انجیل بارنابا فصل ۳۶
(۱)شاگردان از خود بیخود شدند، بیخودی بزرگی بخاطر نافرمانی فرشتگان.
(۲) آن وقت یسوع فرمود: «حق میگویم به شما؛ آنکه نماز نمیگزارد او از شیطان بدتر است.»
(۳) «پس زود است که به او بزرگتر عذابی فرود آید.»
(۴) «زیرا شیطان را قبل از افتادنش پنداری در ترس نبود .»
(۵) «همچنین نفرستاده بود خدای برای او پیغامبری را که او را به توبه بخواند.»
(۶) «لیکن برای انسان، به تحقیق که پیغمبران همهٔ ایشان آمدند مگر رسولالله آن که زود است بعد از من بیاید؛ زیرا خدای میخواهد تا که من مهیّا سازم راه او را. زندگانی میکند آدمی به اهمال، بدون هیچ ترسی. گویا که خدایی یافت نمیشود؛ با این که او راست نشانههایی که آنها را شمارهای نیست بر عدل خدای.»
(۷) «پس از زبان مانند ایشان داوود پیغمبر فرموده: نادانان در دل خود گفتند خدایی نیست: از این رو فاسد شدند و ناپاک گردیدند بدون اینکه در ایشان باشد کسی که نیکویی کند.»
(۸) «نماز کنید بدون انقطاع، ای شاگردان من، تا عطا کرده شوید.»
(۹) «زیرا آن کس که طلب میکند مییابد.»
(۱۰) «هر کس در بکوبد باز میشود برای او.»
(۱۱) «هر کس سؤال کند داده میشود.»
(۱۲) «نظر مکنید در نمازهای خود به بسیاری کلام.»
(۱۳) «زیرا خدای به دل نظر مینماید، چنان که به سلیمان فرموده: ای بندهٔ من، دل خود را به من بده.»
(۱۴) «حق میگویم به شما؛ به هستی خدای سوگند، به درستی که ریاکاران بسیار نماز میکنند در هر گوشهٔ شهر تا مردم ایشان را ببینند و ایشان را قدیس بشمارند.»
(۱۵) «لیکن دلهایشان پر است از بدی.»
(۱۶) «پس ایشان کامیاب نیستند در آنچه میطلبند.»
(۱۷) «ضروری است که در نماز خود با اخلاص باشی، هر گاه که دوست داری که خدای آن را بپذیرد.»
(۱۸) «مرا بگویید چه کس میرود تا با حاکم روم یا هیرودس سخن گوید و قصد او متوجه نیست به سوی آن که میرود به سوی او و به سوی آن چه عزم دارد که طلب کند آن را از او؟»
(۱۹) «کسی نیست مطلقا.»
(۲۰) «پس هر گاه میباشد انسان که چنین کند تا با مردی سخن کند، پس انسان چه کند تا با خدای سخن کند؟»
(۲۱) «طلب کند از او رحمت را برای گناهانش، شکرکنان او را بر آنچه او را عطا فرموده.»
(۲۲) «حق میگویم به شما؛ به درستی کسانی که بر پا میدارند نماز را اندکند.»
(۲۳) «از این روست که شیطان را بر آنها سلطه هست.»
(۲۴) «زیرا خدای دوست ندارد آنان را که به لب های خود او را گرامی میدارند .»
(۲۵) «آنان که طلب مینمایند رحمت را در هیکل به لبهای خود؛»
(۲۶) «لیکن دلهایشان عدل را میخوانند،»
(۲۷) «چنان که به اشعیای پیغمبر تکلم نموده و گفته: دور میکنم این قوم را که بر من گرانند.»
(۲۸) «زیرا ایشان مرا به لبهای خود حرمت میدارند، اما دل ایشان از من دور است.»
(۲۹) «حق میگویم به شما؛ آن که میرود تا بدون اندیشه نماز گزارد، خدای را استهزا میکند.»
