سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

ماجرای قرانهای صنعا (3)وظهور چند دست آموزابلیس

فتنه گریهای مستشرقین و ابلیسی بنام پوپین

این همان دستاوردی است که به مذاق مستشرقان تجدیدنظر طلب، خوش نیامده و تا جایی که توانستند از هیچ کوششی در کتمان و پنهانکاری این شواهد و نتایج حاصل از آن مضایقه نکردند.

 آنها البته برای التیامِ آلامِ ناشی از این انکشاف مبارک به سنتی نامبارک تمسک جستند و برخلاف نتایج آزمایش‌های انجام شده، سعی بر القای تردید و تشکیک در وثاقت نص مقدس مسلمین کردند.

 آنها از همان نخستین سال‌های دسترسی‌شان به این نسخه‌های کشف شده در صنعاء، زمزمه‌هایی را مبنی بر مخدوش بودن اعتبار متن کنونی قرآن به راه انداختند.

 منشا اصلی این اتهام, برخی پژوهشگران آلمانی و شاید در راس همه آنها گِرد پویین بود که پیش از این نیز به نام وی اشاره شد.

افسر نیروی دریای امریکا یا نسخه‌شناس قرآن؟

پویین و همکاران هموطنش با دسترسی به تصاویر و میکروفیلم این نسخه‌ها، آنها را در انحصار خود درآورده بودند، هیچ سندی را منتشر نمی‌ساختند، فقط با اظهارات شفاهی خویش در میان همکاران خود و بعدها در میان برخی روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای چنین ادعایی را مطرح می ساختند و سعی در به چالش کشیدن وثاقت قرآن داشتند.

 به گفته مرتضی کریمی‌نیا، محقق علوم قرآنی و مترجم کتاب «مصحف صنعاء1 و مساله خاستگاه قرآن» در دهه 1990 میلادی، شنیدن این جمله درگوشی در برخی مجامع آکادمیک غربی چندان غریب نبود که «اگر این اسناد و اطلاعات روزی منتشر شود، مسلمانان با چالشی بزرگ در وثاقت کتاب آسمانی خود رو به رو خواهند شد». 

یا این ادعا که «در این نسخه‌ها، مطالبی هست که سبب خواهد شد مسلمانان دست از دعاوی خود راجع به کتاب آسمانی‌شان بردارند.» 

این اظهارات در واقع چیزی نبود جز همان دست پیشی که این گروه از مستشرقان تجدیدنظر طلب غربی برای پس نیفتادن گرفته بودند. 

آش غربیها یکدفعه شور شد و دم خروس... 

اما ولوله‌ای که نسخه‌های مصحف صنعاء1 بر پا کرده بود از این هم فراتر رفت و حتی پای سیاسی‌ها و نظامی‌های غربی را هم به این معرکه باز کرد. این آش، آنقدر شور شد که افسران نظامی و دریاداران امریکایی نیز به کمک مستشرقان متحد آلمانی‌شان آمدند و عرصه فرهنگی نیز به میدان تاخت و تاز سرهنگی تبدیل شد و حالا دیگر دم خروس بود که از زیر لوای پژوهش‌های آکادمیک بیرون زد!

افسر بازنشسته نیروی دریایی 

چنانکه در واپسین سال قرن بیستم میلادی، در اقدامی احتمالا بی‌سابقه یک افسر بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده امریکا، صرفا به مناسبت اینکه حدود دو سال از ماموریت خود را در صنعاء گذرانده بود و دستی هم بر آتش رسانه داشت، دست به قلم برد و یادداشتی را با موضوعیت قرآن و ناظر به اکتشافات مصحف صنعاء، در نشریه‌ای عمومی منتشر کرد!

کوه، موش زایید

توبی لِستِر در سال 1999 در ماهنامه آتلانتیک(The Atlantic Monthly) مقاله‌ای با عنوان «قرآن چیست؟» را منتشر کرد که دستمایه او چیزی نبود جز همان اندک مطالب مکتوب برخی تجدیدنظر طلبان غربی به علاوه پاره‌ای از شنیده‌هایش که فارغ از هر نوع نظم و دیسیپلین علمی و فنی بود. 

