سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

کتابهای مقدس (قرآن): آیا باید از خدا وحشت داشت؟(۱)



آیا ازخدا باید وحشت داشت؟

پاسخ به پرسش فوق تا آنجا که به قرآن مربوط می شود از آیا ت زیر بدست می آید:


"خدا نور آسمانها و زمین است مثل نور او چون چراغدانى است که در آن چراغى و آن چراغ در شیشه‏ اى است آن شیشه گویى اخترى درخشان است که از درخت‏ خجسته زیتونى که نه شرقى است و نه غربى افروخته مى ‏شود نزدیک است که روغنش هر چند بدان آتشى نرسیده باشد روشنى بخشد روشنى بر روى روشنى است‏ خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت مى ‏کند و این مثلها را خدا براى مردم مى‏ زند و خدا به هر چیزى داناست"

  آیه ۳۵ سوره نور

نتایج:

-خدا نور است،

-خدا نور آسمانها و زمین است،
-نور او روشنی به توان روشنی است ،
-او با نور خویش مردمان را هدایت می کند.

-چه کسی از نور می ترسد؟ چه کسی از روشنی می ترسد.؟
-من خداوند  روشنی چشم و قلب بشریتم،

-من خورشید همیشه رخشان هدایتم ،

به بیان دیگر :

او می گوید من خداوند حمایت کننده و پشتیبان و هدایت کننده انسانها هستم. من همان نوری هستم که در ایام غم و غصه و گرفتاری در قلب میلیونها میلیون انسان می درخشم  و آنان را به زندگی و کوشش امید وار می کنم . من همان نور ی هستم که نمی گذارم انسانها برای یک مشکل گذرا خود کشی کنند.من همان نوری هستم که لشگر ناامیدی را که به وجود انسان حمله می کند در هم می شکنم ....


"بگو اى بندگان من که بر خویشتن زیاده‏ روى روا داشته‏ اید از رحمت‏ خدا نومید مشوید در حقیقت ‏خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است."

سوره زمر آیه  (۵۳)


نتایج

- خداوند گناهان شخصی را می بخشد. یعنی گناهانی که به خود انسان و خدایش مربوط شود. خطا ها و گناهانی که متعدی نیستند. یعنی به دیگران نرسیده اند. 

ظلم، حق کشی، قتل، پرونده سازی، خیانت در امانت، گرانفروشی، کم فروشی ، احتکار، دزدی ، تهمت زدن و زندگی دیگران را برباد دادن ، دروعگویی و...گناهان شخصی نیستند و اسراف بر خود انسان به شمار نمی آیند بلکه همه مصداق ظلمند و هر گز بخشیده نمی شوند. 

پس مشخص می شود چه کسی باید از خدا وحشت داشته باشد.

 اگر خدا یی چنان باشد که مرتکبین چنایات فوق هیچ ترسی از او بدل را ندهند و بگویند او به ما اطمینان داده که هیتلر و چنگیز و تیمور و کالیگولا و نرون را هم می بخشد واقعا باید از چنین خدایی ترسید.

اما خدایی که قرآن معرفی می کند در انتظار ظالمان است تا آنان را به عذاب ابد تنبیه کند



"...بدانید که قلبها با یاد خداوند ارامش می یابد."


" کسانى که ایمان آورده‏ اند و دلهایشان به یاد خدا آرام مى‏ گیرد آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مى‏ یابد آیه (۲۸) سور ره رعد


نتایج

-خدای قرآن نام و ذکرش و یادش آرامش دلهای خداباوران است.

- اگر هزاران نفر در سراسر جهان برای مشکلات گذرا که ممکن است فردا دیگر موجود نباشند خود کشی نمی کنند بخاطر آن است که نور خدا در قلبشان می در خشد و آنانرا به زندگی امید وتر می سازد.


از برتراندراسل فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی پرسیدند : بهترین کشور جهان کدام است.


وی پاسخ داد : سوئد


پرسشگر گفت: ولی در آنجا خود کشی زیاد صورت می گیرد.


راسل پاسخ داد: بله بخاطر این که مردم سوئد لا مذهب و خدا ناباور هستند و به همین دلیل خودکشی        می کنند.


ادامه دارد...



انجیل: عهد عتیق : سفر خروج: بلای خون و آب سمی: تحقیقات اخیر


انجیل عهد عتیق

باب ۷

ده بلای دوره فرعون و تحقیقات اخیر دانشمندان

هارون نبی

۱ و خداوند به موسی گفت: «ببین تو را بر فرعون خدا ساخته‌ام، و برادرت، هارون، نبی تو خواهد بود.

