سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

کتابهای مقدس (قرآن): در جستجوی طاغوت



در جستجوی طاغوت

قرآن

"آیا ندیده‏ اى کسانى را که مى ‏پندارند به آنچه به سوى تو نازل شده و [به] آنچه پیش از تو نازل گردیده ایمان آورده‏ اند [با این همه] مى‏ خواهند داورى میان خود را به سوى طاغوت ببرند با آنکه قطعا فرمان یافته‏ اند که بدان کفر ورزند و[لى] شیطان مى‏ خواهد آنان را به گمراهى دورى دراندازد "سوره   نساء(۶۰)

"خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‏ اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى ‏برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده‏ اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى ‏برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند"   بقره(۲۵۷)

"کسانى که ایمان آورده‏ اند در راه خدا کارزار مى کنند و کسانى که کافر شده‏ اند در راه طاغوت مى ‏جنگند پس با یاران شیطان بجنگید که نیرنگ شیطان [در نهایت] ضعیف است"  نساء (۷۶)

"بگو آیا شما را به بدتر از [صاحبان] این کیفر در پیشگاه خدا خبر دهم همانان که خدا لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و از آنان بوزینگان و خوکان پدید آورده و آنانکه طاغوت را پرستش کرده‏ اند اینانند که از نظر منزلت بدتر و از راه راست گمراه‏ ترند "  مائده (۶۰

&
"در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست " بقره (۲۵۶


"و[لى] آنان که خود را از طاغوت به دور مى دارند تا مبادا او را بپرستند و به سوى خدا بازگشته‏ اند آنان را مژده باد ..."   زمر(۱۷)


"آیا کسانى را که از کتاب [آسمانى] نصیبى یافته‏ اند ندیده‏ اى که به جبت و طاغوت ایمان دارند و در باره کسانى که کفر ورزیده‏ اند مى‏ گویند اینان از کسانى که ایمان آورده‏ اند راه‏ یافته‏ ترند"    نساء (۵۱)


طاغوت کیست، چیست و کجاست؟
دکتر مهرداد مهر ین د رکتاب فرهنگ قران معانی زیر را برای طاغوت آورده است:

-بت

-معبود باطل

-شیطان
-کاهن
-ساحر
-دروغگو


فرهنگ قرآنی راغب  طاغوت را در معانی زیر آورده است:


-هر تجاوز گر

-هر معبودی بغیر از خداوند

-جبت کیست و چیست؟

قرآن در کنار واژه طاغوت از واژه دیگری بنام " جبت" نام می برد.

برای ترجمه واژه  جبت  از کلمه "بت" استفاده شده است.

پس مجموع دو اسم جبت و طاغوت که آخرین از  واژه طاغی  است در فهر ست زیر خلاصه می شوند:

-هر معبود بجز خداوند
-بت
-شیطان
-تجاوزگر
-کاهن
-ساحر
-دروغگو


از فهر ست فوق بجز خداوند و شیطان    خارج از جرگه انسانها هستند. اما  سایر طاغوتها مانند  کاهن ، ساحر ، بت های انسانی ، دروغگو و متجاوز  و تجاوز گر  از میان نسل بشر هستتد که روی زمین زندگی می کنند. یعنی موجوداتی مانند خود ما!



کتابهای مقدس(انجیل عهد عتیق) : چشمه آب و نابودی عمالیق


ادامه از نوشتار پیشین

انجیل عهد عتیق فصل ۱۷

آبی از صخره

۱ و تمامی جماعت بنی‌اسرائیل به حکم خداوند طی منازل کرده، از صحرای سین کوچ کردند، و در رفیدیم اردو زدند، و آب نوشیدن برای قوم نبود.

۲ و قوم با موسی منازعه کرده، گفتند: «ما را آب بدهید تا بنوشیم.» موسی بدیشان گفت: «چرا با من منازعه می‌کنید، و چرا خداوند را امتحان می‌نمایید؟»

۳ و در آنجا قوم تشنه آب بودند، و قوم بر موسی شکایت کرده، گفتند: «چرا ما را از مصر بیرون آوردی، تا ما و فرزندان و مواشی ما را به تشنگی بکشی؟»

۴ آنگاه موسی نزد خداوند استغاثه نموده، گفت: «با این قوم چه کنم؟ نزدیک است مرا سنگسار کنند.»