لستر در این مقاله کوشید تا به خواننده عام غربی چنین القا کند که متن قرآنی نسخه‌های کشف شده در صنعاء، واجد تفاوت‌هایی جدی با متن قرآنی است که اکنون در دسترس مسلمانان قرار دارد و این امر می‌تواند باور پیروان دین اسلام نسبت به تاریخ کتاب مقدس‌شان را متزلزل کند.

 او در مقاله مذکور مدعی آن بود همان گونه که در دو سه قرن گذشته تلاش‌های تاریخ‌پژوهانه و عرفی در شناخت کتاب مقدس مسیحیان و نیز مداقه در جوانب تاریخی حیات حضرت عیسی برای بسیاری از مسیحیان معتقد و محافظه‌کار نگران کننده بوده است، انجام این گونه تحقیقات برون دینی و سکولار در باب متن قرآن و تاریخ شکل‌گیری آن بر اساس نسخه‌های کشف شده در یمن برای بسیاری از مسلمانان اضطراب و تشویش به همراه می‌آورد. 

اختلافی وجود نداشت

حال آنکه کل یافته لستر و شخصیت آکادمیک‌ این معرکه- گِرد پویین - چیزی نبود جز وجود برخی اختلاف قرائات که حتی از نقطه نظر علوم سنتی اسلامی، مشاهده‌ای به غایت پیش‌پا افتاده و عادی است که پیشینه آن عمری به قدمت تاریخ قرآن دارد. 

چنانکه می‌دانیم مسلمانان مذاهب مختلف از قرون ماضی تاکنون آثار متعددی را به اختلاف قرائات در قرآن اختصاص داده‌اند و این همه هیاهو کوچک‌ترین تکانی نتوانست به اعتبار تاریخی متن مقدس مسلمین وارد کند و آن همه معرکه گیری فرهنگی و شعبده‌بازی سرهنگی، نهایتا کوهی بود که جز موش نزایید!

مقاله توبی لستر البته از فضای ژورنالیسم فراتر می‌رود و بنا بر گزارش نویسندگان کتاب «مصحف صنعاء1 و مساله خاستگاه قرآن»، در محافل آکادمیک نیز راه می‌یابد و دانشگاهیان با شور و شوق در این باره بحث می‌کنند. 

جهان آزاد و مساله توهم توطئه

این مساله‌ای است که از قضا به گمان راقم این سطور می‌تواند محک و معیاری برای سایر پژوهش‌های به اصطلاح آکادمیک مستشرقان و به ویژه شاخه تجدیدنظر طلب آنها باشد. رسوایی اینکه در «جهان آزاد» تا چه میزان انگیزه‌های ایدئولوژیک، سیاسی و حتی نظامی می‌تواند بر روند طبیعی یک پژوهش آکادمیک، موثر باشد بزرگ‌تر از آن است که با انگ‌های از رخ افتاده و رنگ‌ و رو رفته‌ای چون «توهم توطئه» قابل کتمان و انکار باشد. 

این همان چیزی است که تعجب نویسندگان کتاب «مصحف صنعاء1 و مساله خاستگاه قرآن» را برانگیخته است: «ولی آنچه جای تعجب دارد جای خالی محققان در این عرصه است که گویی حیطه عمومی را به روزنامه‌نگاران واگذار کرده‌اند.» 

اما این جای خالی با عنایت به سخنی که در صدر این نوشته از کتاب رابرت اروین نقل شد، چندان هم عجیب به نظر نمی‌رسد! آری محققان و پژوهشگران غربی مستقل و غیردولتی در این عرصه چندان مجال عرض اندام ندارند و به نظر نمی‌رسد گذر زمان نیز به طور ماهوی چیزی را در این خصوص تغییر داده باشد. 

چه بسا با اقبالی که اسلام در جوامع غربی در سده‌های اخیر یافته است، کار را برای چنین پژوهشگرانی دشوارتر نیز کرده و بر مشقات‌شان بیش از پیش افزوده باشد.

انتقام عهدین از قرآن؟

آری مستشرقانی که از نتایج تحقیقات تاریخ‌شناسانه درباره عهدین (عهد عتیق و عهد جدید) عصبانی بودند، درصدد برآمدند که متن مقدس مسلمانان را نیز هر طور که شده به همان سرنوشتی مبتلا کنند که بر کتاب مقدس‌شان رفته بود.

