سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

سوره بقره: منطق ابراهیمی ، زنده شدن مردگان، بخشش کنید تا ۷ برابر بیابید


سوره بقره  ۸۶ امین سوره بر حسب تاریخ  نزول

منطق ابراهیمی
آیا ندیدی که پادشاه زمان،  به دلیل حکومتی که خدا به او داده بود درباره خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟ چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می‌کنم و می‌میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادان کافر در جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود. (۲۵۸)

روش زنده کردن مردگان(۱)
یا به مانند آن کس  که از دهکده‌ای گذر کرد که خراب و ویران شده بود، باخود گفت ؛ خدا چگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد!
پس خداوند او را صد سال میراند و سپس زنده کرد و برانگیخت و باو گفت  که چند مدّت درنگ نمودی؟
جواب داد: یک روز یا پاره‌ای از یک روز درنگ نمودم،
خداوند  گفت بلکه صد سال است که به خواب مرگ افتاده‌ای، به طعام و شراب خود نگاهی بنما که هنوز تغییر ننموده، و استر خود را بنگر ! تا تو را حجت و نشانه‌ای برای خلق قرار دهیم ۹و بنگر در استخوان‌های آن که چگونه درهمش پیوسته و گوشت بر آن پوشانیم. چون این کار بر او روشن گردید، گفت: به یقین می‌دانم که خدا بر هر چیز قادر است. (۲۵۹)

روش زنده کردن مردگا ن(۲)
و چون ابراهیم گفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟ خدا فرمود: باور نداری؟ گفت: آری باور دارم، لیکن خواهم که دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آن‌ها را به هم درآمیز ن
،  آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند؛ و بدان که خدا توانا و داناست. (۲۶۰)

بخشش کنید تا ۷ برابر بیابید
آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می‌کنند کارشان  به مانند دانه‌ای است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند از این مقدار نیز برای هر که خواهد بیفزاید، و خدا را رحمت بی‌منتهاست و داناست. (۲۶۱)

آنان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند و در پی انفاق منّتی نگذارده و آزاری نکنند، آن‌ها را پاداش نیکو نزد خدا خواهد بود و از هیچ پیشامدی بیمناک نباشند و هرگز اندوهناک نخواهند بود. (۲۶۲)

زبان خوش و طلب آمرزش   بهتر است از صدقه‌ای است که پی آن آزار کنند، و خداوند بی‌نیاز و بردبار است. (۲۶۳)

ای اهل ایمان، صدقات خود را با منّت  گذاری و آزار تباه نسازید مانند آن که مال خود را از روی ریا انفاق کند و ایمان به خدا و روز قیامت ندارد؛ مَثَل این ریاکاران بدان ماند که دانه را بر روی سنگ صاف غبار گرفته‌ای ریزند و تند بارانی غبار آن بشوید و آن سنگ را همان طور صاف و بی‌گیاه به جای گذارد، که نتوانند هیچ حاصلی از آن به دست آورند. و خداوند گروه کافران را راه  ننماید. (۲۶۴)

و مثل آنان که مالشان را در راه خشنودی خدا انفاق کنند و با کمال اطمینان خاطر، دل به لطف خدا شاد دارند مانند  بوستانی است که در زمین بلندی باشد و بر آن باران زیادی به موقع ببارد و حاصلی دو چندان دهد، و اگر باران زیاد نیاید، اندک بارد ، و خدا بیناست. (۲۶۵۰

ادامه دارد

سوره بقره آیات ۲۵۳ تا ۲۵۷: درجات پیامبری،بخشش کنید، عظمت خداوند ، کار دین به اجبار نیست، شیطان و یا خدا