۵ خداوند به موسی گفت: «پیش روی قوم برو، و بعضی از مشایخ اسرائیل را با خود بردار، و عصای خود را که بدان نهر را زدی به دست خود گرفته، برو.

۶ همانا من در آنجا پیش روی تو بر آن صخره‌ای که در حوریب است، می‌ایستم، و صخره را خواهی زد تا آب از آن بیرون آید، و قوم بنوشند.» پس موسی به حضور مشایخ اسرائیل چنین کرد.

۷ و آن موضع را مَسَّه و مَریبه نامید، به سبب منازعه بنی‌اسرائیل، و امتحان کردن ایشان خداوند را، زیرا گفته بودند: «آیا خداوند در میان ما هست یا نه؟»

جنگ با عمالیق

۸ پس عمالیق آمده، در رفیدیم با اسرائیل جنگ کردند.

۹و موسی به یوشع گفت: «مردان برای ما برگزین و بیرون رفته، با عمالیق مقاتله نما، و بامدادان من عصای خدا را به دست گرفته، بر قله کوه خواهم ایستاد.»

۱۰پس یوشع بطوری که موسی او را امر فرموده بود کرد، تا با عمالیق محاربه کند. و موسی و هارون و حور بر قله کوه برآمدند.

۱۱ و واقع شد که چون موسی دست خود را برمی‌افراشت، اسرائیل غلبه می‌یافتند و چون دست خود را فرو می‌گذاشت، عمالیق چیره می‌شدند.

۱۲ و دست‌های موسی سنگین شد. پس ایشان سنگی گرفته، زیرش نهادند که بر آن بنشیند. و هارون و حور، یکی از این طرف و دیگری از آن طرف، دست‌های او را بر می‌داشتند، و دست‌هایش تا غروب آفتاب برقرار ماند.

۱۳ و یوشع، عمالیق و قوم او را به دم شمشیر منهزم ساخت.

۱۴ پس خداوند به موسی گفت: «این را برای یادگاری در کتاب بنویس، و به سمع یوشع برسان که هرآینه ذکر عمالیق را از زیر آسمان محو خواهم ساخت.»

۱۵ و موسی مذبحی بنا کرد و آن را یهوه نِسّی نامید.

۱۶ و گفت: «زیرا که دست بر تخت خداوند است، که خداوند را جنگ با عمالیق نسلاً بعد نسل خواهد بود.»


ادامه داد

ا دارو

کتابهای مقدس(قرآن): بلا بدور! بلاشناسی: بلاخیزیم یا بلا زده؟ چرا بلا پشت بلا؟

کتابهای مقدس(قرآن): بلا بدور!



قرآن : خدا جامعه درستکار و نیکو کار را به بلا مبتلا نمی کند"و خدا بر آن نیست که هیچ سرزمینی  را در صورتی که مردم آن‌ مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک کند. "سوره (۱۱۷)


گشت و گذاری در احوالات یک مرد نیکو کار و در ست کردار!

-نیکوکاری به یکدیگر جزو ذات مردم است.
-بخاطر پاداش و مزد و شهرت نیکی نمی کنند،
-اکثریت جامعه نیکوکار اند
-اکثریت جامعه درستکارند:

 یعنی :

-ظلم نمی کنند
-خیانت نمی کنند

-دروغ نمی گویند
- دزدی نمی کنند
- گرانفروشی و کم فروشی نمی کنند
-تهمت نمی زنند
-وظیفه خود را بطور کامل انجام می دهند
-زندگی کدیگر را به باد فنا نمی دهند
-رشوه نمی گیرند.
-حسادت  نمی کنند

- شهادت دروغ نمی دهند
و....

