سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

آنچه در جهنم یافت نمی شود...

پنج چیز که در جهنم وجود ندارد:

راحتی و آسایش ، غذای خوب، آب پاکیزه ، جای راحت ، هوای لطیف

و همه کارشان رنج و مشقت است. (۳)

و پیوسته در آتش فروزان دوزخ معذبند. (۴)

از چشمه ی آب گرم جهنم آب نوشند. (۵)

بی خاصیت ترین و بد ترین طعام

و بی خاصیت ترین و بد ترین طعام غیر از ضریع (که علفی بد طعم و بد بو است) بر آنها نیست. (۶)

که به آن طعام هرچه خورند نه فربه شوند ونه سیر گردند. (۷)

آنچه در بهشت وجود دارد:

شادمانی و آسایش، رضایتمندی از وجود خود، مقام عالی، آب پاکیزه و گوارا و امنیت

و رخسار بعضی هم شادمان و خندان است و در نعمت اند. (۸)

و از سعی و کوشش خود (در طاعت خدا) خوشنودند. (۹)

که در بهشت بلند مرتبت مقام عالی یافته اند. (۱۰)

در آنجا هیچ سخن زشت و بیهوده نگویند و نشنوند. (۱۱)

در آن بهشت چشمه های آب گوارا جاریست. (۱۲)

ونیز در آنجا تختهای عالی بلند پایه نهاده اند. (۱۳)

و قدحهای بزرگ بهترین نوشیدنی ها گذاشته شده. (۱۴)

و بالش های لطیف مرتب داشته. (۱۵)

و فرش های گرانبها گسترده اند. (۱۶)

آیات ۳ تا ۱۶ سوره غاشیه

آن پیامبر : اگر تو نه‌مسیحی، نه ایلیا و نه آن پیامبر...

-در قرآن می گوید: آنان که  از «آن  پیامبر امّی  پیروی می کنند که در تورات و انجیلی که در دست آنهاست  او را نگاشته می‌یابند که آنها را امر به هر کار نیکویی و نهی از هر زشتی خواهد کرد... و ( سوره اعراف آیه ۱۵۷)


-در انجیل یوحنا فصل یکم و در آیات ۱۹ تا ۲۸ می گوید:

...19- این است شهادت یحیی آنگاه که یهودیان، 

کاهنان و لاویان را از اورشلیم نزدش فرستادند تا از او بپرسند که «تو کیستی؟» 

20- او معترف شده، انکار نکرد، بلکه اذعان داشت که «من مسیح نیستم.» 

21- پرسیدند: «پس چه هستی ؟ آیا ایلیایی؟» پاسخ داد: «نیستم.» پرسیدند: «آیا آن پیامبری؟» پاسخ داد: «نه

 22- آنگاه او را گفتند: «پس کیستی؟ بگو چه پاسخی برای فرستندگان خود ببریم؟ دربارۀ خود چه می‌گویی؟» 

23- یحیی طبق آنچه اِشعیای پیامبر بیان کرده بود، گفت:

«من صدای آن نداکننده در بیابانم که می‌گوید،

”راه خداوند را هموار سازید.“‌»

24-شماری از آن فرستادگان که از فَریسیان بودند، 

25- از او پرسیدند: «اگر تو نه مسیحی، نه ایلیا، و نه آن پیامبر، پس چرا تعمید می‌دهی؟» 

26- یحیی در پاسخ گفت: «من با آب تعمید می‌د‌هم، امّا در میان شما کسی ایستاده که شما او را نمی‌شناسید،

 27- همان که پس از من می‌آید و من لایق گشودن بند کفشش نیستم.»

28-اینها همه در بِیت‌عَنْیا واقع در آن سوی رود اردن رخ داد، آنجا که یحیی تعمید می‌داد...

طبق این آیات و بر اساس گفته های تورات ، یهودان مناظر آمدن سه شخصیت آسمانی بودند:

- ایلیا ی نبی

- مسیح 

- آن پیامبر 

به همین دلیل بود که یهودان سالها پیش از بعثت پیامبر اسلام به مدینه و اطراف آن مهاجرت کرده بودند تا شاهد ظهور «آن پیامبر» باشند. 

