سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

کتابهای مقدس (قرآن): انسان خردمند چگونه فکر می کند؟

اولوالباب یا خردمندان

"به سخنان  گوش فرامى‏ دهند و لی  بهترین آن را پیروى مى کنند اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان" (۱۸) سوره زمر

خردمند آن است که :

-هر سخنی را بدون دلیل و تحقیق نپذیرد،
-مطالب ناموافق با عقل و خرد را باور نکند،
-به بهترین سخنان گوش دهد،
-رجز خوانی ها او را به حرکت واندارد،
-شایعات را نپذیرد،
-افسانه ها ی بدور از عقل و غیر عملی را همان افسانه بداند،
-بد گویی کسی در باره کسی را بدون دلیل و برهان عینی و مشهود نپذیرد،
-هرگاه سخن گوید با عقل و اتدیشه گوید،
-سخنی نگوید که خود سر افکنده شود،
-لاف نزند،
-دشمن خفته را بیدار نسازد،
از روی خشم و احساسات تصمیم نگیرد،
-هرگاه تصمیم به انجام کاری دارد مشورت کند،
-از زخم زبان زدن بپرهیزد،
-انتقاد صحیح را بپذیرد،
کینه و تکبر را کنار بگذارد،
عملی و عقلانی فکر کند،
-زندگی را با سرریز کردن آرزوها تلف نکند،
-اهداف مثبت و سازنده داشته باشد،
صبور باشد،
مثبت فکر کند و از خیالات منفی دوری می کنند.


کتابهای مقدس(۱۹۱): ایمان، هجرت ، جهاد -سخنرانیهای امام حسین علیه السلام



ایمان، هجرت و جهاد 


"کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا به جهاد پرداخته و کسانى که] پناه داده و یارى کرده‏ اند آنان همان مؤمنان واقعى‏ اند براى آنان بخشایش و روزى شایسته‏ اى خواهد بود "

سوره انفال آیه(۷۴)


سخنرانی امام حسین علیه السلام در زمان معاویه 

امام حسین (ع) در یکی از مراسم حج، در زمان حاکمیت معاویه، در جمع بزرگان صحابه، سخنانی ایراد و با استناد به سخنان پدر بزرگوارشان حضرت علی (ع) هدف و نقش خود را در آن شرایط بیان نمود. حضرت در آن جمع با آگاه سازی بزرگان صحابه از رجعت‌طلبی بنی‌امیه، سخن به میان آورد و خود را مصلح و حرکتش را اصلاح‌گری معرفی کرد و سخنان پدر بزرگوارش امام علی (ع) را شاهد برهدف و رفتار خود قرار داد و این چنین فرمود:

«خدایا! تو می‌دانی که آنچه از طرف ما صورت گرفته، رقابت در کسب قدرت یا افزون طلبی در ثروت نبوده، بلکه برای بازگرداندن نشانه و سنت‌های دین تو است و (و برای آن است که) اصلاح را در کشور تو آشکار سازیم تا بندگان ستم دیده‌ات، امان و آرامش یابند و مقررات تعطیل شده‌ات بر پا شود».
امام حسین (ع) در این فراز از سخنان خود، هدف از حرکت و رفتار خود را مشخص می‌سازد و نتیجه حرکت خود را، بازگشتن نشانه‌های دین خدا و برپایی مقررات تعطیل شده، اعلام می‌دارد. 

حضرت وقتی از بزرگان و صحابه مکه، اثری که بیانگر همراهی با ایشان باشد، ندید مرحله دوم فعالیت ارشادی خود را آغاز کرد. مرحله دوم حرکت ابا عبدالله (ع) خروج از مکه و روی آوردن به سوی کوفه بود. وقتی امام می‌خواست از مکه خارج شود، وصیت‌نامه‌ای نوشت و آن را به برادر خود محمد بن حنفیه داد. حضرت در این وصیت‌نامه می‌فرماید:


«إمن برای جاه‌طلبی و کام‌جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم».


امام حسین (ع) در این فراز، هدف حرکت خود به ویژه خروج از مکه را بیان می‌فرماید و به نوعی به سؤالات مطرح شده، پاسخ می‌دهد و خود را پیرو پیامبر (ص) و علی (ع) معرفی و اعلام می‌کند که همه ما یک هدف و مسیر را دنبال می‌کنیم.

با دقت در این عبارت‌ها، می‌توان به این حقیقت رسید که امام در قدم اولِ فعالیت تبلیغی که همراه با آگاه سازی بزرگان است، به نوعی مصلحان و شرایط اصلاح را یادآوری می‌کند. این شرایط که با امر به معروف و نهی از منکر به دست می‌آید، عبارت‌اند از:
الف) اصلاحگری (امر به معروف) یک هدف مقدس و برای اجرای سخن دین  خداست.
ب) ستم‌دیدگان و ضعفا در این اصلاحگری امان می‌یابند.
ج) هدف اصلاحگری، قدرت طلبی و فزون خواهی نیست.
د) اصلاحگری باید در مسیر حرکت پیامبران باشد.