-سوره بقره ۸۶ امین سوره برحسب تاریخ نزول

-مطالبی که نخستین بهر توسط قرآن مطرح شدند


درجات پیامبری از لحاظ مقام و مرتبه 

برخی از پیامبر ان را  بر بعضی  دیگر برتری و فضیلت دادیم، بعضی را خدا با او سخن گفته و بعضی را رفعت مقام داده، و عیسی پسر مریم را معجزات آشکار دادیم و او را به روح‌القدس نیرو بخشیدیم، و اگر خدا می‌خواست پس از فرستادن پیامبران و معجزات آشکار، مردم با یکدیگر در مقام خصومت و قتال بر نمی‌آمدند، ولیکن آنان بر خلاف و دشمنی با هم برخاستند، برخی ایمان آورده و بعضی کافر شدند، و اگر خدا می‌خواست با هم بر سر جنگ نبودند، و لیکن خدا هر چه مشیّتش قرار گیرد خواهد کرد. (۲۵۳)

از مال خود بخشش کنید!
ای اهل ایمان، از آن‌چه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آن‌که بیاید روزی که نه کسی چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی به کار آید، و کافران بدانند که  خود ستمکار بوده‌اند. (۲۵۴)

معرفی عظمت خداوند
خدای یکتاست که جز او خدایی نیست، زنده و پاینده است، هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود، اوست مالک آن‌چه در آسمان‌ها و زمین است، که را این جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او؟ علم او محیط است به آن‌چه پیش نظر خلق آمده و آن‌چه سپس خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه از علم او احاطه نتوانند کرد مگر به آن‌چه او خواهد، قلمرو علمش از آسمان‌ها و زمین فراتر، و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی‌زحمت است، و او والامرتبه و با عظمت است. (۲۵۵)

کار دین به اجبار نیست
کار دین به اجبار نیست، تحقیقاً راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان به خدا گراید بی‌گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست. (۲۵۶)

خدا و یا شیطان فقط یکی را می توان انتخاب کرد
خدا یار اهل ایمان است که آنان را از تاریکی‌های جهل بیرون آرد و به عالم نور برد، و آنان که راه کفر گزیدند یار ایشان شیاطین و دیوهایند که آن‌ها را از عالم نور به تاریکی‌های گمراهی در افکنند، این گروه اهل دوزخند و در آن همیشه خواهند بود. (۲۵۷)


ادامه دارد...

پاسخ به یک شبهه در مورد قرآن: آیا وجود گزاره کاذب و نادرست در متن کلام وحیانیِ برحق یعنی وحی الهی ، ممکن است؟

پاسخ به یک شبهه در مورد قرآن

آیا وجود گزاره کاذب و نادرست  در متن کلام وحیانیِ برحق یعنی وحی الهی ، ممکن است؟

 

 "در مقام تبیین وجود یک گزاره کاذب در متن کلام وحیانی (به فرض آنکه چنان گزاره کاذبی در کلام وحی وجود داشته باشد) فرد دست کم با سه نظریه تبیین گر رقیب روبرو است: 

(۱) آن گزاره "خطاً است؛

 (۲) آن گزاره "دروغ" است؛ 

(۳) آن گزاره، دست کم در زمینه عصر تنزیل وحی، بستر مناسب تری برای فهم و پذیرش مراد اصلی فرستنده پیام فراهم می‌آورده‌است.

 از منظر فرد مؤمنی که خداوند را عالم مطلق، قادر مطلق، و خیر محض می‌داند، گزینه سوّم با اقتضای منطق و ایمان، هردو، سازگار است، و مؤمن خردورز می‌تواند به نحوی سازگار و خردپسند آن را بر دو گزینه بدیل ترجیح نهد.".

