سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

ایرادهایی از جنس نمی خواهم بفهمم و شما هم نفهم باش!

ادامه از نوشتار پیشین...

در ادامه عرایض به استحضار تان می رسانم آن شخص که خودش را سها نامیده و نام اصلیش را پنهان نموده و یا آنها که در پس پرده گوشه نشینی تر س آلود نشسته و تیر پرتاب می کنند و حتی جرات ندارند نام اصلی خود را بگویند، مثلا همین  آقای سها که نمی دانیم کیست باز در کتاب نقد قرآن قلم‌فرسایی می کند که:

«قرآن همچنین مدعی است که در آن هیچ انحراف و خطائی نیست .

ترجمه آیه: قرآنى عربى بى هیچ کژى، شاید آنان راه تقوا پویند .

آیه ۲۸سوره (زمر ) 

و در آیه دیگر می گوید:

ترجمه آیه: آیا در قرآن نمى اندیشند  که اگر از جانب غیر خدا بود قطعا در آن اختلاف بسیارى مى افتاد.

  سوره بقره آیه(82 ) 

البته همانطور که قبلا هم گفته شد اگر قرآن کتاب خدا باشد باید,صد در صد درست باشد اما کتاب حاضر بیش از هزار غلط فاحش را درقرآن نشان می دهد .» ؟؟؟؟

«همچنین قرآن از مردم دعوت می کند که شبیه آن بیاورند ابتدا ازمخالفان می خواهد که ده سوره شبیه قرآن بیاورند و بعدا تقاضایش راکاهش می دهد و به یک سوره بسنده می کند: 

-ترجمه آیه : یا مى گویند این [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مىگویید ده سوره برساخته شده مانند آن بیاورید و غیر از خدا هر که رامىتوانید فرا خوانید .

سوره هود آیه (13) 

 -ترجمه آیه دیگر: و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم شک دارید پس اگر راست مى گویید یک سوره  مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا خوانید.(23)پس اگر نکردید و هرگز نمىتوانید کرد از آن آتشى که هیزمش مردمان و سنگها هستند و براى کافران آماده شده بپرهیزید (24 ) 

آیات۲۳ و ۲۴سوره بقره

 این مبارزطلبی قرآن یک مغالطه است. چون نوشته ی هرکس مثل خودش منحصر به فرد است. مثلا شعر فردوسی و نثر سعدی و غزل حافظ و حتی با دقت علمی، نوشته ها و گفته های افراد عادی هم منحصر بفردند. هیچکس نمی تواند شعر حافظ یا نثر سعدی یا شعر فردوسی رابگوید. 

ادیبان مختلف سعی در تقلید از آنان کرده اند ولی موفق نشده اند. آیا این بدان معنی است که شعر حافظ و نثر سعدی و شعر فردوسی معجزه اند؟ بهیچ عنوان. 

 البته می توان به کمک محمد آمد و این مبارزطلبی قرآن را به روش معقولی تغییر داد. مثلا می توان گفت که درست است که نوشته های شاعران فوق منحصر به فردند اما از نظر شأن و عظمت و خلاقیت با هم قابل مقایسه اند مثلا هر سه در قله ی ادبیات فارسی قرار می گیرند ...»

هزار غلط؟

هرچه بیشتر کتاب نقد قرآن را ورق می زنم بیشتر به این نکته باور می آورم که نویسنده یا نویسندگان این‌چنین ساخت و پاخت  نامه ای  بر اساس عقل  خود و پیش خود به این نتیجه نادرست رسیده اند که خوانندگان کتاب‌شان  نمی توانند درست و نادرست، و حتی تفاوت های عددی را از هم تشخیص نمی دهند.( در این باره تفاوت عددی بلافاصله صحبت می کنم )

در باره این که او گردنکشانه ادعا می کند بیش از هزار غلط در قرآن وجود دارد ،در نوشتار پیشین توضیح دادم که دانشمند زباندان و زبانشناس معروف ایرانی سیبویه و نویسنده کتاب مشهور«الکتاب» که بنیان دستور زبان ادبی را بصورتی منسجم  و با تکیه بر حدود ۴۰۰ آیه از قرآن عرضه نمود به هزار غلط کتاب نقد قرآن پی نبرده بود، و همه زبانشناسان و زباندان غربی و شرقی و بزرگانی نیز مانند پرفسور چامسکی که سیبویه نویسنده الکتاب  وخود الکتاب را بزرگ می شمارند و نویسنده را یکی از بزرگترین زبانشناسان تاریخ می دانند، اینها هم نفهمیدند و فقط اشخاص مجهولی مانند آقای سها و همکاران او فهمیدند که در قرآن هزار غلط وجود دارد.

