سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

کتابهای مقدس (قرآن): سوره هود چهل و نهمین سوره بر حسب تاریخ نزول: گزارش نابودی قوم لوط



ادامه از نوشتار پیشین

سوره هود

محل نزول مکه

آیات ۶۹ الی ۸۳

بشارت تولد اسحاق به ابر اهیم پیامبر

اعلام نابودی قوم لوط

فر شتگان ابتدا بدیدار ابراهیم پیامبر رفتند. 

متن قرآن

محققاً فرستادگان ما (فرشتگان آسمان) بر ابراهیم (خلیل) بشارت آورده و او را سلام گفته و او پاسـخ سلام بداد، آن گاه ابراهیم بی‏درنگ از گوشت گوساله کبابی آورد. (۶۹)

و چون دید که آنان به طعام دست دراز نمی‏کنند آنان را بیگانه شمرد و در حال از آن‌ها دلش متوحش و بیمناک گردید، آنان گفتند: مترس که ما فرستاده خدا به قوم لوط می‏باشیم. (۷۰)

و زن ابراهیم ایستاده بود که (از فرط شوق) متبسّم (یا حائض) گردید، پس ما آن زن را به فرزندی به نام اسحاق و سپس (فرزندش) یعقوب بشارت دادیم. (۷۱)

 زن گفت: ای وای! آیا می‏شود من بزایم با آن‌که پیری سالخورده‏ ام و شوهرم نیز مردی پیر و فرتوت است؟ این چیزی بسیار شگفت‏ انگیز است. (۷۲)

فرشتگان با او گفتند: آیا از کار خدا عجب داری؟ (عجب مدار) که رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت است، زیرا خدا بسیار ستوده صفات و بزرگوار است. (۷۳)

وچون ابراهیم را وحشت از دل برفت و بشارت (فرزند) بیامد در آن حال برای خلاص قوم لوط با ما به گفتگو و التماس در آمد. (۷۴)
که همانا ابراهیم بسیار بردبار بود و بسیار دعا و تضرع داشت و بسیار مغفرت و آمرزش می‏طلبید. (۷۵)

 (خطاب شد) ای ابراهیم از این خواهش درگذر که هنگام حکم (قهر) الهی بر این قوم فرا رسیده و بر آن‌ها عذابی که حتمی است و بازگشت ندارد خواهد رسید. (۷۶)

سدوم و گمورا  شهرهای قوم لوط
بدترین گناه قوم لوط چه بود
برپایهٔ تورات این شهر به همراه ۴ شهر دیگر در کنار رود اردن (طرف شرقی اردن  و در جنوب کنعان و در کرانه دریای مرده جای داشته‌است. به دلیل گناه لواط مردمان شهر مورد عذاب الهی قرار گرفته و نابود می‌شوند. نام این شهرها عبارتند از ۱- سَدوم، ۲- عَمورة یا عَمّوراه ۳- صَبُوْیِیْم یا صِبّوعیم ۴- اَدمه ۵- بالَع، که بعداً آن را به علت کوچکی صَوْغَر یا صوغره نامیدند. شهر صوغر از عذاب در امان ماند، و لوط پس از هجرت از شهر سدوم به آن‌جا رهسپار شد.

در قرآن بی‌آنکه نامی از شهر سدوم برده شده‌باشد به داستان قوم لوط و نابودیشان پرداخته شده‌است.

در زبان‌های اروپایی واژگان   سدوم و سدومی  ( sodomie, sodo m)و مانند آن اشاره به آمیزش جنسی مقعدی یا قوانین و گناه مربوط به این رابطه از نام این شهر مشتق شده‌اند. در زبان عربی هم لواط از نام پیامبر این قوم، یعنی لوط مشتق گردیده‌است.


بدترین گناه

بر حسب آنچه که قرآن می گوید آنان یعنی مردم قوم لوط غیر از لواط به تجاوز جنسی نیز عادت داشتند . چنانکه در آیه زیر آمده است آنان وقتی فهمیدند که چهار جوان زیبا به خانه لوط آمده به در خانه لوط هجوم آورده و می خواستند آن چهار بظاهر جوان را بزور از خانه لوط و بر ای عمل لواط بیرون آورند و این تجاوز است . نه لواط که اغلب با رضایت فاعل و مفعول  و یا بخاطر پول صورت می گیرد .

فرشتگان عذاب به شهر لوط وارد می شوند

متن قرآن

و چون فرستادگان ما (فرشتگان قهر) به لوط وارد شدند به آمدن آنان پریشان خاطر و دلتنگ شد و گفت: این روز بسیار سختی است. (۷۷)
و (چون فرشتگان به صورت جوانان زیبا به خانه لوط درآمدند) قوم لوط به قصد عمل زشتی که در آن سابقه داشتند به سرعت به درگاه او وارد شدند، لوط به آن‌ها گفت: این دختران من (جنس زنان امتم که به منزله دختران منند) برای شما پاکیزه و نیکوترند، از خدا بترسید و مرا نزد مهمانانم خوار و سرشکسته مکنید، آیا در میان شما یک مرد رشید نیست؟ (۷۸)

 

