سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

آیا قران کتاب جنگ است؟ (2)


قتل ، قصاص و جنگ در اسلام(بخش دوم)

جنگ طبق آیات قرآن چگونه شروع می شود و چگونه پایان می یابد؟:

 خداوند در سه آیه از سوره حج شرایط آغاز جنگ از طرف مسلمانان را اعلام می دارد و علت این اجازه را بیان نموده و سپس توضیح می دهد که آن دسته از مسلمانان که چنین اجازه ای دارند از نظر فکری و اعتقادی چگونه اند:
۱-"به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده اجازه  جنگ  داده شده است چرا که مورد ظلم قرار  گرفته‏ اند و البته خدا بر پیروزى آنان سخت تواناست (۳۹)

 یعنی مسلمانان  فقط در صورتیکه مورد حمله قرار گیرند اجازه آغاز جنگ را دارند.

در ادامه قران توضیح بیشتری می دهد  که کدام گروه از مسلمانان  اجازه شروع جنگ را دارند:

۲-همان کسانى که بناحق از خانه ‏هایشان بیرون رانده شدند [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه مى گفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمی کرد صومعه ‏ها و کلیساها و کنیسه ‏ها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مى ‏شود سخت ویران مى ‏شد و قطعا خدا به کسى که او را یارى مى ‏کند یارى مى‏ دهد چرا که خدا سخت نیرومند و  شکست‏ ناپذیر است "(۴۰)

سپس قران ویژگی روحی و اخلاقی مسلمانانی که اجازه شروع جنگ با دشمن را دارند به شرح زیر توضیح می دهد:

۳-همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم نماز برپا مى دارند و زکات مى‏ دهند و به کارهاى پسندیده وامى دارند و از کارهاى ناپسند باز مى دارند و فرجام همه کارها از آن خداست. "(۴۱)

سوره حج آیات ۳۹،  ۴۰ و۴۱

آیات دیگر ی نیز در قرآن   وجود دارند که صریحا به شرایط آغاز جنگ از طرف مسلمانان اشاره می کند. این آیات در سوره بقره قرار دارند و چنین نتوضیح می دهند:

۴-"در راه خدا با کسانى که با شما مى ‏جنگند بجنگید ولى از اندازه درنگذرید زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمى دارد (۱۹۰)

یعنی  طبق آیه فوق:
(-اگر دشمن شما را مورد حمله قرار داد،- و اگر با شما به جنگ پرداخت،-و  اگر به سرزمین شما حمله کرد ،-شما با آنان و در راه خدا یعنی بخاطر خدا به جنگ بپردازید!
- و لی در همین جنگ و دفاع حد و اندازه را رعایت کنید!
 چون اگر حد و اندازه را رعایت نکنید شما نیز تجاوز کار هستید وخد اوند تجاوز کاران را دوست ندارد.)
(این ایه شش شرط مهم بر ای شروع جنگ از طرف مسلمانان را دارد که در آیه فوق به صراحت آمده است.)

پرسش:

زمانی که  جنگ بر   ما تحمیل شده و دشمن به خانه و کاشانه و سرزمین ما حمله کرده چه کنیم؟    

قرآن در ادامه ودر  آیه ۱۹۲ و با در نظر گرفتن شرایط مذکور د رآن آیه می گوید :

۵-"و هر کجا بر ایشان دست‏ یافتید آنان را بکشید و همان گونه که شما را بیرون راندند آنان را بیرون برانید"" چرا که فتنه از قتل بدتر است [با این همه] در کنار مسجد الحرام با آنان جنگ مکنید مگر آنکه با شما در آن جا به جنگ درآیند پس اگر با شما جنگیدند آنان را بکشید که کیفر کا فران چنین است(۱۹۱

این آیه بخش اولش می تواند عمومیت داشته باشد و در همه جای جهان  و در همه زمانها و توسط همه ملتها یی که به سرزمینشان حمله شده مورد استفاده قرار گیرد چنانکه هر مردم و ملت باغیرت و با شرفی که سرزمین و وطنشان  مورد حمله دشمن قرار گیرد همین روش را اتخاذ میکنند و با دشمن  می جنگند تا از سرزمینشان بیرون رود.