آیا می شود با کمک کتابی انباشته از هزار غلط بنیان صحیحی را برای یکی از غنی ترین زبانها و ادبیات بشری بنیان گذارد؟

در ضمن شما آثار سعدی و حافظ و فردوسی و مولوی  را با قرآن می سنجی که اولا آنان خود را شاگرد قرآن می دانند و حافظ خود ادعا می کند: 

هرچه کردی همه از دولت قرآن کردی.

و دیگر این که اینها دو زبان مختلفند و زبان فارسی همین شاعران نیز پایه در همان زبان و ادبیات قرآن دارد.

اگر هم  ادعا کنی که اینها را بعداً در آثار شاعران فوق وارد کردهاند این غلط اندازی کبیر است زیرا نسخه ۸۰۰ ساله شاهنامه در دانشگاه فلورانس ایتالیا و نسخه های ۷۰۰و  ۶۰۰ ساله اش در کتابخانه های موسکو و لندن وجود دارند و تمامی ابیاتی که ارادت قلبی این شاعران را به قرآن و اسلام و پیامبر آن نشان می دهند در آنها وجود دارد.

ده تا و یکی 

آن‌ وقت سهای عزیز و نادر الوجود که فقط پرده تاریکی قادر به نگهداری اش می باشد ،ادعا  دیگری می کند و آن این که اگر قرآن می گوید ده سوره بیاورید مانند سوره های قرآن و پس از مدتی قرآن دوباره می گوید اگر نمی توانید ده سوره مانند قرآن بیاورید حداقل یک سوره مانند آن بیاورید، سها جان این شاهکار عالم خلقت می فرمایند قرآن مغالطه می کند. 

خوب نابغه عزیز !انتظار داشتی مانند شما بیاندیشد  و بگوید : یک سوره بیاورید مانند قرآن ! بعد که رقیبان و مخالفان قرآن ، یعنی سها جان های آن زمان نتوانستندیک سوره مانند قرآن بیاورند بگوید: پس حالا ده سوره مانند قرآن بیاورید!  و بعد سهای فوق نابغه ما این کار های  قرآن را مغالطه معرفی  کند.

آقای سها که در پس پرده فرار وترس پنهانی ، یا معنای مغالطه را نمی دانی و یا اینطور اندیشه می فرمایی که خواننده کتابت معنای مغالطه را نمی داند.

این واژه « مغالطه    » از قلم شما و امثال شما بیرون می جهد چون غورباغه ای که از درون حوض پر از آب ناسا لم بیرون می جهد و از زبان آن ضد قرآن لس آنجلس نشین که تا حب  تریاکش و چند لیوان عرق روسی نزند نمی تواند پشت دوربین شبکه کذایی و با آن قیافه هم چون مستان تلو تلو خور  ظاهر شود و بگوید: حرفهای قرآن مغالطه است.

آقایان اشکوب نشین رودار! شما مغالطه می کنید نه قرآن!

شما حتی تفاوت ده و یک را متوجه نمی شوید که اگر نتوان یکی را عرضه کرد پس حتما از پی ده تا بر نخواهند آمد.

ادامه دارد...

امیرتهرانی


صغری و کبری ضد منطق

"مى‌خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خدا -گر چه کافران را ناخوش افتد- نور خود را کامل خواهد گردانید."

سوره صف آیه 61

....ادامه از نوشتار پیشین

در نوشتار  پیشین  از یک شبه کتاب بنام،"نقد قرآن," نوشته شخص مجهول الهویهای  بنام سها نام بردم که در گوشه ای در تاریکی کلمات را بهم بافته و به خیال خودش به قرآن تاخته است.