پدیده های طبیعی و قرآن(۱)

دانش نوین در مورد تگرگ چه می گوید؟

تگرگ حاصل حرکات قائم شدید قطرات باران است که در توفانهای رعد وبرق مشاهده می‌گردد. تگرگ ازابرهایی بنام «کومولونیمبوس» به وجود می‌اید. شکل ظاهری این ابربه شکل برج عظیمی سربه آسمان کشیده تشکیل می‌گردد. قاعده آن صاف و سطح فوقانی آن سندانی شکل است. 

نمو ارتفاعی در این ابر فوق العاده است، بطوریکه ارتفاع قله آن تا حدود 6000 متر می‌رسد.

 رنگ قسمت فوقانی متمایل به آبی و سطح زیرین آن تیره است.

 در موقع نزدیک شدن این ابرها، فشار هوا، افت ناگهانی پیدا می‌کند و شدت باد در پایین‌ترین قسمت، بسیار زیاد است.

 ملاحظه می‌شود، این ابرها از لحاظ ظاهری شباهت زیادی به کوه دارند به همین دلیل یکی از دانشمندان روسی از این ابرها با عبارت کوههای ابری یا کوههای برفی یاد کرده است.


قرآن  در باره منشأ تگرگ چه می گوید؟

»آیا نمی دانی که خدا ابری را  می راند، آن گاه میان آن پیوند برقرار می کند، سپس آن را انبوه و متراکم می سازد، پس می بینی که باران از لابلای آن بیرون می آید، و از آسمان از ابرهایی بشکل کوه هایی که در آن ابر یخ زده است، تگرگی فرو می ریزد،...»

ادامه دارد....

سوره نور آیه ۴۳

چرا حسین بن علی به مقام و ثروت و راحتی پشت پا زد؟

"اى کسانى که ایمان آورده‏ اید هر کس از شما از دین خود برگردد به زودى خدا گروهى دیگر را مى ‏آورد که آنان را دوست مى دارد و آنان نیز او را دوست دارند اینان با مؤمنان فروتن و بر کافران سرفرازند و در راه خدا جهاد مى کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى‏ ترسند، این فضل خداست آن را به هر که بخواهد مى‏ دهد و خدا گشایشگر داناست. "آیه (۵۴) سوره مایده

یزید در ۲۶ هجری در الماطرون شام متولد شد. او پسر معاویه بن ابی‌سفیان و میسون بنت بجدل مسیحی بود. یزید دوران نوجوانی خود را در میان قبیله مادرش، قبیله کلب سپری کرد.در جوانی بهارها را همراه خویشان پدری‌اش در بادیه می‌گذراند و مابقی سال را در معیت درباریان یونانی و شامی پدرش بسر میبرد‌‌.

او خلق و خوی دینی و مذهبی نداشت بلکه باورهای دینی را به تمسخر می گرفت. معاویه همه این  معایب فرزند را می دانست و باا ین وصف علیرغم تعهدی که در صلح نامه باحسن بن علی به جامعه داده بود که کسی را به خلافت انتخاب نکند و لی او یزید  را در همان زمان خلافت غصبی خود به ولیعهدی معرفی نمو د و با تزوبر برای او بیعت گرفت. 

یزید تحت تربیت سرجون مسیحی کاتب و مشاور قدرتمند در بار معاویه بسر می برید. سرجون عبید الله بن زیاد معروف به ابن زیاد را خوب می شناخت و می دانست که او نسبت به علی بن ابی طالب و خاندان او کینه ای ذاتی دارد. به همین دلیل وقتی زمان به حادثه کربلا نزدیک شد ،سرجون به یزید تاکید کرد، تا ابن زیاد را مدیر اجرایی تعقیب و تسلیم حسین بن علی سازد و یزید بلافاصله دستور او را اطاعت نمود.