 ولی بخش دوم فقط به مسلمانانی مربوط می شود که در شهر مکه زندگی می کنند. زیرا مسجد الحرام فقط در شهر مکه است .)

قران شرایط پایان جنگ را نیز  اعلام می کند:
۶-اگر باز ایستادند(اگر دشمنان حمله کننده دست از جنگ برداشتند)   البته خدا آمرزنده و مهربان است.۱۹۲
(طبق آیه فوق اگر دشمن که به سرزمین شما حمله کرده بود و  دست از جنگ بر داشت شما نیز باید دست از جنگ بردارید  و تکمیل آن در آیه  بعدی است. چرا که در آیه فوق می گوید که اگر دشمنی که به شما حمله کرده دست از جنگ برداشت خداوند آمرزنده است  یعنی پس  شما نیز آمرزنده و بخشنده باشید.!)

تا چه زمان به جنگ ادامه دهیم؟
با آنان بجنگید تا دیگر فتنه‏ اى نباشد و دین مخصوص خدا شود پس اگر دست از جنگ برداشتند داشتند تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست(۱۹۳)

بر این اساس جنگ تا زمانی که دشمن در سرزمین ما است و شهر و دیار ما را اشغال کرده باید ادامه یابد و اگر آنان دست از جنگ بر داشتند از آن پس هر کس به جنگ ادامه دهد متجاوز است.
نحوه پاسخگویی به دشمن متجاوز

این ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و  حرمتها قصاص دارد پس هر کس بر شما تعدى کرد همان گونه که بر شما تعدى کرده بر او تعدى کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقواپیشگان است (۱۹۴)

ادامه دارد

600آیه از قران: آیا قران جنگ را تبلیغ می کند؟ (۱)ت

 1-آیا قران جنگ را تبلیغ می کند؟ (۱)

این روزها افراد مختلف که اغلب حتی یکبار قران را نخوانده اند و از تاریخ اسلام آگاهی ندارند و نمی دادند که بسیاری از آیات قرانی که در ارتباط با جهاد و دفاع هستند گزارشگرحوادث ایام صدر اسلام هستند و با توسل به این آیات  گروهی نیز با غرض و مرض فراوان به قران و آیاتش حمله برده و این کتاب  را کتاب جنگ معرفی می کنند. 

در حالی که اگر قران برحسب تاریخ نزول سور ه ها  خوانده شود

(که در همین وبلاگ تمام  سوره های قران بر حسب تاریخ نزول با ترجمه روان فارسی  عرضه شده است) آنزمان مشخص می گردد که بسیاری از آیات دفاع و جنگ به حوادث دوران صدر اسلام باز می گردد. 

اما بطورکلی دستور و قاعده های شروع به دفاع و جنگ برای کل زمانهادر دو سوره حج و بقره  به شرح زیر بیان شده است:

1-"مسلمانان در چه زمان حق شروع جنگ را دارند؟ 

"به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده اجازه داده شده است که به دفاع برخیرند چرا که مورد ظلم قرار گرفته‏ اند و البته خدا بر پیروزى آنان سخت تواناست."

آیه ۳۹ سوره حج

2- افرادی  که به آنان اجازه جنگ داده شده چه کسانی بودند که ؟

"آنانی که به ناحق از خانه‌هاشان آواره شده   و    جز آنکه می‌گفتند: پروردگار ما خدای یکتاست. و اگر خدا  دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند همانا صومعه‌ها و دیرها و کنشت‌ها و مساجدی که در آن ذکر خدا بسیار می‌شود همه خراب و ویران شود. و هر که خدا را یاری کند البته خدا او را یاری خواهد کرد، که خدا را منتهای اقتدار و توانایی است.

_آیه ۴۰ سوره حج

در آیه فوق دفاع از تمام مراکز دینی مانند کلیسا ها و کنشت ها و دیرها و صومعه ها عنوان شده و حالت کلیت دارد و هر کس که به او حمله شده و وطن او مورد هجوم قرار گرفته اجازه دفاع داده شده است. 