 در حالی که او  هم چون  فیلی خشمگین جلو رفته ، عقب رفته و به نادانی خودش چنگ انداخته و یا جسارتا خوانندگانش را خیلی نادان و بی اطلاع فرض کرده است.

سها ی نامعلوم و نامشخص و پنهان شده در غبار فرار  برای توجیه هدفش از نوشتن کتابش به یک نوع ضد منطق توسل پیدا کرده و یک صغری و کبری به اصطلاح  خودش منطقی در صفحات آغازین کتابش  آورده  که روح بنیان گذار علم منطق را در عالم ارواح به خنده وا داشته است.

او می نویسید:

... روش استدلال این کتاب بسیار ساده است: 

-کبری: اگر قرآن از خدا باشد بدون خطا و ضعف و دارای معجزه است . 

-صغری: قرآن پر از خطا و ضعف است و معجزه ای هم ندارد. 

-نتیجه: پس قرآن از خدا نیست. 

کار این کتاب اثبات صغری است., ‌,"

حال مثال   مشهور و معروف صغری و کبری منطقی را می آوریم که همه وقت بعنوان نمونه بکار می رود:

- همه انسانها فانی هستند.

-سقراط نیز انسان است.

-پس سقراط نیز فانی است.

انسان واقعا شوکه می شود وقتی می بیند نا آگاه ترین افراد که معنای صغری و کبری منطقی را درک نکرده کتاب می نویسند و  به ارشاد دیگران می پردازند و سعی می کنند به کتابی خدشه وارد نماید که مسیر تاریخ را تغییر مثبت داده و یک ادبیات سترگ بنام ادبیات عرب بوجود آورده که ادبیات شکوهمند پارسی خودمان نیز تاثیر گرفته از همان است.

سیبویه یکی از قدیمی ترین و نخستین  زبان شناسان جهان و دانشمند نامدار ایرانی که بعنوان محقق بزرگ زبان و  زبانشناسی  بخصوص بعنوان بنیان گذار گرامر زبان عربی شناخته شده و حتی بر ساختار زبان عبری نیز تاثیر گذارده  در اثر مشهور خود بنام «الکتاب» با استفاده از  ۴۰۰ آیه از قرآن بعنوان« اصل» بنیاد گرامر نحوی زبان عربی را مستحکم بنا کرده است.

سیبویه زبان شناس و زباندانی است که مورد توجه اکثر زبانشناسان جهان بود ه و غربی‌هایی که بدنبال آموختن زبان عربی هستند ابتدا کتاب او را می خوانند .این زبانشناس ایرانی قرآن را بعنوان یکی از اصلی ترین منابع و مراجع زبانی برای ایجاد بنیان رفیع زبان و ادبیات عرب خورد استفاده قرار داده است.

پس جای بسی تأسف دارد که پرده نشین نامعلومی مانند آقای سها می گوید : قرآن پر از غلط است، و از همه خنده دار تر این گفته خود را در قالب یک صغری و کبری صد در صد غلط می آورد.

ادامه دارد... 

منظور از «تفصیل همه چیز در قرآن »چیست؟

پاسخ به یک ایراد نا بجا

نویسنده بی جا و مکان و مجهول الهویه ای بنام «سها» در ابتدا و نخستین صفحه  کتاب خود بنام « نقدی بر قران» که در حقیقت کتاب بی سوادی و الواح جهل و نادانی و یا تظاهر به نادانی است می نویسد:

« اگر قرآن کتاب خدا باشد باید حداقل دو ویژگی اساسی داشته باشد. اولا صد در صد و از هر جهتی درست و بدون ضعف باشد . زیراکلام خداست و خدا عالم و عاقل است و خطا نمی کند. ثانیا: باید دارایمعجزه باشد. یعنی چیزهایی داشته باشد که از توان بشر خارج باشند . زیرااز طرفی بیان یا نوشتن چیزی بدون غلط برای بشر محال نیست و از طرف دیگر ممکن است در یک زمان همه ی مطالب کتابی درست بنظر آید. پس خدا برای اینکه به بندگانش بفهماند که این کتاب مال خدا است بایدپیغمبرش را با معجزه همراهی کند مخصوصا معجزه ای پایدار که همانکتاب خدا باشد بعبارت دیگر کتاب خدا باید حاوی معجزه باشد . 