از نظرات دکتر آرش نراقی

پاسخ و توضیح

اصولا  همه ادیان الهی بر اساس چندین  اصل مهم و بنیادی قرار دارند که غیر قابل تغییرند .  قرآن بطور کامل و واضح به این اصلها اشاره و بر آنها تاکید کرده است، مانند:

 وجود خدای یکتا، بی همتا، بی زوال ، قادر ، عالم ، ناظر،

و این که پیامبر ان رسالتشان الهی بوده است، 

جهان هدفمند است، 

جهان آخرت وحود دارد،

 خطا ها و گناهان شخصی که فقط به خود شخص مربوطند با ترک آنان  و انجام کارهای نیک قابل بخشش اند، 

خطاها ی متعدی مانتد ظلم ، دروغگویی ، خیانت ، گرانفروشی، احتکار، اختلاس به استثناء کشتن بیگناهان در صورتی که کاملا جبران شوند و مظلومان مورد تعدی رضایت کامل پیدا کنند قابل بخشش اند و اگر چنین رضایتی حاصل نگردد حتما انسان در نزد خداوند مسئول است،

عبادتهای خواسته شده در متن دین وحیانی باید عمل شوند ،

 کار نیک از شرایط اصلی دینداری است،  و مانند اینها...،

اصولا  انکار این اصلها به منزله نقص در دین است و در سر تاسر قرآن این اصلها بطور مکرر مورد تاکید قرار گرفته و هرگز  تفاوت  زمانی در  در آنها لحاظ نشده و نمی  گیرد و از ابتدای شروع دین اسلام و تا آخرین روز حیات پیامبر و تا اخرین وحی الهی همان گونه بوده است و برای همیشه همین گونه خواهد بود.


بنابر این در متن وحیانی و الهی گزاره کاذب وجود ندارد، منتهی در کتاب الهی مانند قرآن آیاتی وجود دارند که از لحاظ تاریخی به دوران شکل گیری دین اسلام و زمان حیات خود پیامبر اسلام مربوط می شوند که ربطی به زمان فعلی و زمانها ی بعد ندارد.

 برای مثال  فتح مکه که مژده آن به مسلمانان در مدینه داده شده بود به همان زمان باز می گردد. چرا که امروزه مکه در دست مسلمانان است. 

یا این که در آیاتی گفته شده اگر مشرکان خواستند به مسجد الحرام حمله کنند شما می توانید با آنان بجنگید که باز این به دوران صدر اسلام باز می گردد و ارتباطی با عصر حاضر ندارد.


 

۱۰۰۰ آیه از قرآن : استهزاء پیامبران به کجا انجامید؟


۱۰۰۰ آیه از قرآن

استهزاء پیامبران به کجا انجامید؟


"• در مورد اهانت به پیامبر اسلام:

 «آیا هر بار که کسی از آزادی بیان سوء استفاده می‌کند، اهل ایمان باید کاروبار خود را رها کنند، به خیابان‌ها بریزند و آشوب به پا کنند؟ فرد صاحب ایمان در رویارویی با امور ناگوار و ناپسند است که باید ادب و شکیبایی خود را نشان دهد. بنیادگرایان مذهبی، بقا و منافع خود را در آشوب و خشونت می‌جویند. آزادی بیان چندان مهم است که ما باید سوء استفاده از آن را، هر چقدر هم که دل‌آزار باشد، به عنوان شرّی لازم بپذیریم. دولت‌ها حق ندارند در این گونه مسائل دخالت کنند.»اهانت نوعی خشونت زبانی برای تحقیر و خوارداشت دیگری است و تحت هر شرایطی عملی زشت و نکوهیده‌است و اگر هم برخی روحهای بیمار را تشفی می‌دهد فضل و هنری برای آن نیست. به نظرم درست آن است که به جای تکریم و تقدیس اهانت، در تحدید حدود مصادیق اهانت و نیز به رسمیت شناختن «حق اهانت» بکوشیم. «حق اهانت» مصداق «حق ناحق» بودن است. یعنی ما اهانت را نسبت به هرکس و هر باوری ناحق و ناروا می‌دانیم، اما معتقدیم که نباید برای جلوگیری از اهانت کنندگان به زور و خشونت متوسل شد. به بیان دیگر، عمل ایشان را تقبیح می‌کنیم بی‌آنکه مکلف باشیم ایشان را با توسل به زور (خواه قانونی و خواه فراقانونی) از آن کار بازبداریم

