به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست
سعدی
مفهوم شادی بصورت دو واژه «فرح و سرور»در قرآن مجموعاً ۲۵ بار آمده است. همین نکته نشان می دهد که خداوند در مقام خالق انسان شادی و شادمانی را بعنوان بخشی از روح و روحیات بشر نیکومی داند.
. «فرح» به معنای شادمانی با الفاظی چون :
فرح ، فرحوا ، تفرحوا ، یفرحوا، تفرحون ، یفرحون، یفرح ، تفرح، فرحون فرحین، ۲۲ بار در قرآن آمده است. بعنوان نمونه:
﴿ فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ ﴾آل عمران/۱۷۰
«آنها به خاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به آنها بخشیده است خوشحالند و به خاطر کسانی که بعد از آنها به آنان ملحق نشدند نیز خوش حال اند که نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت».
واژه «سرور» به معنای شادمانی کردن و شادمان بودن نیز با الفاظی چون سرور و مسرور،
۳ بار در قرآن آمده است
. فرح در لغت مخالف حزن و اندوه است و عبارت است از لذت قلب و روح که ناشی از رسیدن به مطلوب می باشد.
از دیدگاه قرآن سه عامل میتواند منجر به بروز شادی پایدار در فرد شود:
۱- خدا باوری (توحید).
۲- بینش روشن از زندگی دنیوی.
۳- اعتقاد به سرای آخرت.
۴-کمک به دیگران و نیکوکاری
در حقیقت برای رسیدن انسان به شادی حقیقی و پایدار قرآن مسیری را ترسیم می کند که موارد فوق در آن گنجانده شده و همین موارد منجر به تکامل روحی انسان و سلامت روح و جسم او میشود.
در ادیان الهی افراط و تفریط در غم و شادی، نشانه نوعی بیماری روحی است و تعادل در غم و شادی، نشانهی سلامت روح است.
مردان الهی و وارسته در عین حال که محزونند، شادند و در عین حال که شادند، در دل محزون هستند.
سخنی از امام علی (ع) وجود دارد که می گوید:
« پارسایان در سختیها چنانند که گویی در آسایش و راحتی فرود آمدهاند، آنها با سختیها و بلاها همان اندازه انس دارند که با راحتیها.»
پس شادیها باید به حدی باشد که انسان را از تعهد و سوز وهمدردی جدا نکند وهمچنین غصه ها واندوه ها نباید سبب افسردگی روح، یأس و دل سردی شود.
بلکه به تعبیر مولوی که می گوید: حزن سبز باشد نه سیاه!
زیرا حزن سیاه، دل را سیاه می کند اما حزن سبزچنین نیست ومشوق انسان برای جبران ما فات می باشد.
از واقعه کربلا
در باره واقعه کربلا بسی سخن رفته است. در حالی که از نکته اصلی حرفی به میان نمی آید.و آن نکته این است که باز ماندگان واقعه سهمگین کربلا علیرغم آن همه مصیبت که دیدند هیچ یک به افسردگی و بیماری روحی مبتلا نشدند. این ویژگی تنها بخاطر آن بود که آنان شاد در خداوند بودند .
متاسفانه کسانی که در این ار تباط و موارد سخن می گویند یا بی اطلاع هستند و یا معرض و مأمور!
شادی
چرا پیامبران به معصوم بودن نیاز دارند و خداوند چگونه این ویژگی را در آنان بوجود آورده بود:
۱-پاک سازی روح:
خداوند در کتاب خود درباره ابراهیم، اسحق و یعقوب میگوید:
«اِنَّا اَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِکْرَی الدَّارِ. وَاِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَیْنَ الْاَخْیَارِ؛
« ما آنها را با خلوص ویژهای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود، و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند!»
یعنی خداوند مس وجود و ذات پیامبران را چنان خالص و پاک و منزه می گرداند که هر لحظه به فکر جهان دیگر و حضور در برابر خداوند هستند. پس هرگز به گناه ، خطا، دروغ، فحشا، طغیان در برابر خدا ، تسلیم شهوات شدن ، سازش با ستمگران، ظلم، و مانند اینها که در انسان عادی فراوان وجود دارد....روی نخواهند آورد.
دخالت خداوند:
۲- ضمنا اگر به ناگاه در فضا-زمانی قرار گیرند که امکان گناه وجود داشته باشد، خداوند آنان را حفظ می کند ، چنانکه در باره یوسف پیامبر چنین دخالتی رخ داد و این زمانی بود که زلیخا همسر فرمانروای مصری که حامی یوسف بود او را به کامیابی جنسی دعوت کرد . خداوند در کتابش سربسته ولی بطوری که گویای آن واقعه است به آن اشاره می کند:
«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بهَِا لَوْ لَا اَن رَّا بُرْهَنَ رَبِّهِ کَذَالِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّو وَ الْفَحْشَا اِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِین»
«آن زن قصد او کرد و او نیز چنین قصدی می نمود ، اگر برهان پروردگار شرا نمیدید،پس اینچنین کردیم تا بدی و فحشا را از او دور سازیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود.»
