سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

کتابهای مقدس قران : باد مرگ و نابودی(بخش یکم) : گزارش قران از سرزمین گمشده عاد یا اوبار که اخیرا از دل خاک بیرون آورده شد


بررسی موضوعاتی که نخستین بار توسط قرآن  مطرح شدند


باد مرگ و نابودی(بخش یکم) و سرزمین گمشده عاد یا اوبار

و در  ماجراى مرد م عاد نیز بر سر آنها آن ریح عقیم ( باد مهلک، باد مرگ )  را فرستادیم (۴۱)

به هر چه مى‏  وزید آن را چون خاکستر استخوان مرده مى‏ گردانید (۴۲)

والذاریات

تند باد توفنده در روزهای شوم
اما عادیان به ناحق در زمین سر برافراشتند و گفتند از ما نیرومندتر کیست آیا ندانسته‏ اند که آن خدایى که خلقشان کرده خود از ایشان نیرومندتر است و در نتیجه آیات ما را انکار میکردند (۱۵)
پس بر آنان تندبادى توفنده در روزهایى شوم فرستادیم تا در زندگى دنیا عذاب رسوایى را بدانان بچشانیم و قطعا عذاب آخرت رسواکننده‏ تر است و آنان یارى نخواهند شد .(۱۶)
فصلت

هفت شبانه روز باد طغیانگر و سرد و پرصدا
 «قوم «ثمود» و «عاد» عذاب کوبنده الهی را انکار کردند (و نتیجه شومش را دیدند)!»(۲۵)

 «و اما قوم «عاد» با تندبادعاتیه (طغیانگر و سرد و پرصدا )به هلاکت رسیدند، (خداوند) این تندباد بنیان کن را هفت شب و هشت روز پی در پی بر آنها مسلط ساخت، (و اگر آنجا بودی) می‌ دیدی که آن قوم همچون تنه ‌های پوسیده و تو خالی درختان نخل در میان این تند باد روی زمین افتاده و هلاک شده ‌اند! آیا کسی از آنها را باقی می‌ بینی؟»(۲۶)

۳. «تا آن را وسیله تذکری برای شما قرار دهیم و گوشهای شنوا آن را دریابد و بفهمد(۲۷)
الحاقه


خداوند در آیات متعدد قرآن باد مبارک و برکت افزار را با واژه "ریح" معرفی کرده  و یا آنها را با اسامی قابل توصیف در زبان عربی آورده است . از جمله این نامهای باد های مبارک و سودمند می توان به بادهای زیر اشاره نمود:

لواقح: بادهای باورکننده 

الذاریات : باد های گرده افشان 

هم چنین در قران به بادهای ویرانگر مانند عاتیه، ریح عقیم ، ریح صرصر اشاره شده که پیک مرگ و نابودی به همراه می آورند.  

در سوره الذاریات که خود به معنی باد پراکننده کننده ذرات است ، از ریح عقیم سخن گفته که در جریان عذاب الهی قوم عاد   وزیده بود . عاد  مردمانی  بودند که در سرزمین اوبار در جایی بین یمن و عمان زندگی می کردند و بخاطر صادرات مواد معطر و عطرهای بخصوص شرت و ثروت داشتند . آنان در ساخت برج های بلند و ساختمانهای مرتفع مهارت داشتند و بهشت معروف به عاد در همین سرزمین ساخته شده بود که خداوند در قرآن از آن به" بهشت دارای برجهای  بلند " تعبیر کردهاست. ویرانه ها و آثار ساختمانی بجای مانده  این سرزمین همراه با گنجینه های بی نظیر از سکه ها، طلاجات، وسایل زندگی و آثار عتیقه پس از قرنها توسط یک گروه باستانشناسی آمریکایی به رهبری نیکلاس کلاپ و دکتر یوری زرین از دل خاک بیرون آورده شد.

البته این کار  با همکاری سازمان فضایی ناسا و ردیابی مسیر این سرزمین گمشده از طریق فضا پیمای شاتل و با توجه به آنچه که قرآن در مورد این تمدن گمشده گفته بود و یک نقشه از بطلمیوس جغرافی دان قدیمی حدود سی سال پیش صورت گرفت که گزارشات کامل آن در فضای مجازی و کتابخانه ها  وجود دارد.    


