceps purpurea) ، دانه چاودار آلوده ، وجود  داشته است.


و اعتقاد بر این است که آزمایشات  جادوگران سالم   که در آن از قارچ استفاده شدهوبود باعث شدند در زمستان 1692 موادی این چنین  رسوب داده باشدو، همین ها  ممکن است دلیل توهم ، ترانزیت ، تشنج و خشونت شده  باشد.  


رفتارهایی که نشانه های فرضی جادوگر بودن بود.  اگرچه ارگوت باعث مرگ در شهرک نشینان نشده است ، اما مشخص نیست که چرا برخی افراد و دیگران را تحت تأثیر قرار نداده است.  قارچ مشابه می تواند دانه مصر را آلوده کند.

"کنار آمدن با حوادث طبیعی ، کنار گذاشتن آفت ها به عنوان یک افسانه بسیار آسان است"

نتیجه گیری

آیا آفت ها یک اثر دومینوی اکولوژیکی یا یک مداخله الهی بود؟  در صورت مواجهه با حوادث طبیعی مانند فوران آتشفشان ، رعد و برق و طوفان های شن بیابانی که ملخ ها را به مصر می راند ، کنار گذاشتن آفت ها به عنوان یک افسانه بسیار آسان است. 

 اما تلاش برای تحلیل وقایع تاریخی از سوابق معاصر ، مشکلات زیادی دارد.  غالباً دشوار است که بفهمید در کجا یا چه زمانی اتفاق افتاده است.  در این نمونه ، دوره آفت مصر بین سالهای 1570 و 1440 قبل از میلاد بستگی دارد ، بسته به اینکه چه کسی در مورد آنها می نوشت.  اوزبیوس پامفیلی (263-339 میلادی) ، اولین مورخ کلیسا ، تاریخ مشخص را 1446 ق.م.  بله ، در حدود 1630-1600 سال قبل از میلاد فوران های آتشفشانی ترا اتفاق افتاد ، یکی از آنها بزرگترین مورد ثبت شده توصیف شده است ، اما 1050 کیلومتر (650 مایل) از شمال غربی مصر فاصله داشت.  و فوران سالها قبل از وقوع هجرت بود.  اگر یکی از خرما اشتباه باشد ، فوران فقط باعث برخی از آفت ها می شود.  من یک خداشناس نیستم و برای تصمیم گیری به شواهد تجربی اعتماد می کنم ، اما گاهی اوقات سوالی پیش می آید که شما می پرسید: "اگر چه؟"

دکتر استفان مورتلاک مدیر آسیب شناسی بیمارستان Nuffield Health Guildford است.  او مایل است از مادر و همه کارمندان بیمارستان Nuffield Health ، بیمارستان گیلدفورد برای ادامه پشتیبانی حمایت کند. 

thebiomedicalscientist.ne


منابع:

Bechtel F. (2013) ‘Plagues of Egypt.’ The Encyclopedia Catholic.  جلد  12. نیویورک: شرکت رابرت اپلتون ، 1911. 13 ژوئیه. Newadvent.org.  1 ژوئن 1911. بازیابی شده در 17 ژوئن 2018.

Trevisanato SI (2005) "آفتهای مصر: باستان شناسی ، تاریخ و علوم به کتاب مقدس نگاه می کنند." Georgia Press

Marr JS and Malloy CD (1996).  "یک تحلیل اپیدمیولوژیک از ده آفت مصر".  کادوسئوس (Springfield، Ill.).  12: 7–24.

Walsby AE Schanz F and Schmid M (2005).  "پدیده خون بورگوندی: یک مدل از تغییر شنا ، شکوفایی آب پاییزی توسط Planktothrix rubescens در دریاچه زوریخ را توضیح می دهد".  متخصص گیاه شناسی جدید  169: 1469–8137

Edersheim A. عهد عتیق تاریخ کتاب مقدس ، شابک 1-56563-165-X

Ehrenkranz ، NJ و Sampson DA.  (2008).  ‘منشأ آفتهای عهد عتیق: توضیحات و مفاهیم.’ مجله زیست شناسی و پزشکی ییل ، ​​81: 31–42.

Earle DP (1989)  ‘یک بیماری کتاب مقدس به روز شد.’ معاملات انجمن بالینی و اقلیم شناسی آمریکا ، 100 ، 132–141.

Sabbatani S and Fiorino S (2010) ‘آفت فلسطینیان و دیگر آزارها در جهان باستان: کاوش در روابط بین سنت دینی-ادبی ، شواهد هنری و اثبات علمی.’ Infez Med.  18: 199-207.

Trevisanato SI (2005).  doctors پزشکان مصر باستان و ماهیت آفتهای کتاب مقدس. ’

فرضیه های پزشکی 65: 811 - 813

Maspero، G. History Of Egypt، Chaldaea، Syria، Babylonia، and Assyria، جلد 4 (از 12) پروژه گوتنبرگ کتاب الکترونیکی ، تاریخ انتشار: 16 دسامبر 2005.