۲ هر آنچه به تو امر نمایم تو آن را بگو، و برادرت هارون، آن را به فرعون باز گوید، تا بنی‌اسرائیل را از زمین خود رهایی دهد.

۳ و من دل فرعون را سخت می‌کنم، و آیات و علامات خود را در زمین مصر بسیار می‌سازم.

۴ و فرعون به شما گوش نخواهد گرفت، و دست خود را بر مصر خواهم انداخت، تا جنود خود، یعنی قوم خویش بنی‌اسرائیل را از زمین مصر به داوری‌های عظیم بیرون آورم.

۵ و مصریان خواهند دانست که من یهوه هستم، چون دست خود را بر مصر دراز کرده، بنی‌اسرائیل را از میان ایشان بیرون آوردم.»

۶ و موسی و هارون چنانکه خداوند بدیشان امر فرموده بود کردند، و هم چنین عمل نمودند.

۷ و موسی هشتاد ساله بود و هارون هشتاد و سه ساله، وقتی که به فرعون سخن گفتند.

۸ پس خداوند موسی و هارون را خطاب کرده، گفت:

۹ «چون فرعون شما را خطاب کرده، گوید معجزه‌ای برای خود ظاهر کنید، آنگاه به هارون بگو عصای خود را بگیر، و آن را پیش روی فرعون بینداز، تا اژدها شود.»

۱۰ آنگاه موسی و هارون نزد فرعون رفتند، و آنچه خداوند فرموده بود کردند. و هارون عصای خود را پیش روی فرعون و پیش روی ملازمانش انداخت، و اژدها شد.

۱۱ و فرعون نیز حکیمان و جادوگران را طلبید و ساحران مصر هم به افسون‌های خود چنین کردند،

۱۲ هر یک عصای خود را انداختند و اژدها شد، ولی عصای هارون عصاهای ایشان را بلعید.

۱۳ و دل فرعون سخت شد و ایشان را نشنید، چنانکه خداوند گفته بود.

بلای خون

۱۴ و خداوند موسی را گفت: «دل فرعون سخت شده، و از رها کردن قوم ابا کرده است.

۱۵ بامدادان نزد فرعون برو؛ اینک به سوی آب بیرون می‌آید؛ و برای ملاقات وی به کنار نهر بایست، و عصا را که به مار مبدل گشت، بدست خود بگیر.

۱۶ و او را بگو: یهوه خدای عبرانیان مرا نزد تو فرستاده، گفت: قوم مرا رها کن تا مرا در صحرا عبادت نمایند و اینک تا بحال نشنیده‌ای؛

۱۷ پس خداوند چنین می‌گوید، از این خواهی دانست که من یهوه هستم، همانا من به عصایی که در دست دارم آبِ نهر را می‌زنم و به خون مبدل خواهد شد.

۱۸ و ماهیانی که در نهرند خواهند مرد، و نهر گندیده شود و مصریان نوشیدن آب نهر را مکروه خواهند داشت.»

۱۹ و خداوند به موسی گفت: «به هارون بگو عصای خود را بگیر و دست خود را بر آب‌های مصر دراز کن، بر نهرهای ایشان، و جوی‌های ایشان، و دریاچه‌های ایشان، و همه حوض‌های آب ایشان، تا خون شود، و در تمامی زمین مصر در ظروف چوبی و ظروف سنگی، خون خواهد بود.»

۲۰ و موسی و هارون چنانکه خداوند امر فرموده بود، کردند و عصا را بلند کرده، آب نهر را به حضور فرعون و به حضور ملازمانش زد، وتمامی آب نهر به خون مبدّل شد.

۲۱ و ماهیانی که در نهر بودند، مردند. و نهر بگندید، و مصریان از آب نهر نتوانستند نوشید، و در تمامی زمین مصر خون بود.

۲۲ و جادوگران مصر به افسون‌های خویش هم چنین کردند، و دل فرعون سخت شد، که بدیشان گوش نگرفت، چنانکه خداوند گفته بود.

۲۳ و فرعون برگشته، به خانه خود رفت و بر این نیز دل خود را متوجه نساخت.

۲۴ و همه مصریان گرداگرد نهر برای آب خوردن حفره می‌زدند زیرا که از آب نهر نتوانستند نوشید.