نکته مهم

در استخراج و کشف شهر و سرزمین گمشده و درددل خاک فرورفته عاد مشخص شد :

- این سرزمین در پی وزیدن چند روز باد پی در پی و شبانه روزی و هجوم رملهای روان و گزنده بیابانهای عربی 

در اثر تندباد عقیم یا باد مهلک که بر سر مردم عاد و سرزمینشان وزید در   زیر لایه های سطبر خاک و در دل زمین   مدفون شده بود.

    -تا آنجا که من اطلاع دارم و بر حسب گزارشات گروه نیکلاس کلاپ آثار  بناهای ساختمانی بخصوص برجهای بلند بر جای مانده بود و لوازم و اسباب  زندگی نیز فراوان در زیر خاک یافت شد ، اما هیچ اسکلت منسجم انسانی بدست نیامد. گویی استخوان مردمان آن سرزمین در اثر آن تند باد مرگ پودر شده و با خاک مخلوط گرویده بودند.

حال نتیجه ای که می خواهم بگیرم این است که این تند باد مهلک یا تندباد سموم و یا سیموم بوده و یا این که در آن منطقه یک طوفان کوبنده ویژه وزیده که خهمرا با فوران نوترونهای کشنده بوده است ؛ یعنی همانی که در پی انفجار بمب نوترونی صورت می کردند و فور ان نوترونها انسانها و موجودات زنده را ازبین می برند ولی به ساختمانها گزندی نمی رسانند.

در بخش دوم این نوشتار به بررسی باد سموم و  طوفانهای حاصل از انفجار بمب های نوترونی می پردازم


 ادامه دارد

موضوعاتی که نخستین بار توسط قرآن مطرح شدند. -سوره والذریات ۶۷ امین سوره بر حسب تاریخ نزول(بخش پایانی)


ادامه از نوشتار پیشین


-موضوعاتی که نخستین بار توسط قرآن مطرح شدند.

-سوره والذریات ۶۷  امین سوره بر حسب تاریخ نزول(بخش  پایانی)


فرشتگان مجازات کننده بدیدن ابراهیم می روند:

بر خلاف تصور عمومی بدترین گناه قوم لوط لواط نبود. بلکه سیرت پلید تجاوز که در آنان وجودداشت باعث شد تا خداوند آنان را از صفحه زمین محو کند. چنانکه آنان طبق آیات قران آنان می خواستند  فرشتگانی  را که به شکل مردان به خانه لوط آمده بوده اند از خانه او بیرون آورند تا با آنان نیز عمل لواط انجام دهند:


ابراهیم گفت: ای رسولان حق، باز گویید که شما برای چه کار مأمورید؟ (۳۱)

گفتند: ما بر قوم بدکاری فرستاده شده‌ایم (یعنی قوم لوط). (۳۲)

تا بر سر آنها از گل سنگباران کنیم. (۳۳)

سنگهای نشاندار

که آن سنگها نزد پروردگار تو معیّن و نشاندار برای ستمکاران است. (۳۴)

اهل ایمان را فرشتگان خارج کردند

پس، از اهل ایمان هر که بود از آن دیار خارج کردیم. (۳۵)

فقط یک خانه خداپرست بودند

و در همه آن دیار جز یک خانه (لوط) دیگر مسلم خداپرست نیافتیم. (۳۶)

نشانه ای از طرف خداوند در سرزمین ویران شده لوط وجود دارد

و در آن دیار (که ویران کردیم) برای آنان که از عذاب دردناک (قهر خدا) می‌ترسند آیت عبرتی واگذاردیم. (۳۷)

و نیز در (رسالت) موسی  که با معجزه روشن به سوی فرعونیانش فرستادیم. (۳۸)

تهمت فرعون به موسی پیامبر: یا ساحر است یا دیوانه

و فرعون به غرور ملک و قدرت (از طاعت حق) سرکشید و گفت که موسی ساحر یا دیوانه است. (۳۹)

ما هم او را با همه سپاهش (به قهر) گرفتیم و به دریا انداختیم که در خور هر نکوهش و ملامت بود. (۴۰)