 قرآن مدعی است که معجزه است. یکی به این دلیل که قرآن دارایهمه چیز است. و دیگر اینکه صد در صد درست است و سوم اینکه هیچکس نمی تواند سوره ای شبیه قرآن بیاورد. آیاتی که ادعای همه چیز داشتن قرآن را مطرح می کنند عبارتند از: 

« (قرآن) سخنى نیست که به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصدیق آنچه است که پیش از آن بوده و تفصیل هر  چیزی  است و براى مردمى که ایمان مىآورند رهنمود و رحمتى است  سوره یوسف (111 .) »

« و این کتاب را که بیانگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمودو رحمت و بشارتگرى است بر تو نازل کردیم نخل  (89 ) »

 غلط بودن ادعای همه چیز داشتن قرآن که بدیهی است . همه چیزدر هزاران کتاب هم نمی گنجد چه رسد در یک کتاب. این ادعا، مفسرین را

سخت به دردسر انداخته است و بعضی ادعا کرده اند که منظور از همه چیزداشتن، همه چیز لازم برای هدایت بشر بسوی خداست. اما این ادعا دواشکال اساسی دارد اولا: مگر خدا نمی توانست بگوید" قرآن همه چیز لازم برای هدایت را دارد" بکار بردن همه چیز یعنی همه چیز بطور عام. ثانیا این تفسیر با هر دو آیه ی قبل جور در نمی آید؛ چون هر دو آیه بدنبال همه چیز، هدایت را مطرح کرده اند یعنی قرآن شامل همه 

چیز هست ...»

به نقل از کتاب نقد قرآن نوشته شخص مجهول الهویه ای بنام «دکتر سها»

پاسخ:اگر بگوییم که سها که ادعای پزشک بودن‌و درس خواندن در حوزه های علمیه مذهبی دارد مفهوم این آیات را درک نمی کند جای تعجب دارد، مگر آن که بگوییم کار خرده فروشی را پیش گرفته که در تاریکی جنس می فروشد تا کسی به ماهیت اجناس شکسته و بسته او پی نبرد ر و خود را به نادانی می زند.

چون ایشان می داند کتابی مثل قرآن دایره المعارف نیست که همه چیز در آن یافت شود بلکه کتاب هدایت بسوی خداست که در آن از خدا ، پیامبران ، بهشت   و‌جهنم، کار خوب و بد، وظیفه انسان در برابر خدا, دوری از بت پرستی و انسان پرستی و...سخن رفته است.

یعنی  در کل قرآن کتاب هدایت است و در همین دوآیه نیز گفته شده که این کتاب کتاب هدایت و رحمت است ، و تفصیل همه آن‌چیزی است که در مسیر خدا شناسی و دعوت پیامبران صورت گرفته و مورد نیاز می باشد:

«(قرآن) سخنى نیست که به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصدیق آنچه است که پیش از آن بوده و تفصیل  هر چیزی  است و براى مردمى که ایمان مىآورند رهنمود و رحمتى است.

 سوره یوسف آیه (111 .)

این مردمی که ایمان می آورند برای پایداری در ایمان و ادامه راه ایمان به چه چیز نیاز دارند؟ 

مسلما به مطالبی  نیازمندند که به آنان قوت قلبی بخشیده و ایمان آنان را راسخ تر نماید. هم چنین نیاز کند دانستن و آگاهی  از پیامبران گذشته و ملتهای پیشین دارند و تفصیل هر آنچه آنان کرده اند

.چنانکه نخستین آیه مربوط به   سوره یوسف است و قرآن سر گذشت یوسف را بیان می کند و این تفصیل همه چیز به سر گذشت یوسف مربوط می شود و دیگر پیامبران! چون این سخن در ادامه سرگذشت آنان آمده است.