 ماموریتی که حالا با کشف نسخه‌های مصحف صنعا با چنان چالشی مواجه شده بود که پای افسر نیروی دریایی امریکا را از خلیج عدن به ماهنامه آتلانتیک باز کرده بود تا او نیز نظر تخصصی خود را در مورد قرآن و تاریخ آن به رشته تحریر درآورد و بی‌اعتباری متن مقدس مسلمانان را بر آفتاب بیندازد و از این طریق تشفی خاطر هم‌کیشان خود را بجوید که اگر به لحاظ مطالعات تاریخ‌شناسانه اعتباری برای کتاب مقدس(Bible)  باقی نمانده باکی نیست که مسلمانان نیز از این نظر وضعیتی بهتر از ما ندارند!

 این دغدغه آنقدر نزد تجدیدنظرطلبان غربی پررنگ است که گاه هنر پنهانکاری خویش را نیز از کف می‌نهند و مافی‌الضمیرشان را بر آفتاب می‌اندازند و آنچه را عمری نهان کرده بودند اینک به صریح‌ترین وجه بیان و درد خویشتن را عیان می‌کنند. 

چنانکه گرد پویین سرخوش از کشفِ لابد کپرنیکی خود، ارشمیدس‌وار جامه بی‌طرفی آکادمیک از خویش برگرفت و نوشت: «مسلمانان دوست دارند به آثار متنی استناد کنند تا نشان بدهند که بایبل [کتاب مقدس] تاریخ‌مند است و مستقیم از آسمان به زمین نیامده است، اما تا کنون چنین بحثی را درباره قرآن پیش نکشیده‌اند. تنها راه برای شکستن این سد این است که ثابت کنیم قرآن هم تاریخی دارد. اوراق صنعاء در این کار به ما کمک می‌کنند.»

ادامه دارد... 

ماجرای قرانهای صنعاء (2)

4)

ماجرای مصحف صنعاء (2) 

جداسازی قرآن‌ها و شماره‌گذاری هر یک از نسخه‌های کشف شده (اکنون محفوظ در دارالمخطوطات صنعاء)، نخستین بار بر اساس نظم و نظامی که گِرد پویین (متولد 1940.م  - محقق آلمانی در حوزه رسم‌الخط تاریخی قرآن است که به مطالعه تحقیقاتی و تفسیر نسخه‌های خطی باستان می‌پردازد. 

پویین همچنین متخصص کتیبه‌شناسی عربی است. او مدرس عربی در دانشگاه زارلاند در شهر زاربروکن آلمان است) وضع کرده بود، صورت گرفت. (5)

چنانکه اشاره شد مصاحف صنعاء، حاوی اوراق قرآنی و غیرقرآنی زیادی است که توسط گِرد پویین دسته‌بندی و شماره‌گذاری شده است و در این میان به گفته مرتضی کریمی‌نیا - قرآن‌پژوه و مترجم کتاب «مصحف صنعاء1 و مساله خاستگاه قرآن» - گل سرسبد این مصاحف حجازی، نسخه شماره 01-27.1 است. این نسخه اکنون دارای 36 برگ است اما می‌دانیم که در سال‌های نخست کشف مخطوطات صنعاء، پنج برگ دیگر از آن جدا و حتی از یمن خارج شده و در حدفاصل سال‌های 2008-1922 در حراج‌های مختلف لندن به فروش رسیده است. کریمی‌نیا، با بیانی محتاطانه تصریح می‌کند که احتمالا این مجموعه 41 (36+5) برگی، قدیمی‌ترین برگ‌نوشته‌های قرآنی کشف شده و موجود در سراسر جهان است. (6)