۲۵ و بعد از آنکه خداوند نهر را زده بود، هفت روز سپری شد.


تحقیقات علمی در باره بلای خون در دوران فرعون

استفان مرتلوک می پرسد که آیا 10 آفت مصر نتیجه یک اثر دومینوی اکولوژیکی یا مداخله الهی بوده است؟

در کودکی ، بسیاری از ما خواهیم خواند که مردم عبرانی که در مصر زندگی می کردند ، تحت حکومت ظالمانه فرعون رنج می بردند.  

موسی از فرعون خواست که اجازه دهد آنها به وطن خود در کنعان برگردند ، اما او نپذیرفت.  در نتیجه ، در یک نمایش الهی از قدرت و نارضایتی 10 طاعون برای مصری ها ایجاد شد که فرعون را ترغیب کرد تا تصمیم خود را لغو کند.  

اما آیا این آفت ها رویدادهای تاریخی بوده اند یا همانطور که برخی از مورخان گفته اند ، به سادگی گزارش هایی از چندین بلایای طبیعی منتقل شده است؟

  برخی از محققان اذعان می کنند که از دیدگاه تاریخی ، 9 طاعون اول شبیه رویدادهای طبیعی است و در حالی که برخی از آنها جدا نیستند ،

 به نظر می رسد برخی دیگر بخشی از یک واکنش زنجیره ای با الگوهای تعیین شده و یک جانشینی سریع هستند.  مصریان به دلیل ثبت هر واقعه ای ، چه از لحاظ زمانی و چه از نظر مذهبی ، مشهور بودند ، اما در ادبیات مصر باستان اشاره کمی به آفت وجود دارد. 

 چه می شد اگر آفت ها روستاها و حومه اطراف گوشن را درگیر می کرد ، شاید این موارد برای درج در تواریخ رسمی به دربار سلطنتی ارجاع نمی شدند.


ثبت تاریخ

 "آیا یک سقوط گسترده آتشفشانی ساده ترین و منطقی ترین توضیح علمی را برای این آلودگی ارائه می دهد؟"


چه زمانی آفت ها اتفاق افتاد و چه کسی فرعون مستبد بود؟ 


 مورخ یونانی هرودوت تاریخ ها را در حدود 1570-1550 قبل از میلاد مسیح قرار داد ، زمانی که مصر تحت حکومت هیکسوس (یک قبیله آسیایی) بود ، اما هیچ فرعونی وجود نداشت ، 


تا اینکه آهوموس اول (1550-1525 قبل از میلاد) شورش کرد و مهاجمان را سرنگون کرد.  در طی این مدت طوفان های آخرالزمانی ، بیشتر مصر را ویران کرد و درکتیبه طوفان اهموس اول توصیف شد ه است،


 این تغییرات به دلیل تغییرات کوتاه مدت آب و هوایی ناشی از فوران آتشفشان ترا در جزیره سانتورینی در حدود سال 1630 قبل از میلاد نسبت داده شده است (اگرچه  همچنین گفته شده است که مرجع طوفان صرفاً استعاره از هرج و مرج ایجاد شده در طول جنگ است).  

Trevisanato (در کتاب 2005 آفت های مصر: باستان شناسی ، تاریخ و علم به کتاب مقدس نگاه می کند) ، پیشنهاد کرد که این فوران نیز عامل اصلی آفت ها بود.


  نشانه هایی وجود دارد که تأثیرات زیست محیطی این فوران را در سراسر جهان احساس کرده است - برخی از محققان نیز این فوران را با افسانه آتلانتیس مرتبط دانسته اند.

  Trevisanato معتقد است که خاکستر آتشفشانی رود نیل را آلوده کرده و باعث اسیدی شدن آن می شود و به نظر می رسد رسوبات موجود در کف دریاچه ها در امتداد دلتای نیل نشان می دهد که در دوره ای از عصر مفرغ میانه رسوب خاکستر آتشفشانی وجود دارد ، که با فوران آن مطابقت دارد  در جزیره آتشفشانی یونان. 


 در یک مصر باستان پیش صنعتی ، سولفاتهای ناشی از ریزش گسترده آتشفشان ، ساده ترین و منطقی ترین توضیح علمی را برای این آلودگی ارائه می دهند. 


 نیل قرمز و اسیدی می توانست ماهی ها را از بین ببرد ، مردم را از نوشیدن آب از رودخانه باز دارد و طبق اسناد معاصر باعث سوختگی شود که بعداً به لارو آلوده شد.