بنابر این همان طور که در مقدمه کتابهای علمی، فلسفی و...می نویسند : در این کتاب از همه گونه مطالب بحث شده است، و منظور این است که اگر کتاب در باره شیمی است حتما در آن تفصیل بیماریهای زنان و زایمان  آورده نمی شود و فقط از دانش شیمی سخن می رود.

از همه مهم تر در ابتدای سوره بقره، نخستین سوره به ترتیب فعلی در قرآن   آمده است :

این کتابی است که شکی در آن نیست و کتاب هدایت و رحمت برای پرهیزگاران است.

پس وقتی صاحب کتاب, کتابش را کتاب هدایت معرفی می کند و در جایی از آن می گوید: تفصیل همه چیز در این کتاب آمده است حتما , عقلا و‌منطقا منظور از همه‌چیز ، همه چیز مربوط به هدایت بشر به سوی خداست.

ادامه دارد...

قرآن را چه کسی و چه زمانی نوشت؟بخش دوم


باز خوانی تاریخ قرآن (2)

...ادامه از نوشتار پیشین

 گفته شده که نخستین کسی که بازی شک و تردید در باره قرآن را آغاز کرد   گلدزیهر  یهودی متعصب مجاری (۱۸۵۰-۱۹۲۱) بود که در کتاب مطالعات اسلامی اش روایات رایج اسلامی را به اصطلاح خودش به چالش کشید و مدعی شد که به طور کلی نمی توان به این روایات اعتماد کرد.

(من کتاب او را دقیقا مطالعه کردم و جملات و عباراتی  را از همان کتاب دستچین کردم که حقانیت و برتری قرآن و پیامبر اسلام و اقدامات

او را  تایید می کند.)

خوب طبیعی است که این تشکیک ها در چاپ های انتقادی بعدی تاریخ قرآن نولدکه نیز بازتاب پیدا کند.

 بدین ترتیب گزارش های سنتی تدوین قرآن در آغاز به شدت مورد تردید قرار گرفت.و در قرن بیستم این روند نیز ادامه یافت.

موتوسکی  طیفی از دیدگاهها و نظریات انتقادی غربیان معاصر در باب تاریخ جمع و تدوین قرآن را مورد بحث و نقادی قرار داده و در نهایت چنین جمع بندی می کند:

 «چهار محقق اصلی که در قرن بیستم این مسئله را مورد پژوهش قرار داده اند، چهار دیدگاه کاملا متفاوت در باره جمع رسمی قرآن ابراز داشته اند؛ 

-شوالی جمع قرآن را به دوران عثمان، 

-مینگانا به دوره خلافت عبدالملک مروان در پایان قرن نخست هجری، 

-ونزبرو آن را به آغاز قرن سوم

- و بِرتُن آن را به زمان پیامبر نسبت می دهد». -به گفته این نویسنده در عین حال شوالی معتقد بوده که متن قرآن چیزی جز وحی بر محمد نیست.

اما خود موتسکی پس از واکاوی و بررسی انتقادی دیدگاههای مختلف در باب زمان تدوین قرآن، خود به این نتیجه می رسد که «می توان نتیجه گرفت که اخبار مربوط به جمع نخست به دستور ابوبکر و نیز تدوین رسمی مصحف به دستور عثمان پیشتر در اواخر قرن نخست هجری متداول بوده و زهری [نخستین راوی خبر تدوین مصحف] احتمالا برخی از این اخبار را از افرادی که در اسانید خود بدانها اشاره کرده، دریافت کرده است». 

بیفزایم این محقق پس از بررسی های ادله تاریخ نگاران قرآن در مغرب زمین، می گوید در مجموع دلایل و اسانید مسلمانان در تاریخ گذاری های تدوین و جمع قرآن قابل قبول تر و معتبرتر است.

باز گشت به عصر پیامبر

با این حال در چند سال اخیر پاره هایی از قرآن در اروپا بازشناسی و منتشر شده است که قدمت قرآن و یا جمع و تدوین آن را به همان زمان آغازین یعنی عصر نبوی و یا روزگار عثمان می رساند. 

-یکی قرآن توبینگن در آلمان است که خبر آن در آذر سال ۱۳۹۳ منتشر شد و دیگری قرآن بیرمنگام که در تیرماه سال ۱۳۹۴ اعلام شد.