اما نکته جالب اینکه اوراق این نسخه حامل دو بار نگارش قرآن است؛ نخست آیاتی از قرآن که در اصل روی پوست نوشته شده و پس از سال‌ها این متن پاک و شسته شده و مجددا آیات دیگری از نو روی همان پوست کتابت شده است که در این کتاب، آیات هر کدام از این دو لایه به صورت جداگانه مشخص شده‌اند. اما آثار باقی مانده از جوهر قرآن در لایه زیرین نیز پس از چند سده بر اثر اکسید شدن نمایان شده و این نسخه را دو لایه ساخته است. بر همین اساس گفته می‌شود ما در مورد این نسخ با یک پالیمپِست (palimpsest) روبه‌روییم. (7)

امروزه کل این مجموعه اوراق قرآنی (شامل نسخه شماره 01-27.1 و ملحقاتش) بنا به پیشنهاد بهنام صادقی - یکی از دو نویسنده کتاب فوق‌الذکر- «مصحف صنعاء1» خوانده می‌شود؛ زیرا ممکن است در آینده اوراقی یافت شوند که در اصل به همین قرآن متعلق بوده‌اند اما اکنون در جایی دیگر نگهداری می‌شود. (8)

آنچه در این میان لازم به توجه است اینکه پیدا شدن این اسناد و رمزگشایی از آنها در دهه‌های اخیر به دستاوردهای تازه و سترگی در شناخت متن قرآن منجر شده و تحولی بی‌بدیل را در افزایش اعتبار متن مقدس مسلمانان رقم زده است. این تحول البته چندان به مذاق «تجدیدنظرطلبان غربی» (Western Revisionist) - که تبارشناسی متن قرآن را به پیش از اواخر قرن دوم هجری نمی‌کشاندند - خوش نمی‌آمد.

اما فارغ از خشنودی یا ناخشنودی ایشان، کشف و انتشار متن برخی مصاحف به خط مایل یا حجازی بر جای مانده از قرن نخست هجری توانست هم در میان مسلمانان و هم در میان محققان غربی چنان ولوله‌ای بیفکند که پژواک آن تا سال‌ها در گوش محققان و قرآن پژوهان شرقی و غربی خواهد پیچید.

اهمیت این کشف بزرگ شاید بیش از هر چیز دیگری در این باشد که قدمت متن قرآن را به دوران پیش از خلافت عثمان‌بن عفّان خلیفه سوم می‌برد. چنانکه می‌دانیم مسلمانان همواره بر این باور بوده‌اند که نیای مصحف موجود قرآن، به دست‌نوشته‌هایی باز می‌گردد که حدود سال 30 هجری به دستور عثمان (متوفی 35 ه.ق) و توسط کمیته منصوب او تدوین شد و نسخه‌هایی از آن متن واحد را به شهرهای مهم قلمروی اسلامی در عهد وی ارسال کردند. (9)

حال که کشفیات دهه‌های اخیر برمبنای «مصحف صنعاء1»، به لابراتوارهای تخصصی فرستاده شده نتایج به‌مراتب خیره‌کننده‌ای را رقم زده است.

نتایج آزمایش‌های کربن14 روی مصحف صنعا

بر اساس آزمایش کربن14 که بهنام صادقی روی برگه استنفورد 2007 در آزمایشگاه آریزونا انجام داد، برگه در فاصله یک انحراف معیار به احتمال 68%، قدمتش به سال‌های 614 تا 656 میلادی می‌رسد. خوانندگان محترم توجه دارند که تاریخ هجرت پیامبر (ص) در سال 621 میلادی واقع شده است.

این آزمایش بر اساس دو انحراف معیار، به احتمال 90%، متعلق به سال‌های میان 578 تا 669 میلادی است. وی اطلاعات تفصیلی این برگه، خوانش لایه زیرین آن و نیز نتایج آزمایش خود را در مقاله‌ای مشترک با اُوِه برگمَن در سال 2010 میلادی منتشر ساخت. صادقی بعدها نمونه‌ای دیگر از همان برگه (استنفورد 2007) را این بار در آزمایشگاه آکسفورد مورد آزمایش قرار داد که نتایج با احتمال 4/95%، عمر برگه را مابین سال‌های 564 تا 655 میلادی نشان داده است. این نتیجه به طور کلی با نتیجه دانشگاه آریزونا نیز همخوانی دارد. سه آزمایش دیگر را کریستیان رُبِن روی برگه‌های شماره 13،11،2 از نسخه 01-27.1 در آزمایشگاه لیون (فرانسه) انجام داد. به سبب کم‌دقتی این آزمایشگاه، بازه زمانی ارائه شده بسیار زیاد (نزدیک به 160 سال) بود و تاریخ ارائه شده عمدتا به ماقبل اسلام بازمی‌گشت. این آزمایش‌ها همچنان ادامه یافت و در نهایت این نتیجه حاصل شد که هم شواهد متنی، نسخه‌شناسی، و کودیکولوژیک و هم نتایج برآمده از آزمایش‌های کربن روی پوست برگه‌های مختلفی از «مصحف صنعاء1» نشان می‌دهند لایه زیرین این مصحف در زمانی بسیار زودهنگام، دست‌کم در نیمه نخست قرن اول هجری کتابت شده است. (10)د