قوم عاد در اثر طوفانی بنیان کن از بین رفتند

و نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تندباد خزان فرستادیم (عبرت خلق است). (۴۱)

باد مرگ 

که آن باد هلاک به چیزی نمی‌گذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده می‌گردانید. (۴۲)

و هم در قوم ثمود (بر خلق عبرتی است) که به آنان گفته شد: اینک گرم تعیّش و تمتّع (حیوانی) باشید تا هنگام معیّن . (۴۳)

قوم ثمود با آتش آسمانی از بین رفتند

آنها هم از فرمان خدای خود سرکشیدند پس آنها را صاعقه آتش درگرفت در حالی که (هلاک خویش را) به چشم مشاهده می‌کردند. (۴۴)

توانایی از قوم ثمود گرفته شده بود

در حالی که نه هیچ توانایی برخاستن  داشتند و نه هیچ یار و مددکاری یافتند. (۴۵)

و پیش از این اقوام هم قوم نوح را هلاک کردیم که مردمی فاسق و نابکار بودند. (۴۶)

و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم. (۴۷)

و زمین را بگستردیم و چه نیکو مهدی بگستردیم. (۴۸)

از هر چیزی دو نوع آفریده شده

و از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت خدا) شوید. (۴۹)

باری، به درگاه خدا گریزید، که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم. (۵۰)

و هرگز با خدای یکتا خدایی دیگر نپرستید که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم. (۵۱)

خداناباوران رسولان را دروغگو، ساحر و یا دیوانه معرفی می کردند

همچنان (که تو را ای رسول تکذیب کردند) هیچ رسولی بر امم پیشین نیامد جز آنکه (او را تکذیب کرده و) گفتند: او ساحر یا دیوانه است. (۵۲)

آیا بر این تکذیب، مردم اعصار به یکدیگر سفارش کرده‌اند؟ (یا نه؟) بلکه این مردم گروهی سرکش و نافرمانند. (۵۳)

پیامبر اسلام وظیفه خود را انجان داده بود

پس (تو هم ای رسول ما) از این مردم کافر روی بگردان که (اتمام حجّت کردی و) دیگر هیچ در خور نکوهش و ملامت نیستی. (۵۴)

و (امّت را) تذکّر و پند می‌ده که پند و تذکّر مؤمنان را سودمند افتد. (۵۵)

هدف از خلقت انسان

و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند. (۵۶)

خداوند: من نکردم خلق تا سودی کنم

من از (خلق) آنها رزق و طعام  بر خود نخواستم. (۵۷)

همانا روزی بخشنده خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت ابدی است. (۵۸)

پس این ستمکاران را هم گناهی و کیفری مانند اصحاب و امثالشان (از امم پیشین) خواهد بود، باری آن را به عجله از من نخواهند (و به مهلتی که دادیم مغرور نشوند البتّه روز انتقامشان می‌رسد). (۵۹)

پس (آن گاه که زمان کیفر فرا رسید) وای بر آنان که کافر شدند از آن روز سختی که (رسولان) به آنها وعده می‌دهند (که در دنیا به قتل و اسارت و در عقبی به قهر و عقوبت محکومند). (۶۰)


۱۳ موضوع

کتابهای مقدس(انجیل عهدد عتیق): کتاب انجیل عهد عتیق سفر پیدایش در گذشت ابراهیم ، فرزندان اسماعیل ۱۲ امیر

ادامه از نوشتار پیشین

کتاب انجیل عهد عتیق

سفر پیدایش


در گذشت ابراهیم 

1 ابراهیم، دیگر بار، زنی گرفت که قطوره نام داشت. 

2 و او زمران و یقشان و مدان و مدیان و یِشباق و شوحا را برای او زایید. 

3 و یقشان، شبا و ددان را آورد. و بنی دان، اَشورین و لطوشیم و لاُمیم بودند. 

4 و پسران مدیان، عیفا و عیفَر و حنوک و ابیداع و الداعه بودند. جملة اینها، اولاد قطوره بودند. 

5 و ابراهیم تمام مایملک خود را به اسحاق بخشید. 