3-با چه کسانی باید جنگید؟ و چگونه باید جنگید؟ 

"و در راه خدا با آنانی که به جنگ بر علیه شما برخیزند جهاد کنید، لکن از حد تجاوز نکنید که خدا متجاوزان را دوست ندارد."

190 سوره بقره

آیه فوق به وضوح تاکید می کند که مسلمانان فقط با آنانی که  جنگ بر علیه اشان راه انداخته اند      به جهاد بپردازند، ولی  باید حد و حدود و مرزهای دفاع را رعایت کنند. پر واضح است که هیچ کتاب جنگ چنین دستور معتدلی را صادر نکرده است. 

4- آیه  بعدی با وضوح کامل نشان می دهد که این آیات  فقط مربوط  به دوران صدر اسلام و مقابله با مشرکین مکه است که مسلمانان را از آن سرزمین و با شدت و حدت بیرون نمودند. 

شاهد بر درستی این گفتار در آیه بعدی وجوددارد:

" آنانرا  هر کجا یافتید از بین ببرید و آنانرا از همان مسیری اخراج کنید که شما را اخراج کردند و فتنه گری از جنگ بد تر است و در مسجد الحرام با آنها جنگ مکنید مگر آنکه پیشدستی کنند، در این صورت رواست که در حرم آنها را به قتل برسانید، چنین است کیفر کافران."

191  سوره بقره

پس محل مورد دفاع مسجد الحرام بود و زمان جنگ  به دورانی باز می گردد که مکه و کعبه دردست مشرکان عرب بو د و نهایت ظلم و ستم را بر مسلمانان روا می داشتند. 

5-و پایان جنگ چه زمانی است؟ 

"واگر آنان از جنگ دست کشیدند، خداوندآمرزنده مهربان است. "

192 سوره بقره

قران اشارت واضح دارد که اگر همان مشرکان که آتش جنگ افروختند و آنهم در کنار مسجد الحرام شما نیز بفوریت دست ا ز جنگ بر علیه آنان بر دارید.

نتیجه:

پس آیه ای که غرض مرض داران آنرا بهانه ساخته و جار و جنجال راه انداخته اند  بخشی از آیات 190 الی 193 سوره بقره و  همان آیاتی است که می  گویند :

1- فقط با کسانی بجنگید که با شما می جنگند.

2-اگر آنان از جنگ دست کشیدند شما نیز به جنگ پایان داده و در دفاع زیاده خواه نباشید. 

3-با مشرکان در کنار خانه خدا مجنگید مگر آنکه آنان با شما بجنگند و به فتنه گری ادامه دهند.


 بنابراین بر اساس همین آیات فقط با کسانی می توان جنگید که جنگ بر علیه مسلمانان راه انداخته اند و دیگر دستور  "مشرکان را بکشید!" فقط به حوادث صدر اسلام باز می گردد. 

ادامه دارد...

باز این چه ماتم است...؟

600 آیه از قران:

" می‌خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنندولى خداوند جزاین نمى‌خواهد که نور خود را به کمال برساند، هر چند این امر الهی  کفّار را خوش نیاید." 

 آیه 32 سوره توبه

باز این چه ماتم است...؟(1)

پیش زمینه های حادثه کربلا در

دوران خلافت معاویة بن ابی‌سفیان

در دنباله نوشتار پیشین تحت عنوان" بنیانهای قرانی عاشورا" در این سری نوشتارها نگاهی متفاوت به علل و قوع حادثه کربلا  می  اندازیم و  دوزندگی حسین بن علی  و یزید را مورد مقایسه قرار می دهیم:

 1‌-در سال ۴۱ ه‍.ق/۶۶۱ م، مُعاویه قلمروی اسلامی را به‌چنگ آورده و حکومتِ آن را به خلافت اُمَوی تبدیل کرد.

2-معاویه  برخلاف تعهد کتبی که در صلح نامه با حسن بن علی   به جامعه مسلمانان داده بود تا پس از خود کسی  را به جانشینی خود معرفی نکرده و کار را به شورا واگذار کندتا زمان مرگش در سال ۶۰ ه‍.ق/ ۶۸۰ م، که حکومت را در اختیار داشت  کوشید تا زمینهٔ انتقالِ موروثیِ خلافت برای فرزندش یزید را فراهم سازد. 