ماجرای مصاحف صنعا(1)ماجرای مصاحف صنعا(1)


ماجرای قرآنهای صنعا(1)

"بى‏ تردید ما این قرآن را به  نازل کرده‏ ایم و قطعا نگهبان آن خواهیم بود" آیه (۹) سوره حجر


در سال 1972 میلادی (1351شمسی) کارگرانی که مشغول تعمیر و بازسازی بخشی از دیوار غربی و سقف مسجد جامع صنعاء در یمن بودند، با صحنه‌ای شگفت مواجه شدند. 

این دیوار بر اثر بارندگی سیل‌آسای سال قبل صدمه دیده و تخریب شده بود. این کارگران به ناگاه در فضایی مابین سقف و دیوارهای فوقانی ساختمان مسجد، به شمار زیادی از اوراق پوستی و کاغذی برخوردند که از مدت‌ها پیش در آنجا رها شده و بسیاری از آنها در اثر گذشت زمان و رطوبت، دچار فرسودگی شده بود. 

با هماهنگی اداره اوقاف یمن، این اوراق پوستی و کاغذی به مکانی دیگر منتقل شدند و رایزنی برای شناسایی و دسته‌بندی آنها آغاز شد.

بیشتر اوراق کشف شده در جامع صنعاء، قرآن بود اما شماری کتب دیگر - ازجمله متونی تفسیری و حدیثی (مجموعا در حدود 150 برگه) - نیز در این میان یافت شد. این نسخه‌های قرآنی، برخی پوستی و شماری روی کاغذ با خطوط مختلف (حجازی، کوفی، کوفی مشرقی و نَسخ) و از دوره‌های مختلف تاریخ به جا مانده بود. شمار این اوراق قرآنی را از 12 هزار تا 15 هزار برگه گفته‌اند؛ این تعداد برگه به حدود 950 تا هزار نسخه قرآنی تعلق داشتند. از برخی مصاحف قرآنی چند برگ معدود و از دیگر نسخه‌ها گاه تا 50 برگ به دست آمده بود اما هیچ قرآنی کامل نبود. 

در چند سال نخست، این اوراق را در گونی‌های سیب‌زمینی در زیرزمین موزه ملی یمن نگهداری کرده بودند تا اینکه چند سال بعد، بنایی به نام «دارالمخطوطات» در کنار مسجد جامع صنعاء یمن ساخته شد و مجموعه این مصاحف به آنجا انتقال یافت. 

بعد از این مرحله نوبت به ترمیم، بازشناسی و بازخوانی این اوراق تازه کشف شده رسید. 

ابتدا این دانمارکی‌ها بودند که پیشنهاد انتقال این مجموعه بی‌نظیر به کپنهاگ را برای بررسی‌های فنی و بازخوانی مطرح کردند که مورد موافقت قرار نگرفت. نهایتا در سال 1974، آلبرشت نت (1999-1937)، استاد وقت مطالعات عربی و اسلامی در دانشگاه بن آلمان، هنگام بازدید از صنعاء، به اهمیت بالای این گنجینه از میراث اسلامی پی برد و توانست دولت آلمان را بر ضرورت مشارکت در احیای این آثار در خود صنعاء، متقاعد کند. اما فرآیند این توافق، نزدیک به 6 سال طول کشید. در نهایت در پاییز سال 1980 قرارداد پروژه بازشناسی و مرمت آثار قرآنی کشف شده در صنعاء منعقد شد.