با این حال ، آلفرد ادرسهایم در کتاب مقدس عهد عتیق خود عنوان کرد که توتموز دوم (1509-1479 پیش از میلاد) ممکن است قهرمان داستان باشد.  


فرعون بلا کشیده و طاعون زده که بود؟

در سال 1886 هنگامی که مومیایی توتموز دوم توسط گاستون ماسپرو باز نشد ، اسکارهای ناشی از نوعی عفونت وجود داشت که حتی پس از مومیایی کردن نیز هنوز قابل مشاهده بودند.  ماسپرو مومیایی را چنین توصیف کرد: "در تکه های زخم وجود دارد  ، و یا  از زخم پوشیده شده است". 


 ضایعات پشت ، کمر ، بازوها و پاهای بدن را پوشانده و مخلوطی از پاپول ، دلمه و زخم وجود دارد.  آیا در آن زمان توتموز دوم به دلیل شیوع بیماری در منطقه مرده بود؟

  شواهدی وجود دارد که پرستار بچه ملکه ، Sitre In ، از یک وضعیت مشابه رنج می برد.  جزئیات بسیار شبیه به توصیف طاعون ششم است که "جوش در سراسر سرزمین مصر بر روی انسان و جانور جاری می شود!"  (خروج 9.9).


یک رودخانه سرخ و یا تنبل؟

نامزد دیگر فراعنه Ramesses II (1303 - 1213 قبل از میلاد) است که توسط حماسه هالیوود ده فرمان محبوب شد.  

در این زمان آب و هوای پایتخت شهر پی رامسس مرطوب و گرمسیری بود ، اما در اواخر سلطنت او آب و هوا خشک و بیابانی شد.  این مطالعه با مطالعه استالاگمیت ها در غارهای محلی مصر ، که سابقه ای از الگوی آب و هوای آن زمان را ارائه کرده است ، تأیید شده است.  

این احتمال وجود دارد که به دلیل افزایش دما و شرایط خشک ، رود نیل از رودخانه ای که به سرعت در جریان است به یک رودخانه تنبل و گل آلود تبدیل شده است.


رنگ قرمز و خون بور گوندی چه بود؟

  این مبنای نظریه ناتورالیستی دهه 1950 توسط گرتا هورت بود ، که پیشنهاد کرد بعضی از جلبکها بخصوص Haematococcus pluvialis و Euglena sanguinea در این شرایط بتوانند رشد کنند.  رنگ قرمز به دلیل وجود آستاگزانتین است و در شرایط مناسب سلول ها می توانند به قدری پرجمعیت شوند که آب قرمز شود


 Euglena sanguinea همچنین به عنوان تولید کننده ایکلوتوکسین euglenophycin قوی شناخته شده است.  ایده شکوفایی جلبک نیز توسط دکتر استفان پفلوگماخر ارائه شده است ، که معتقد است هنگامی که رود نیل تغییر کرد ، به جلبک های سمی Planktothrix rubescens اجازه می دهد تا در آب گرم و آهسته رشد کنند.  وقتی جلبک از بین رفت ، آب آن قرمز شد و باعث ایجاد پدیده ای به نام "خون بورگوندی" شد.


دکتر JoAnn Burkholder نیز در کارولینای شمالی وضعیت مشابهی را در سال 1996 ذکر کرده است که ناشی از Pfiesteria piscidia است.  بنابراین شواهدی ثبت شده برای این نوع رویدادها وجود دارد. 


گزارش ناریخنگار مشهور باستان

 جوزفوس فلاویوس ، مورخ باستان گزارش داده است  که آب قرمز خونی قابل نوشیدن نبوده  ، ماهی ها مرده بودند  و هوا از بوی متعفن پر شده بود.


آیا زیر سر جلبکها بود؟

شکوفه جلبک می تواند برای حیات وحش مضر باشد ، زیرا جلبک ها دارای سمی هستند که می تواند در صدف های دریایی جمع شده و حیواناتی را که از آنها تغذیه می کنند مسموم کند.  بخارات حاصل از شکوفه های جلبکی متراکم نیز می تواند سموم موجود در هوا را پراکنده کرده و باعث مشکلات تنفسی در افراد شود.


  مهمتر از همه  شکوفایی  در آب باعث از بین رفتن ماهی می شود ، به دوزیستان اجازه می دهد تا تولید مثل کنند ، چون ماهی تخمهای خود را می خورند.  مطالعات همچنین نشان داده است که بچه قورباغه ها وقتی به دلیل تغییر در محیط خود دچار استرس می شوند ، به سرعت به قورباغه تبدیل می شوند.  