قوم لوط گفتند: تو خود می‏دانی که ما را رغبت و میلی به آن دختران نیست و تو به خوبی می‏دانی که مطلب ما چیست. (۷۹)

لوط گفت: ای کاش مرا بر منع شما اقتداری بود یا (حالی که بر منعتان قدرت ندارم از شر شما) به رکن محکمی پناه می‏بردم. (۸۰)

 فرشتگان به لوط گفتند: ما رسولان پروردگار توایم و هرگز دست آزار قوم به تو نرسد، تو اهل بیت خود را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و از شما هیچ کس نباید وا بماند جز آن زن (کافر) تو که آن هم با قوم تو باید هلاک شود. همانا وعده عذاب صبحگاه است، آیا صبح نزدیک نیست؟! (۸۱)

چون فرمان (قهر) ما در رسید دیار آن قوم نابکار را ویران و زیر و زبر ساختیم و بر سر آن‌ها مرتب سنگ گل (هلاکت کننده) فرو ریختیم. (۸۲)

که آن سنگ‌ها از امر خدا نشاندار و معین بود و البته چنین هلاکتی از ظالمان عالم دور نخواهد بود. (۸۳)

(طبق مقاله ای که در مجله معروف فوربس به چاپ رسیده آثار باقیمانده مانند قطعات کوزه و ظروف از دوران زندگی در منطقه قوم لوط حکایت از یگ گرمای ناگهانی شدید  می دهد که همه چیز را ذوب کرده است. در ضمن وجود ذرات  زیرکونیم نشان از بر خورد یک شهابسنگ قوی و کوبنده با آن منطقه دارد. این مقاله به زبان انگلیسی در زیر آمده است.)

چون ابراهیم را وحشت از دل برفت و بشارت (فرزند) بیامد در آن حال برای خلاص قوم لوط با ما به گفتگو و التماس در آمد. (۷۴)

 

که همانا ابراهیم بسیار بردبار بود و بسیار دعا و تضرع داشت و بسیار مغفرت و آمرزش می‏طلبید. (۷۵)

(خطاب شد) ای ابراهیم از این خواهش درگذر که هنگام حکم (قهر) الهی بر این قوم فرا رسیده و بر آن‌ها عذابی که حتمی است و بازگشت ندارد خواهد رسید. (۷۶)

 و چون فرستادگان ما (فرشتگان قهر) به لوط وارد شدند به آمدن آنان پریشان خاطر و دلتنگ شد و گفت: این روز بسیار سختی است. (۷۷)

 

و (چون فرشتگان به صورت جوانان زیبا به خانه لوط درآمدند) قوم لوط به قصد عمل زشتی که در آن سابقه داشتند به سرعت به درگاه او وارد شدند، لوط به آن‌ها گفت: این دختران من (جنس زنان امتم که به منزله دختران منند) برای شما پاکیزه و نیکوترند، از خدا بترسید و مرا نزد مهمانانم خوار و سرشکسته مکنید، آیا در میان شما یک مرد رشید نیست؟ (۷۸)

 قوم لوط گفتند: تو خود می‏دانی که ما را رغبت و میلی به آن دختران نیست و تو به خوبی می‏دانی که مطلب ما چیست. (۷۹)

لوط گفت: ای کاش مرا بر منع شما اقتداری بود یا (حالی که بر منعتان قدرت ندارم از شر شما) به رکن محکمی پناه می‏بردم. (۸۰)

 فرشتگان به لوط گفتند: ما رسولان پروردگار توایم و هرگز دست آزار قوم به تو نرسد، تو اهل بیت خود را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و از شما هیچ کس نباید وا بماند جز آن زن (کافر) تو که آن هم با قوم تو باید هلاک شود. همانا وعده عذاب صبحگاه است، آیا صبح نزدیک نیست؟! (۸۱)

 چون فرمان (قهر) ما در رسید دیار آن قوم نابکار را ویران و زیر و زبر ساختیم و بر سر آن‌ها مرتب سنگ گل (هلاکت کننده) فرو ریختیم. (۸۲)

 که آن سنگ‌ها از امر خدا نشاندار و معین بود و البته چنین هلاکتی از ظالمان عالم دور نخواهد بود. (۸۳)



Forbes

Nov 29, 2018,01:50pm EST

Is The Biblical Destruction Of Sodom And Gomorrah Based On A Real-Life Impact Event?

David BressanContributor

Science

I deal with the rocky road to our modern understanding of earth


The Destruction of Sodom and Gomorrah, by John Martin, 1852. Image in public domain.

 J.MARTIN

Tall el-Hammam is the largest archaeological site in the Jordan valley. Discovered during quarrying operations for gravel, the site has been excavated as a joint project of the Trinity Southwest University and the Department of Antiquities of the Hashemite Kingdom of Jordan since 2005.

The region was occupied by humans for at least 2,500 years until around 1,700 BCE, when its farming settlements and cities were suddenly abandoned and people did not return to the region for 600 to 700 years. Tall el-Hammam was apparently destroyed, as the remains of mud-brick walls suggest. Pieces of pottery recovered and dated to the same time of the destruction of the city show evidence of intense heat. The outer layers of the vessels and other objects made from clay partially melted, forming a glassy coat.

