پاسخ: تقریبا هیچ! چون همه افکار جاهلیت عربی را قران بتدریج منهدم نموده و به ابدیت فراموشی فرستاد.
سوره فلق:
نکته تاریخی
۶۰۰ آیه از قران: آیا یکی از کاتبان وحی در قران تغییری داده است؟(بخش دوم)
ادامه از نوشتار پیشین:
ب. در بعضی از روایات دیگر آمده که عبد الله ابن ابی سرح در نوشتن وحی تغییراتی می داد و همین امر باعث باشد که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) او را از مقام کتابت وحی عزل نماید و او مرتد شد و به مکه گریخت.
ج. فیض کاشانی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: عبدالله بن سعد بن ابی سرح برادر رضاعی (شیری) عثمان خط زیبایی داشت، هر وقت بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) وحی نازل می شد او را فرا می خواند و وحی را بر او می خواند و او می نوشت، اما او به جای ”سمیع بصیر”، ”سمیع علیم” و به جای”بما تعلمون خبیر”، ”بما تعملون بصیر” می نوشت، و ”یا” را عوض ”تا” و ”تا” را عوض ”یا” کتابت می کرد، با این حال حضرت می فرمود ”هو واحد؛ فرقی نمی کند اینها یکی است”. عاقبت این شخص مرتد شد و به مکه گریخت و به قریش گفت: به خدا قسم، محمد نمی داند چه می گوید؛ من هم قادرم مثل او بگویم و به مانند او آیه نازل کنم.
نتیجه گیری نویسنده گزارش:
این روایات چون در مورد نحوه ارتداد اختلاف دارند، دقیقا نمی توان به آنها استناد نمود. نقل اول دلالتی بر تحریف و تغییر ندارد؛ زیرا منافاتی ندارد که آنچه در دل ابی سرح گذشته است همان وحی الهی باشد که قبل از آن بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نازل گشته است، و نقل دوم هم مبهم و مجمل است.
در توضیح اینکه نمی توان به این روایت اعتماد کرد باید گفت که با رجوع به تاریخ و نحوه کتابت قرآن می بینیم که اولین کاتب وحی علی علیه السلام است که همه جا ملازم پیغمبر اکرم بودند و اگر آیه ای نازل می شد ایشان در کتابت آن به دستور پیامبر اکرم اقدام می فرمودند و علاوه بر ایشان پیامبر اکرم دو کاتب دیگر هم داشتند به نام ابی بن کعب و زید بن ثابت که مورد اعتماد پیامبر اکرم بودند .
عبد الله ابی سرح نه تنها مورد اعتماد پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نبود بلکه مورد نفرت و انزجار حضرت هم بود به خاطر شیطنت ها و بد طینتی هایی که در امر کتابت وحی انجام می داد .
رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد او فرمود : هر که عبد الله بن سعد را بیابد –اگر چه بر پرده کعبه چنگ زده باشد باید او را بکشد.(پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله باچنین دستوری عبدالله بن ابی سرح رامهدورالدم اعلام کرد). (بحارالانوار ج 19ص10)
مرحوم صدوق در مورد روایت سوم درباره این کلام از رسول خدا (صلی الله علیه و آله )؛ "هو واحد" می نویسد: ”یعنی، چه تغییر بدهی و چه تغییر ندهی آنچه من املا می کنم نوشته می شود نه آنچه را که تو تغییر می دهی”.
این توجیه در واقع مطابق آیاتی از قرآن است که میفرماید: قرآن قابل تغییر و تحریف نیست، و نیز آیاتی که بیان میداشت پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مقام دریافت، نگه داری و ابلاغ وحی معصوم اند و اشتباه نمی کنند.
اگر هم توجیه مرحوم صدوق را قبول نکنیم و از نظر سند هم صحیح باشد این گونه روایات چون مخالف صریح آیات قرآن هستند قابلیت استناد را ندارند و بر اساس دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله ) اکرم و ائمه (علیه السلام) این گونه روایات را نباید قبول کرد.
نکته ای مهم که باید یادآوری کرد این است که عده ای از دشمنان اسلام و مستشرقان عنود با استناد به این ماجرا در صدد هستند که با دست آویزی به روایات مجعول که به ائمه علیهم السلام و محدثان بزرگ نسبت می دهند . این نتیجه را بگیرند که قرآن تحریف شده است . در صورتی که قرآن به دست کاتبان امین و مورد اعتماد پیامبر اکرم نوشته شده است که با وجود نسخه های دیگر از قرآن کریم در آن زمان قصد شوم اینان عقیم مانده است و قرآن طبق وعده خدواند متعال تا ابد مصون از تحریف خواهد ماند .