بدین تر تیب حکومت اسلامی بصورت حکومت شاهی و امپراطوری در آمد. امام احمد حنبل پیشوای فرقه حنبلی که وهابیون  نیز او را امام خود می دانند د رکتاب المسایل خود اعلام می دارد که معاویه غیر مسلمان از دنیا رفت. . 

اخیرا برنارد لوییس یهودی و اسلام ستیز مشهور که یکی از مشاوران اصلی حمله آمریکا به عراق بود در  نوشتجات خود سعی کرده همان چهره ایرا از یزید نشان بدهد  که ناصبی ها توصیف می کنند. اما واقعه حره چهره حقیقی یزید را نشان می دهد:

 واقعه حره

واقعه حره و حمله سپاهیان یزید به مکه و کعبه و تخریب آن و حمله وحشیانه و بیرحمانه به مد ینه بدرستی نشان داد که حسین بن علی در آنچه می گفت درست می گفت و حق با او بود که با یزید بیعت نکرد.

 حسین بن علی باهوشمندی خاص خود خروج خویش از مدینه را بگونه ای  رهبری کرد که سر انجام حکومت اموی در کوتاه مدت سر نگون شد. 

 حادثه  حره به قیام مردم مدینه در ۲۵ یا ۲۷ ذالحجه ۶۳ هجری مربوط می شود. علت این حاثه را آگاهی مردم مکه و مدینه دو شهر اصلی و مرکز اسلام در عربستان از خلا فها و روش حکومت یزید و بی اعتنایی او به امور  دینی و مذهبی  گزارش کردهاند. 

عبدالله بن زبیر، برادرش عمرو بن زبیر را که فرمانده لشگر یزید بود  در حمله لشگر یزید به مکه کشت.  سپس در خطبه‌ای به یزید ناسزا گفت و مردم را به نا فرمانی از یزید و جهاد با او فرا خواند. عبدالله بن مطیع نیز از طرف زبیر از مردم مدینه بیعت گرفت. 

یزید از جریان این ناآرامی در مدینه باخبر شد و از عثمان بن محمد که کارگزار خود در مدینه بود، خواست که گروهی از بزرگان مدینه را راهی دمشق کند تا از عطا و بخشش‌های او برخوردار شوند و دست از ناآرامی بردارند. 

ازسوی دیگر و برای اطلاع از شخصیت یزید گروهی از بزرگان شهر مدینه از فرزندان انصار و مهاجر به دمشق وارد شدند و در مدت اقامت علاوه بر دست و دلبازی‌های او، سبکسری‌ها و کارهای زشت او را از نزدیک مشاهده کردند. 

زمانی که این گروه بازگشتند به جای تعریف و تمجید از یزید از وی بدگویی کردند و گفتند:«ما از نزد مردی فاسق آمدیم که دین ندارد  شراب می‌خورد، طنبور می‌نوازد، بردگان نزد او می‌خوانند و با سگان بازی می‌کند»

در پی این گزارش، مردم مدینه با عبدالله بن حنظله بیعت کردند و بنی امیه را که در خانه مروان حکم جمع شده بودند، به محاصره درآوردند. و خلع یزید را اعلام کردند.  

یزید که انتظار این کار را نداشت، بسیار خشمگین شد و مسلم بن عقبه بن ریاح را که در سنگدلی و قساوت مشهور بود، را انتخاب کرد و راهی مدینه کرد.

این سپاه به فرماندهی مسلم بن عقبه، از جانب یزید حرکت کرد و یزید به او گفت اگر حادثه‌ای برای تو رخ داد، حصین بن نمیر را جانشین کن و به او گفت: مردم را تا سه روز دعوت کن، اگر پذیرفتند که بهتر و گرنه با آن‌ها بجنگ و چون غلبه پیدا کردی مدینه را سه روز به سپاهیان واگذار و هر مال و برده، سلاح، خوردنی که در آن هست از آن سپاه باشد و چون سه روز تمام شد از مردم دست بردار، 

سپاه مسلم بن عقبه که دوازده هزار نفر بود، نخست شهر مدینه را محاصره کردند و پیام داد تا سه روز مهلت دارید با یزید بیعت کنید و برده او شوید.