6 اما به پسران کنیزانی که ابراهیم داشت، ابراهیم عطایا داد و ایشان را در حین حیات خود، از نزد پسر خویش اسحاق، به جانب مشرق به زمین شرقی

فرستاد. 

7 این است ایام سالهای عمر ابراهیم، که زندگانی نمود: صد و هفتاد و پنج سال. 

8 و ابراهیم جان بداد، و در کمال شیخوخیت، پیر و سیر شده، بمرد. و به قوم خود ملحق شد 

9 و پسرانش، اسحاق و اسماعیل، او را در مغارة مکفیلیه، در صحرای عفرون بن صوحارحتی، در مقابل ممری دفن کردند. 

10 آن صحرایی که ابراهیم از بنی حت خریده بود. در آنجا ابراهیم و زوجه اش ساره مدفون شدند. 

11 و واقع شد بعد از وفات ابراهیم، که خدا پسرش اسحاق را برکت داد، و اسحاق نزد بئرلَحی ساکن بود.

12 این است پیدایش اسماعیل بن ابراهیم که هاجر مصری کنیز ساره برای ابراهیم زایید. 

13 و این است نامهای پسران اسماعیل، موافق اسمهای ایشان به حسب پیدایش ایشان. نخست زادة اسماعیل نَبایوت، و قیدار و اَدبیل و مبسام. 

14 و مشماع و دومه و مسا 

15 و حدار و تیما و یطُور و نافیش و قدمه. 

پسران اسماعیل

16 اینانند پسران اسماعیل، و این است نامهای ایشان در بلدان و حله های ایشان، دوازده امیر، حسب قبایل ایشان. 

17 و مدت زندگانی اسماعیل، صد و سی و هفت سال بود که جان را سپرده، بمرد و به قوم خود ملحق گشت. 

18 و ایشان از حویله تا شور، که مقابل مصر، به سمت آشور واقع است، ساکن بودند. و نصیب او در مقابل همة برادران او افتاد.

19 و این است پیدایش اسحاق بن ابراهیم. ابراهیم، اسحاق را آورد. 

20 و چون اسحاق چهل ساله شد، رفقه دختر بتوئیل ارامی و خواهر لابان ارامی را، از فدان ارام به زنی گرفت. 

21 و اسحاق برای زوجة خود، چون که نازاد بود، نزد خداوند دعا کرد. و خداوند او را مستجاب فرمود و زوجه اش رفقه حامله شد. 

دعوای دو جنین در رحم همسر اسحق

22 و دو طفل در رحم او منازعت می کردند. او گفت: «اگر چنین باشد، من چرا چنین هستم؟ پس رفت تا از خداوند بپرسد. 

23 خداوند به وی گفت: دو امت در بطن تو هستند، و دو قوم از رحم تو جدا شوند و قومی بر قومی تسلط خواهد یافت، و بزرگ، کوچک را بندگی خواهد نمود. 

24 و چون وقت وضع حملش رسید، اینک توأمان در رحم او بودند.

25 و نخستین، سرخ فام بیرون آمد و تمامی بدنش مانند پوستین، پشمین بود. و او را عیسو نام نهادند. 

26 و بعد از آن، برادرش بیرون آمد و پاشنة عیسو را به دست خود گرفته بود و او را یعقوب نام نهادند. و در حین ولادت ایشان، اسحاق، شصت ساله بود. 

27 و آن دو پسر، نمو کردند، و عیسو صیادی ماهر، و مرد صحرایی بود. و اما یعقوب، مرد ساده دل و چادرنشین. 

28 و اسحاق، عیسو را دوست داشت، زیراکه صید او را می خورد اما رفقه، یعقوب را محبت نمودی. 

29 روزی یعقوب آش می پخت و عیسو وا مانده، از صحرا آمد 

30 و عیسو به یعقوب گفت: از این آش ادوم (یعنی سرخ) مرا بخوران، زیراکه وامانده ام.» از این سبب او را ادوم نامیدند. 

یعقوب نخست زادگی عیسو را می خرد

31 یعقوب گفت: امروز نخست زادگی خود را به من بفروش. 