(۳۰) «چه کس میرود که با هیرودس سخن کند و پشت به او میکند؟»
(۳۱) «مدح میکند پیش روی او پیلاطس حاکم را که تا سر حد مرگ از او بیزار است؟»
(۳۲) «کسی نیست مطلقا.»
(۳۳) «لیکن انسانی که میرود تا نماز کند و خود را مهیّا نمیکند، کار او کمتر از این نمی باشد.»
(۳۴) «زیرا او پشت میکند به خدای و روی به شیطان میکند.»
(۳۵) «زیرا در دل او محبت گناهی است که از او توبه ننموده.»
(۳۶) «پس هر گاه کسی به تو بدی کند و بگوید به تو با لبهایش، بر من ببخش؛ آن گاه تو را با دستهایش محکم بزند ؛ پس چگونه او را خواهی بخشید؟»
(۳۷) «این چنین رحم میکند خدای آنان را که به لبهای خود میگویند:»
(۳۸) «ای پروردگار، به ما رحم کن.»
(۳۹) «حال این که دوست میدارند به دلهای خود گناه را و عازم میشوند به گناههای تازه.»
ادامه دارد
ادامه از نوشتار پیشین
سوره قصص چهل و نهمین سوره بر حسب تاریخ نزول
پس هنگامی که حق از جانب ما به آنها آمد گفتند: چرا به این رسول مانند موسی معجزاتی داده نشد؟ آیا این مردم از این پیش به موسی هم کافر نشدند که گفتند: این دو سحر و جادوگری است که پشتیبان یکدیگرند و گفتند: ما به همه اینها سخت بیایمان و بی عقیدهایم؟ (۴۸)
(منظور یهودیان است که نه به تورات عمل کردند و نه قرآن را می پذیرفتند. در آن زمان گروه زیادی از یهودیان در عربستان ساکن بودند.)
شما کتاب بیاورید
بگو: پس شما اگر راست میگویید کتابی از جانب خدا بیاورید که از این دو کتاب آسمانی (تورات و قرآن) خلق را بهتر هدایت کند تا من از آن پیروی کنم. (۴۹)
پس اگر به تقاضای تو جواب نتوانند داد در این صورت بدان که این مردم تنها پیرو هوای نفسند و کیست وگمراهتر از آن کسی که راه هدایت خدا را رها کرده و از هوای نفس خود پیروی کند؟ البته خدا قوم ظالم را هرگز هدایت نخواهد کرد. (۵۰)
و همانا ما برای این مردم سخن پیوسته (قرآن) آوردیم تا مگر پند گیرند و متذکر شوند. (۵۱)
(منظور این است که قران کتاب پراکنده گویی نیست بلکه کتاب هدایت و حکم و قانون است .و مطالب آن بصورت پیوسته بیان شده است.)
البته آنان که ما به آنها پیش از این کتاب فرستادیم (یعنی موسی و عیسی و پیروان حقیقی آنها) به این (کتاب آسمانی قرآن) ایمان میآورند. (۵۲)
و چون آیات ما بر آنها تلاوت شود گویند: به آن ایمان آوردیم که این قرآن به حق از جانب پروردگار ما نازل شده، ما پیش از این نیز تسلیم فرمان خدا بودیم. (۵۳)
اینان را دو بار پاداش نیکو دهند، زیرا صبر و ثبات ورزیدند و بدی را به نیکی دفع میکنند و از آنچه روزی آنها کردیم انفاق میکنند. (۵۴)
(گروهی از مسیحیان و یهود که به حقیقت پیروان دینهای خود بودند با ظهور اسلام به این در آمدند.)
و چون سخن لغوی بشنوند از آن اعراض کنند و گویند: اعمال ما از ما و اعمال شما از شما، بروید سلامت باشید، که ما هرگز مردم نادان را نمیطلبیم. (۵۵)
هدایت به میل خداست فقط
چنین نیست که هر کس را تو دوست بداری هدایت توانی کرد لیکن خدا هر که را خواهد هدایت میکند و او به حال آنان که قابل هدایتند آگاهتر است. (۵۶)
(خداوند در این آیه به صراحت می گوید که ایمان آوردن مردم به میل کسی نیست بلکه هدایت تحت ارائه الهی قرار دارد).
