سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

اصول بنیادین معرفتی و اعتقادی قران(ت-۱) آیا معصومیت پیامبران و امامان ممکن است؟بخش یکم

اصول بنیادین معرفتی و اعتقادی قران(ت-۱)

 آیا معصومیت پیامبران و امامان  ممکن است؟بخش یکم

  راستش این روزها طوری شده هر  کسی که در باره مطلبی و موضوعی آگاهی ندارد بیشتر نظر می دهد و چنان اظهار نظرهایی ی کند ، یعنی یا رد می کند صد در صد و یا می پذیرد صد در صد! بطوری  که جدول  های اثبات شده ریاضی صد در صد هم این قدر قاطع سخن نمی گویند. تو گویی که اینها سالها در این زمینه به تحقیق و تفکر مشغول بوده اند .

اخیرا شخص دانشگاهی از من بتازگی ایراد گرفت و گفت: حیف از شما!   چرا شما از شاهنامه سخن نمی گویید؟

پرسیدم: شما شاهنامه خوانده اید؟
با قاطعیت تما م گفت بله ! و ادامه داد : شاهنامه سند افتخار ملی ماست.
پرسیدم : آیا می پذیرید  در مقابل این جمعیت حاظر من پنجاه پرسش از شاهنامه از شما بپرسم ؟ و شما در مقابل همین جمعی که الان حضور دارند پاسخ بدهید؟
پرسید : مگر شما شاهنامه خوانده اید؟
پاسخ دادم  : من خوانده ام و می خوانم  و وبلاگی در همین زمینه دارم که شاید تا کنون از یک سوم شاهنامه در آن سخن گفته ام. اما مطمئنم شما و ۹۹.۹۹ در صد آنها که از شاهنامه دم   می زنند این کتاب بی همتا و جاودانه را حتی یکبار از ابتدا تا با به آخر نخوانده اند.

و متاسفانه در مورد مطالب دیگر هم وضع همین طور است.یعنی نه اوستا خوانده اند، نه تورات ، نه انجیل ، نه قران نه آثار سعدی و حافظ، نه دیوان حافظ ، نه آثار و میر اث  مکتوب پو رسینا  ما نند قانون ، شفا ،اشارات و رازی مانند کتاب حاوی  و یا آثار  خیام و...اما ماشالله هر کس یک دوربین فیلمبرداری گرفته دستش و یا وبلاگی و یا سایتی و علی الدوام  نظریه می دهد در رد و پذیرش !

نکته دیگر این است که  اگر کسی به اصل مطلبی باور ندارد حق ندارد بخشهای آن مطلب را مورد پرسش قرار دهد.کسی که علم‌شیمی را بطور کل قبول ندارد نمی تواند ادعا کند که شیمی معدنی مفید تر است یا شیمی آلی. 


معرکه گیری در مصاحبه ها

برای مثال یک شبکه رادیویی و یا تلوزیونی مصاحبه ای ترتیب می دهد مابین دونفر در مورد مطالب و مسائل دینی و شخص مصاحبه کننده نیز با ذهنیت مخالف در   آنجا پرسش ها را مطرح می کند و معرکه گردان است. شخص مخالف در اکثر موارد یا خدا ناباور است و یا به دین و تفکری غیر از اسلام معتقد است. آن وقت در مورد مسائلی از قبیل معصوم بودن پیامبران و امامان  الهی بحث را آغاز می کنند. در حالی که طرف دوم اصلا به خود دین باورد ندارد و یا اصلا مخالف با دین اسلام است. در صورتی که او باید درون دین باشد و راجع به این مطالب نظربدهد.

نکته دیگر این که در خیلی موارد طرف دفاع کننده از مسائل دینی اشراف چندانی به موضو عات مربوط به دین و تاریخ آن ندارد. 

