هزار آیه از قران(۱۸)
آیا فقط باید توکل کرد و یا عمل و اقدام هم لازم است؟
قران:
"در انجام کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامى که تصمیم گرفتى، بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد."
آل عمران ۱۵۹
در قرآن سه دستور العمل کلی به پیامبر داده شده که از این سه دستور العمل که طی سه آیه از آیات قرآن بیان شده چندین دستور العمل بدست می آید. بر ای مثال از آیه فوق نتایج زیر بدست می آید:
- در انجام کار ها باید با دیگران مشورت کرد، حتی اگر پیامبر خدا باشد.
- بدون انجام کار ، بدون اقدام ، بدون کوشش ، آب از آب تکان نخواهد خورد و کاروان زندگی و پیشرفت جلو نخواهد رفت.
-یک انسان خدا باور وقتی تصمیم به انجام کاری می گیرد به خداوند توکل می کند که قدرتمند و قادر حقیقی است و از مشکلات نمی هراسد.
-توکل برای بیکاری و بی خیالی و خفتگی و رهاکردن امور به خودشان نتیجه ندارد.
-
قرآن
"از مکر و حیله هایی که آنان انجام می دهند دلتنگ و اندوهگین مباش....و بر خداوند توکل کن!"
نمل ۷۰
- توکل بر خداوند به انسان نیرویی می دهد که از نگرانی برهد و با دلی آسوده زندگی کند. فقط هر کس باید وظیفه خود را با شرایط مشورت و تحقیق لازم دهد و موانع را یکی پس از دیگری از سر راه بردارد.
قرآن:
"پس به خداوند توکل کن ، زیرا تو آشکار بر مسیر حق هستی!"
نمل ۷۹
- توکل بر خداوند زمانی قابل قبول است که انسان بر اساس حق و عدالت رفتار کند.
گفت آری گر توکل رهبرست
این سبب هم سنت پیغمبرست
گفت پیغامبر به آواز بلند
با توکل زانوی اشتر ببند
رمز الکاسب حبیب الله شنو
از توکل در سبب کاهل مشو
ادامه دارد...
هزار آیه از قران(۱۷)
دو کاری که یک خدا پرست حقیقی همیشه انجام می دهد :
"آنانی که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد مى کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى اندیشند (و می گویند) پروردگارا اینها را بیهوده نیافریده اى منزهى تو پس ما را از عذاب آتش دوزخ در امان بدار"
آیه (۱۹۱) سوره آل عمران
شرح
بر اساس آیه فوق خداباور حقیقی همیشه و همواره بیاد خداوند است
اگر راه میرود،
اگر ایستاده است ،
اگر نشسته است،
اگر کار می کند،
اگر استراحت می کند،
همواره بیاد خداست و به آفرینش جهان آسمانی که بالای سر ماست ، به زمینی که بر ان زندگی می کنیم
به کهکشانها و ستارگان و سیارات و به همه عالم هستی ،می اندیشد و درباره رازهای آن تفکر می کند ، از خرد و عقل خود بهره می گیرد... این چنین انسانی با هستی هم گام است و هوشیار.
او اهل لق لقه زبان و تکرار کلمات بدون فکر و اندیشه نیست بلکه او موجودی خردمند و عقلگراست که خدای خالق در زندگی او محوریت دارد.
ادامه دارد...
هزار آیه از قران(۱۴)
آیا پیامبران معصوم بودند؟
قران در سوره انبیاء به مقام و منزلت پیامبرا ن اشاره کرده و این گونه تو صیف می کند:
"و ما ابراهیم را با لوط برهانیدیم و آنان را به سرزمینی که مایهی برکت جهانیان قرار دادیم بفرستادیم. (۷۱)
و به او اسحاق و افزون بر آن یعقوب را عطا کردیم و همه را صالح و شایسته گردانیدیم. (۷۲)
و آنان را امامان بر مردم قرار دادیم تا به امر ما هدایت کنند و هر کار نیکو را و اقامه نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم و آنها هم به عبادت ما پرداختند. (۷۳)
و لوط را هم مقام حکمفرمایی و علم عطا نمودیم و او را از شهری که اهلش به اعمال زشت میپرداختند نجات دادیم که آنها بسیار بدکار و فاسق مردمی بودند. (۷۴)
و او را در رحمت خود داخل کردیم زیرا که از مردم بسیار صالح و نیکوکار به شمار می آمد. (۷۵)"
شرح
در آیه ۷۲ و ۷۵ بطور واضح به صالح بودن و نیکوکار بودن پیامبران اشاره شده و در آیه ۷۳ صریحا تاکید می کند که پیامبران تحت امر الهی هستند و با وحی الهی مردم را هدایت می کنند.
آیا می توان پذیرفت که پیامبران هم تحت امر و وحی الهی باشند و هم نیکو کار و هم صالح باشند و در ضمن برخی اوقات همروی به گناهکاری آورند.؟
چگونه ممکن است کسی که تحت امر و وحی الهی قرار دارد و خدا به او علم و حکمت عنایت می کند و او پیشوای پرهیزگاران است خود یک گناهکار حرفه ای باشد.؟
ادامه دارد...
شبه یادداشتها
۵ دیماه ۱۴۰۰ شمسی
نجات از قفس آهنی
شاید آن چیزی که ماکس وبر جامعه شناس آلمانی" قفس آهنی" نامیده تا حدود زیادی درست باشد. ما کس و بر بر این باور بود که خیلی از انسانها تحت تاثیر راهنمائی های غلط دیگران چنان خود را محدود می کنند که گویی در قفس آهنی قرار دارند.
کسانی که از این روش پیروی می کنند ، اغلب در زندگی به پیشرفت نائل نمی شوند. زیرا به اصلاح نصیحت های محدود کننده دیگران اجازه کوشش و سعی و تغییر وضعیت به آنان را نمی دهد.
آنان همیشه به حد اقل راضی هستند. حتی طوری تحت تاثیر دیگران قرار می گیرند که روش زندگیشان با ضرب آهنگ گفته دیگران تنظیم می شود.
در حالیکه یک انسان خرد مند و عقلگرا به همه سخنان دیگران گوش می دهد و فقط عاقلانه ترین و منطقی
تر ین آنها را می پذیرد. او حرفهایی را می پذیرد که به او سرزندگی ، شادابی ، درست زندگی کردن را می آموزند.
امیر تهرانی
ح.ف