منبع مقاله مصحف صنعا و  ثاقت قران نوشته  آقای عظیم محمود آبادی

ادامه دارد... 

بلاهای دهگانه دوران موسی پیامبر و تحقیقات جدید(2)

بلاهای دهگانه دوران موسی پیامبر و تحقیقات جدید(2)
"و هنگامى که عذاب بر آنان فرود آمد گفتند اى موسى پروردگارت را به عهدى که نزد تو دارد براى ما بخوان اگر این رجز(بیماری،طاعون، عذاب) عذاب را از ما برطرف کنى حتما به تو ایمان خواهیم آورد و بنى‏ اسرائیل را قطعا با تو روانه خواهیم ساخت (۱۳۴)" سوره اعراف - قران
حال به گزارش عهد عتیق توجه می کنیم

10  آفت موجود در کتاب Exodus انجیل عهد عتیق


01  خون آبها به خون تبدیل شدند - ماهی های رودخانه مردند و مصری ها نمی توانند آب ناپاک را بنوشند.
02 قورباغه
قورباغه ها سر به فلک کشیدند و هر اینچ زمین را پوشاندند و وارد خانه ها و اتاق های خواب شدند.

03 شپش
در سرتاسر مصر ، اشکالی از گرد و غبار بیرون می آمد تا زمین را بپوشاند.

04 حیوانات وحشی
انبوهی از حیوانات وحشی همه چیز را در سر راه خود نابود کردند.

05 بیماری
یک گرفتاری مهلک باعث مرگ بیشتر حیوانات اهلی مصر شد.

06 می جوشد
فرعون ، خادمانش ، مصری ها و حتی حیوانات آنها در سراسر بدنشان جوش های دردناکی ایجاد کردند.

07 تگرگ آتشین
تگرگ تمام محصولات مزارع را از بین برد و همه درختان را خرد کرد.

08 ملخ
ملخ ها صورت زمین را پوشاندند و هر محصول و همه میوه های درختان را بلعیدند.

09 تاریکی
تاریکی غلیظ بر فراز سرزمین مصر ، به حدی کامل که مردم مصر مجبور بودند که مسیر خود را احساس کنند.

10 مرگ اولاد
همه پسران مصر (و گاوهای نخست زاده) از دنیا رفتند.  بنی اسرائیل خون بره را بالای در خود مشخص کردند و از آنجا عبور کردند.
ادامه دارد

 

 

بلاهای دهگانه مصر زمان موسی پیامبر(1) تحقیقات اخیر




بلاهای دهگانه مصر زمان موسی پیامبر(1)

تحقیقات اخیر

توسط دکتر استفان مورتلاک مدیر آسیب شناسی بیمارستان Nuffield Health Guildford است.بیمارستان Nuffield Health ، بیمارستان گیلدفورد 

7 ژانویه 2019

استفان مرتلوک می پرسد که آیا 10 آفت مصر نتیجه یک اثر دومینوی اکولوژیکی یا مداخله الهی بوده است؟

در کودکی ، بسیاری از ما خواندیم  که مردم عبرانی که در مصر زندگی می کردند ، تحت حکومت ظالمانه فرعون رنج می بردند.  موسی از فرعون خواست که اجازه دهد آنها به وطن خود در کنعان برگردند ، اما او نپذیرفت. 

 در نتیجه ، در یک نمایش الهی از قدرت و نارضایتی 10 طاعون برای مصری ها ایجاد شد که فرعون را ترغیب کرد تا تصمیم خود را لغو کند.  

اما آیا این آفت ها رویدادهای تاریخی بوده اند یا همانطور که برخی از مورخان گفته اند ، به سادگی گزارش هایی از چندین بلایای طبیعی منتقل شده است؟  

برخی از محققان اذعان می کنند که از دیدگاه تاریخی ، 9 طاعون اول شبیه رویدادهای طبیعی است و در حالی که برخی از آنها   این گونه نیستند ،

 به نظر می رسد برخی دیگر بخشی از یک واکنش زنجیره ای با الگوهای تعیین شده و یک جانشینی سریع هستند.  