مردم مدینه تسلیم نشدند و جنگ صورت گرفت. سرانجام لشکریان یزید بر آنان برتری یافتند. فرمانده سپاه از سپاهیان خواست در این سه روز هر کاری که می‌خواهند در اموال و امکانات مردم شهر انجام دهند، کشتار زیادی صورت گرفت. جان و مال و ناموس مردم مدینه در چنگال لشکریان شام قرار داده شد.

این کشتار وسیع سبب گردید که از آن پس مسلم بن عقبه را «مسرف بن عقبه» نامیدند. کشته شدگان واقعه حره سه هزار و سیصد نفر دانسته‌اند.

حال تصور کنید که حسین بن  علی با چنین یزیدی بیعت می کرد و دست ارادت به او می داد و یزید هم او  را غرق درپول و ثروت می ساخت و حتی فرمانداری مدینه را به او می بخشید. اگر حسین بیعت کرده بود آنگاه زمانی که مقابل چشمان حسین بن علی واقعه حره بوقوع می پیوست  چون با بزید بیعت کرده بود هیچ اعتراض  نمی توانست بکند.

درآن صورت او دیگر حسین بن علی نبود که نه تنها جهان اسلام بلکه همه مشاهیر منصف تاریخ او را ستوده اند. یک سرهنگ بهایی در اصفهان به استیونسون نویسنده کتاب مشهور« سرزمین عارف بزرگ » گفته بود: اگر شهادت حسبن بن علی نبود یک پنجم از اسلام باقی نمانده بود و بنی امیه همان گونه که خلافت را به امپراطوری تغییر دادند  دین و مذهب را نیز یک موضو ع ناقص و کلیشه ای مبدل می ساختند ویا  دین را بطور کل حذف می نمودند.

نام پیامبر پیش از پیامبری و پس از آن

یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذیراً ، وَ داعِیاً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنیراً (احزاب: آیه  ۴۶)»  

(اى پیامبر! ما تو را  در مقام شاهد  ، بشارت دهنده و انذارکننده فرستادیم  و تو را دعوت کننده بسوى خدا به فرمان او قرار دادیم، و  تو هم چون چراغى رخشان و روشنی بخش هستی

در جلد اول کتاب المدهش نوشته ابن جوزی دانشمند اهل تسنن گزارشی در باره پیامبر اسلام و نام های متعدد او  بشرح زیر وجود آمده است:

ذکر أَسْمَائِهِ( نامهای متعدد او)

هُوَ مُحَمَّد وَأحمد والماحی والحاشر وَالْعَاقِب والمقفی وَنَبِی الرَّحْمَة وَنَبِی التَّوْبَة وَنَبِی الْمَلَاحِم وَالشَّاهِد والبشیر والنذیر والضحوک والمتوکل والفاتح والخاتم والمصطفى وَالرَّسُول وَالنَّبِیّ والأمی والقثم فالعاقب آخر الْأَنْبِیَاء والمقفی تبع الْأَنْبِیَاء والضحوک صفته فِی التَّوْرَاة لِأَنَّهُ کَانَ طیب النَّفس فکها والقثم من القثم وَهُوَ الْإِعْطَاء...

توضیح در مورد قثم

-قثم در زبان عربی به معنی بخشنده  و دارنده عطا و بخشش است.همین توضیح را ابن جوزی در همین کتاب المدهش در برابر نا م قثم  آورده است. 

در یکی از گزارشات مخالفان بی سواد و‌مغرض  ، نام قثم را که احتمالا لقب پیامبر بوده بصورت قثم بن عبداللات آورده که در گزارش کتاب المدهش از قثم بن عبد اللات  خبری نیست.در هیچ یک از تاریخ‌های مسلمانان و غیر مسلمانان هیچ گزارشی و‌جو د ندارد که پیامبر پیش از پیامبری به نام دیگری بغیر از «محمد» معروف بوده  باشد.