امام حسین(ع) به عنوان یک مصلح، چندین سال موضوع امر به معروف و نهی از منکر و اصلاح فردی و اجتماعی را برای حفظ سنت‌های اصیل اسلامی به عنوان یک اصل اساسی یادآوری می‌کند و عبرت گرفتن از دانشمندان آگاهی که به علم خود، عمل نمی‌کردند به عنوان یک اصل اساسی در حاکمیت طاغوت یادآوری می‌کند و مردم را از چنین رفتاری باز می‌دارد و می‌فرماید:

ای مردم! عبرت بگیرید از آنچه خداوند اولیای خود را نصیحت کرده است که از سرزنش عالمان یهود درس بگیرید؛ چرا که خداوند می‌فرماید: «پیشوایان یهود اگر آنها (حاکمان) را از گفتار گناه آلودشان باز می‌داشتند» و می‌فرماید: «نفرین خداوند بر کسانی از بنی اسرائیل باد که کفر ورزیدند». خداوند این موضوع (عدم انجام امر به معروف و نهی از منکر) را بر دانشمندان یهود عیب به حساب می‌آورد، برای اینکه آنها ستمگران را می‌بینند. کسانی که منکر و فساد در برابر آنها انجام می‌شود و آنها را از آن کار باز نمی‌دارند، به دلیل علاقه به چیزی است که این دانشمندان می‌خواهند به دست آورند و یا به خاطر ترس از آنها از آن دوری می‌کنند».

امام حسین(ع) در این فراز از سخن خویش که در جمع بزرگان صحابه در مکه ایراد فرمود، به برخی دیگر از ویژگی‌های مصلحان اشاره می‌فرماید و حق‌طلبی و حق‌گویی را یکی دیگر از آن ویژگی‌ها به حساب می‌آورد و با استناد به آیات قرآنی، دانشمندان یهود را به خاطر بیان نکردن حق، سزاوار لعن و نفرین می داند.

منبع: فرهنگ کوثر 1387 شماره 73

کتابهای مقدس(قرآن): مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم.


مرا بخوانید !

"پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من تکبر مى ‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى ‏آیند ."

آیه (۶۰) سوره غافر

دعایی برای دفع بلا

اى خدائى که‌ گره ناگواریهاى عالم به‌ او‌ گشایش مى یابد اى خدائى که‌ سختیهاى جهان به‌ او‌ آسان مى گردد اى آنکه برون شدن از‌ غم ‌و‌ اندوه به‌ حقیقت شادى ‌و‌ خرمى از‌ او‌ درخواست مى شود

̶ مشکلات عالم پیش قدرتت رام گردند ‌و‌ اسباب وجود هر‌ چیز به‌ لطف ‌و‌ کرمت نظام یافته است قضا به‌ قدرت تو‌ جارى ‌و‌ هر‌ چیز عالم به‌ اراده تو‌ امضاء مى گردد

̶ پس هر‌ چه بخواهى به‌ مجرد خواست پیش از‌ فرمانت اطاعت کند ‌و‌ هر‌ چه بخواهى به‌ صرف اراده بدون نهیت منزجر گردد

̶ خلق ترا در‌ مهمات عالم مى خوانند ‌و‌ به‌ درگاه تو‌ در‌ پریشانیها تضرع ‌و‌ زارى مى کنند هیچ درد ‌و‌ رنج ‌و‌ پریشانى دفع نشود مگر آنکه تو‌ مندفع گردانى ‌و‌ تو‌ برطرف سازى

̶ و اى خدا حوادثى  سنگینی به‌ من‌ رسیده که‌ مرا درهم شکسته ‌و‌ پریشان حال ساخته ‌و‌ مشکلاتى بر‌ من‌ وارد شده که‌ مرا به‌ رنج ‌و‌ غم افکنده

̶ به قدرت تو‌ ‌آن امور بر‌ من‌ وارد آمده ‌و‌ به‌ اقتدار تو‌ بر‌ من‌ روآورده

̶ پس غمى که‌ تو‌ آوردى کسى دیگر نتواند برد ‌و‌ مشکلى که‌ تو‌ فرستى غیر تو‌ نتواند زائل کرد درى که‌ تو‌ بر‌ بندى دیگرى نتواند گشود ‌و‌ اگر بگشائى نتواند بست آنچه را‌ تو‌ مشکل کنى کسى آسان نتواند ساخت ‌و‌ آنکه را‌ تو‌ خوار سازى کسى یارى نتواند کرد.