At the annual meeting of the American Schools of Oriental Research, the researchers from Trinity Southwest University presented these findings, including a possible explanation. The researchers found zircon crystals in the glassy layer. Zircon is a mineral that can form under extremely high temperatures and pressure, as experienced during the impact of a celestial body on Earth. The researchers found also tiny glass beads on the site. Such spherules are known from other impact sites both on Earth and the Moon.

The spherules, they suggest, were created when an asteroid impact vaporized the ground and small droplets of molten rock fall back to Earth. This explanation of the destruction of  Tall el-Hammam by an impact poses an intriguing question, was the destruction of the mythological cities Sodom and Gomorrah, as described in the Bible by fire and brimstone, based on a real-life event? The identification of Tall el-Hammam as the mythological sites of Sodom and Gomorrah is based on the interpretation of some passages in the Bible, describing the land of Sodom as located in the fertile Jordan River plain in the southern region of the land of Canaan.

However, this identification is disputed, as many alternative sites have been proposed over time. The presumed destruction around 1,700 BCE also doesn't seem to fit the biblical chronology. Additionally, the geological evidence suggesting a catastrophic end of Tall el-Hammam remains controversial, .

particularly because there is no impact crater to be found.    to be found.


ادامه دارد...

کتابهای (مقدس): سوره هود چهل ونهمین سکره بر حسب تاریخ نزول: اصل مهم یکتا پرستی است.


ادامه از نوشتار پیشین

سوره هود چهل نهمین سوره بر حسب نزول

تنها راه بهشت

اما آنان که به خدا ایمان آورده و به اعمال صالح پرداختند و به درگاه خدای خود خاضع و خاشع گردیدند آن‌ها البته اهل بهشت جاویدند که در آن بهشت متنعّم ابدی خواهند بود. (۲۳)

حال این دو گروه (کفر و ایمان) در مثل به شخص کور و کر و شخص شنوا و بینا مانند است، آیا حال این هر دو شخص یکسان است؟! پس چرا متذکر نمی‏شوید؟! (۲۴)


نوح هم می گفت: بجز خدای یکتا کسی را نپرستید

و به حقیقت ما نوح را به سوی قومش به رسالت فرستادیم (او قومش را گفت) که من با بیان روشن برای نصیحت و هشدار شما آمدم. (۲۵)

که غیر خدای یکتا کسی را نپرستید، که من از عذاب روز سخت و دردناک قیامت بر شما می‏ترسم. (۲۶)

سران کافران قومش پاسخ دادند که ما تو را مانند خود بشری بیشتر نمی‏دانیم و در بادی نظر، آنان که پیرو تواند اشخاصی پست و بی‏قدر بیش نیستند و ما هیچ گونه مزیتی برای شما نسبت به خود نمی‏بینیم، بلکه شما را دروغگو می‏پنداریم. (۲۷)

نوح قومش را پاسخ داد که ای قوم، شما چه می‏گویید، اگر مرا دلیل روشن و رحمت مخصوص از جانب پروردگار عطا شده باشد ولی حقیقت حال بر شما پوشیده مانده باشد آیا (جهالت نیست که) ما شما را (به رحمت و سعادت) اجبار کنیم با آن‌که شما تنفّر اظهار می‌کنید؟ (۲۸)

ای قوم، من از شما در عوض هدایت ملک و مالی نمی‏خواهم، اجر من تنها بر خداست و من هرگز آن مردم با ایمان را از خود دور نمی‏کنم، که آن‌ها به شرف ملاقات خدا می‏رسند، ولی به نظر من شما خود مردم نادانی هستید. (۲۹)

و ای قوم، اگر من آن مردم (پاک خداپرست) را از خود برانم (و خدا از من برنجد) به مدد که از خشم خدا نجات یابم؟ آیا پند نمی‏گیرید؟ (۳۰)


نوح: خزائن خدا پیش من  نیست و من علم غیب نمی دانم.


من شما را نمی‏گویم که خزائن خدا نزد من است و نه مدعیم که از علم غیب حق آگاهم و نه دعوی کنم که فرشته آسمانم و هرگز مؤمنان پاکی را که به چشم شما خوارند نخواهم گفت که خدا آن‌ها را هیچ خیری نرساند، که خدا بر دل‌های با اخلاص آن‌ها داناتر است که (آن‌ها را عزیز و گرامی داشته و) اگر من آن‌ها را خوار شمارم از ستمکاران عالم به شمار باشم. (۳۱)

ای نوح ! کار ی کن تا عداب بر ما نارل شود!