عبدالله بن ابی سرح بعد از ارتداد به مکه گریخت و پیامبر (صلی الله علیه و آله ) در زمان فتح مکه هم به جهت شفاعت عثمان (خلیفه سوم) او را اعدام نکرد و او بعدها فرماندار عثمان در مصر شد.
لازم به ذکر است با دقت در این روایت به دست می آید، این روایت بیش از آن که بر تحریف قرآن دلالت کند بر عدم تحریف دلالت دارد؛ چراکه قائلین به عدم تحریف قرآن، تلاش های مخالفان را برای تحریف نفی نمی کنند، بلکه عدم توفیق آنها را در این تلاش ها نفی میکنند.
دلیلش آن است که ؛
اولاً: حفظ و صیانت قرآن از جانب الهی است. ثانیاً: پیامبر محافظ و نگهبان قرآن از دست برد تحریف و تغییر بود. این کوشش ها از طرف ابن ابی سرح مصداقی از مصادیق آن تلاش های شکست خورده و توطئه های باطلی است که پیامبر متصدی مبارزه با آنها بوده است و حضرت این توطئه ها را در نطفه خفه کرد. در حقیقت کسی که با دقت و تعمق به این روایت نگاه کند به روشنی می فهمد که این روایت بر عدم تحریف قرآن دلالت دارد، نه بر تحریف.
نتیجه گیری این نگارنده:
آیا خواننده عزیز می داند عبدالله ابی سرح در کجا به گور شد و دفن گردید؟
شاید تصورش را هم نکنید! او در خاک اسرائیل امروز ی به خاک سپرده شد. در حالی که تا نزدیکیهای آخر عمر در کنار مسلمانان زندگی کرد و با آنان در امور کشور داری و فتح و فتوحات همراه جدی بود...در حالی که (اگر به گزارشات فوق بخواهیم استناد کنیم که همه می دانستند او در کتابت قران خیانت کرده است.) هیچ کس کوچکترین ایرادی به او نمی گرفت و بلکه از طرف خلیفه دوم که در امر جمع آوری آیات قران بقدری سختگیر بود و دستور داد مدتها احادیث پیامبر نقل نشود تا فقط آیات قرانی حفظ شده در سینه ها و نوشته شده با کاغذها جمع آوری کامل شود هیچ گونه مزاحتمی برای خیانت گر و جاعل بزرگ ایجاد نشد و بلکه به حکمرانی هم رسید.
جالب است که مورخان مسلمان عرب مانند واقدی و ابن سعد او راشخصیتی مستجاب الدعوه می دانستند .
ضمنا ابن تیمیه بنیان گذار نخستین تفکر وهابی-حنبلی اصلا معتقد است که عبدالله ابن ابی سرح هر گز چنین خیانتی نکرده بلکه یک نفر نصرانی بوده که این شایعات را انتشار داده و فرار کرده....و زمانی هم که این نصرانی فوت کرده وقتی او را در گور گذارده اند زمین او را به بیرون بار ها تاپ کرده و پرتاپ کرده به حدی که خود بزرگان نصارا(مسیحیان) خودشان تائید کرده بودند که زمین بخاطر خیانتی که عبدالله ابن ابی سرح به قران کرده؟؟؟ او را نپدیرفته بود. آیا با شنیدن و خواندن این گزارش بیاد فیلم های جن گیر و هری پاتر نمی افتید؟
-اگرقبول کنیم عبدالله ابی سرح خائن وجود داشته است؛
و این که او چنین حرفهایی را زده در آن صورت فقط می توان پذیرفت که او یک نفوذی ظاهر ساز بوده و مدت کوتاهی خو د را در جرگه کاتبان وحی داخل کرده و یا نزدیک آنان شده و سپس شایعات را در جامعه پراکنده است.
علاوه بر این همه تغییراتی را که او و یا بنام او ثبت شده بخش کوچکی از یک آیه بوده و این که بصیر را خبیر نوشته ووعلیم را کریم نوشته و آنهم فقط در حد چند مورد بسیار محدود که از انگشتان یک دست تجاوز نمی کند .