مصریان به دلیل ثبت هر واقعه ای ، چه از لحاظ زمانی و چه از نظر مذهبی ، مشهور بودند ، اما در ادبیات مصر باستان اشاره کمی به آفت وجود دارد.  چه می شد اگر آفت ها روستاها و حومه اطراف گوشن را درگیر می کرد؟  ، شاید هم این موارد برای درج در تواریخ رسمی به دربار سلطنتی ارجاع نمی شدند.

ثبت تاریخ

"یک سقوط گسترده آتشفشانی ساده ترین و منطقی ترین توضیح علمی را برای این آلودگی ارائه می دهد"

چه زمانی آفت ها اتفاق افتاد ؟

و چه کسی فرعون مستبد بود؟ 

 مورخ یونانی هرودوت تاریخ ها را در حدود 1570-1550 قبل از میلاد مسیح قرار داد ، زمانی که مصر تحت حکومت هیکسوس (یک قبیله آسیایی) بود ، اما هیچ فرعونی وجود نداشت ،

 تا اینکه آهوموس اول (1550-1525 قبل از میلاد) شورش کرد و مهاجمان را سرنگون کرد.  در طی این مدت طوفان های آخرالزمانی ، بیشتر مصر را ویران کرد و در ستون  و یا همان کتیبه طوفان اهموس اول توصیف شد ،

 

آتشفشان

 این تغییرات به دلیل تغییرات کوتاه مدت آب و هوایی ناشی از فوران آتشفشان ترا در جزیره سانتورینی در حدود سال 1630 قبل از میلاد نسبت داده شده است (اگرچه  همچنین گفته شده است که مرجع طوفان صرفاً استعاره از هرج و مرج ایجاد شده در طول جنگ است). 

 

 Trevisanato (در کتاب آفت های مصر: باستان شناسی ، تاریخ و علم به کتاب مقدس نگاه می کند) ، پیشنهاد کرد که این فوران نیز عامل اصلی آفت ها بود.  

نشانه هایی وجود دارد که تأثیرات زیست محیطی این فوران را در سراسر جهان احساس کرده است - برخی از محققان نیز این فوران را با افسانه آتلانتیس مرتبط دانسته اند.  

خاکستر آتشفشان

Trevisanato معتقد است که خاکستر آتشفشانی رود نیل را آلوده کرده و باعث اسیدی شدن آن شده بود.

 هم چنین به نظر می رسد رسوبات موجود در کف دریاچه ها در امتداد دلتای نیل نشان می دهد که در دوره ای از عصر مفرغ میانه رسوب خاکستر آتشفشانی وجود دارد ، که با فوران آن مطابقت دارد 

 در جزیره آتشفشانی یونان.  در مصر باستان پیش صنعتی ، سولفاتهای ناشی از ریزش گسترده آتشفشان ، ساده ترین و منطقی ترین توضیح علمی را برای این آلودگی ارائه می دهند. 

رود  نیل قرمز و اسیدی می توانست ماهی ها را از بین ببرد ، مردم را از نوشیدن آب از رودخانه باز دارد و طبق اسناد معاصر باعث سوختگی شود که بعداً به لارو آلوده شد.

زخمهای بدن فرعون

با این حال ، آلفرد ادرسهایم در کتاب مقدس عهد عتیق خود عنوان کرد که توتموز دوم (1509-1479 پیش از میلاد) ممکن است قهرمان داستان باشد.

  در سال 1886 هنگامی که مومیایی توتموز دوم توسط گاستون ماسپرو باز نشد ، اسکارهای ناشی از نوعی عفونت وجود داشت که حتی پس از مومیایی کردن نیز هنوز قابل مشاهده بودند.

  ماسپرو مومیایی را چنین توصیف کرد: "پر از  تکه های زخم ، و با زخم پوشیده شده است".  

ضایعات پشت ، کمر ، بازوها و پاهای بدن را پوشانده و مخلوطی از پاپول ، دلمه و زخم وجود دارد. 

 آیا در آن زمان توتموز دوم به دلیل شیوع بیماری در منطقه مرده بود؟  

شواهدی وجود دارد که پرستار بچه ملکه ، Sitre In ، از یک وضعیت مشابه رنج می برد.  