براین اساس یوسف در فضا و زمان گناه قرار گرفت و با گناه روبرو شد، ولی دخالتی از جانب خدا صورت گرفت و یوسف دریافت که نمی بایست به آن تن در دهد و از آن گریخت. آیه فوق به صراحت می گوید که مضافا بر دخالت خداوند و آنچه که بر یوسف القا شد ، خود او نیز از بندگان خالص شده خداوند بود.
۳- شیطان را به بندگان خالص شده راهی نیست:
همچنین باز خداوند در کتابش و در سوره ص آیه ۸۲ و ۸۳ از قول شیطان که از درگاه خدا رانده میشود نقل قولی دارد که شیطان قسم به عزت خداوند یاد کرده و گفته بود:
«فَبِعِزَّتِکَ لَاُغْوِیَنَّهُمْ اَجْمَعِینَ. اِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»
(شیطان) گفت: «به عزّتت سوگند، همه بندگانت را گمراه خواهم کرد؛ مگر بندگان خالص تو که در میان آنان هستند.»
پر واضح است که شیطان دانسته بود که در میان بندگان خداوند کسانی هستند که او به هیچ وجه بر آنان تسلط ندارد چون مس وجودشان را خدا به طلای آسمانی تبدیل کرده است.
۴--پیامبران تحت امر الهی بوده و با دستور و حی او وظیفه امامت در میان انسانها را انجام می دهند:
وَجَعَلْنَاهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنَا.
این را خدای عالم در رابطه با حضرت ابراهیم، در رابطه با لوط، در رابطه با اسحاق و یعقوب وقتی بیان میکند، میگوید:
وَوَهَبْنَا لَهُ اِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ. وَجَعَلْنَاهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنَا.
در رابطه با حضرت موسی و پیامبران بعد از او هم میفرماید:
وَلَقَدْ آَتَیْنَا مُوسَی الْکِتَابَ فَلَا تَکُنْ فِی مِرْیَةٍ مِنْ لِقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًی لِبَنِی اِسْرَائِیلَ. وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ اَئِمَّةً یَهْدُونَ بِاَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآَیَاتِنَا یُوقِنُونَ.
۵-پیامبری به ظالمان داده نمی شود:
«هنگامی که ابراهیم را پروردگارش به اموری آزمایش کرد، پس او همه را به طور کامل به انجام رسانید، پروردگارش گفت: من تو را برای همه مردم پیشوا و امام قرار دادم. ابراهیم گفت: و از دودمانم؟ پروردگار گفت : پیمان من به ستمکاران نمی رسد.»
آیه ۱۲۴ سوره بقره
این آیه به صراحت بیان می دارد که ظالمان از دودمان پیامبران نیز به پیامبری نخواهند رسید.همچنین دریافت غیر مستقیم از این آیه اینکه شخص پیامبر نه می تواند ظالم به خود باشد( مرتکب گناه شخصی شود) و نه می تواند از سنخ ظالمان به دیگران و به ستمگری بپردازد
«و از نشانههاى او آن است که از جنس خودتان همسرانى براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و میان شما و همسرانتان علاقهى شدید و رحمت قرار داد؛ بى شک در این (نعمت الهى،) براى گروهى که مىاندیشند نشانههاى قطعى است.»
آیه ۲۱ سوره روم
امروز به گفتاری از یک روانشناس مشهور کانادایی پرفسور جردن پیترسون در باره زنان گوش می کردم و این گفتار مرا به یاد آیه فوق انداخت.
این روانشناس می گفت: زنان گریه های خود را از رنجهایی که می بینند در سکوتشان انجام می دهند و هیچکس متوجه آنها نمی شود. با آنکه غمهایی زیاد در دل دارند باز هم بار زندگی را بدوش می کشند بدون آن که حرفی بزنند. زیرا ذهن و قلب آنان به گونه طراحی شده که بتواند این مسیر سخت را مدیریت کند. پس وقتی می بینی که زنی سرگرم زندگی است و آنرا اداره می کند بدون آن که حرفی بزند به او احترام بگذار! چون او خود رنجهایی فراوان درون خود دارد.
امیر تهرانی
آیا می توان کتابی مانند قرآن نوشت؟
هوش مصنوعی پاسخ داد:
«از نظر ادبی، قرآن یک متن بینظیر و بسیار تأثیرگذار است که از نظر بلاغت، فصاحت و ساختار زبانی جایگاه ویژهای دارد. بسیاری از محققان و زبانشناسان معتقدند که ترکیب سبک، آهنگ، و محتوای آن به گونهای است که تکرار آن بسیار دشوار است.