این امر زمینهٔ مخالفت بزرگان جامعهٔ اسلامی را فراهم کرد. 

3‌‌-حسین بن علی و شیعیانِ هوادارِ وی خواستار پایبندی معاویه به عهدنامهٔ صلح مبنی بر عدم تعیین جانشین از سوی وی بودند. 

 4-یعنی معاویه می بایست کار را به شورا ی بز گزیدگان جامعه واگذار  می کرد و اگر این کار صورت می گرفت به احتمال قوی حوادث پس از آن پیش نمی آمد. 

 جمعی دیگر نظیر عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر در پی ایجاد شورای خلافت بودند.

امام حسین و امام حسن به صلح نامه به معاویه پایبند ماندند. 

5- ذکر این نکته مهم است که در  دوران امامت حسن مجتبی و در زمان صلح وی با معاویه، حسین بن علی هم‌عقیده و هم‌موضع با برادرش حسن بود. 

6-اما حسین بن علی گرچه با تسلیمِ حکومت به معاویه مخالف بود و حتی پس از صلح، با معاویه بیعت ننمود، ولی به این صلح‌نامه پایبند ماند. 

مخالفت های حسین بن علی با خلافکاری های معاویه

7-گزارشات تاریخی تایید شده از جمله نامه معروف حسین بن علی به معاویه نشان می دهد که  هرچند حسین به عهدنامهٔ صلح حسن با معاویه پایبند بود، اما در کنار آن در قالبِ نامه‌هایی به معاویه، عدم مشروعیت خلافت معاویه و عدم بیعت با وی و نیز محکوم نمودن انتخاب یزید به جانشینی و انتقاد از عملکرد مروان و امویان را مطرح می‌کرد.

8-  گزارش‌ها نشان می‌دهد که شیعیانی مانند حُجْرِ بن عَدی حتی پیش از کشته شدن حسن بسیار به دیدن حسین بن علی می‌آمدند و از او تقاضا می‌کردند تا علیه معاویه قیام کند. اما بنا بر نوشته بلاذری پاسخ او همیشه این بود که «تا زمانی که معاویه هست کاری نمی‌توان کرد… امر این است که همیشه در فکر اقدام باشید… اما در مورد آن چیزی نگویید.»

9-  تا ریخسازان غربی مانندولیری سعی کرده اند در گزارشات من در آوردی  که در دانشنامهٔ اسلام هم آمده،  این مطالب را جا بیاندازند که پس از صلح حسن و معاویه در سال ۴۱ ه‍. ق، حسین مبلغی مقرری بر اساس صلح‌‌نامه را پذیرفت که این می تواند صحیح باشد... و چندین بار به دمشق رفت، جایی که هدایای بیشتری به او می‌رسید که این صد در صد ناصحیح است. 

چون هر گز گزارشات سفر حسین بن علی به شام و نزد معاویه رفتن او  در هیچ تاریخ معتبری نیامده است. 

 10-  به‌گفتهٔ   همان دانشنامهٔ جهان اسلام، از میان گزارش‌های مختلف در این‌باره از سوی یعقوبی، مسعودی، طبری، بلاذری، ابن اعثم، ابن شهرآشوب، شیخ مفید، ابن بابویه، و محمد بن بحر شیبانی، تنها طبری در دو بند نامه ها  به درخواست‌های مالی در صلح‌‌نامه اشاره می‌کند.

یعنی حسین بن علی خواستار انجام تعهدات معاویه از جمله تعهدات  مالی  بود که او قبول کرده بود. همین نشان می دهد که یا معاویه اصلا به تعهدات مالی عمل نکرده و یابطور ناقص و جز یی عمل                   می کرده است. 

ابن سَعد تاریخنگار سنی  می‌نویسد که معاویه به حسین ۳۰۰٬۰۰۰ درهم هدیه کرد،  واز این سخنها تاریخنگاران سنی که معاویه را بعنوان خلیفه قبو ل داشتند دم زده اند. 