قوم گفتند: ای نوح، تو با ما جدل و گفتگوی بسیار کردی، اکنون اگر راست می‏گویی بر ما عذابی که وعده می‏دهی بیار. (۳۲)

نوح گفت: آن وعده را اگر خدا خواهد به شما می‏رساند و هیچ از آن مفرّی ندارید. (۳۳)

و اگر بخواهم شما را پند دهم دیگر پند و نصایح من سود نکند اگر خدا خواهد که شما را گمراه کند (یعنی پس از اتمام حجت به تعلیمات رسالت به حال گمراهی خود واگذارد)، او خدای شماست و به سوی او بازگردانده می‏شوید. (۳۴)

آیا باز خواهند گفت که او از پیش خود این سخنان  را فرا بافته؟ بگو: اگر چنین باشد عقوبت آن گناه بر من است (نه بر شما) و من از (کفر و) گناه شما بیزارم. (۳۵)


خدا هم از قوم نوح قطع امید کرد

و به نوح وحی شد که جز همین عده که ایمان آورده‏اند دیگر ابداً هیچ کس از قومت ایمان نخواهد آورد، پس تو بر کفر و عصیان این مردم لجوج محزون مباش. (۳۶)


نوح زیر نظر خداوند کشتی را ساخت.

و به ساختن کشتی در حضور و مشاهده ما و به دستور ما مشغول شو و درباره ستمکاران که البته باید غرق شوند دیگر با من سخن مگوی. (۳۷)


نوح: ماهم شما را مسخره می کنیم.

و نوح به ساختن کشتی پرداخت و هر گاه گروهی از قومش بر او می‏گذشتند وی را مسخره و استهزا می‏کردند و نوح در جواب آن‌ها می‏گفت: اگر (امروز) شما ما را مسخره می‏کنید ما هم (روزی) شما را مسخره کنیم همان‏گونه که شما مسخره می‏کنید. (۳۸)

و به زودی معلوم شما شود که کدام یک به عذاب ذلت و خواری گرفتار و عذاب دائم خدا را مستوجب خواهد شد. (۳۹)

از تنور آب بیرون زد.

(نوح به ساختن کشتی و قوم به تمسخر پرداختند) تا وقتی که فرمان (قهر) ما فرا رسید و از تنور آتش آب بجوشید، در آن هنگام به نوح خطاب کردیم که از هر جفت حیوان دو فرد (نر و ماده) با جمیع خانواده‏ات- جز آن (پسرت کنعان و زنت) که وعده هلاکش در علم ازلی گذشته- و هر که ایمان آورده همه را در کشتی سوار کن (که از غرقاب برهند). و گرویدگان به نوح عده قلیلی بیش نبودند. (۴۰)

بنام خدا بر کشتی سوار شدند

و نوح دستور داد که شما مؤمنان به کشتی در آیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد، که خدای من البته بسیار آمرزنده و مهربان است. (۴۱)


فرزند ندان نوح

و آن کشتی آنان را در میان امواجی مانند کوه گردش می‏داد که در آن حال نوح فرزندش را که به کناری رفته بود ندا کرد که ای پسر، تو هم با ما بدین کشتی درآی و با کافران همراه مباش. (۴۲)

آن پسر (نادان نااهل) پدر را پاسخ داد که من به زودی بر فراز کوهی روم که از خطر آبم نگه دارد، نوح گفت: امروز هیچ کس را از (قهر) خدا جز لطف او پناه نیست. و موج میان آن‌ها جدایی افکند و پسر با کافران به دریا غرق شد. (۴۳)

کشتی بر کوه جودی نشست(مرز ایران و ترکیه)

و به زمین خطاب شد که ای زمین، فوراً آب خود را فرو بر، و به آسمان امر شد که باران را قطع کن، و آب  خشک شد و حکم (قهر الهی) انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت، و فرمان هلاک ستمکاران در رسید. (۴۴)

و نوح به درگاه خدا عرض کرد: بار پروردگارا، فرزند من از اهل بیت من است (که وعده لطف و نجات به آن‌ها دادی) و وعده تو هم حتمی است و قادرترین حکمفرمایانی. (۴۵)

خدا خطاب کرد که ای نوح، فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد، زیرا او را عمل بسیار ناشایسته است، پس تو از من تقاضای امری که هیچ از حال آن آگه نیستی مکن، من تو را پند می‏دهم که از مردم جاهل مباش. (۴۶)

نوح عرض کرد: بار الها، من پناه می‏برم به تو که دیگر چیزی که نمی‏دانم از تو تقاضا کنم، و اگر گناه مرا نبخشی و بر من ترحم نفرمایی من از زیانکاران عالم خواهم بود. (۴۷)

و خطاب شد که ای نوح، از کشتی فرود آی که سلام ما و برکات و رحمت ما بر تو و بر آن امم و قبایلی که همیشه (در خداپرستی) با تواند اختصاص یافته، و امت‌هایی دیگر هستند که (خودسر و ستمگر شوند و) ما به آن‌ها بهره‏ای (از دنیا) دهیم سپس عذابی سخت (در قیامت) از ما به آنان خواهد رسید. (۴۸)


مردم عر بستان  از سرگذشت نوح اگاه نبوند 

این (حکایت نوح) از اخبار غیب است که به تو وحی می‏کنیم و پیش از آن‌که ما به تو وحی کنیم تو و قومت هیچ از آن آگاه نبودید، پس تو در طاعت حق راه صبر پیش گیر که عاقبت نیکو اهل تقوا راست. (۴۹)


ادامه دارد...