بخشی از سخنرانی مجتهد شبستری"(فقط جهت اشاره به موضوع اهانت  به پیامبر نقل شد )

سابقه ریشخند کردن پیامبران

خداوند در قرآن آیات متعددی را ذکر می کند که در آنها به سابقه ریشخند کردن ، تمسخر کردن، شعر های هجو گونه ساختن ، مضمون کوک کردن در باره پیامبران اشاره شده است. قرآن می گوید ما هر پیامبری را فرستادیم از همان آغاز اکثریت مردم با آنان همراهی کردند در کنار آنان سعی و کوشش و مبارزه کردند. و از همان آغاز یک گروه اقلیت که قرآن آنان را " مترفین" نامیده با پیامبران مبارزه کرده و آنان را استهزاء می کردند. معنی واژه مترفین در زبان عربی" ثروتمندان بی درد " می باشد.
به آیات زیر توجه می کنیم:

آیات قرآنی
و به یقین پیش از تو نیز در گروههاى پیشینیان   پیامبری فرستادیم (۱۰)

و هیچ پیامبرى برایشان نیامد جز آنکه او را به مسخره مى‏ گرفتند (۱۱

بدین گونه آن استهزاء را در دل بزهکاران راه مى‏ دهیم (۱۲)
که به او ایمان نمى ‏آورند و راه  رسم پیشینیان پیوسته چنین بوده است (۱۳)
سوره حجر

ما ریشخند کنندگان را از تو برطرف خواهیم کرد (۹۵)
همانان که با خدا معبودى دیگر قرار مى‏ دهند پس به زودى [حقیقت را] خواهند دانست (۹۶)و قطعا مى‏ دانیم که سینه تو از آنچه مى‏ گویند تنگ مى ‏شد(۹۷)
پس با ستایش پروردگارت تسبیح گوى و از سجده‏ کنندگان باش (۹۸)
و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه حقیقت  تو  را فرا رسد (۹۹)
سو ره حجر

و مسلما پیامبران پیش از تو نیز مورد ریشخند قرار گرفتند پس کسانى که آنان را مسخره میکردند سزای آنچه که آن را به ریشخند مى‏ گرفتند گریبانگیرشان شد (۴۱)
سوره انبیاء

و پیش از تو پیامبرانى به استهزا گرفته شدند پس آنچه را ریشخند میکردند گریبانگیر ریشخندکنندگان ایشان گردید (۱۰)

سوره انعام

نتیجه:
آن که ریشخندکنندگان پیامبران و خدا گروه اقلیتی  بودند که منافع آنها با شروع و انتشار نهضت پیامبر ان الهی به خطر می افتاده است حقیقتی روشن وبدیهی است

. بر ای آنان  منفعت و سود و ثروت و مقام مهم بوده است. پس واضح است که وقتی منافع آنان در خطر باشد چون از راه عقلانیت و تسخیر روح بشری نمی توانستند  اقدام کنند. ناچار مسخره می کنند. شعرهای هجو می سازند.

 امروز نیز همان گونه است . جوک می سازند. کاریکاتور می کشند ، کتاب های داستانی هجو آمیز می نویسند، فیلم می سازند . حق هم دارند ! چون ارکان وجودی آنان به لرزه در آمده بود ه است . احساس می کنند پایان نزدیک است. تاریخ را که نمی توانند انکار کنند. حتی تاریخ سازی جعلی هم می کنند ولی حقیقت بزودی آشکار می شود.

 

در سه ده اخیر

بعنوان نمونه در سه دهه اخیر در مطبوعات و جامعه های باصطلاح روشنفکری غربی به اسلام و تفکر  شیعی  حمله های کاریکاتوری، فیلمنامه ، کتابنامه کمدی صورت گرفته است.