̶ پس درود فرست اى خدا بر‌ محمد (ص) ‌و‌ آلش ‌و‌ بر‌ من‌ به‌ فضل ‌و‌ احسان در‌ وسعت ‌و‌ آسایش بگشا ‌و‌ به‌ قدرتت در‌ قلبم لشکر هم ‌و‌ غم را‌ در‌ هم شکن ‌و‌ به‌ من‌ در‌ آنچه شکایت از‌ ‌آن دارم حسن ظن ‌و‌ خوشبینى عطا فرما ‌و‌ شیرینى صنعت را‌ در‌ آنچه درخواست مى کنم به‌ من‌ بچشان ‌و‌ از‌ جانب خود به‌ من‌ رحمت ‌و‌ گشایش ‌و‌ خوشگوارى عنایت فرما ‌و‌ براى من‌ از‌ لطف خود از‌ هر‌ مشکلى راه خروجى الهام فرما

̶ و مرا از‌ کار ملازمت وظایف بندگیت ‌و‌ به‌ جاى آوردن سنن ‌و‌ احکامت به‌ هیچ کار مشغول مگردان

̶ اى خدا از‌ حوادثى که‌ به‌ من‌ رسیده سینه ام تنگ ‌و‌ دلم پر از‌ هم ‌و‌ غم گردیده ‌و‌ تو‌ بر‌ دفع آنچه بدان مبتلا ‌و‌ به‌ ‌آن گرفتارم توانائى پس‌ تو‌ ‌آن (غم ‌و‌ دلتنگیم را) به‌ کرمت زایل گردان ‌و‌ هر‌ چند من‌ مستوجب این لطف تو‌ نباشم اى صاحب عرش بزرگ اى صاحب نعمت با‌ کرامت پس‌ تو‌ قادرى اى مهربانترین مهربانان عالم دعایم را‌ اجابت فرما- اى پروردگار عالمیان.

صحیفه سجادیه


کتابهای مقدس(قرآن): دعا در زمان بلا


مرا بخوانید !

"پروردگارتان فرمود مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم در حقیقت کسانى که از پرستش من تکبر مى ‏ورزند به زودى خوار در دوزخ درمى ‏آیند ."

آیه (۶۰) سوره غافر

دعایی برای دفع بلا

اى خدائى که‌ گره ناگواریهاى عالم به‌ او‌ گشایش مى یابد اى خدائى که‌ سختیهاى جهان به‌ او‌ آسان مى گردد اى آنکه برون شدن از‌ غم ‌و‌ اندوه به‌ حقیقت شادى ‌و‌ خرمى از‌ او‌ درخواست مى شود

̶ مشکلات عالم پیش قدرتت رام گردند ‌و‌ اسباب وجود هر‌ چیز به‌ لطف ‌و‌ کرمت نظام یافته است قضا به‌ قدرت تو‌ جارى ‌و‌ هر‌ چیز عالم به‌ اراده تو‌ امضاء مى گردد

̶ پس هر‌ چه بخواهى به‌ مجرد خواست پیش از‌ فرمانت اطاعت کند ‌و‌ هر‌ چه بخواهى به‌ صرف اراده بدون نهیت منزجر گردد

̶ خلق ترا در‌ مهمات عالم مى خوانند ‌و‌ به‌ درگاه تو‌ در‌ پریشانیها تضرع ‌و‌ زارى مى کنند هیچ درد ‌و‌ رنج ‌و‌ پریشانى دفع نشود مگر آنکه تو‌ مندفع گردانى ‌و‌ تو‌ برطرف سازى

̶ و اى خدا حوادثى  سنگینی به‌ من‌ رسیده که‌ مرا درهم شکسته ‌و‌ پریشان حال ساخته ‌و‌ مشکلاتى بر‌ من‌ وارد شده که‌ مرا به‌ رنج ‌و‌ غم افکنده

̶ به قدرت تو‌ ‌آن امور بر‌ من‌ وارد آمده ‌و‌ به‌ اقتدار تو‌ بر‌ من‌ روآورده

̶ پس غمى که‌ تو‌ آوردى کسى دیگر نتواند برد ‌و‌ مشکلى که‌ تو‌ فرستى غیر تو‌ نتواند زائل کرد درى که‌ تو‌ بر‌ بندى دیگرى نتواند گشود ‌و‌ اگر بگشائى نتواند بست آنچه را‌ تو‌ مشکل کنى کسى آسان نتواند ساخت ‌و‌ آنکه را‌ تو‌ خوار سازى کسى یارى نتواند کرد.