سرانجام از خاک اسرائیل سر در آورد
درضمن همان طور که گفته شد وقتی توبه اش پدیرفته شد به او جایزه هم دادند و به مقامات بالایش رساندند و هیچ کس درصدد بر نیامد تا از این جاعل بزرگ بپرسد دقیقا کدام واژه ها و یا آیات را تغییر دادی؟
و سر انجام هم در چند ماه پایانی آخر عمر خود را به خاک اسرائیل امروزی رساند تا در آنجا با خدای خود خلوت کند و تنها باشد.
۶۰۰ آیه از قران: آیا یکی از کاتبان وحی در قران تغییری داده است؟(بخش دوم)
ادامه از نوشتار پیشین:
ب. در بعضی از روایات دیگر آمده که عبد الله ابن ابی سرح در نوشتن وحی تغییراتی می داد و همین امر باعث باشد که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) او را از مقام کتابت وحی عزل نماید و او مرتد شد و به مکه گریخت.
ج. فیض کاشانی از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: عبدالله بن سعد بن ابی سرح برادر رضاعی (شیری) عثمان خط زیبایی داشت، هر وقت بر رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) وحی نازل می شد او را فرا می خواند و وحی را بر او می خواند و او می نوشت، اما او به جای ”سمیع بصیر”، ”سمیع علیم” و به جای”بما تعلمون خبیر”، ”بما تعملون بصیر” می نوشت، و ”یا” را عوض ”تا” و ”تا” را عوض ”یا” کتابت می کرد، با این حال حضرت می فرمود ”هو واحد؛ فرقی نمی کند اینها یکی است”. عاقبت این شخص مرتد شد و به مکه گریخت و به قریش گفت: به خدا قسم، محمد نمی داند چه می گوید؛ من هم قادرم مثل او بگویم و به مانند او آیه نازل کنم.
نتیجه گیری نویسنده گزارش:
این روایات چون در مورد نحوه ارتداد اختلاف دارند، دقیقا نمی توان به آنها استناد نمود. نقل اول دلالتی بر تحریف و تغییر ندارد؛ زیرا منافاتی ندارد که آنچه در دل ابی سرح گذشته است همان وحی الهی باشد که قبل از آن بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و آله ) نازل گشته است، و نقل دوم هم مبهم و مجمل است.
در توضیح اینکه نمی توان به این روایت اعتماد کرد باید گفت که با رجوع به تاریخ و نحوه کتابت قرآن می بینیم که اولین کاتب وحی علی علیه السلام است که همه جا ملازم پیغمبر اکرم بودند و اگر آیه ای نازل می شد ایشان در کتابت آن به دستور پیامبر اکرم اقدام می فرمودند و علاوه بر ایشان پیامبر اکرم دو کاتب دیگر هم داشتند به نام ابی بن کعب و زید بن ثابت که مورد اعتماد پیامبر اکرم بودند .این توجیه در واقع مطابق آیاتی از قرآن است که میفرماید: قرآن قابل تغییر و تحریف نیست، و نیز آیاتی که بیان میداشت پیامبر (صلی الله علیه وآله) در مقام دریافت، نگه داری و ابلاغ وحی معصوم اند و اشتباه نمی کنند.
اگر هم توجیه مرحوم صدوق را قبول نکنیم و از نظر سند هم صحیح باشد این گونه روایات چون مخالف صریح آیات قرآن هستند قابلیت استناد را ندارند و بر اساس دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله ) اکرم و ائمه (علیه السلام) این گونه روایات را نباید قبول کرد.نتیجه گیری این نگارنده:
آیا خواننده عزیز می داند عبدالله ابی سرح در کجا به گور شد و دفن گردید؟
شاید تصورش را هم نکنید! او در خاک اسرائیل امروز ی به خاک سپرده شد. در حالی که تا نزدیکیهای آخر عمر در کنار مسلمانان زندگی کرد و با آنان در امور کشور داری و فتح و فتوحات همراه جدی بود...در حالی که (اگر به گزارشات فوق بخواهیم استناد کنیم که همه می دانستند او در کتابت قران خیانت کرده است.) هیچ کس کوچکترین ایرادی به او نمی گرفت و بلکه از طرف خلیفه دوم که در امر جمع آوری آیات قران بقدری سختگیر بود و دستور داد مدتها احادیث پیامبر نقل نشود تا فقط آیات قرانی حفظ شده در سینه ها و نوشته شده با کاغذها جمع آوری کامل شود هیچ گونه مزاحتمی برای خیانت گر و جاعل بزرگ ایجاد نشد و بلکه به حکمرانی هم رسید.