 ولی ناگهان در میان درگاه شیطانی کسانی پیداشدند که از اسلام و قرآن و شیعه  فاع جانانه و علمی تردند. افرادی ما نند پرفسور مونتگمری وات بر کتاب بلاشر در مورد قرآن مقدمه ای نوشت که ترجمه شده است. این دانشمند محقق کاری را صورت داد که پاسخ استهزاء ها و کاریکاتور ساختن های مترفین یعنی ثروتمندان بی درد غربی را داد،

 بلاشر  یک پژوهشگر فرانسوی مقدمه ای بر ترجمه قرآن به زبان فرانسه نوشت و در آن از لحاظ تاریخی و جمع آو ری قرآن اشکالاتی را وارد ساخت. ولی بلافاصله محقق بلند پایه پرفسور مونتگمری وات کتابهای محمد در مکه ، محمد در مدینه ،نقش  اسلام در تمدن اروپا، و مقدمه بر مقدمه بلاشر بر قرآن نوشت و توضیحات بسیار جالبی در این ارتباط ارایه  داد. 

برای آنکه بدانیم این دانشمند که خود مسیحی است چه کرده است  نقل قولهایی را از دیگر محققان اروپایی می آورم:

"مونتگمری وات اعتقاد داشت که قرآن همانند کتاب مقدس وحی الهی بوده البته برای زمان و مکان خود !...  از مصاحبه با او "

"کتب او تأکید زیادی بر تعهد محمد به عدالت اجتماعی دارد؛ وات محمد را مانند پیامبران عهد عتیق می‌دید که آمده بود تا معاملات عادلانه و اعتقاد به وحدانیت خدا را در بین اعرابی، که این موضوعات برای آن‌ها مفاهیمشان را از دست داده بود، احیا کند. از دید بسیاری از مسلمانان این قدر و منزلت کافی برای محمد نیست، ولی این یک شروع است. رک بگویم برای یک مسیحی گفتن هرچیز مثبتی دربارهٔ دینی مانند اسلام که پس از دین او آمده کار سختی است زیرا آن‌ها این‌گونه بزرگ شده‌اند که باور داشته باشند دین آن‌ها تمامی چیزهایی که برای رستگاری نیاز است را داراست، و مشابهاً برای مسلمانان سخت است که با این حقیقت مواجه شوند که مسیحیان با این دیدگاه که مسیحیت تنها ایستگاهی در مسیر اسلام، دین آخر، است ترغیب نمی‌شوند."
مارتین فوروارد اسلام شناس معروف

 

به گفته شارلت آلفرد، گزارش گری برای مجله‌ای که وات آن را در دانشکده اش تأسیس کرد:

"دیدگاه‌های او دربارهٔ اسلام و مسیحیت گهگاه مجادله‌آمیز بوده‌است. او هم قرآن و هم کتاب مقدس را خطاپذیر می‌داند ولی در عین حال هر دو را وحی الهی می‌داند. او اعتقاد داشت که مسلمانان و مسیحیان چیزهای زیادی دارند که به همدیگر آموزش دهند. در مورد تجربه شخصی خودش این را بیان می‌کند که بررسی اسلام او را از یکتایی خداوند عمیق کرده‌است.

کتاب دیگر مونتتگمری وات این استاد عالیرتبه دانشگاه ادینبورگ  تحت عنوان " تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی (The Influence Of Islam On Medieval Europe)  by William Montgomery Watt)  تفکر غرب را نسبت به مسلمانان تغییر داد.
 