آب سمی 

آب سمی باعث شده بود که تعداد زیادی از دوزیستان از زمین خارج شوند و بر روی زمین جمع شوند.  دوزیستان باید از رودخانه کشنده دور می ماندند و بسیاری از آنها می میرند ، که منجر به آفت سوم می شود - 


شپش (این می تواند به معنی شپش ، کک یا مایع باشد ، بر اساس کلمه عبری kînnîm).  اگر جلبک سمی منجر به اولین طاعون شود و قورباغه های مرده به دنبال آن بیایند ، تعجب آور نیست که دسته ای از حشرات نیز به دنبال آن می آیند.


10 آفت موجود در کتاب Exodus

01 خون
آبها به خون تبدیل شدند - ماهی های رودخانه مردند و مصری ها نمی توانند آب ناپاک را بنوشند.

02 قورباغه
قورباغه ها سر به فلک کشیدند و هر اینچ زمین را پوشاندند و وارد خانه ها و اتاق های خواب شدند.

03 شپش
در سرتاسر مصر ، اشکالی از گرد و غبار بیرون می آمد تا زمین را بپوشاند.

04 حیوانات وحشی
انبوهی از حیوانات وحشی همه چیز را در سر راه خود نابود کردند.

05 بیماری....


ادامه دارد...

کتابهای مقدس (قرآن): امید و رحمت دو کلید نجات


ما در زندگی دو طرز فکر داریم :

۱- طرز فکر  روشن و سفید :


هر گز نا امید مباش!

" بگو:ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است."
  قرآن سوره زمر آیه ۵۳
((ستم و اسراف بر خود همان خطاه ها و گناهان شخصی است  که فقط به خود انسان مربوط می شو د. در نتیجه ظلم ، حق کشی ، کشتن دیگران ، خیانت به دیگران و...از این فهرست خارج می باشند.))


"آنانی که به خدا ایمان اورده اند  قلبهایشان را با ذکر و یاد خداوند از امید و اطمینان سر شار می سازند."

قرآن ( سوره رعد: ۲۸)


یعقوب به فرزندانش :

کوشش کنید، جستجو کنید و از رحمت خدا نا امید نباشید!

"اى پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت‏ خدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسى از رحمت‏ خدا نومید نمى ‏شود  ." قرآن  سوره یوسف 

شما تغییر کنید خدا نیز وضعیت شما را تغییر می دهد!

"براى او فرشتگانى است که پى در پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت‏ سرش پاسدارى مى کنند در حقیقت ‏خدا حال قومى را تغییر نمى‏ دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند و چون خدا براى قومى آسیبى بخواهد هیچ برگشتى براى آن نیست و غیر از او حمایتگرى براى آنان نخواهد بود ."

آیه (۱۱)  سوره رعد


سهم خود را از دنیا فر اموش مکن!

"و با آنچه خدایت داده سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنیا فراموش مکن و همچنانکه خدا به تو نیکى کرده نیکى کن و در زمین فساد مجوى که خدا فسادگران را دوست نمى دارد  "
قرآن آیه (۷۷)  سوره قصص


طرز فکر تاریک و خوره مانند

امید بزرگترین مصیبت است! 

خدا مرده است! 

حقیقت خطایی است که اما بدون آن نمی‌شود زیست! 

دشمن حقیقت نه دروغ، که ایمان است! 

پاداش مرده این است که دیگر نمی‌میرد! 

هیچ طبیبی نمی‌تواند حق مردن را از انسانی سلب کند! 

دروغ، همیشه دروغ‌هایی بیشتر به بار می‌آورد! 

فکر سایه‌ای از احساس ماست: ولی تیره‌تر، تهی‌تر و ساده‌تر!

 این روزها حقیقت دیگر مرگبار نیست، چون که پادزهرهای زیادی برایش تدارک دیده‌اند!

 از کتابی که ما را به ورای نوشته‌های دیگر رهنمون سازد چه سود؟! ...»

از گفتارهای نیچه نویسنده سرخورده آلمان به نقل از کتاب وقتی نیچه گریست




آ


عهد عتیق : بیگاری بنی اسراییل

از نوشتار پیشین

انجیل: عهد عتیق: باب پنجم

بیگاری بنی‌اسرائیل

بدستور  خداوند موسی و هارون به نزد فرعون رفتند که گفتند که یهوه خدای اسرائیل می گوید این قوم را رها کن! فرعون با تمسخر پرسید: یهوه دیگر کیست؟من او را نمی شناسم.