ارتباطات ادامه پیدا نکرد

 11- اما به نظر نمی‌رسد که این ها ادامه پیدا کرده باشد؛

چون معاویه علی   بن ابیطالب  را دشنام می داد و از دیگران                  می خواست چنین کنند  و علویان را شکنجه می‌داد.

12- در مدینه، مروان بن حکم تصمیم گرفت، هیچ جایی برای آشتی و مصالحه بنی‌هاشم و بنی‌امیه باقی نگذارد.

13-همچنین حسین بر خلاف حسن، وقتی که مروان در اولین امارتش بر مدینه، علی را لعنت می‌کرد، واکنش شدیدی نشان داده و مروان و پدرش حَکَم را — که قبلاً از سوی محمد پیامبر اسلام طرد شده بودند  لعنت نمود.

به‌باور ویلفرد مادلونگ، وقتی که حسن آن‌گونه که گفته می‌شود بر اثر مسمومیت در بستر مرگ بود، شکِّ خود به معاویه در این مسمومیت را به حسین ابراز نداشت تا حسین اقدامی تلافی‌جویانه انجام ندهد. 

14-حسن وصیت کرد که در کنار پدربزرگش محمد دفن شود و اگر بر سر این مسئله اختلاف و خون‌ریزی به‌وجود آید، وی در کنار مادرش فاطمه زهرا دفن شود؛ ولی مروان بن حکم به بهانه اینکه قبلاً مردم نگذاشته بودند عثمان در بقیع دفن شود، مانع از دفن حسن در کنار محمد شد.

 حسین نیز به اتحادیهٔ قریش به نام حِلْفُ‌الْفُضول شکایت نمود و خواستار احقاق حقوق بنی‌هاشم در برابر بنی‌امیه شد. اما محمد حنفیه و دیگران سرانجام حسین را متقاعد کردند که حسن را در کنار مادرش به خاک بسپارند. 

ادامه دارد... 



چرا مردم عراق و گروه های دیگر به حسین بن علی روی آ وردند؟

چرا مردم عراق و گروه های دیگر به حسین بن علی روی آ وردند؟ 

علاوه بر شرافت خانوادگی و ذاتی و رفتار حسین بن علی در جامعه او سخنانی بر زبان می راند  که امواج خروشان بوجود می آورد و قلبها را به خدا و انسانیت فرا می خواند:

  خدا، انسان و قیامت:

"کسی از اهوال و شدائد قیامت در أمان نمی باشد، مگر آن که در دنیا ترس از خدا داشته باشد." 

. مرگ با عزت

"مرگ با عزت بهتر از زندگی ننگین است." 

. اقسام عبادت

به تحقیق عده ای خدا را جهت طمع و آرزوی بهشت عبادت می کنند که یک نوع معامله و تجارت است،

 و عدّه ای هم از روی ترس عبادت می کنند که عبادت عبد و نوکر باشد، 

و طایفه ای هم به عنوان شکر و سپاس عبادت می کنند که این عبادت آزادگان می باشد و بهترین نوع عبادت است.

. اظهار حاجت به مردم

نیاز و حاجت خود را به کسی اظهار مکن، مگر به

. سبقت در آشتی

اگر در بین دو نفر اختلافی پیدا شود و یکی از آن دو نفر از دیگری طلب رضایت نماید، سبقت گیرند. 

این گونه سخنان حسین بن علی بود که توجه مسلمانان را بخود جلب میکرد. چون این سخنان هر گز از زبان یزید و حتی معاویه شنیده نمی شد. 

دعوت مردمان عراق

در همین زمان شیعیان کوفه شروع به بیعت با حسین کردند و با پسران جُعدَة بن هُبَیْرَة مخزومی که نوه‌های اُمِّ‌هانی خواهر علی بن ابی‌طالب بودند، در خانه سلیمان بن صُرَد خُزاعی دیدار نمودند. 