اخیرا دو پژوهشگر یکی خانم دکتر ارزینا لالانی که خود یهودی است کتابها و  مقالات متعدد و پژوهشگر یهودی دیگری بنام پرفسور ا تان گلبرگ مقالات و کتابهای  متعددی  با دید مثبت در باره اسلام و شیعه از جمله کتابی در باره امام پنجم شیعیان نوشته  و در باره اقدامات ارزنده  این بزرگوار را در توجیه نقش امامت و این که امام الهی چه کسی می تواند  باشد  توضیحاتی بسیار جالب داده که مهم ترین آن این است  :

امام الهی ، پیشوای الهی که مورد نظر و عنایت خاص خداوند است،پرهیزگارترین،  پاکدامن ترین، زاهد ترین ، و عالم ترین انسان دردین الهی است که بر روی کره زمین زندگی می کند.
با این تعریف همه آنانی که از این تعریف بدورند و در این محدوده  نمی گنجند از فهرست امامت و پیشوایی الهی خارج شده   و تنها یک نفر باقی می ماند و آن امام حقیقی است. به گفته دکتر لالانی این تعریف که از سوی امام پنجم شیعیان ارایه شد فضا ی دین را ازامامانی که دارای شرایط فوق نبودند پاکسازی نمود."

 

کاریکاتور کشی

ازسوی دیگری کاریکارتور کشی ، جوک ساختن ، هجو کردن در اغلب موارد از سوی کسی سر می زند که کاری از دستش ساخته نیست. یعنی یا علم و دانش  و شهرت و سیطره روحی و علمی  وقدرت طرف مقابل ، کاریکاتور کش را در  پرده محاق فروبرده که در مورد پیامبران الهی همین  گونه است و مخالفین در درخشش نور معنویت آنان ذوب می شوند و بنابر  این  راهی جز کاریکاتورکشی بر ایشان باقی نمی ماند. چون اگر او حرف حسابی داشت که کاریکا تور نمی کشید.
 

نکته ۱: البته این روزها کاریکاتور کش هایی مانند چارلی هبدو که توسط سرویس های اطلاعاتی موساد و سیا و با همکاری بخش صهیونیسم در فرانسه هدایت می شود که این بخش آخری بر  تمام ارکان فرانسه حکومت و سیطره دارد  مقوله جداگانه اند .

این چارلی هبدو سالها  فقط و فقط  از  عملکرد حکومت فرانسه به میزان ۹۸ در صد بصورت کاریکاتوری انتقاد می کرد و ۲ درصد نیز به کشیدن کاریکاتور از مسیح و استهزاء دین مسیح مشغول بود و البته نه از موسی پیامبر  قطعا می دانید که چرا! !تا این که دولت فرانسه دموکراتیک و ازادیخواه و طرفدار انتقاد فرانسه چارلی هبدو را بخاطر انتقاد از دولت فرانسه به مدت دوسال چارلی هبدو تعطیل نمود .
احتمالا شرط باز نمودن مجدد این شد که از پیامبر اسلام و از مسیح کاریکاتور بکشند و با دولت و حکومت طرفدار دموکراسی فرانسه کاری نداشته باشند.

نکته ۲:
چند ماه پیش مجله اشپیگل یکی از معر و فترین کاریکاتوریست های خود را که حدود هفتاد سال سن داشت و سی و چند  سال سابقه کار برای این مجله داشت ناگهان  بخاطر کشیدن کاریکاتوری از نتان یاهو بر ای همیشه اخراج نمود.

 بنظر من این می تواند مقابله به مثل  مناسبی در قبال کشیدن کاریکا تورهای چارلی هبدو باشد. به این صورت که       کاریکا توریست های مسلمان نیز کاریکاتوری از چهره های محبوب مثلا مردم فر انسه   مثلا ژاندارک  بکشند . چطور است؟ چه مزه ای می دهد؟  مگر دموکراسی نیست ؟ مگر ازادی بیان نیست؟ مگر قلم و مطبوعات ازاد نیستند.  خوب این طرفیها هم می توانند کاریکاتور بکشند و شاید بهتر و جالبتر هم بکشند.

ادامه دارد...