باید توجه داشت که فرهنگ خدا در نزد فرعون و مردم او با فرهنگ ادیان ابراهیمی کاملا متفاوت بود . چون آنان چند خدایی بودند و ادیان ابراهیمی تک خدایی!

بلندپایه‌ترین خدا، در دوران‌های مختلف متغیر بوده‌است و به رع خداوند خورشید، آمون خداوند اسرارآمیز و الهه مادر ایزیس اطلاق می‌شده است. 

آفریدگاری جهان و اغلب توان زندگی بخش خورشید به بلندپایه‌ترین خدا ارتباط داده می‌شده است. بر اساس بخشی از نوشته‌های مصر در مورد این خدایان برتر، برخی از محققان استدلال نموده‌اند، که مردم مصر یک قدرت واحد الهی را به رسمیت می‌شناختند که در پشت همه چیز و حاضر در وجود تمام خدایان دیگر بود. اما به نظر آنان هیچگاه جهان بینی چندخدایی اصلی شان را رها نکردند، به جز احتمالاً در دوران آتنیسم در قرن ۱۴ پیش از میلاد، هنگامی که دین رسمی به‌طور انحصاری در پرستش آتن خدای خورشید غیر شخصی متمرکز شده بود.

باور برین بود که خدایان در میان جهان حضور دارند و قادرند که بر حوادث طبیعی و حیات انسانی تأثیر بگذارند. تعامل انسان‌ها با آن‌ها در معابد و زیارتگاه‌های غیررسمی برای دلالیل شخصی و هم چنین اهداف بزرگ‌تر جشن‌های آیینی کشور بود. مصریان برای درخواست یاری از خدایان نیایش می‌کردند و با انجام آیین‌هایی برای وادار کردن خدایان به کاری استفاده می‌کردند و از آن‌ها طلب مشورت می‌کرده‌اند. رابطهٔ انسان‌ها با خدایانشان بخشی اصولی از جامعه مصری بود(ویکیپدیا)

متن عهد
تیق


متن عهد عتیق

۱ و بعد از آن موسی و هارون آمده، به فرعون گفتند: «یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: قوم مرا رها کن تا برای من در صحرا عید نگاه دارند.»

۲ فرعون گفت: «یهوه کیست که قول او را بشنوم و اسرائیل را رهایی دهم؟ یهوه را نمی‌شناسم و اسرائیل را نیز رها نخواهم کرد.»

۳ گفتند: «خدای عبرانیان ما را ملاقات کرده است، پس الان سفر سه‌روزه به صحرا برویم، و نزد یهوه، خدای خود، قربانی بگذرانیم، مبادا ما را به وبا یا شمشیر مبتلا سازد.»

۴ پس پادشاه مصر بدیشان گفت: «ای موسی و هارون چرا قوم را از کارهای ایشان باز می‌دارید؟ به شغل‌های خود بروید!»

۵ و فرعون گفت: «اینک الان اهل زمین بسیارند، و ایشان را از شغل‌های ایشان بیکار می‌سازید.»

۶ و در آن روز، فرعون سرکاران و ناظران قوم خود را قدغن فرموده، گفت:

۷ « بعد از این، کاه برای خشت‌سازی مثل سابق بدین قوم مدهید. خود بروند و کاه برای خویشتن جمع کنند،

۸ و همان حساب خشت‌هایی را که پیشتر می‌ساختند، برایشان بگذارید، و از آن هیچ کم مکنید، زیرا کاهلند، و از این رو فریاد می‌کنند و می‌گویند: برویم تا برای خدای خود قربانی گذرانیم.

۹ و خدمت ایشان سختتر شود تا در آن مشغول شوند، و به سخنان باطل اعتنا نکنند.»

۱۰ پس سرکاران و ناظران قوم بیرون آمده، قوم را خطاب کرده، گفتند: «فرعون چنین می‌فرماید که من کاه به شما نمی‌دهم.

۱۱ خود بروید و کاه برای خود از هر جا که بیابید بگیرید، و از خدمت شما هیچ کم نخواهد شد.»

۱۲ پس قوم در تمامی زمین مصر پراکنده شدند تا خاشاک به عوض کاه جمع کنند.