در این محله، در این شهر ، در این کشور ، در این جامعه یک نسیم بهشتی ملایم در جریان است. فضا آرام است نگرانی ها اندک و گذراست  اختلافات زود بر طرف می شود، یتیمان  بی سر پرست نیستند، مسکین خاک نشین یا وجود ندارد یا اگر پیدا شود سریعا به او رسیدگی می شود، عهد و پیمانها محکم و پا بر جاست. بزرگترها مانند پدرند و مادر برای کوچکترها

این  سرزمینها هرگز بلاخیز نمی شوند.  البته توجه کنیم که بلا خیز با بلازده تفاوت دارد.

سیری در گفتار بزرگان دین درباره علل بلایا:

گناهانى که موجب تغییر نعمت می شوند عبارت اند از:

-ظلم به مردم،
-ترک کارهاى نیک و احسان به مردم،
-کفر نعمت و ترک شکر و سپاس.
-و گناهانى که عذاب می آورند عبارت اند :
-ظلمى که ظالم نسبت به آن شناخت داشته باشد،
- تجاوز و تعدى به مردم و ریشخند کردن آنها.

-گناهانى که روزى انسان را می گیرند؛

اظهار فقر در حالی که انسان بی نیاز است
و کوچک شمردن نعمت ها
کفران نعمت های خدا.

اما گناهانى که پرده‏ ها ی آبرو و احترام را پاره می کنند عبارت اند از:
-خوردن شراب،
-بازى کردن قمار،
-شوخى و مزاح با مردم،
-سخنان لغو و بى‏فایده،
-عیب ‏جویى از مردم
-و همنشینى با مردان آلوده.
-گناهانى که مانع قبولى دعا می شوند

-کمک نکردن به ستم ‏دیدگان،
-نرسیدن به حال محرومان

گناهانى که موجب می شود که دشمنان بر انسان تسلط یابند، عبارت اند از:
-ظلم آشکار
-نافرمانى از نیکان و متابعت از اشرار.

گناهانى که آدمیان را زود هلاک می کنند عبارت اند از:

-قطع رحم،  بریدن پیوند از اقوام
-سوگند دروغ،
-گفتن سخنان غیر واقع،
-زنا،
-سد راه مسلمانان شدن
-و ادعاى امامت بدون لیاقت و شایستگى.

گناهانى که امیدها را قطع می کنند عبارت اند از:

-ناامیدى از رحمت خداوند،
-یأس از درگاه خدا،
-اطمینان و اعتماد به غیر خدا
-و تکذیب وعده‏ هاى خداوند. 

گناهانى که مانع قبولى دعا می شوند عبارت اند از: 

-سوء نیت،
-خبث باطن،
-دورویی  با برادران،
-اجابت نکردن دیگران،
-تأخیر نمازهاى واجب تا آن گاه که وقتش بگذرد،
-نیکى نکردن در راه خداوند،
-ندادن صدقه و ترک احسان،
-زبان به فحش و ناسزا گشودن

کتابهای مقدس(قرآن): بلا بدور!



قرآن : خدا جامعه درستکار و نیکو کار را به بلا مبتلا نمی کند"و خدا بر آن نیست که هیچ سرزمینی  را در صورتی که مردم آن‌ مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک کند. "سوره (۱۱۷)


گشت و گذاری در احوالات یک مرد نیکو کار و در ست کردار!

-نیکوکاری به یکدیگر جزو ذات مردم است.
-بخاطر پاداش و مزد و شهرت نیکی نمی کنند،
-اکثریت جامعه نیکوکار اند
-اکثریت جامعه درستکارند:


 یعنی :

-ظلم نمی کنند
-خیانت نمی کنند

-دروغ نمی گویند
- دزدی نمی کنند
- گرانفروشی و کم فروشی نمی کنند
-تهمت نمی زنند
-وظیفه خود را بطور کامل انجام می دهند
-زندگی کدیگر را به باد فنا نمی دهند
-رشوه نمی گیرند.
-حسادت  نمی کنند

- شهادت دروغ نمی دهند
و....