در باره قرآن نخستین، که در دانشگاه توبینگن نگهداری می شود، گفته شده که «به احتمال قوی قدیمی‌ترین قرآن موجود است».

 توضیح بیشتر آن این است که «کارشناسان پس از مطالعه سه برگ از قرآنی قدیمی به این نتیجه رسیده‌اند که تاریخ نگارش آن به قرن هفتم میلادی یا سرآغاز اسلام برمی‌گردد. قرآن یادشده از ۱۵۰ سال پیش در خزانه کتابخانه دانشگاه توبینگن نگهداری می‌شود، اما تاکنون کسی به قدمت و اهمیت آن پی نبرده بود.

نسخه‌شناسان با استفاده از تکنیک‌های تازه دریافته‌اند که قرآن مزبور به احتمال بالای ۹۵ درصد، در سالهای ۶۴۹ تا ۶۷۵ میلادی تحریر شده است. یعنی تنها ۲۰ تا ۴۰ سال پس از وفات حضرت محمد، پیامبر اسلام.

متن روی پوستی محکم و مرغوب نوشته شده که توانسته صدها سال دوام بیاورد. دست‌نوشته قسمت پیوسته و بزرگی از کتاب مقدس مسلمانان را در بر دارد: از آیه ۳۷ سوره هفدهم تا آیه ۵۷ سوره سی و ششم.

یک سخنگوی کتابخانه دانشگاه توبینگن گفت که تنها با استفاده از تکنیک‌های کامپیوتری و روش‌های علوم طبیعی، تعیین عمر متن یادشده ممکن شده است. تاکنون گمان می‌رفت که این قرآن به قرن‌های هشتم یا نهم میلادی یعنی سده‌های دوم و سوم هجری برمی‌گردد». البته برای نسخه شناسی دانشگاه زوریخ نیز همکاری داشته است.

ادامه دارد...

مسیر پیامبری ؟ شاید؟


...سرگردان شده و حیران بر روی زمین...

بخشی از آیه ۷۱ سوره انعام


پیشگویی از وضع یک نویسنده در آینده:

  1. «شاید خدا برگزیدۀ انسان باشد. شاید مسیر پیامبری از انسان تا خدا باشد» (صفحه 13، انتهای پاراگراف سوم)...خانم وسمقی

 

می توان حدس زد که خانم وسمقی در آینده به گفتار فوق اضافه خواهد کرد:

-شاید ما خودمان خدا هستیم.

-شاید خدا پیامبر ماست.

-شاید اصلا خدایی در کار نیست.

- شاید خود من هم وجود ندارم.

- شاید شماهم وجود نداشته باشی.

-شاید اصلا جهان خواب و خیال است.

و آنگاه به دور و بر خود نگاهی انداخته و  به خود بگوید:

- شاید اگر یک محقق آزمایشگاهی مانند لویی پاستور بودم که موقع دریافت جایزه نوبل گفت:

علم معجزه ای الهی است.در آنصورت منهم بجای «نوشتن مسیر پیامبری» می توانستم « کتاب  مسیر علم » را بنویسم..‌.

شاید... ولی به این ره ها رفتن سخت است،

 شب بیداری می خواهد،

 کار شبانه روزی در آزمایشگاه می خواهد ...

و من و مانند من اصلا اهلش نیستیم...حرف زدن آسان است ...و عمل کردن خیلی مشکل...

من که نمی توانم کشفی علمی  انجام دهم، موضوع علمی حل نشده ای را حل کنم، راه جدیدی در دانش و صنعت بگشایم...خوب باید دست روی دست بگذارم؟

 پس چگونه مشهور شوم ؟ 

شاید... از این راه رفتن و  به پای خدا و پیغمبر و دین پیچیدن که از همه چیز مفت تر و ساده تر است، شاید منهم «مسیر شهرت »را زود بدست آوردم...مصاحبه پشت مصاحبه...دعوت بی بی سی و بعد آمریکا و بعد و اروپا  و. بعد جایزه صلح نوبل؟ شاید؟ کسی چه می داند؟