کتابهای مقدس( انجیل عهد عتیق ): خروج بنی اسراییل


ادامه از نوشتار پیشین


خروج عظیم

۳۰ و در آن شب فرعون و همه بندگانش و جمیع مصریان برخاستند و نعره عظیمی در مصر برپا شد، زیرا خانه‌ای نبود که در آن مِیتی نباشد.

۳۱ و موسی و هارون را در شب طلبیده، گفت: «برخیزید! و از میان قوم من بیرون شوید، هم شما و جمیع بنی‌اسرائیل! و رفته، خداوند را عبادت نمایید، چنانکه گفتید.

۳۲ گله‌ها و رمه‌های خود را نیز چنانکه گفتید، برداشته، بروید و مرا نیز برکت دهید.»

۳۳ و مصریان نیز بر قوم اِلحاح نمودند تا ایشان را بزودی از زمین روانه کنند، زیرا گفتند ما همه مرده‌ایم.

۳۴ و قوم، آرد سرشته خود را پیش از آنکه خمیر شود برداشتند، و تَغارهای خویش را در رخت‌ها بر دوش خود بستند.

۳۵ و بنی‌اسرائیل به قول موسی عمل کرده، از مصریان آلات نقره و آلات طلا و رخت‌ها خواستند.

۳۶ و خداوند قوم را در نظر مصریان مُکرّم ساخت، که هرآنچه خواستند بدیشان دادند. پس مصریان را غارت کردند.

۳۷ و بنی‌اسرائیل از رعمسیس به سکوت کوچ کردند، قریبِ ششصدهزار مرد پیاده، سوای اطفال.

۳۸ و گروهی مختلفه بسیار نیز همراه ایشان بیرون رفتند، و گله‌ها و رمه‌ها و مواشی بسیار سنگین.

۳۹ و از آرد سرشته، که از مصر بیرون آورده بودند، قرص‌های فطیر پختند، زیرا خمیر نشده بود، چونکه از مصر رانده شده بودند، و نتوانستند درنگ کنند، و زاد سفر نیز برای خود مهیا نکرده بودند.

۴۰ و توقف بنی‌اسرائیل که در مصر کرده بودند، چهارصد و سی سال بود.

۴۱ و بعد از انقضای چهار صد و سی سال در همان روز به وقوع پیوست که جمیع لشکرهای خدا از زمین مصر بیرون رفتند.

۴۲ این است شبی که برای خداوند باید نگاه داشت، چون ایشان را از زمین مصر بیرون آورد. این همان شب خداوند است که بر جمیع بنی‌اسرائیل نسلاً بعد نسل واجب است که آن را نگاه دارند.

قوانین فصح

۴۳ و خداوند به موسی و هارون گفت: «این است فریضه فِصَح که هیچ بیگانه از آن نخورد.

۴۴ و اما هر غلام زرخرید، او را ختنه کن و پس آن را بخورد.

۴۵ نزیل و مزدور آن را نخورند.

۴۶ در یک خانه خورده شود، و چیزی از گوشتش از خانه بیرون مبر، و استخوانی از آن مشکنید.

۴۷ تمامی جماعت بنی‌اسرائیل آن را نگاه بدارند.

۴۸ و اگر غریبی نزد تو نزیل شود، و بخواهد فِصَح را برای خداوند مَرعی بدارد، تمامی ذکورانش مختون شوند، و بعد از آن نزدیک آمده، آن را نگاه دارد، و مانند بومی زمین خواهد بود؛ و اما هر نامختون از آن نخورد.

۴۹ یک قانون خواهد بود برای اهل وطن و به جهت غریبی که در میان شما نزیل شود.»

۵۰ پس تمامی بنی‌اسرائیل این را کردند؛ چنانکه خداوند به موسی و هارون امر فرموده بود، عمل نمودند.

۵۱ و واقع شد که خداوند در همان روز بنی‌اسرائیل را با لشکرهای ایشان از زمین مصر بیرون

ادامه دارد...

کتابهای مقدس(قرآن) : نتوانستند مثل قرآن بیاورند. طوفان نوح


سوره هود چهل و نهمین سوره قرآن برحسب ناریخ نزول

محل نزول مکه

آیات ۱۳ الی ۴۹


می توانند ده سوره مثل این قرآن بیاورند!  

متن قرآن

آیا قرآن را پیامبر خود بافته و ساخته ؟

"آیا کافران می‏گویند این قرآن را خود او به هم بافته و به خدا نسبت می‏دهد؟! بگو: اگر راست می‏گویید شما هم با کمک همه فصحای عرب بدون وحی خدا ده سوره بربافته مانند این قرآن بیاورید. (۱۳)


و کافران نتوانستند جواب بدهند.

پس هر گاه کافران جواب شما را ندادند در این صورت بدانید که این کتاب به علم خدا نازل شده و دعوتش این است که هیچ خدایی جز آن ذات یکتای الهی نیست، پس آیا شما مردم تسلیم (حکم خدا و رسول) خواهید شد؟ (۱۴)


اگر دنیا بخواهید  می دهیم‌.