در این محله، در این شهر ، در این کشور ، در این جامعه یک نسیم بهشتی ملایم در جریان است. فضا آرام است نگرانی ها اندک و گذراست  اختلافات زود بر طرف می شود، یتیمان  بی سر پرست نیستند، مسکین خاک نشین یا وجود ندارد یا اگر پیدا شود سریعا به او رسیدگی می شود، عهد و پیمانها محکم و پا بر جاست. بزرگترها مانند پدرند و مادر برای کوچکترها

این  سرزمینها هرگز بلاخیز نمی شوند.  البته توجه کنیم که بلا خیز با بلازده تفاوت دارد.

سیری در گفتار بزرگان دین درباره علل بلایا:

گناهانى که موجب تغییر نعمت می شوند عبارت اند از:

-ظلم به مردم،
-ترک کارهاى نیک و احسان به مردم،
-کفر نعمت و ترک شکر و سپاس.
-و گناهانى که عذاب می آورند عبارت اند :
-ظلمى که ظالم نسبت به آن شناخت داشته باشد،
- تجاوز و تعدى به مردم و ریشخند کردن آنها.


-گناهانى که روزى انسان را می گیرند؛

اظهار فقر در حالی که انسان بی نیاز است
و کوچک شمردن نعمت ها
کفران نعمت های خدا.


اما گناهانى که پرده‏ ها ی آبرو و احترام را پاره می کنند عبارت اند از:
-خوردن شراب،
-بازى کردن قمار،
-شوخى و مزاح با مردم،
-سخنان لغو و بى‏فایده،
-عیب ‏جویى از مردم
-و همنشینى با مردان آلوده.
-گناهانى که مانع قبولى دعا می شوند

-کمک نکردن به ستم ‏دیدگان،
-نرسیدن به حال محرومان

گناهانى که موجب می شود که دشمنان بر انسان تسلط یابند، عبارت اند از:
-ظلم آشکار
-نافرمانى از نیکان و متابعت از اشرار.


گناهانى که آدمیان را زود هلاک می کنند عبارت اند از:

-قطع رحم،  بریدن پیوند از اقوام
-سوگند دروغ،
-گفتن سخنان غیر واقع،
-زنا،
-سد راه مسلمانان شدن
-و ادعاى امامت بدون لیاقت و شایستگى.


گناهانى که امیدها را قطع می کنند عبارت اند از:

-ناامیدى از رحمت خداوند،
-یأس از درگاه خدا،
-اطمینان و اعتماد به غیر خدا
-و تکذیب وعده‏ هاى خداوند. 


گناهانى که مانع قبولى دعا می شوند عبارت اند از: 

-سوء نیت،
-خبث باطن،
-دورویی  با برادران،
-اجابت نکردن دیگران،
-تأخیر نمازهاى واجب تا آن گاه که وقتش بگذرد،
-نیکى نکردن در راه خداوند،
-ندادن صدقه و ترک احسان،
-زبان به فحش و ناسزا گشودن



کتابهای مقدس(قرآن): خدا مدام می پرسد....



 عقل کلید   نجات بود و آنها نمی دانستند.


۱-"پس چرا در امم گذشته مردمی با عقل و ایمان وجود نداشت که (خلق را) از فساد و اعمال زشت نهی کنند مگر عده قلیلی که نجاتشان دادیم، و ستمکاران از پی  نعمتهای دنیوی رفتند و مردمی فاسق بدکار بودند." سوره هود آیه  (۱۱۶)

 

۲-و پیش از تو نیز  جز مردانى از اهل شهرها را که به آنان وحى میکردیم نفرستادیم آیا در زمین نگردیده‏ اند تا فرجام کسانى را که پیش از آنان بوده‏ اند بنگرند و قطعا سراى آخرت براى کسانى که پرهیزگارى کرده‏ اند بهتر است آیا تعقل نمی کنید؟ سوره یوسف ایه ۱۰۹



۳-و اوست آن کس که زنده مى ‏کند و مى‏ میراند و اختلاف شب و روز از اوست مگر تعقل نمی کنید؟ سوره مومنون آیه (۸۰)