سوره بقره آیات ۲۴۶ تا ۲۵۳: نافرمانی بنی اسرائیل، راز سر به مهر تابوت سکینه موسی پیامبر


-سوره بقره ۸۶ امین سوره بر حسب تاریخ نزول

-مطالبی که نخستین بار توسط قرآن مطرح شدند


بنی اسرائیل فرمان خدا را اجرا نکردند

"آیا ندیدی آن گروه بنی اسراییل را که پس از وفات موسی از پیغمبر وقت خود تقاضا کردند که پادشاهی برای ما برانگیز تا در راه خدا جهاد کنیم؛ پیغمبر آن‌ها گفت: اگر جهاد فرض شود مبادا به جنگ قیام نکرده، نافرمانی کنید! گفتند: چگونه شود که ما به جنگ نرویم در صورتی که  ما و فرزندان ما را  از دیارمان بیرون کردند؟! پس چون  جهاد مقرّر گردید به جز اندکی همه روی گردانیدند، و خدا از کردار ستمکاران آگاه است. (۲۴۶)

ایرادات بنی اسرائیلی
پیغمبرشان به آن‌ها گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما برانگیخت. گفتند که از کجا او را بر ما بزرگی و شاهی رواست در صورتی که ما به پادشاهی شایسته‌تر از اوییم و او را مال فراوان نیست. رسول گفت: خداوند او را برگزیده و در دانش و توانایی و قوت جسم فزونی بخشیده، و خدا ملک خود را به هر که خواهد بخشد، که خدا به حقیقت توانگر و داناست. (۲۴۷)

تابوت سکینه  دوران سلیمان و موسی وراز سر به مهر آن 
پیغمبرشان به آن‌ها گفت که نشانه پادشاهی او این است که تابوتی که در آن سکینه خدا و الواح بازمانده از خانواده موسی و هارون است و فرشتگانش به دوش برند برای شما می‌آید، که در آن برای شما حجتی است روشن اگر اهل ایمان باشید. (۲۴۸)

آزمایش خدا یی
پس هنگامی که طالوت لشکر کشید، سپاه خود را گفت: خدا شما را به نهر آبی آزمایش کند، هر که از آن بیاشامد از من و هم‌آیین من نیست، و هر که هیچ نیاشامد یا کفی بیش برنگیرد از من و هم‌آیین من خواهد بود. پس همه سپاهش آشامیدند به جز عده قلیلی از آن‌ها. و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند  گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود. آنان که به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند گفتند: چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است. (۲۴۹)

و چون آن‌ها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند گفتند: پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت‌قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما. (۲۵۰)

پس به یاری خدا کافران را شکست دادند و داود  امیر آن‌ها جالوت را کشت و خدایش پادشاهی و فرزانگی عطا فرمود و از آن‌چه می‌خواست بدو بیاموخت. و اگر خدا برخی مردم را در مقابل بعضی دیگر بر نمی‌انگیخت فساد روی زمین را فرا می‌گرفت، و لیکن خدا، خداوند فضل و کرم بر همه اهل عالم است. (۲۵۱)

ای پیامبر تو از جمله پیامبران مرسل هستی
این آیات خداست که به راستی بر تو می‌خوانیم و همانا تو از جمله پیغمبران مرسل
هستی. (۲۵۲)

این پیغمبران را برخی بر بعضی برتری و فضیلت دادیم، بعضی را خدا با او سخن گفته و بعضی را رفعت مقام داده، و عیسی پسر مریم را معجزات آشکار دادیم و او را به روح‌القدس نیرو بخشیدیم، و اگر خدا می‌خواست پس از فرستادن پیامبران و معجزات آشکار، مردم با یکدیگر در مقام خصومت و قتال بر نمی‌آمدند، ولیکن آنان بر خلاف و دشمنی با هم برخاستند، برخی ایمان آورده و بعضی کافر شدند، و اگر خدا می‌خواست با هم بر سر جنگ نبودند، و لیکن خدا هر چه مشیّتش قرار گیرد خواهد کرد. (۲۵۳)

آیات ۲۴۶ تا ۲۵۳ سوره بقره ادامه دارد.