سیل نامه هاییکه بسوی حسین سرازیر شد:

آنان به حسین نامه‌ای نوشتند، که در آن ضمن اعلام تسلیت مرگ حسن و نفرت‌شان از معاویه، وفاداری خود را به حسین اعلام داشتند و از علاقه‌شان به حسین و اشتیاق‌شان برای پیوستن حسین به آنان خبر دادند.

 حسین در پاسخ به آنان نوشت که موظف است شرایط صلح حسن را رعایت کند و از آنان خواست که احساسات‌شان را بروز ندهند و اگر حسین تا زمان بعد از مرگ معاویه زنده ماند، آن وقت دیدگاهش را به شیعیان خواهد گفت.

فتنه های بنی امیه

عمرو بن عثمان، پسر خلیفهٔ سوم به مروان در مورد دیدارهای بسیاری از شیعیان با حسین در مدینه هشدار داد و مروان این را به معاویه نوشت.

معاویه توسط مروان، حاکم مدینه، از رفت‌وآمدهای شیعیان پرسش می کرد.

ادامه دارد... 

باز این چه ماتم است...؟(1)

600 آیه از قران:

" می‌خواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنندولى خداوند جزاین نمى‌خواهد که نور خود را به کمال برساند، هر چند این امر الهی  کفّار را خوش نیاید." 

 آیه 32 سوره توبه

باز این چه ماتم است...؟(1)

پیش زمینه های حادثه کربلا در

دوران خلافت معاویة بن ابی‌سفیان

در دنباله نوشتار پیشین تحت عنوان" بنیانهای قرانی عاشورا" در این سری نوشتارها نگاهی متفاوت به علل و قوع حادثه کربلا  می  اندازیم و  دوزندگی حسین بن علی  و یزید را مورد مقایسه قرار می دهیم:

 1‌-در سال ۴۱ ه‍.ق/۶۶۱ م، مُعاویه قلمروی اسلامی را به‌چنگ آورده و حکومتِ آن را به خلافت اُمَوی تبدیل کرد.

2-معاویه  برخلاف تعهد کتبی که در صلح نامه با حسن بن علی   به جامعه مسلمانان داده بود تا پس از خود کسی  را به جانشینی خود معرفی نکرده و کار را به شورا واگذار کندتا زمان مرگش در سال ۶۰ ه‍.ق/ ۶۸۰ م، که حکومت را در اختیار داشت  کوشید تا زمینهٔ انتقالِ موروثیِ خلافت برای فرزندش یزید را فراهم سازد. 

این امر زمینهٔ مخالفت بزرگان جامعهٔ اسلامی را فراهم کرد. 

3‌‌-حسین بن علی و شیعیانِ هوادارِ وی خواستار پایبندی معاویه به عهدنامهٔ صلح مبنی بر عدم تعیین جانشین از سوی وی بودند. 

 4-یعنی معاویه می بایست کار را به شورا ی بز گزیدگان جامعه واگذار  می کرد و اگر این کار صورت می گرفت به احتمال قوی حوادث پس از آن پیش نمی آمد. 

 جمعی دیگر نظیر عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر در پی ایجاد شورای خلافت بودند.

امام حسین و امام حسن به صلح نامه به معاویه پایبند ماندند. 

5- ذکر این نکته مهم است که در  دوران امامت حسن مجتبی و در زمان صلح وی با معاویه، حسین بن علی هم‌عقیده و هم‌موضع با برادرش حسن بود. 

6-اما حسین بن علی گرچه با تسلیمِ حکومت به معاویه مخالف بود و حتی پس از صلح، با معاویه بیعت ننمود، ولی به این صلح‌نامه پایبند ماند. 

مخالفت های حسین بن علی با خلافکاری های معاویه

7-گزارشات تاریخی تایید شده از جمله نامه معروف حسین بن علی به معاویه نشان می دهد که  هرچند حسین به عهدنامهٔ صلح حسن با معاویه پایبند بود، اما در کنار آن در قالبِ نامه‌هایی به معاویه، عدم مشروعیت خلافت معاویه و عدم بیعت با وی و نیز محکوم نمودن انتخاب یزید به جانشینی و انتقاد از عملکرد مروان و امویان را مطرح می‌کرد.