کسانی که طالب تعیش مادی و زینت دنیوی هستند ما مزد سعی آن‌ها را در همین دنیا کاملاً می‏دهیم و هیچ از اجر عملشان در دنیا کم نخواهد شد. (۱۵)

ولی هم اینان هستند که دیگر در آخرت نصیبی جز آتش دوزخ ندارند و همه اعمالشان در راه دنیا (پس از مرگ) ضایع و باطل می‏گردد. (۱۶)

در کتابهای مقدس پیشین  به آمدن پیامبر اسلام  اشاره شده بود.
"آیا پیغمبری که از جانب خدا دلیلی روشن (مانند قرآن) دارد و گواهی صادق در پی اوست و به علاوه کتاب تورات موسی هم که پیشوا و رحمت حق بر خلق بود پیش از او بوده و اینان (از اهل کتاب) به آن ایمان دارند ؟ و هر کس از طوایف بشر به او کافر شود وعده‏ گاهش البته آتش دوزخ است، پس در آن هیچ شک مدار که این حق و درست از سوی پروردگار توست و لیکن اکثر مردم (به آن) ایمان نمی‌آورند. (۱۷)

و در جهان از آن‌هایی که به خدا نسبت دروغ دادند ستمکارتر کیست؟ آنان بر خدای خود عرضه داشته شوند و گواهان (محشر) گویند: اینان هستند که بر خدای خود دروغ بستند، آگاه باشید که لعن خدا بر ستمکاران عالم است. (۱۸)

آن ستمکاران که (بندگان را) از راه خدا باز می‏دارند و سعی می‏کنند که راه حق را کج کنند (و خلق را به راه باطل کشند) و هم آن‌ها که منکر قیامتند. (۱۹)


این‌ها هیچ قدرت و راه مفرّی در زمین (از قهر خدا) ندارند و جز خدا یار و مددکاری نخواهند یافت، عذابشان دو چندان شود، و هرگز گوششان هم در شنوایی (سخن راست) و چشمشان در بینایی (حق و حقیقت) به آن‌ها مدد نتواند کرد. (۲۰)

همین مردم هستند که نفوس خود را سخت در زیان افکندند و هر دروغی که می‏بسته همه از دستشان برود و محو و نابود شود. (۲۱)

ناگزیر در عالم آخرت زیانکارترین مردم آن‌ها هستند. (۲۲)


تنها را ه بهشت

"اما آنان که به خدا ایمان آورده و به اعمال صالح پرداختند و به درگاه خدای خود خاضع و خاشع گردیدند آن‌ها البته اهل بهشت جاویدند که در آن بهشت متنعّم ابدی خواهند بود. (۲۳)

حال این دو گروه (کفر و ایمان) در مثل به شخص کور و کر و شخص شنوا و بینا مانند است، آیا حال این هر دو شخص یکسان است؟! پس چرا متذکر نمی‏شوید؟! (۲۴)


نوح هم می گفت: بجز خدای یکتا کسی را نپرستید

"و به حقیقت ما نوح را به سوی قومش به رسالت فرستادیم (او قومش را گفت) که من با بیان روشن برای نصیحت و هشدار شما آمدم. (۲۵)

که غیر خدای یکتا کسی را نپرستید، که من از عذاب روز سخت و دردناک قیامت بر شما می‏ترسم. (۲۶)

سران کافران قومش پاسخ دادند که ما تو را مانند خود بشری بیشتر نمی‏دانیم و در بادی نظر، آنان که پیرو تواند اشخاصی پست و بی‏قدر بیش نیستند و ما هیچ گونه مزیتی برای شما نسبت به خود نمی‏بینیم، بلکه شما را دروغگو می‏پنداریم. (۲۷)

نوح قومش را پاسخ داد که ای قوم، شما چه می‏گویید، اگر مرا دلیل روشن و رحمت مخصوص از جانب پروردگار عطا شده باشد ولی حقیقت حال بر شما پوشیده مانده باشد آیا (جهالت نیست که) ما شما را (به رحمت و سعادت) اجبار کنیم با آن‌که شما تنفّر اظهار می‌کنید؟ (۲۸)

ای قوم، من از شما در عوض هدایت ملک و مالی نمی‏خواهم، اجر من تنها بر خداست و من هرگز آن مردم با ایمان را از خود دور نمی‏کنم، که آن‌ها به شرف ملاقات خدا می‏رسند، ولی به نظر من شما خود مردم نادانی هستید. (۲۹)

و ای قوم، اگر من آن مردم (پاک خداپرست) را از خود برانم (و خدا از من برنجد) به مدد که از خشم خدا نجات یابم؟ آیا پند نمی‏گیرید؟ (۳۰)


نوح : خزائن خدا پیش من  نیست و من علم غیب نمی دانم.

من شما را نمی‏گویم که خزائن خدا نزد من است و نه مدعیم که از علم غیب حق آگاهم و نه دعوی کنم که فرشته آسمانم و هرگز مؤمنان پاکی را که به چشم شما خوارند نخواهم گفت که خدا آن‌ها را هیچ خیری نرساند، که خدا بر دل‌های با اخلاص آن‌ها داناتر است که (آن‌ها را عزیز و گرامی داشته و) اگر من آن‌ها را خوار شمارم از ستمکاران عالم به شمار باشم. (۳۱)

ای نوح ! کار ی کن تا عداب بر ما نارل شود!