32 عیسو گفت: اینک من به حالت موت رسیده ام، پس مرا از نخست زادگی چه فایده؟ 

33 یعقوب گفت: امروز برای من قسم بخور. پس برای او قسم خورد، و نخست زادگی خود را به یعقوب فروخت. 

34 و یعقوب نان و آش عدس را به عیسو داد، که خورد و نوشید و برخاسته، برفت. پس عیسو نخست زادگی خود را خوار نمود.


ادامه دارد...

نخستین موضوعات مطرح شده توسط قرآن - سوره والذریات ۶۷ امین سوره بر حسب تاریخ نزول بادهای منتشر کننده



ادامه از نوشتار  پیشین

-نخستین موضوعات مطرح شده توسط قرآن

- سوره والذریات ۶۷ امین سوره بر حسب تاریخ نزول

بادهای منتشر کننده 

قسم به نفس بادهای عالم که  نیکو بپرا کنند. (۱)

قسم به ابرها که بار سنگین به دوش گیرند . (۲)

قسم به کشتی‌ها که آسان بر روان شوند. (۳)

فرشتگان کار سا ز

قسم به فرشتگان که کار جهانیان را (به اذن خدا) قسمت کنند. (۴)

قسم به اینان که آنچه شما را وعده دادند همه صدق و حقیقت است. (۵)

و البته جزای اعمال، روزی واقع خواهد گردید. (۶)

راه های بسیار در فضا

قسم به آسمان که در آن راههای بسیار است. (۷)

که شما  در اختلاف سخن باز ماندید  . (۸)

تااز این قرآن هر که را شایسته فهم آن نبود هم آخر روگردان کنند. (۹)

کشته باد و نابود آنان که دروغ بندند . (۱۰)

آنان که در ضلالت و غفلت زیستند. (۱۱)

باز می‌پرسند که پس این روز جزاکی خواهد بود؟ (۱۲)

آن روز خواهد بود که آنها را به آتش بسوزانند و معذّب کنند. (۱۳)

 اینک بچشید کیفر خود را، این همان عذابی است که خود به تعجیل می‌خواستید. (۱۴)

(آن روز) متقیان همه در بهشت و بر لب چشمه‌های آب غنوده‌اند. (۱۵)

همان نعمتها که خدایشان به آنها عطا کند فراگیرند چرا که پیش از آن مردمی نیکوکار بودند. (۱۶)

برنامه کار پرهیزگاران در جهان: کم خوابی، مناجات سحرگاهان، کمک به محرومان 

از شب اندکی را خواب می‌کردند. (۱۷)

و سحرگاهان از درگاه خدا طلب آمرزش و مغفرت می‌کردند. (۱۸)

و در اموالشان بر فقیر سائل و محروم حقّی منظور می‌داشتند. (۱۹)

و (بدانید که) در روی زمین برای اهل یقین ادله‌ای (از قدرت الهی) پدیدار است. (۲۰)

آیا در باره خودتان نمی اندیشید که چیستید؟

و هم در نفوس خود شما مردم، آیا نمی‌نگرید؟ (۲۱)

و روزی شما با همه وعده‌ها که به شما می‌دهند در آسمان است. (۲۲)

پس به خدای آسمان و زمین قسم که این  به مانند تکلّمی که با یکدیگر می‌کنید حقّ و حقیقت است. (۲۳)

وقتی فرشتگان به میهمانی ابراهیم پیامبر رفتند

آیا حکایت مهمانان گرامی ابراهیم به تو رسیده است؟ (۲۴)

هنگامی که بر او وارد شدند و سلام گفتند و او جواب سلام گفت و فرمود که شما مردمی ناشناس می‌باشید. (۲۵)

آن‌گاه پنهانی نزد اهل بیت خود رفت و کباب گوساله فربهی نزد مهمانان باز آورد. (۲۶)

غذا را نزد آنها گذارد  ابراهیم گفت: شما غذا تناول نمی‌کنید؟ (۲۷)

آن گاه  سخت از آنها بیم و اندیشه کرد، آن فرشتگان گفتند: هیچ مترس، و او را به پسری دانا (یعنی اسحاق) بشارت دادند. (۲۸)