جالب است که مورخان مسلمان عرب مانند واقدی و ابن سعد او راشخصیتی مستجاب الدعوه می دانستند .
ضمنا ابن تیمیه بنیان گذار نخستین تفکر وهابی-حنبلی اصلا معتقد است که عبدالله ابن ابی سرح هر گز چنین خیانتی نکرده بلکه یک نفر نصرانی بوده که این شایعات را انتشار داده و فرار کرده....و زمانی هم که این نصرانی فوت کرده وقتی او را در گور گذارده اند زمین او را به بیرون بار ها تاپ کرده و پرتاپ کرده به حدی که خود بزرگان نصارا(مسیحیان) خودشان تائید کرده بودند که زمین بخاطر خیانتی که عبدالله ابن ابی سرح به قران کرده؟؟؟ او را نپدیرفته بود. آیا با شنیدن و خواندن این گزارش بیاد فیلم های جن گیر و هری پاتر نمی افتید؟
اگرقبول کنیم عبدالله ابی سرح خائن وجود داشته است؛
و این که او چنین حرفهایی را زده در آن صورت فقط می توان پذیرفت که او یک نفوذی ظاهر ساز بوده و مدت کوتاهی خو د را در جرگه کاتبان وحی داخل کرده و یا نزدیک آنان شده و سپس شایعات را در جامعه پراکنده است.
علاوه بر این همه تغییراتی را که او و یا بنام او ثبت شده بخش کوچکی از یک آیه بوده و این که بصیر را خبیر نوشته ووعلیم را کریم نوشته و آنهم فقط در حد چند مورد بسیار محدود که از انگشتان یک دست تجاوز نمی کند .
درضمن همان طور که گفته شد وقتی توبه اش پدیرفته شد به او جایزه هم دادند و به مقامات بالایش رساندند و هیچ کس درصدد بر نیامد تا از این جاعل بزرگ بپرسد دقیقا کدام واژه ها و یا آیات را تغییر دادی؟
و سر انجام هم در چند ماه پایانی آخر عمر خود را به خاک اسرائیل امروزی رساند تا در آنجا با خدای خود خلوت کند و تنها باشد.
۶۰۰ آیه از قران : آیا یکی از کاتبان وحی در قران تغییراتی داده است؟(بخش یکم)
دروغهای عبدالله بن ابی سرح یا دروغی بنام ابی سرح
"ثم خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ ۚ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
آنگاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم پس از آن خلقتی دیگرش انشا نمودیم؛ آفرین بر خدای که بهترین آفرینندگان است."
آیه ۱۴ سوره مومنون
به گزارش یک پژوهشگر که تقریبا همه مطالب را در این ار تباط جمع آوری کرده توجه می کنیم:
"عبد الله بن سعدبن ابی سرح یکی از کاتبان قرآن بود که به دلیل اینکه در هنگام کتابت وحی به میل خود آنچه را میخواست می نوشت و نه آنچه را که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمودند مرتد شد و به مکه گریخت .در مورد نحوه و علت ارتداد عبد الله بن ابی سرح، سه گونه روایت وارد شده است:
الف. در بعضی روایات چنین آمده است: ”پیامبر (صلی الله علیه و آله ) آیات سوره تین را بر وی املا کرد و او می نوشت. تا رسید به آیه ” ثم انشأناه خلقا آخر”. ابن ابی سرح از نحوه بیان خداوند در مورد خلقت انسان به شگفت آمد و گفت: ”فتبارک الله احسن الخالقین”. پیامبر (صلی الله علیه و آله ) فرمود: بنویس ”فتبارک الله احسن الخالقین” و همین امر باعث شد که در دل ابن ابی سرح وسوسه ای ایجاد شود و به خود گفت اگر حقیقتاً این وحی است، پس بر من هم وحی می شود. اگر دروغ است پس پیامبر (صلی الله علیه و آله ) (العیاذ بالله) دروغ می گوید و به همین جهت مرتد شد و به مکه گریخت”.
..............
نتیجه گیری:
این بخش از گزارش که بر اساس روایتهای تاریخی زبان به زبان است کلا بی اساس است. زیرا می بینیم که پیامبر هر گز اقدامی برای حذف جمله" فتبارک الله احسن الخالقین " بعمل نیاورد و او که نهایت سعی در حفظ تمامیت قران را داشت همچنان آنرا بخشی از این آیه دانست. و خلفای راشدین پس از پیامبر و کل جامعه اسلامی نیز هرگز با باقی ماندن این جمله در آیه فوق مخالفت نکردند.