در ضمن لازم است که در آغاز بحثهای این چنینی که به دین مربوط می شود هر دو طرف بحث کننده ایدئولوژی مورد قبول خود را اعلام نمایند. مگر آنکه  بحث بر سر این باشد که آیا اصلا  دین لازم است یا نه که آن زمان یکی موافق دین و دیگری مخالف می توانند با یکدیگر مناظره کنند. 

البته اغلب این مناظره ها و بحث ها با بر نامه ریزیهای مشخص و هدفدار انجام می شود که طرف دفاع کننده از مو ضوعات دینی بویژه دین اسلام از این برنامه ریزی هدفدار و جهتدار یا خبر ندارد و یا اگر دار  د بخاطر مطر ح شدن اسم و رسم خود دل به شرکت می دهد.

پرسش های خداناباوران غیرمنطقی است

بر همین‌اساس  شخصی  که خدا ناباور است ولی مدام می پرسد: مگر ممکن است پیامبران و یا امامان مذهبی معصوم باشند؟  این دیگر از کجا آمده؟ همان صفویه های  فلان فلان شده این خرافات را اختراع کردند.ایراد این شخص به هیچ وجه قابل طرح نیست. و به قول قدیمی ها: مسموع نمی باشد.

چون کسی که  خدا ناباورست  چرا این حرف ها را دنبال می کند؟ او که به اصل موضوع که خدا می باشد باور ندارد، حال مته به خشخاش می گذارد  که پیامبر خدا معصوم است یا خیر؟ باید به او گفت:  دوست عزیز وقت شما ارزشمند تر از این حرفهاست.اینها را بگذارید بر ای خدا باوران! بر ای معتقدان به پیامبری پیامبران !

این وجه  مشترک همه ادیان الهی است ؛  از یک زرتشتی، یهودی ، مسیحی بپرسید؟ آیا پیامبر شما دزدی می کرد؟ زنا می کرد؟ دروغ می گفت؟شارلاطانی می کرد؟ حسود بود؟ رشوه می گرفت ؟ بطور مداوم کینه ورزی می کرد؟ بی بند وبار بود؟ مست می کرد توی کوچه ها عربده می کشید؟ به مردم ظلم می کردو... مسلما پاسخ آنها به شما  بطور جد منفی خواهد بود.

یعنی  همین که کسی  در تمام عمر دروغ نگوید، حسادت نکند ، رشوه نگیرد، ظلم نکند، خیانت نکند، فکر شیطانی نکند، و خدا پرستی کند و پاکدین باشد خود به خود   در دایره معصومیت قرار دارد اگر چه معصوم پروردگاری نباشی.

معصومیت پروردگاری چیست؟
باید این نکته را متذکر شوم که  پاسخ به این پرسش را نمی توانم از کتاب های فیزیولوژی گایتون- هال ، فیزیک نسبیت آینشتین، آنالیز تام‌آپوستل، روانشناسی پیاژه بدهم. چون با موضوعی سر کار داریم که مادی نیست بلکه فرامادی است.
یعنی بحث بر سر خداست که ما وراء ماده است.  معصومیت الهی و وهبی یعنی داده شده از سوی خداوند نیز موضوعی دینی است که  بر اساس مفاهیم کتابهای معروف به کتابهای مقدس قابل تعریف می باشد؛  در این کتابها از خدا، جهان آخرت، بعثت پیامبران از جانب خدا، پیشوایان الهی و مقام و منزلت آنان نزد خداوند و حمایت بی چون و چرای همه خدا از همه پیامبرانش سخن رفته است.
بنابر این این بحث بدرد کسی می خورد که همه این موضوعات را پذیرفته ، و اکنون می خواهد بداند،  آیا یک پیامبر و یک پیشوا و امام الهی معصوم نیز هست یا خیر؟   یعنی خداوند آنچنان بر  این گروه نظارت دارد که آنان  دچار گناهان کبیره و نابخشودنی نمی شوند. البته پیامبر هم عصبانی می شود؟ ممکن است با کسی قهر کند، اما  اینها خطای نابخشودنی  نیست و در ضمن خشم و قهر پیامبر و امام الهی باید بر ای خدا باشد .
در ضمن  این اصل یعنی معصومیت  بر اساس  کتاب مقدس مسلمانان  قابل اثبا ت است.