در آن حال زن ابراهیم (ساره) با فریاد شادمانی روی به آنها آورد و  سیلی به صورت زد و گفت: (ای عجب) من زنی پیر و نازا هستم (چگونه پسری توانم زایید). (۲۹)

فرشتگان گفتند: خدای تو چنین فرموده که او به مصالح خلق آگاه و  داناست. (۳۰)

ادامه دارد

کتابهای مقدس (قرآن)موضوعاتی که نخستین بار توسط قرآن مطرح شد(بخش پایانی) -سوره احقاف ۶۶ امین سوره بر حسب تاریخ نزول


ادامه  از نوشتار پیشین

-موضوعاتی که نخستین بار توسط قرآن مطرح شد(بخش پایانی)

-سوره احقاف ۶۶ امین سوره بر حسب تاریخ نزول


ما انسان را به احسان در حق پدر و مادر خود سفارش کردیم، که مادر با رنج و زحمت بار حمل او کشید و باز با درد و مشقّت وضع حمل نمود و سی ماه تمام مدت حمل و شیرخواری او بود تا وقتی که طفل به حد رشد رسید و آدمی چهل ساله گشت (و عقل و کمال یافت آن گاه سزد که) عرض کند: بار خدایا، مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی شکر بیاموز و به کار شایسته‌ای که رضا و خشنودی تو در آن است موفق دار و فرزندان مرا صالح گردان، من به درگاه تو باز آمدم و از تسلیمان فرمان تو شدم. (۱۵)

این بندگانند که به نیکوترین اعمال خود مقبول درگاه ما شده و در زمره اهل بهشت از گناهانشان می‌گذریم. این وعده صدقی است که به آنها بشارت می‌داده‌اند. (۱۶)

فرزند ناخلف

و  فرزندی که پدر و مادر را گفت: افّ بر شما باد، آیا به من وعده می‌دهید که پس از مرگ مرا زنده کرده و از قبر بیرون می‌آرند در صورتی که پیش از من گروه و طوایف بسیاری رفتند ؟ آن گاه پدر و مادر به خدا استغاثه  کنند  که وای بر تو، ایمان بیار، البته وعده خدا بر حق و حقیقت است، باز او گوید: این سخنان جز افسانه و اوهام پیشینیان نیست. (۱۷)

زیانکاران حتمی

 در میان طوایف بسیاری از جن و انس که از این پیش مردند کسانی هستند که وعده عذاب خدا بر آنها حتم است و اینها به حقیقت زیانکاران عالمند. (۱۸)

در قیامت هر کس بر حسب اعمالش درجه ای دارد

و برای تمام مردم  به مقتضای اعمالشان درجاتی معین است  و تا همه را به پاداش و مزد اعمال خود کاملا برساند و هیچ ستمی به آنها نخواهد شد. (۱۹)

و روزی که کافران را بر آتش دوزخ    آماده کنند به آنان گویدند شما  خوشیهایتان را در زندگانی دنیا از بین بردید و بدان لذّات دنیوی بر خوردار و دلباخته بودید، پس امروز به عذاب ذلّت و خواری مجازات می‌شوید چون در زمین به ناحق تکبر می‌کردید و راه فسق و تبهکاری پیش می‌گرفتید. (۲۰)

فرجام ملت سرزمین احقاف: عذاب باران نبود بلکه طوفانی بنیان کن بود

و یاد آر حال هود پیغمبر قوم عاد را که چون در سرزمین احقاف امتش را وعظ و اندرز کرد و  بترسانید و پیش از هود و بعد از او هم بسیار پیمبر برای  هشدار دادن به  خلق آمد. باری هود قومش را گفت: هرگز جز خدای عالم کسی را نپرستید که من بر شما از عذاب روز بزرگ قیامت می‌ترسم. (۲۱)

قوم هود در پاسخ گفتند: آیا تو آمده‌ای ما را از پرستش بتان که خدایان ما هستند منع کنی؟! پس تو (زود) وعده عذابی را که به ما می‌دهی بیار اگر راست می‌گویی. (۲۲)

هود در جواب گفت: علمش نزد خداست و من آنچه را که بر آن رسالت داشتم به شما ابلاغ کردم و لیکن شما را بسیار مردم نادانی می‌بینم. (۲۳)