8-  گزارش‌ها نشان می‌دهد که شیعیانی مانند حُجْرِ بن عَدی حتی پیش از کشته شدن حسن بسیار به دیدن حسین بن علی می‌آمدند و از او تقاضا می‌کردند تا علیه معاویه قیام کند. اما بنا بر نوشته بلاذری پاسخ او همیشه این بود که «تا زمانی که معاویه هست کاری نمی‌توان کرد… امر این است که همیشه در فکر اقدام باشید… اما در مورد آن چیزی نگویید.»

9-  تا ریخسازان غربی مانندولیری سعی کرده اند در گزارشات من در آوردی  که در دانشنامهٔ اسلام هم آمده،  این مطالب را جا بیاندازند که پس از صلح حسن و معاویه در سال ۴۱ ه‍. ق، حسین مبلغی مقرری بر اساس صلح‌‌نامه را پذیرفت که این می تواند صحیح باشد... و چندین بار به دمشق رفت، جایی که هدایای بیشتری به او می‌رسید که این صد در صد ناصحیح است. 

چون هر گز گزارشات سفر حسین بن علی به شام و نزد معاویه رفتن او  در هیچ تاریخ معتبری نیامده است. 

 10-  به‌گفتهٔ   همان دانشنامهٔ جهان اسلام، از میان گزارش‌های مختلف در این‌باره از سوی یعقوبی، مسعودی، طبری، بلاذری، ابن اعثم، ابن شهرآشوب، شیخ مفید، ابن بابویه، و محمد بن بحر شیبانی، تنها طبری در دو بند نامه ها  به درخواست‌های مالی در صلح‌‌نامه اشاره می‌کند.

یعنی حسین بن علی خواستار انجام تعهدات معاویه از جمله تعهدات  مالی  بود که او قبول کرده بود. همین نشان می دهد که یا معاویه اصلا به تعهدات مالی عمل نکرده و یابطور ناقص و جز یی عمل                   می کرده است. 

ابن سَعد تاریخنگار سنی  می‌نویسد که معاویه به حسین ۳۰۰٬۰۰۰ درهم هدیه کرد،  واز این سخنها تاریخنگاران سنی که معاویه را بعنوان خلیفه قبو ل داشتند دم زده اند. 

ارتباطات ادامه پیدا نکرد

 11- اما به نظر نمی‌رسد که این ها ادامه پیدا کرده باشد؛

چون معاویه علی   بن ابیطالب  را دشنام می داد و از دیگران                  می خواست چنین کنند  و علویان را شکنجه می‌داد.

12- در مدینه، مروان بن حکم تصمیم گرفت، هیچ جایی برای آشتی و مصالحه بنی‌هاشم و بنی‌امیه باقی نگذارد.

13-همچنین حسین بر خلاف حسن، وقتی که مروان در اولین امارتش بر مدینه، علی را لعنت می‌کرد، واکنش شدیدی نشان داده و مروان و پدرش حَکَم را — که قبلاً از سوی محمد پیامبر اسلام طرد شده بودند  لعنت نمود.

به‌باور ویلفرد مادلونگ، وقتی که حسن آن‌گونه که گفته می‌شود بر اثر مسمومیت در بستر مرگ بود، شکِّ خود به معاویه در این مسمومیت را به حسین ابراز نداشت تا حسین اقدامی تلافی‌جویانه انجام ندهد. 

14-حسن وصیت کرد که در کنار پدربزرگش محمد دفن شود و اگر بر سر این مسئله اختلاف و خون‌ریزی به‌وجود آید، وی در کنار مادرش فاطمه زهرا دفن شود؛ ولی مروان بن حکم به بهانه اینکه قبلاً مردم نگذاشته بودند عثمان در بقیع دفن شود، مانع از دفن حسن در کنار محمد شد.

 حسین نیز به اتحادیهٔ قریش به نام حِلْفُ‌الْفُضول شکایت نمود و خواستار احقاق حقوق بنی‌هاشم در برابر بنی‌امیه شد. اما محمد حنفیه و دیگران سرانجام حسین را متقاعد کردند که حسن را در کنار مادرش به خاک بسپارند. 

ادامه دارد...