جزئیات بسیار شبیه به توصیف طاعون ششم است که "جوش در سراسر سرزمین مصر بر روی انسان و جانور جاری می شود!"  (خروج 9.9).

یک رودخانه سرخ

نامزد دیگر فراعنه Ramesses II (1303 - 1213 قبل از میلاد) است که توسط حماسه هالیوود ده فرمان محبوب شد.  

در این زمان آب و هوای پایتخت شهر پی رامسس مرطوب و گرمسیری بود ، اما در اواخر سلطنت او آب و هوا خشک و بیابانی شد. 

 این مطالعه با مطالعه استالاگمیت ها در غارهای محلی مصر ، که سابقه ای از الگوی آب و هوای آن زمان را ارائه کرده است ، تأیید شده است.  

خون بورگوندی

این احتمال وجود دارد که:

 به دلیل افزایش دما و شرایط خشک ، رود نیل از رودخانه ای که به سرعت در جریان است به یک رودخانه تنبل و گل آلود تبدیل شده است. 

 این مبنای نظریه ناتورالیستی دهه 1950 توسط گرتا هورت بود ، که پیشنهاد کرد بعضی از جلبکها بخصوص Haematococcus pluvialis و Euglena sanguinea در این شرایط بتوانند رشد کنند.  

رنگ قرمز به دلیل وجود آستاگزانتین است و در شرایط مناسب سلول ها می توانند به قدری پرجمعیت شوند که آب قرمز شود.  

همچنین Euglena sanguinea به عنوان تولید کننده ایکلوتوکسین euglenophycin قوی شناخته شده است. 

 ایده شکوفایی جلبک نیز توسط دکتر استفان پفلوگماخر ارائه شده است ، که معتقد است هنگامی که رود نیل تغییر کرد ، به جلبک های سمی Planktothrix rubescens اجازه می دهد تا در آب گرم و آهسته رشد کنند.  وقتی جلبک از بین رفت ، آب آن قرمز شد و باعث ایجاد پدیده ای به نام "خون بورگوندی" شد.

در کارولینای شمالی اتفاق افتاد

 JoAnn Burkholder نیز در کارولینای شمالی وضعیت مشابهی را در سال 1996 ذکر کرده است که ناشی از Pfiesteria piscidia(  عفونت ماهی کش) است.  

بنابراین شواهدی ثبت شده برای این نوع رویدادها وجود دارد. :

 یوزفوس فلاویوس ، مورخ باستان گزارش داد که آب قرمز خونی شده و  قابل نوشیدن نبوده است  ، ماهی ها  مرده  و هوا از بوی متعفن پر شد ه بود.

خطرات جلبکها

.  شکوفه جلبک می تواند برای حیات وحش مضر باشد ، -

-زیرا جلبک ها دارای سمی هستند که می تواند در صدف های دریایی جمع شده و حیواناتی را که از آنها تغذیه می کنند مسموم کند. 

- بخارات حاصل از شکوفه های جلبکی متراکم نیز می تواند سموم موجود در هوا را پراکنده کرده و باعث مشکلات تنفسی در افراد شود. 

- مهمتر از همه ، شکوفایی  جلبکها در آب باعث از بین رفتن ماهی می شود .

- به دوزیستان اجازه می دهد تا تولید مثل کنند .

- و ماهی ها تخمهای خود را می خورند.  


استرس و قورباغه ها

مطالعات همچنین نشان داده است که بچه قورباغه ها وقتی به دلیل تغییر در محیط خود دچار استرس می شوند ، به سرعت به قورباغه تبدیل می شوند.

  آب سمی باعث شده بود که تعداد زیادی از دوزیستان از زمین خارج شوند و بر روی زمین جمع شوند. 

 دوزیستان باید از رودخانه کشنده دور می ماندند و البته  بسیاری از آنها  هم می مردند ، که منجر به آفت سوم می شود -

 شپش

 (این می تواند به معنی شپش ، کک یا مایع باشد ، بر اساس کلمه عبری kînnîm).  اگر جلبک سمی منجر به اولین طاعون شود و قورباغه های مرده به دنبال آن بیایند ، تعجب آور نیست که دسته ای از حشرات نیز به دنبال آن می آیند.