̶ پس درود فرست اى خدا بر‌ محمد (ص) ‌و‌ آلش ‌و‌ بر‌ من‌ به‌ فضل ‌و‌ احسان در‌ وسعت ‌و‌ آسایش بگشا ‌و‌ به‌ قدرتت در‌ قلبم لشکر هم ‌و‌ غم را‌ در‌ هم شکن ‌و‌ به‌ من‌ در‌ آنچه شکایت از‌ ‌آن دارم حسن ظن ‌و‌ خوشبینى عطا فرما ‌و‌ شیرینى صنعت را‌ در‌ آنچه درخواست مى کنم به‌ من‌ بچشان ‌و‌ از‌ جانب خود به‌ من‌ رحمت ‌و‌ گشایش ‌و‌ خوشگوارى عنایت فرما ‌و‌ براى من‌ از‌ لطف خود از‌ هر‌ مشکلى راه خروجى الهام فرما

̶ و مرا از‌ کار ملازمت وظایف بندگیت ‌و‌ به‌ جاى آوردن سنن ‌و‌ احکامت به‌ هیچ کار مشغول مگردان

̶ اى خدا از‌ حوادثى که‌ به‌ من‌ رسیده سینه ام تنگ ‌و‌ دلم پر از‌ هم ‌و‌ غم گردیده ‌و‌ تو‌ بر‌ دفع آنچه بدان مبتلا ‌و‌ به‌ ‌آن گرفتارم توانائى پس‌ تو‌ ‌آن (غم ‌و‌ دلتنگیم را) به‌ کرمت زایل گردان ‌و‌ هر‌ چند من‌ مستوجب این لطف تو‌ نباشم اى صاحب عرش بزرگ اى صاحب نعمت با‌ کرامت پس‌ تو‌ قادرى اى مهربانترین مهربانان عالم دعایم را‌ اجابت فرما- اى پروردگار عالمیان.

صحیفه سجادیه


کتابهای مقدس(قرآن)۱۹: انقلاب یک زن


انقلاب یک زن 

زینب دختر علی  و خواهر حسین بن علی


"هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم؛ و پاداش آن‌ها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد."

قرآن سوره نحل آیه ۹۷

واقعه و جریان کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش دو بعد زمانی و مکانی داشته است. یکی تا پایان شهادت امام و یاران و فرزندان و بستگان او ، ودیگری پس از آن!
این ماجرای پس از ان انقلاب دومی بود که پرچمدار و قافله سالار س بانویی خردمند، بزرگوار و شجاع و مدیر و مدبر بود که در نهایت استقامت شهادت دو برادر و فرزندان و بستگان و یاران برادر خود را از نزدیک شاهد بود و آن گاه بانوان و دختران و پسران جوان و کودک و همه باقی ماندگان را د ر پرتو حمایت و هدایت خود گرفت و پیام کربلا را به همه جا رساند.

فر ید وجدی نویسنده معروف دائره المعارف وجدی در باره این بانوی قهرمان و دانشمند و پرهیزگار می نویسد: ا از عقلاء زنان بود و وقتی در مجلس یزید لب به سخن گشود، گروهی از،مجلسیان که پدر او را دیده بودند یکصدا گفتند :" آیا این علی است که سخن می گوید؟"

آنان خطبه های اتشین و شورانگیز امام علی علیه السلام را به یاد داشتند. آنان می دانستند که زینب دختر علی است . زبانش شمشیر قاطعی است که بر پیکر ظلم فرود می آید.

آنان در ست حدس زده بودند ؛چون سخنان بانوی بزرگوار زینب در مجلس و دربار یزید و در مقابل مردمان آتشی بر افروخت که خرمن ظلم را در کوتاه ترین مدت سوزاند و او بود که پیام انقلاب کربلا را به گوش،تاریخ رساند.

شاید سه سال نگذشته بود که واقعه حره بوقوع پیوست و سربازان یزید به مکه و مدینه حمله کردند و ده ها تن از اصحاب پیامبر اسلام را کشتند و به نوامیس زنان و دختران در مدینه تجاوز کردند . تاریخ نگاران می نویسند که دختر باکره ای در آن شهر نماند و هر کس را یافتند مورد تجاوز قرار دادند‌. مسلم بن عقبه فرمانده یزید سه روز زن و دختر ساکن مدینه را بر سپاهیان خود حلال کرد. و سر انجام از آنان تعهد گرفت که همه برده یزید هستند. سپس دستور غارت آنان را داد. 

آن زمان بود که جهان اسلام دریافت چرا امام حسین با یزید بیعت نکرد. چرا با او کنار نیامد. چرا از او کناره گرفت در حالی که تعهد کرده بود اگر حسین بن علی بیعت کند ثروت و مکنت به پای او خواهد ریخت . ولی مثل حسین بن علی هر گز با یزید بیعت نمی کند.
سخنرانیهای باتوی انقلابی و شجاع کار خود را کرده بود و گروه توابین برای نابودی و مبارزه با یزید آماده شده بودند. و یزید برای ابدد ر تاریخ بد نام و منفور ماند.