و گفتند: اگر ما با تو طریق هدایت را پیروی کنیم ما را از سرزمین خود به زودی بربایند . آیا ما بر ایشان حرمی امن قرار ندادیم که به این مکان انواع نعمتها و ثمرات که ما روزیشان کردیم از هر طرف بیاورند؟ لیکن حقیقت این است که اکثر آنها نادانند. (۵۷)
(در این آیه گفته شده که همه کالاها و مصولات مورد نیاز به مکه آورده می شود. چون مکه بعلت گرمای زیاد شهر زراعتی نبود ه و حتی امروزه نیز نیازمندیهای آن از سایر مناطق عربستان و یا سرزمین های دیگر تامین می شود. در آیه از واژه " مجیئ" استفاده شده که به معنی آوردن باشد. اگر چه نام شهر مکه در آیه برده نشده ولی در عربستان این شهر از ابتدا همین شرایط را داشته است و دقیقا منطبق با شرایط اقلیمی مکه است.)
و چه بسیار شده که ما اهل دیاری را که به هوسرانی و خوش گذرانی پرداختند هلاک کردیم، و این خانههای (ویران) آنهاست که بعد از آنها جز عده قلیلی در آن دیار سکونت نیافت و تنها ما وارث (دیار آنها) بودیم. (۵۸)
(سرزمین هایی مانند سرزمین قوم ثمود و صالح که در عربستان و اطراف آن وجود داشتند و ازبین رفتند. ولی در دودهه اخیر باستانشناسان آنان را از دل ها خاک بیرون آورده و امروز محل های گردشگر ی شده اند.)
کدام تمدنها از بین می روند؟
و پروردگار تو بر آن نیست که اهل هیچ شهر و دیاری را تا در مرکز آن رسولی نفرستد که آیات ما را بر آنها تلاوت کند هلاک کند، و ما هیچ دیاری را هلاک نکنیم مگر آنکه اهلش ظالم و بیدادگر باشند. (۵۹)
(آیه به صراحت اعلام می کند که تمدنهایی از بین رفتند و مردمانی نابود شدند که ظلم و بیداد گری در میانشان رواج داشت.در آیات قرآن که هلاک و نابودی تمدنها و ملتها اعلم شده ظلم و بیداد گری علت اصلی نابودی آنان بیان شده است.)
ادامه از نوشتار پیشین
انجیل عهد عتیق
ده فرمان
صورت سازی و پیکر تراشی ممنوع است
۴ صورتی تراشیده و هیچ تمثالی از آنچه بالا در آسمان است، و از آنچه پایین در زمین است، و از آنچه در آب زیر زمین است، برای خود مساز.ادامه دارد
سوره قصص چهل و نهمین سوره قرآن برحسب تاریخ نزول
فرعون دستور ساخت برج بلند(اهرام) را می دهد
و فرعون گفت: ای مهتران، من هیچ کس را غیر خودم خدای شما نمیدانم، و با وزیرش گفت: ای هامان خشتی در آتش پخته زن و از آن برای من قصری بلند پایه بنا کن تا من بر خدای موسی مطلع شوم هر چند او را در دعوی رسالت از دروغگویان میپندارم. (۳۸)
و خلاصه فرعون و سپاهیانش به ناحق در زمین سرکشی و تکبر کردند و چنین پنداشتند که به سوی ما بازگردانده نخواهند شد. (۳۹)
ما هم از آن ظالم و لشکر و اتباعش سخت مؤاخذه کردیم و همه را به دریا افکندیم، پس بنگر تا عاقبت کار ستمکاران به کجا کشید؟! (۴۰)
امامان و پیشوایان جهنم
و ما آن قوم را پیشوایان دعوت به دوزخ قرار دادیم و روز قیامت یاری نخواهند شد. (۴۱)
دینداری چیست ، چه شکل و قیافه و چه ساختاری دارد؟
آیا زیر لب ورد و ذکر خواندن دینداری است؟
آیا اخمو و عبوس بودن علامت دینداری است؟
آیا سختگیر بودن علامت دینداری است؟