۱۳ و سرکاران، ایشان را شتابانیده، گفتند: «کارهای خود را تمام کنید، یعنی حساب هر روز را در روزش، مثل وقتی که کاه بود.»

۱۴ و ناظرانِ بنی‌اسرائیل را که سرکاران فرعون بر ایشان گماشته بودند، می‌زدند و می‌گفتند: «چرا خدمت معین خشت‌سازی خود را در این روزها مثل سابق تمام نمی‌کنید؟»

۱۵ آنگاه ناظران بنی‌اسرائیل آمده، نزد فرعون فریاد کرده، گفتند: «چرا به بندگان خود چنین می‌کنی؟

۱۶ کاه به بندگانت نمی‌دهند و می‌گویند: خشت برای ما بسازید! و اینک بندگانت را می‌زنند و اما خطا از قوم تو می‌باشد.»

۱۷ گفت: «کاهل هستید. شما کاهلید! از این سبب شما می‌گویید: برویم و برای خداوند قربانی بگذرانیم.

۱۸ اکنون رفته، خدمت بکنید، و کاه به شما داده نخواهد شد، و حساب خشت را خواهید داد.»

۱۹ و ناظران بنی‌اسرائیل دیدند که در بدی گرفتار شده‌اند، زیرا گفت: «از حساب یومیه خشت‌های خود هیچ کم مکنید.»

۲۰ و چون از نزد فرعون بیرون آمدند، به موسی و هارون برخوردند، که برای ملاقات ایشان ایستاده بودند.

۲۱ و بدیشان گفتند: «خداوند بر شما بنگرد و داوری فرماید! زیرا که رایحه ما را نزد فرعون و ملازمانش متعفن ساخته‌اید، و شمشیری به دست ایشان داده‌اید تا ما را بکشند.»

وعده رهایی

۲۲ آنگاه موسی نزد خداوند برگشته، گفت: «خداوندا چرا بدین قوم بدی کردی؟ و برای چه مرا فرستادی؟

۲۳ زیرا از وقتی که نزد فرعون آمدم تا به نام تو سخن گویم، بدین قوم بدی کرده است و قوم خود را هرگز خلاصی ندادی...


ادامه دارد


ادامه از نوشتار پیشین

انجیل: عهد عتیق: باب پنجم

بیگاری بنی‌اسرائیل

بدستور  خداوند موسی و هارون به نزد فرعون رفتند که گفتند که یهوه خدای اسرائیل می گوید این قوم را رها کن! فرعون با تمسخر پرسید: یهوه دیگر کیست؟من او را نمی شناسم.

باید توجه داشت که فرهنگ خدا در نزد فرعون و مردم او با فرهنگ ادیان ابراهیمی کاملا متفاوت بود . چون آنان چند خدایی بودند و ادیان ابراهیمی تک خدایی!

بلندپایه‌ترین خدا، در دوران‌های مختلف متغیر بوده‌است و به رع خداوند خورشید، آمون خداوند اسرارآمیز و الهه مادر ایزیس اطلاق می‌شده است. 

آفریدگاری جهان و اغلب توان زندگی بخش خورشید به بلندپایه‌ترین خدا ارتباط داده می‌شده است. بر اساس بخشی از نوشته‌های مصر در مورد این خدایان برتر، برخی از محققان استدلال نموده‌اند، که مردم مصر یک قدرت واحد الهی را به رسمیت می‌شناختند که در پشت همه چیز و حاضر در وجود تمام خدایان دیگر بود. اما به نظر آنان هیچگاه جهان بینی چندخدایی اصلی شان را رها نکردند، به جز احتمالاً در دوران آتنیسم در قرن ۱۴ پیش از میلاد، هنگامی که دین رسمی به‌طور انحصاری در پرستش آتن خدای خورشید غیر شخصی متمرکز شده بود.

باور برین بود که خدایان در میان جهان حضور دارند و قادرند که بر حوادث طبیعی و حیات انسانی تأثیر بگذارند. تعامل انسان‌ها با آن‌ها در معابد و زیارتگاه‌های غیررسمی برای دلالیل شخصی و هم چنین اهداف بزرگ‌تر جشن‌های آیینی کشور بود. مصریان برای درخواست یاری از خدایان نیایش می‌کردند و با انجام آیین‌هایی برای وادار کردن خدایان به کاری استفاده می‌کردند و از آن‌ها طلب مشورت می‌کرده‌اند. رابطهٔ انسان‌ها با خدایانشان بخشی اصولی از جامعه مصری بود(ویکیپدیا)

متن عهد
تیق


متن عهد عتیق

۱ و بعد از آن موسی و هارون آمده، به فرعون گفتند: «یهوه خدای اسرائیل چنین میگوید: قوم مرا رها کن تا برای من در صحرا عید نگاه دارند.»