پس چون آن عذاب را به شکل ابری دیدند که بر رودخانه‌هاشان روی آورد گفتند: این ابری است که بر ما باران می‌بارد. (هود به آنها گفت: چنین نیست) بلکه اثر عذابی است که به تعجیل درخواستید، این باد سختی است که در آن عذابی دردناک است. (۲۴)

این بادی است که هر چیزی را به امر خدای خود نابود و هلاک می‌سازد. پس شبی صبح کردند که جز خانه‌های ویران آنها دیده نمی‌شد (و اثری از آنان نماند). بلی ما بدین گونه قوم بدکار را کیفر می‌دهیم. (۲۵)

قوم عاد  و نیرومندی آنان

و به آن قوم عاد تمکین و قوتی دادیم که شما امت را چنان نیروی بدنی ندادیم و با آنکه بر آنها گوش و چشم و قلب مدرک قرار دادیم (تا با قوای ادراکی خداشناس شوند) هیچ این قوای مدرکه آنها را از عذاب نرهانید بدین جهت که آیات خدا را انکار می‌کردند، و آن عذابی که بدان استهزا می‌کردند به آنها فرا رسید. (۲۶)

اطرافیان شما را نابود کردیم ولی شما...

و ما چه بسیار اهل شهر و دیار را که در اطراف شما بودند  همه را هلاک کردیم و آیات را به گونه‌های مختلف بیان داشتیم تا مگر باز گردند. (۲۷)

پس چرا جز خدا معبودانی که به آنها تقرب می‌جستند هیچ آنها را یاری نکردند؟ بلکه از نظرشان محو و نابود شدند؟ و این خدایی آن بتها سخنان بی حقیقت و دروغی بود که خود می‌بافتند. (۲۸)

و (یاد آر) وقتی که ما تنی چند از جنّیان را متوجه تو گردانیدیم که استماع آیات قرآن کنند، چون نزد رسول رسیدند با هم گفتند: گوش فرا دهید. چون قرائت تمام شد به سوی قومشان برای هشدار (و تبلیغ و هدایت) باز گردیدند. (۲۹)

گفتند: ای طایفه ما، ما (آیات) کتابی را شنیدیم که پس از موسی نازل شده در حالی که کتب آسمانی تورات و انجیل را که در مقابل او بود به راستی تصدیق می‌کرد و به سوی حق و طریق راست هدایت می‌فرمود. (۳۰)

پیامبر داعی حق بود

ای طایفه ما، شما هم داعی حق( پیامبر اسلام)  را اجابت کنید و به او ایمان آرید تا خدا از گناهانتان در گذرد و شما را از عذاب دردناک قیامت نگاه دارد. (۳۱)

و هر که داعی حق را اجابت نکند در زمین مفر و پناهی از قهر خدا نتواند یافت و جز او هیچ یار و یاوری نخواهد داشت و چنین کسان در ضلالت و گمراهی آشکار هستند. (۳۲)

آیا کافران ندیدند خدایی که آسمانها و زمین را آفرید و هیچ از آفرینش آنها فرو نماند البته هم او قادر بر آن است که مردگان را باز زنده کند؟ آری البته او بر هر چیز قادر است. (۳۳)

و روزی که کافران را بر آتش دوزخ عرضه کنند (به آنها گویند) آیا این وعده دوزخ حقیقت نبود؟ گویند: بلی به پروردگارمان سوگند که حق بود. خدا گوید: پس امروز به کیفر کفرتان سختی عذاب دوزخ را بچشید. (۳۴)

ای پیامبر هم چون پیامبران اولوالعزم باش!

(ای رسول ما) تو هم مانند پیغمبران اولوا العزم (در تبلیغ دین خدا و تحمل اذیّت امت) هستی پس صبور باش و بر امت به عذاب تعجیل مکن تا روزی که آنچه وعده داده شده به چشم ببینند آن روز پندارند که (در دنیا) به جز ساعتی از روز درنگ نداشتند. (این قرآن و آیات وعده و وعیدش) تبلیغ رسالت و اتمام حجتی است، پس آیا (به قیامت) جز مردم (شهوت پرست) فاسق هیچ کس هلاک خواهد شد؟ (۳۵)