آیا خود را دور از جامعه نگاه داشتن علامت دینداری است؟
آیا همه را نجس و کافر دانستن علامت دینداری است؟
آیا فقط اگر نماز بخوانیم دیندار هستیم؟
آیا تعصب بیجا دینداری است؟
۱۸ ویژگی دینداری و انسان دیندار
قرآن با معرفی نیکوکاری معنی دین را تعر یف می کندو سپس پرهیزگاری و درستکاری را با تفکر و تعقل پیوند زده معنی دین و پرهیز کاری را تمام می کند:
پس اول می پرسیم نیکو کاری چیست؟
قرآن
"نیکوکارى آن نیست که روى خود را به سوى مشرق و یا مغرب بگردانید(به زبان ساده یعنی ادا و اطوار در آورده و نقش بازی کنید) ، بلکه نیکو کاری آن است که:
-کسى به خدا
-و روز بازپسین
-و فرشتگان
-و کتاب آسمانی
-و پیامبران ایمان آورد
-و مال خود را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و
-یتیمان و
-بینوایان و
-در راهماندگان و
-مسکینان و
-در راه آزاد کردن بندگان بدهد
-و نماز را برپاى دارد
-و زکات را بدهد
-و آنان که چون عهد بندند به عهد خود وفادارانند
-و در سختى و زیان و به هنگام جنگ شکیبایانند
-آنانند کسانى که راست گفته اند و آنان همان پرهیزگارانند
آیه (۱۷۷) سوره بقره
موارد فوق ۱۶ اصل را شامل می شود و هرگاه می خواهید دیندار را بشناسید باید تحقیق کنید آیا ۱۶ مورد فوق در او وجود دار و به آنان پای بند است و یا خیر!
اگر در طی عمر خود به ۱۶ مورد فوق پایبند باشد هم دیندار است، هم راستگوست و هم پرهیز کار است چون .اظهار دینداری کردن با دیندار بودن و به اصول آن معتقد بودن صد در صد با دینداری تفاوت دارد.
خداوند دو اصل دیگر را به ۱۶ مورد فوق اضافه می کند:
در آیه دیگری خداوند بطور صریح از کسانی که هنگام تقدیس و تسبیح او در رازهای عالم هستی تفکر و اندیشه می کنند و به این می اندیشند که جهان هدفداراست تقدیر می کنند
"همانان که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند و می گویند که پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده اى، منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار!"
آل عمران آیه (۱۹۱)
یعنی علاوه بر ۱۶ ویژگی بر شمرده در آیه نخست یک نفر دیندار باید اهل تفکر و اندیشه باشد و حتی در زمان نسبیح و مناجات با خدا که همیشه باید یاد او را با ذکر نام هایش و یادش گرامی بدارد در رازهای عالم هستی تفکر و اندیشه کند و به نظم و ترتیب و شکوه جهان اندیشیده و پی به این نکته مهم ببرد که جهان جهانی هدفمند و اخلاقی است.
اگر همه اتمها یکسان و یک شکل خلق شده اند و اگر همه آنان موظفند که همواره در حرکت باشند و اگر الکترونها باید بدور هسته بگردند و اگر پروتون نباید تجزیه شود تا جهان پایدار باشد و خورشید و ماه همواره در گردش باشند و هر گز بر روی هم سقوط نکنند و...پس جهان را باید طراحی با هوش و علم بی نهایت باشد که چنین طرح دقیقی آفریده است.
اگر آن ۱۶ ویژگی بااین دو ویژگی را پیوند بزنیم آنگاه به معنی دیندار و دینداری می رسیم و ناگاه بر خود خواهیم لرزید که چقدر تعداد دینداران حقیقی کم و اندک است