۲ فرعون گفت: «یهوه کیست که قول او را بشنوم و اسرائیل را رهایی دهم؟ یهوه را نمی‌شناسم و اسرائیل را نیز رها نخواهم کرد.»

۳ گفتند: «خدای عبرانیان ما را ملاقات کرده است، پس الان سفر سه‌روزه به صحرا برویم، و نزد یهوه، خدای خود، قربانی بگذرانیم، مبادا ما را به وبا یا شمشیر مبتلا سازد.»

۴ پس پادشاه مصر بدیشان گفت: «ای موسی و هارون چرا قوم را از کارهای ایشان باز می‌دارید؟ به شغل‌های خود بروید!»

۵ و فرعون گفت: «اینک الان اهل زمین بسیارند، و ایشان را از شغل‌های ایشان بیکار می‌سازید.»

۶ و در آن روز، فرعون سرکاران و ناظران قوم خود را قدغن فرموده، گفت:

۷ « بعد از این، کاه برای خشت‌سازی مثل سابق بدین قوم مدهید. خود بروند و کاه برای خویشتن جمع کنند،

۸ و همان حساب خشت‌هایی را که پیشتر می‌ساختند، برایشان بگذارید، و از آن هیچ کم مکنید، زیرا کاهلند، و از این رو فریاد می‌کنند و می‌گویند: برویم تا برای خدای خود قربانی گذرانیم.

۹ و خدمت ایشان سختتر شود تا در آن مشغول شوند، و به سخنان باطل اعتنا نکنند.»

۱۰ پس سرکاران و ناظران قوم بیرون آمده، قوم را خطاب کرده، گفتند: «فرعون چنین می‌فرماید که من کاه به شما نمی‌دهم.

۱۱ خود بروید و کاه برای خود از هر جا که بیابید بگیرید، و از خدمت شما هیچ کم نخواهد شد.»

۱۲ پس قوم در تمامی زمین مصر پراکنده شدند تا خاشاک به عوض کاه جمع کنند.

۱۳ و سرکاران، ایشان را شتابانیده، گفتند: «کارهای خود را تمام کنید، یعنی حساب هر روز را در روزش، مثل وقتی که کاه بود.»

۱۴ و ناظرانِ بنی‌اسرائیل را که سرکاران فرعون بر ایشان گماشته بودند، می‌زدند و می‌گفتند: «چرا خدمت معین خشت‌سازی خود را در این روزها مثل سابق تمام نمی‌کنید؟»

۱۵ آنگاه ناظران بنی‌اسرائیل آمده، نزد فرعون فریاد کرده، گفتند: «چرا به بندگان خود چنین می‌کنی؟

۱۶ کاه به بندگانت نمی‌دهند و می‌گویند: خشت برای ما بسازید! و اینک بندگانت را می‌زنند و اما خطا از قوم تو می‌باشد.»

۱۷ گفت: «کاهل هستید. شما کاهلید! از این سبب شما می‌گویید: برویم و برای خداوند قربانی بگذرانیم.

۱۸ اکنون رفته، خدمت بکنید، و کاه به شما داده نخواهد شد، و حساب خشت را خواهید داد.»

۱۹ و ناظران بنی‌اسرائیل دیدند که در بدی گرفتار شده‌اند، زیرا گفت: «از حساب یومیه خشت‌های خود هیچ کم مکنید.»

۲۰ و چون از نزد فرعون بیرون آمدند، به موسی و هارون برخوردند، که برای ملاقات ایشان ایستاده بودند.

۲۱ و بدیشان گفتند: «خداوند بر شما بنگرد و داوری فرماید! زیرا که رایحه ما را نزد فرعون و ملازمانش متعفن ساخته‌اید، و شمشیری به دست ایشان داده‌اید تا ما را بکشند.»

وعده رهایی

۲۲ آنگاه موسی نزد خداوند برگشته، گفت: «خداوندا چرا بدین قوم بدی کردی؟ و برای چه مرا فرستادی؟

۲۳ زیرا از وقتی که نزد فرعون آمدم تا به نام تو سخن گویم، بدین قوم بدی کرده است و قوم خود را هرگز خلاصی ندادی...


ادامه دارد