"قوم گفتند: ای نوح، تو با ما جدل و گفتگوی بسیار کردی، اکنون اگر راست می‏گویی بر ما عذابی که وعده می‏دهی بیار. (۳۲)

نوح گفت: آن وعده را اگر خدا خواهد به شما می‏رساند و هیچ از آن مفرّی ندارید. (۳۳)

و اگر بخواهم شما را پند دهم دیگر پند و نصایح من سود نکند اگر خدا خواهد که شما را گمراه کند (یعنی پس از اتمام حجت به تعلیمات رسالت به حال گمراهی خود واگذارد)، او خدای شماست و به سوی او بازگردانده می‏شوید. (۳۴)

آیا باز خواهند گفت که او از پیش خود این سخنان  را فرا بافته؟ بگو: اگر چنین باشد عقوبت آن گناه بر من است (نه بر شما) و من از (کفر و) گناه شما بیزارم. (۳۵)


خدا هم از قوم نوح قطع امید کرد

"و به نوح وحی شد که جز همین عده که ایمان آورده‏اند دیگر ابداً هیچ کس از قومت ایمان نخواهد آورد، پس تو بر کفر و عصیان این مردم لجوج محزون مباش. (۳۶)

نوح زیر نظر خداوند کشتی را ساخت.
و به ساختن کشتی در حضور و مشاهده ما و به دستور ما مشغول شو و درباره ستمکاران که البته باید غرق شوند دیگر با من سخن مگوی. (۳۷)

نوح: ماهم شما را مسخره می کنیم."و نوح به ساختن کشتی پرداخت و هر گاه گروهی از قومش بر او می‏گذشتند وی را مسخره و استهزا می‏کردند و نوح در جواب آن‌ها می‏گفت: اگر (امروز) شما ما را مسخره می‏کنید ما هم (روزی) شما را مسخره کنیم همان‏گونه که شما مسخره می‏کنید. (۳۸)

و به زودی معلوم شما شود که کدام یک به عذاب ذلت و خواری گرفتار و عذاب دائم خدا را مستوجب خواهد شد. 


 طوفان نوح
(نوح به ساختن کشتی و قوم به تمسخر پرداختند) تا وقتی که فرمان (قهر) ما فرا رسید و از تنور آتش آب بجوشید، در آن هنگام به نوح خطاب کردیم که از هر جفت حیوان دو فرد (نر و ماده) با جمیع خانواده‏ات- جز آن (پسرت کنعان و زنت) که وعده هلاکش در علم ازلی گذشته- و هر که ایمان آورده همه را در کشتی سوار کن (که از غرقاب برهند). و گرویدگان به نوح عده قلیلی بیش نبودند. (۴۰)

بنام خدا بر کشتی سوار شدند
"و نوح دستور داد که شما مؤمنان به کشتی در آیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد، که خدای من البته بسیار آمرزنده و مهربان است. (۴۱)

فرزندان نوح
"و آن کشتی آنان را در میان امواجی مانند کوه گردش می‏داد که در آن حال نوح فرزندش را که به کناری رفته بود ندا کرد که ای پسر، تو هم با ما بدین کشتی درآی و با کافران همراه مباش. (۴۲)

آن پسر (نادان نااهل) پدر را پاسخ داد که من به زودی بر فراز کوهی روم که از خطر آبم نگه دارد، نوح گفت: امروز هیچ کس را از (قهر) خدا جز لطف او پناه نیست. و موج میان آن‌ها جدایی افکند و پسر با کافران به دریا غرق شد. (۴۳)

کشتی بر کوه جودی نشست(مرز ایران و ترکیه)"و به زمین خطاب شد که ای زمین، فوراً آب خود را فرو بر، و به آسمان امر شد که باران را قطع کن، و آب  خشک شد و حکم (قهر الهی) انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت، و فرمان هلاک ستمکاران در رسید. (۴۴)

و نوح به درگاه خدا عرض کرد: بار پروردگارا، فرزند من از اهل بیت من است (که وعده لطف و نجات به آن‌ها دادی) و وعده تو هم حتمی است و قادرترین حکمفرمایانی. (۴۵)

خدا خطاب کرد که ای نوح، فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد، زیرا او را عمل بسیار ناشایسته است، پس تو از من تقاضای امری که هیچ از حال آن آگه نیستی مکن، من تو را پند می‏دهم که از مردم جاهل مباش. (۴۶)

نوح عرض کرد: بار الها، من پناه می‏برم به تو که دیگر چیزی که نمی‏دانم از تو تقاضا کنم، و اگر گناه مرا نبخشی و بر من ترحم نفرمایی من از زیانکاران عالم خواهم بود. (۴۷)

و خطاب شد که ای نوح، از کشتی فرود آی که سلام ما و برکات و رحمت ما بر تو و بر آن امم و قبایلی که همیشه (در خداپرستی) با تواند اختصاص یافته، و امت‌هایی دیگر هستند که (خودسر و ستمگر شوند و) ما به آن‌ها بهره‏ای (از دنیا) دهیم سپس عذابی سخت (در قیامت) از ما به آنان خواهد رسید. (۴۸)


مردم عر بستان  از سرگذشت نوح اگاه نبوند

این (حکایت نوح) از اخبار غیب است که به تو وحی می‏کنیم و پیش از آن‌که ما به تو وحی کنیم تو و قومت هیچ از آن آگاه نبودید، پس تو در طاعت حق راه صبر پیش گیر که عاقبت نیکو اهل تقوا راست. (۴۹)


ادامه دارد...