بالداچینو ، فردریک ؛  Muenworn ، Vithee ؛  دسکینس ، مارک ؛  دسولی ، فلوریان ؛  Charoenviriyaphap ، Theeraphap ؛  Duvallet ، Gérard (2013).  "انتقال عوامل بیماری زا توسط مگس های Stomoxys (Diptera ، Muscidae): مروری" (PDF).  انگل  20: 26.

Mongoh ، MN ؛  Dyer ، NW ؛  Stoltenow ، CL ؛  Khaitsa، ML (2008).  "عوامل خطر مرتبط با شیوع سیاه زخم در حیوانات در داکوتای شمالی ، 2005: یک مطالعه موردی با گذشته نگر".  گزارش های بهداشت عمومی.  123 (3): 352–359.

تورل ، ام جی  Knudson، GB (1987)  "انتقال مکانیکی Bacillus anthracis توسط مگسهای پایدار (Stomoxys calcitrans) و پشه ها (Aedes aegypti و Aedes taeniorhynchus)".  عفونت و مصونیت  55 (8): 1859–1861.

Marr JS ، CD Malloy (1996).  "یک تحلیل اپیدمیولوژیک از ده آفت مصر".  کادوسئوس (Springfield، Ill.).  12 (1): 7–24.

Khamesipour، F.، Lankarani، K. B.، Honarvar، B.، & Kwenti، T. E. (2018).  یک بررسی سیستماتیک از عوامل بیماری زای انسانی که توسط مگس خانگی انجام می شود (Musca domestica L.).  BMC بهداشت عمومی ، 18 (1) ، 1049.

کتابهای مقدس (قرآن)،: ذهن یا قلب و یا هردو؟


مغز ، ذهن و قلب

در یک مقاله اینترنتی  مطلبی خواندم  که در آن نوشته بود  اگر قرآن به مغز  اشاره نکرده در  عوض از واژه"  فواد "  استفاده کرده که با قلب در ارتباط است.

اتفاقا قران بیش از بیست بار از واژه " یعقلون"  و " تعقلون " و به همین تعداد از " "یتفکرون " استفاده نموده که با تعقل و تفکر سرو کار دارد.
اگر از عر بهای بی سواد همان زمان هم می پرسیدید که شما با کمک چه جیزی  تفکر و تعقل می کنید و می اندیشید مسلما آنها می گفتند با ذهن و مغزمان فکر می کنیم و می اندیشیم. یعنی وجود ذهن و مغز  بدیهی بوده است.

قرآن

-"و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است به سود شما تسخیر  کرد همه از اوست قطعا در این   ان  براى مردمى که تفکر می کنندنشانه‏ هایى است ."

  سوره جاثیه آیه ۱۳


وقتی سخن از تفکر به میان می آید هر انسانی حتی تحصیل ناکرده می داند که تفکر و اندیشیدن در مغز صورت می گیرد. و هیچ دلیلی وجود ندارد که حتما با ید در این آیه گفته می شد...و مردمی که با مغز خود می اندیشیدند.


قرآن 

-" از نشانه‏ هاى او اینکه از نوع  خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنار آنان  آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد،  آرى در این انر   براى مردمى که تفکر می کنند  قطعا نشانه‏ هایى است."

سوره روم  آیه ۲۱


 یک نتیجه دیگر از این آیه علت خلق زن است که قرآن آن را مایه "آرامش" زندگی است و مرد در کنار زن چه مادر و چه همسر آرامش می یابد. و دیگر این که بر خلاف کتاب عهد عتیق انجیل که می گوید زن از دنده چپ مرد خلق شده، قرآن   می گوید که زن از همان نوعی خلق شده که مرد خلق شده است.

قرآن 

-"و از نشانه‏ هاى  وجود و کار های او  این است که برق را براى شما بیآور(برقی در آسمان زده می شود)  و امیدبخش مى ‏نمایاند و از آسمان به تدریج آبى فرو مى‏ فرستد که به وسیله آن زمین را پس از مرگش زنده مى‏ گرداند در این  هم  براى مردمى که تعقل مى کنند قطعا نشانه‏ هایى است "

سوره روم آیه ۲۴


اما در باره فواد

قرآن

-"از آنچه که هیچ علمى بدان ندارى، پیروى مکن  چرا که گوش و چشم و فواد(دل و یا قلب)از همگى آن ها   پرسیده مى‏شوند."


آیه ۳۶ سوره اسراء

-" آنچه چشم دید قلب تکذیب نکرد. "
آیه ۱۱ سوره نجم


فواد بیشتر معنی " قلب" را می دهد و با اموری در ارتباط است که ما در زبان روز مره از آن با اصطلاحاتی  نام می بریم مانند؛ به قلبم نشست، قلبا راضی نبود، قلب مرا آتش زد. ..