اما اگر از دیدگاه فنی و علمی بخواهیم بررسی کنیم که چه دانشی برای نوشتن کتابی مشابه نیاز است، باید به موارد زیر توجه داشت:
1. زبانشناسی و ادبیات عرب – قرآن در اوج فصاحت و بلاغت زبان عربی است، بنابراین تسلط کامل بر ادبیات عربی کلاسیک ضروری است.
2. معرفتشناسی و حکمت – محتوای قرآن شامل آموزههای عمیق فلسفی، اخلاقی، و اجتماعی است که نیازمند درک عمیق از فلسفه و معرفتشناسی است.
3. تاریخ و فرهنگ عربستان در قرن هفتم میلادی – بسیاری از مفاهیم و داستانهای قرآن با فرهنگ و تاریخ آن دوران ارتباط دارد.
4. علم معانی، بیان و بدیع – این علوم مربوط به زیباییهای ادبی و هنری زبان هستند و در فهم و تولید متن مشابه مؤثرند.
5. علم تفسیر و علوم قرآنی – برای درک و تحلیل عمیقتر قرآن، شناخت تفسیر و دانشهای مرتبط ضروری است.
اما مهمترین نکته این است که بسیاری از مسلمانان قرآن را کلام وحیانی و غیرقابل تقلید میدانند. در تاریخ، تلاشهایی برای ایجاد متونی مشابه انجام شده، اما هیچکدام نتوانستهاند تأثیر، ماندگاری و پذیرش گسترده قرآن را داشته باشند.
تحلیل علمی امکانپذیری نوشتن کتابی مانند قرآن
از منظر علمی، برای بررسی این موضوع میتوان از سه بُعد اصلی استفاده کرد:
1. بُعد زبانشناسی و ادبی
2. بُعد معناشناسی و معرفتشناسی
3. بُعد روانشناسی و جامعهشناسی تأثیرگذاری متن
1. بُعد زبانشناسی و ادبی
قرآن از نظر زبانشناسی ویژگیهای منحصربهفردی دارد که آن را از سایر متون متمایز میکند. برای نوشتن کتابی مشابه، باید به موارد زیر تسلط داشت:
۱.۱. سبکشناسی قرآن
قرآن دارای وزن و ریتم خاص است که به آن موسیقی درونی میدهد. این ویژگی بدون استفاده از اوزان شعری عربی به دست آمده است.
استفاده از التفات (تغییر ناگهانی ضمایر و زمان افعال) که در متون معمولی نادر است.
کاربرد تکرارهای معنایی و واژگانی که باعث تقویت پیام و تأثیرگذاری میشود.
۱.۲. فصاحت و بلاغت
تسلط بر علم بدیع، بیان و معانی که شامل آرایههای ادبی مانند استعاره، تشبیه، ایجاز، و سجع است.
توانایی خلق جملات موجز اما عمیق که بتواند در ذهن خواننده ماندگار شود.
« از...نشانه هاى الهى آن است که از سرشت، و نوع خودتان، براى شما همسرانى آفرید تا به سوى آنان رفته و در کنار آنها، آرامش یابید.»
آیه ۲۱ سوره روم
لوآن بریزنداین کتابی تحت عنوان «مغز زن » نوشته است که جزو آثار پرفروش در آمده است . او در جایی از این کتاب می نویسد:
«بیش از ۹۹ درصد رمزگذاری ژنتیکی زن و مرد دقیقاً یکسان است. از میان سی هزار ژنی که در ساختار ژنی انسان وجود دارد، اختلاف کمتر از یک درصد بین دو جنس، اختلاف زیادی نیست؛ ولی همین اختلاف یک درصدی بر تک تک سلولهای بدن تأثیر میگذارد، از تارهای عصبی که لذت و درد را ثبت میکنند گرفته ، تا آنهایی که انتقال دهنده ادراک، افکار، احساسات و هیجاناتاند.
در مدت بیست سالی که به مداوای زنهای بیمار مشغول بودهام، بی صبرانه منتظر بودم پیشرفتی در دانش مربوط به مغز و رفتار زن صورت گیرد. تنها در شروع هزاره جدید بود که تحقیقات هیجان انگیزی انجام شد و نشان داد ساختار، عملکرد و شیمی مغز زن بر خلق، پردازش فکر، انرژی، انگیزههای جنسی، رفتار و سلامت او تأثیرگذارند.»
قطعا همین اختلاف یک در صدی است که باعث می شود زنان مر کز آرامش در زندگی باشند و مرد از دوران کودکیش تا زمانی که زنده است نیاز دارد تا زیر سایه، همسر، مادر، خواهر زندگی کند.