کتابهای مقدس (قرآن): سوره هود چهل و نهمین سوره بر حسب تاریخ نزول


سوره هود چهل و نهمین سوره بر حسب تاریخ نزول

(بررسی و مطالعه قرآن به زبان فارسی)


هدف از آمدن پیامبران  پرستش خالصانه خداست.

الر ، این قرآن کتابی است دارای آیاتی محکم که از جانب خدایی حکیم و آگاه به تفصیل و بسیار روشن بیان گردیده است. (۱)

که جز خدای یکتا هیچ کس را نپرستید، که من حقّاً برای اندرز و بشارت شما امت آمده‏ ام. (۲)

و (تا به شما بگویم که از گناهانتان) آمرزش از خدا طلبید و به درگاه او توبه و انابه کنید تا شما را تا اجل معین و هنگام مرگ لذت و بهره نیکو بخشید و در حق هر مستحق رحمتی تفضل فرماید، و اگر روی بگردانید سخت از عذاب روز بزرگ قیامت بر شما می‏ترسم. (۳)

رجوع شما به سوی خداست و او بر همه چیز تواناست. (۴)

آگه باشید که آنان (یعنی منافقان امت) روی دل‌ها از خدا می‏گردانند  تا خود را از او پنهان دارند، آگه باش که هر گه سر در جامه خود بپیچند خدا هر چه پنهان یا آشکار کنند همه را می‏داند، که او بر درون دل‌ها محققاً آگاه است. (۵)

احوال مخلوقات در دفتر علم خداوند ثبت است

و هیچ جنبنده در زمین نیست جز آن‌که روزیش بر خداست و خدا قرارگاه (منزل دائمی) و آرامشگاه (جای موقت) او را می‏داند، و همه احوال خلق در دفتر علم ازلی خدا ثبت است. (۶)


و اوست خدایی که آسمان‌ها و زمین را در فاصله شش روز آفرید و عرش با عظمت او (شاید یک معنی عرش که روح و حقیقت انسان است اینجا مراد باشد) بر آب قرار داشت (شاید مراد از آب علم باشد) تا شما را بیازماید که عمل کدام یک از شما نیکوتر است. و محققا اگر به این مردم بگویی که پس از مرگ زنده خواهید شد، همانا کافران خواهند گفت که این سخن را هرگز حقیقتی جز سحر آشکار نیست. (۷)


و اگر ما عذاب را از آن منکران معاد تا وقت معین (هنگام مرگ) به تعویق اندازیم آن‌ها گویند: چه موجب تأخیر عذاب شده؟ آگه باشند که چون هنگام عذاب برسد هرگز از آنان بازگردانده نشود و آن‌چه بدان تمسخر می‏کردند سخت آنان را فرا گیرد. (۸)


روانشناسی انسانها


و اگر ما بشر را به نعمت و رحمتی برخوردار کنیم، سپس (چون کفران کرد) آن نعمت را از او بازگیریم او سخت به خوی نومیدی و کفران درافتد. (۹)

و اگر آدمی را به نعمتی پس از محنتی که به او رسیده باشد رسانیم (مغرور و غافل شود و) گوید که دیگر روزگار زحمت و رنج من سرآمده، سرگرم شادمانی و مفاخرت گردد. (۱۰)

استثناء ها
مگر آنان که دارای ملکه صبر و عمل صالحند که بر آن‌ها آمرزش حق و اجری بزرگ است. (۱۱)

اخطار به پیامبر!

(ای رسول ما) مبادا بعض آیاتی را که به تو وحی شده  تبلیغ نکنی و از قول مخالفانت که می‏گویند  چرا گنج و مالی ندارد و یا فرشته آسمان همراه او نیست دلتنگ شوی، که وظیفه تو تنها نصیحت و اندرز خلق است، و حاکم و نگهبان هر چیز خداست. (۱۲)


اگر می توانند ده سوره مثل این قرآن بیاورند!
آیا کافران می‏گویند این قرآن را خود او به هم بافته و به خدا نسبت می‏دهد؟! بگو: اگر راست می‏گویید شما هم با کمک همه فصحای عرب بدون وحی خدا ده سوره بربافته مانند این قرآن بیاورید. (۱۳)

و کافران نتوانستند جواب بدهند.

پس هر گاه کافران جواب شما را ندادند در این صورت بدانید که این کتاب به علم خدا نازل شده و دعوتش این است که هیچ خدایی جز آن ذات یکتای الهی نیست، پس آیا شما مردم تسلیم (حکم خدا و رسول) خواهید شد؟ (۱۴)


ادامه دارد...