دلیلها و برهانهای قرآن :
قران بوضوح می گوید که  شیطان بر  گروهی  از انسانها هر گز تسلط نخواهد یافت و آنان در برابر امواج وسوسه انگیز شیطانی هم‌چون سد محکمی مقاومند. در حقیقت شیطان در مقابل آنان شکست را پذیرفته است.
هنگامی که شیطان رانده در گاه خدا شد و از ملکوت به قعر خشم الهی پرتاب شد، به عزت خدا قسم خورد و بزرگی خود خدا را گواه گرفت که بندگان خدا را بفریبد و نامشان را در فهرست پیروان خود آورده و روحشان را به خود متعلق سازد. ولی بلافاصله اعترافی کرد و گفت:

  ( پس به عزت تو سوگند که همگى را بطور جدی  از راه به در مى برم 

مگر آن بندگان تو که  مخلص و پاکدل هستند)  

آیات ۸۲ و ۸۳ سوره ص

نکته ای که شیطان بدرستی فهمیده بود

یعنی این نکته به شیطان تفهیم شده بود  که نمی تواند   با زدن دکمه ای و اشارتی که هیچ بلکه با هجوم تمام عیار همه ارتش  شیطانی و وسوسه های دیوانه کننده اش نمی تواند  گروهی از بندگان خدا را اغوا کند.  شیطان رانده شده از آسمانها ،  این گروه را پاکدلان مخلص یعنی پاکدلان خالص شده نامیده است.

اما چرا اینان چنین اند؟

  آیا کروموزمهایشان ضد ویوس اغواگری شیطانی است؟ یا این که پای دخالت پروردگاری در کار است که از عرش برین دیده حمایت بر این گروه دارد؟

قرآن در گزارش گرفتاری یوسف پیامبر به وضوح از دخالت مستقیم خداوند جهت حراست و دور داشتن این گروه از وسوسه ها و بدام افتادن ها سخن می گوید:
(و آن  زن که یوسف  در خانه‏ اش بود خواست از او کام گیرد و درها را  چفت کرد و گفت بیا که از آن توام ، یوسف  گفت:  پناه بر خدا ! او آقای  من است به من جاى نیکو داده است قطعا ستمکاران رستگار نمى ‏شوند (۲۳)

 

و در حقیقت آن زن آهنگ وى کرد و اگر  یوسف نیز برهان پروردگارش را ندیده بود او نیز آهنگ آن زن  میکرد  و ما چنین کردیم تا بدى و فحشا  را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود)
سوره یوسف آیات ۲۳ و ۲۴)

نتیجه: 

پس این دست دخالت الهی بود که یوسف را از انجام گناه باز داشت وبدون شک این همان معصومیت الهی  استو الا انسان معمولی و عادی بسیار بعید است که در چنین مواردی سالم از معرکه بدر آید. اما  یوسف برهان الهی را دریافته و دیده بود و  جزو پاکدلانی به شمار می آمد که دست پرقدرت خداوند حفاظی قوی و رسوخ ناپذیر گردا گرد او کشیده بود که به فحشاء و گناهان تن در ندهد .‌

البته  هر پیامبر و هر امام الهی باید بیش از دیگران بر خود سخت بگیرد تا از بوته آزمایش سالم بیرون آید. ولی در هر حال حمایت ملکوت در این گروه حالتی بنام عقل فعال بوجود می آید که سر انجام به تشکل روح قدسی در آنان منجر می شود.

 باز هم‌تکرار می کنم این بحثها به کار آنانی می آید که اصل مواضع خدایی  ، دین و پیامبری و امامت الهی را قبول داشته باشند .

ادامه دارد..

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد