600 آیه از قران:
" میخواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنندولى خداوند جزاین نمىخواهد که نور خود را به کمال برساند، هر چند این امر الهی کفّار را خوش نیاید."
آیه 32 سوره توبه
باز این چه ماتم است...؟(1)
پیش زمینه های حادثه کربلا در
دوران خلافت معاویة بن ابیسفیان
در دنباله نوشتار پیشین تحت عنوان" بنیانهای قرانی عاشورا" در این سری نوشتارها نگاهی متفاوت به علل و قوع حادثه کربلا می اندازیم و دوزندگی حسین بن علی و یزید را مورد مقایسه قرار می دهیم:
1-در سال ۴۱ ه.ق/۶۶۱ م، مُعاویه قلمروی اسلامی را بهچنگ آورده و حکومتِ آن را به خلافت اُمَوی تبدیل کرد.
2-معاویه برخلاف تعهد کتبی که در صلح نامه با حسن بن علی به جامعه مسلمانان داده بود تا پس از خود کسی را به جانشینی خود معرفی نکرده و کار را به شورا واگذار کندتا زمان مرگش در سال ۶۰ ه.ق/ ۶۸۰ م، که حکومت را در اختیار داشت کوشید تا زمینهٔ انتقالِ موروثیِ خلافت برای فرزندش یزید را فراهم سازد.
این امر زمینهٔ مخالفت بزرگان جامعهٔ اسلامی را فراهم کرد.
3-حسین بن علی و شیعیانِ هوادارِ وی خواستار پایبندی معاویه به عهدنامهٔ صلح مبنی بر عدم تعیین جانشین از سوی وی بودند.
4-یعنی معاویه می بایست کار را به شورا ی بز گزیدگان جامعه واگذار می کرد و اگر این کار صورت می گرفت به احتمال قوی حوادث پس از آن پیش نمی آمد.
جمعی دیگر نظیر عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر در پی ایجاد شورای خلافت بودند.
امام حسین و امام حسن به صلح نامه به معاویه پایبند ماندند.
5- ذکر این نکته مهم است که در دوران امامت حسن مجتبی و در زمان صلح وی با معاویه، حسین بن علی همعقیده و همموضع با برادرش حسن بود.
6-اما حسین بن علی گرچه با تسلیمِ حکومت به معاویه مخالف بود و حتی پس از صلح، با معاویه بیعت ننمود، ولی به این صلحنامه پایبند ماند.
مخالفت های حسین بن علی با خلافکاری های معاویه
7-گزارشات تاریخی تایید شده از جمله نامه معروف حسین بن علی به معاویه نشان می دهد که هرچند حسین به عهدنامهٔ صلح حسن با معاویه پایبند بود، اما در کنار آن در قالبِ نامههایی به معاویه، عدم مشروعیت خلافت معاویه و عدم بیعت با وی و نیز محکوم نمودن انتخاب یزید به جانشینی و انتقاد از عملکرد مروان و امویان را مطرح میکرد.
8- گزارشها نشان میدهد که شیعیانی مانند حُجْرِ بن عَدی حتی پیش از کشته شدن حسن بسیار به دیدن حسین بن علی میآمدند و از او تقاضا میکردند تا علیه معاویه قیام کند. اما بنا بر نوشته بلاذری پاسخ او همیشه این بود که «تا زمانی که معاویه هست کاری نمیتوان کرد… امر این است که همیشه در فکر اقدام باشید… اما در مورد آن چیزی نگویید.»
9- تا ریخسازان غربی مانندولیری سعی کرده اند در گزارشات من در آوردی که در دانشنامهٔ اسلام هم آمده، این مطالب را جا بیاندازند که پس از صلح حسن و معاویه در سال ۴۱ ه. ق، حسین مبلغی مقرری بر اساس صلحنامه را پذیرفت که این می تواند صحیح باشد... و چندین بار به دمشق رفت، جایی که هدایای بیشتری به او میرسید که این صد در صد ناصحیح است.
چون هر گز گزارشات سفر حسین بن علی به شام و نزد معاویه رفتن او در هیچ تاریخ معتبری نیامده است.
10- بهگفتهٔ همان دانشنامهٔ جهان اسلام، از میان گزارشهای مختلف در اینباره از سوی یعقوبی، مسعودی، طبری، بلاذری، ابن اعثم، ابن شهرآشوب، شیخ مفید، ابن بابویه، و محمد بن بحر شیبانی، تنها طبری در دو بند نامه ها به درخواستهای مالی در صلحنامه اشاره میکند.
یعنی حسین بن علی خواستار انجام تعهدات معاویه از جمله تعهدات مالی بود که او قبول کرده بود. همین نشان می دهد که یا معاویه اصلا به تعهدات مالی عمل نکرده و یابطور ناقص و جز یی عمل می کرده است.
ابن سَعد تاریخنگار سنی مینویسد که معاویه به حسین ۳۰۰٬۰۰۰ درهم هدیه کرد، واز این سخنها تاریخنگاران سنی که معاویه را بعنوان خلیفه قبو ل داشتند دم زده اند.
ارتباطات ادامه پیدا نکرد
11- اما به نظر نمیرسد که این ها ادامه پیدا کرده باشد؛
چون معاویه علی بن ابیطالب را دشنام می داد و از دیگران می خواست چنین کنند و علویان را شکنجه میداد.
12- در مدینه، مروان بن حکم تصمیم گرفت، هیچ جایی برای آشتی و مصالحه بنیهاشم و بنیامیه باقی نگذارد.
13-همچنین حسین بر خلاف حسن، وقتی که مروان در اولین امارتش بر مدینه، علی را لعنت میکرد، واکنش شدیدی نشان داده و مروان و پدرش حَکَم را — که قبلاً از سوی محمد پیامبر اسلام طرد شده بودند لعنت نمود.
بهباور ویلفرد مادلونگ، وقتی که حسن آنگونه که گفته میشود بر اثر مسمومیت در بستر مرگ بود، شکِّ خود به معاویه در این مسمومیت را به حسین ابراز نداشت تا حسین اقدامی تلافیجویانه انجام ندهد.
14-حسن وصیت کرد که در کنار پدربزرگش محمد دفن شود و اگر بر سر این مسئله اختلاف و خونریزی بهوجود آید، وی در کنار مادرش فاطمه زهرا دفن شود؛ ولی مروان بن حکم به بهانه اینکه قبلاً مردم نگذاشته بودند عثمان در بقیع دفن شود، مانع از دفن حسن در کنار محمد شد.
حسین نیز به اتحادیهٔ قریش به نام حِلْفُالْفُضول شکایت نمود و خواستار احقاق حقوق بنیهاشم در برابر بنیامیه شد. اما محمد حنفیه و دیگران سرانجام حسین را متقاعد کردند که حسن را در کنار مادرش به خاک بسپارند.
ادامه دارد...
چرا مردم عراق و گروه های دیگر به حسین بن علی روی آ وردند؟
علاوه بر شرافت خانوادگی و ذاتی و رفتار حسین بن علی در جامعه او سخنانی بر زبان می راند که امواج خروشان بوجود می آورد و قلبها را به خدا و انسانیت فرا می خواند:
خدا، انسان و قیامت:
"کسی از اهوال و شدائد قیامت در أمان نمی باشد، مگر آن که در دنیا ترس از خدا داشته باشد."
"مرگ با عزت بهتر از زندگی ننگین است."
به تحقیق عده ای خدا را جهت طمع و آرزوی بهشت عبادت می کنند که یک نوع معامله و تجارت است،
و عدّه ای هم از روی ترس عبادت می کنند که عبادت عبد و نوکر باشد،
و طایفه ای هم به عنوان شکر و سپاس عبادت می کنند که این عبادت آزادگان می باشد و بهترین نوع عبادت است.
نیاز و حاجت خود را به کسی اظهار مکن، مگر به
اگر در بین دو نفر اختلافی پیدا شود و یکی از آن دو نفر از دیگری طلب رضایت نماید، سبقت گیرند.
این گونه سخنان حسین بن علی بود که توجه مسلمانان را بخود جلب میکرد. چون این سخنان هر گز از زبان یزید و حتی معاویه شنیده نمی شد.
دعوت مردمان عراق
در همین زمان شیعیان کوفه شروع به بیعت با حسین کردند و با پسران جُعدَة بن هُبَیْرَة مخزومی که نوههای اُمِّهانی خواهر علی بن ابیطالب بودند، در خانه سلیمان بن صُرَد خُزاعی دیدار نمودند.
سیل نامه هاییکه بسوی حسین سرازیر شد:
آنان به حسین نامهای نوشتند، که در آن ضمن اعلام تسلیت مرگ حسن و نفرتشان از معاویه، وفاداری خود را به حسین اعلام داشتند و از علاقهشان به حسین و اشتیاقشان برای پیوستن حسین به آنان خبر دادند.
حسین در پاسخ به آنان نوشت که موظف است شرایط صلح حسن را رعایت کند و از آنان خواست که احساساتشان را بروز ندهند و اگر حسین تا زمان بعد از مرگ معاویه زنده ماند، آن وقت دیدگاهش را به شیعیان خواهد گفت.
فتنه های بنی امیه
عمرو بن عثمان، پسر خلیفهٔ سوم به مروان در مورد دیدارهای بسیاری از شیعیان با حسین در مدینه هشدار داد و مروان این را به معاویه نوشت.
معاویه توسط مروان، حاکم مدینه، از رفتوآمدهای شیعیان پرسش می کرد.
ادامه دارد...
600 آیه از قران:
" میخواهند نور خدا را با دهانشان خاموش کنندولى خداوند جزاین نمىخواهد که نور خود را به کمال برساند، هر چند این امر الهی کفّار را خوش نیاید."
آیه 32 سوره توبه
باز این چه ماتم است...؟(1)
پیش زمینه های حادثه کربلا در
دوران خلافت معاویة بن ابیسفیان
در دنباله نوشتار پیشین تحت عنوان" بنیانهای قرانی عاشورا" در این سری نوشتارها نگاهی متفاوت به علل و قوع حادثه کربلا می اندازیم و دوزندگی حسین بن علی و یزید را مورد مقایسه قرار می دهیم:
1-در سال ۴۱ ه.ق/۶۶۱ م، مُعاویه قلمروی اسلامی را بهچنگ آورده و حکومتِ آن را به خلافت اُمَوی تبدیل کرد.
2-معاویه برخلاف تعهد کتبی که در صلح نامه با حسن بن علی به جامعه مسلمانان داده بود تا پس از خود کسی را به جانشینی خود معرفی نکرده و کار را به شورا واگذار کندتا زمان مرگش در سال ۶۰ ه.ق/ ۶۸۰ م، که حکومت را در اختیار داشت کوشید تا زمینهٔ انتقالِ موروثیِ خلافت برای فرزندش یزید را فراهم سازد.
این امر زمینهٔ مخالفت بزرگان جامعهٔ اسلامی را فراهم کرد.
3-حسین بن علی و شیعیانِ هوادارِ وی خواستار پایبندی معاویه به عهدنامهٔ صلح مبنی بر عدم تعیین جانشین از سوی وی بودند.
4-یعنی معاویه می بایست کار را به شورا ی بز گزیدگان جامعه واگذار می کرد و اگر این کار صورت می گرفت به احتمال قوی حوادث پس از آن پیش نمی آمد.
جمعی دیگر نظیر عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر در پی ایجاد شورای خلافت بودند.
امام حسین و امام حسن به صلح نامه به معاویه پایبند ماندند.
5- ذکر این نکته مهم است که در دوران امامت حسن مجتبی و در زمان صلح وی با معاویه، حسین بن علی همعقیده و همموضع با برادرش حسن بود.
6-اما حسین بن علی گرچه با تسلیمِ حکومت به معاویه مخالف بود و حتی پس از صلح، با معاویه بیعت ننمود، ولی به این صلحنامه پایبند ماند.
مخالفت های حسین بن علی با خلافکاری های معاویه
7-گزارشات تاریخی تایید شده از جمله نامه معروف حسین بن علی به معاویه نشان می دهد که هرچند حسین به عهدنامهٔ صلح حسن با معاویه پایبند بود، اما در کنار آن در قالبِ نامههایی به معاویه، عدم مشروعیت خلافت معاویه و عدم بیعت با وی و نیز محکوم نمودن انتخاب یزید به جانشینی و انتقاد از عملکرد مروان و امویان را مطرح میکرد.
8- گزارشها نشان میدهد که شیعیانی مانند حُجْرِ بن عَدی حتی پیش از کشته شدن حسن بسیار به دیدن حسین بن علی میآمدند و از او تقاضا میکردند تا علیه معاویه قیام کند. اما بنا بر نوشته بلاذری پاسخ او همیشه این بود که «تا زمانی که معاویه هست کاری نمیتوان کرد… امر این است که همیشه در فکر اقدام باشید… اما در مورد آن چیزی نگویید.»
9- تا ریخسازان غربی مانندولیری سعی کرده اند در گزارشات من در آوردی که در دانشنامهٔ اسلام هم آمده، این مطالب را جا بیاندازند که پس از صلح حسن و معاویه در سال ۴۱ ه. ق، حسین مبلغی مقرری بر اساس صلحنامه را پذیرفت که این می تواند صحیح باشد... و چندین بار به دمشق رفت، جایی که هدایای بیشتری به او میرسید که این صد در صد ناصحیح است.
چون هر گز گزارشات سفر حسین بن علی به شام و نزد معاویه رفتن او در هیچ تاریخ معتبری نیامده است.
10- بهگفتهٔ همان دانشنامهٔ جهان اسلام، از میان گزارشهای مختلف در اینباره از سوی یعقوبی، مسعودی، طبری، بلاذری، ابن اعثم، ابن شهرآشوب، شیخ مفید، ابن بابویه، و محمد بن بحر شیبانی، تنها طبری در دو بند نامه ها به درخواستهای مالی در صلحنامه اشاره میکند.
یعنی حسین بن علی خواستار انجام تعهدات معاویه از جمله تعهدات مالی بود که او قبول کرده بود. همین نشان می دهد که یا معاویه اصلا به تعهدات مالی عمل نکرده و یابطور ناقص و جز یی عمل می کرده است.
ابن سَعد تاریخنگار سنی مینویسد که معاویه به حسین ۳۰۰٬۰۰۰ درهم هدیه کرد، واز این سخنها تاریخنگاران سنی که معاویه را بعنوان خلیفه قبو ل داشتند دم زده اند.
ارتباطات ادامه پیدا نکرد
11- اما به نظر نمیرسد که این ها ادامه پیدا کرده باشد؛
چون معاویه علی بن ابیطالب را دشنام می داد و از دیگران می خواست چنین کنند و علویان را شکنجه میداد.
12- در مدینه، مروان بن حکم تصمیم گرفت، هیچ جایی برای آشتی و مصالحه بنیهاشم و بنیامیه باقی نگذارد.
13-همچنین حسین بر خلاف حسن، وقتی که مروان در اولین امارتش بر مدینه، علی را لعنت میکرد، واکنش شدیدی نشان داده و مروان و پدرش حَکَم را — که قبلاً از سوی محمد پیامبر اسلام طرد شده بودند لعنت نمود.
بهباور ویلفرد مادلونگ، وقتی که حسن آنگونه که گفته میشود بر اثر مسمومیت در بستر مرگ بود، شکِّ خود به معاویه در این مسمومیت را به حسین ابراز نداشت تا حسین اقدامی تلافیجویانه انجام ندهد.
14-حسن وصیت کرد که در کنار پدربزرگش محمد دفن شود و اگر بر سر این مسئله اختلاف و خونریزی بهوجود آید، وی در کنار مادرش فاطمه زهرا دفن شود؛ ولی مروان بن حکم به بهانه اینکه قبلاً مردم نگذاشته بودند عثمان در بقیع دفن شود، مانع از دفن حسن در کنار محمد شد.
حسین نیز به اتحادیهٔ قریش به نام حِلْفُالْفُضول شکایت نمود و خواستار احقاق حقوق بنیهاشم در برابر بنیامیه شد. اما محمد حنفیه و دیگران سرانجام حسین را متقاعد کردند که حسن را در کنار مادرش به خاک بسپارند.
ادامه دارد...
600 آیه از قران:بنیانهای قرانی عاشورا
شبکه های وهابی و شبکه های باصطلاح خداناباوران با نز دیک شدن ماه محرم حملات موذیانه و دغلبازانه خود را نسبت به واقعه عاشورا شروع کرده اند. به همین دلیل ما نیز پرسش اصلی را مطرح می کنیم که چرا امام حسین در خانه خود نماند و چرا با یزید بیعت نکرد و چرا به سمت واقعه عاشورا گام پرداشت؟
پاسخ همه اینها در یک نکته نهفته است و آن این است که:
شناختن حسین بن علی بدون شناختن یزید ممکن نیست.
اما یزید که بود؟
یزید در ۲۶ هجری در الماطرون شام متولد شد. او پسر معاویه بن ابیسفیان و میسون بنت بحدل بود. یزید دوران نوجوانی خود را در میان قبیله مادرش، قبیله کلب، سپری کرد. در جوانی بهارها را همراه خویشان بدویاش در بادیه میگذراند و مابقی سال را در معیت درباریان یونانی و شامی پدرش بسر میبرد
او خلق و خوی دینی و مذهبی نداشت بلکه باورهای دینی را به تمسخر می گرفت. این و معایب فرزند را می دانست و باا ین وصف علیرغم تعهدی که در صلح نامه باامام حسن بن علی به جامعه داده بود که کسی را به خلافت انتخاب نکند و لی او یزید را در همان زمان خلافت غصبی خود به ولیعهدی معرفی نمو د و با تزویر برای او بیعت گرفت.
بدین تر تیب حکومت اسلامی بصورت حکومت شاهی و امپراطوری در آمد.
امام احمد حنبل پیشوای فرقه حنبلی که وهابیون نیز او را امام خود می دانند در کتاب المسایل خود اعلام می دا رد که معاویه غیر مسلمان از دنیا رفت.
مسلم آن که وقتی پدر چنین باشد فرزندی که وحی و دین را به تمسخر می گرفت و شرابخواری و عیش و عشرتش زبانزد شده بوداز چه طرز تفکری بر خوردار بود.
بنابابراین برای شناختن یزید باید ابتدا حدود یک سال نیم از واقعه عاشورا جلوتر رفت و یزید را شناخت و آنگاه مجددا به عقب بازگشت و علت عدم بیعت امام حسین با یزید را دریافت.
واقعه حره
این حادثه به قیام مردم مدینه در ۲۵ یا ۲۷ ذالحجه ۶۳ هجری مربوط می شود.
علت این حاثه ر آگاهی مردم مکه و مدینه دو شهر اصلی و مرکز اسلام در عربستان از خلا فها و روش پرفساد حکومت یزید و بی اعتنایی او به امور دینی و مذهبی گزارش کردهاند.
عبدالله بن زبیر، برادرش عمرو بن زبیر را که فرمانده لشگر یزید بود در حمله لشگر یزید به مکه کشت.
سپس در خطبهای به یزید ناسزا گفت و مردم را به نا فرمانی از یزید و جهاد با او فرا خواند.
عبدالله بن مطیع نیز از طرف زبیر از مردم مدینه بیعت گرفت.
یزید از جریان این ناآرامی در مدینه باخبر شد و از عثمان بن محمد که کارگزار خود در مدینه بود، خواست که گروهی از بزرگان مدینه را راهی دمشق کند تا از عطا و بخششهای او برخوردار شوند و دست از ناآرامی بردارند.
ازسوی دیگر و برای اطلاع از شخصیت یزید گروهی از بزرگان شهر مدینه از فرزندان انصار و مهاجر به دمشق وارد شدند و در مدت اقامت علاوه بر دست و دلبازیهای او، سبکسریها و کارهای زشت او را از نزدیک مشاهده کردند.
زمانی که این گروه بازگشتند به جای تعریف وتمجید از یزید از وی بدگویی کردند و گفتند:«ما از نزد مردی فاسق آمدیم که دین ندارد،
شراب میخورد، طنبور مینوازد، بردگان نزد او میخوانند و با سگان بازی میکند».
در پی این گزارش، مردم مدینه با عبدالله بن حنظله بیعت کردند و بنی امیه را که در خانه مروان حکم جمع شده بودند، به محاصره دآوردند. و خلع یزید را اعلام کردند.
یزید که انتظار این کار را نداشت، بسیار خشمگین شد و مسلم بن عقبه بن ریاح را که در سنگدلی و قساوت مشهور بود، را انتخاب کرد و راهی مدینه کرد.
این سپاه به فرماندهی مسلم بن عقبه، از جانب یزید حرکت کرد و یزید به او گفت اگر حادثهای برای تو رخ داد، حصین بن نمیر را جانشین کن و به او گفت: مردم را تا سه روز دعوت کن، اگر پذیرفتند که بهتر و گرنه با آنها بجنگ و چون غلبه پیدا کردی مدینه را سه روز به سپاهیان واگذار و هر مال و برده، سلاح، خوردنی که در آن هست از آن سپاه باشد و چون سه روز تمام شد از مردم دست بردار،
سپاه مسلم بن عقبه که دوازده هزار نفر بود، نخست شهر مدینه را محاصره کردند و پیام داد تا سه روز مهت دارید با یزید بیعت کنید و برده او شوید.
مردم مدینه تسلیم نشدند و جنگ صورت گرفت. سرانجام لشکریان یزید بر آنان برتری یافتند. فرمانده سپاه از سپاهیان خواست در این سه روز هر کاری که میخواهند در اموال و امکانات مردم شهر انجام دهند، کشتار زیادی صورت گرفت. جان و مال و ناموس مردم مدینه در چنگال لشکریان شام قرار گرفت.
این کشتار وسیع سبب گردید که از آن پس مسلم بن عقبه را «مسرف بن عقبه» نامیدند. کشته شدگان واقعه حره سه هزار و سیصد نفر دانستهاند.
حال تصور کنید که حسین بن علی با چنین یزیدی بیعت می کرد و دست ارادت به او می داد و یزید هم او را غرق درپول و ثروت می ساخت و حتی فرمانداری مدینه را به او میبخشید.
آنگاه زمانی که مقابل چشمان حسین بن علی واقعه حره بوقوع می پیوست و او چون با بزید بیعت کرده بود هیچ اعتراض نمی کرددرآنصورت او دیگر آن حسین بن علی نبود که بعنوان از جان گذشته در راه حق و عدالت و بعنوان سرور آزادگان شناخته شود.
مطالبی که نخستین بار توسط قران بیان شد. (1)
نظم عالم، شکل خاص کره زمین
"خداست آن ذات پاکی که آسمانها را چنان که مینگرید بی ستون برافراشت،
آن گاه بر عرش قرار گرفت و خورشید و ماه را مسخّر اراده خود ساخت که هر کدام در وقت خاص به گردش آیند،
امر عالم را منظم میسازد و آیات (قدرت) را با دلایلی مفصل بیان میدارد، باشد که شما به ملاقات پروردگار خود یقین کنید. (۲)
متفکران دلیل گستردگی زمین را درک می کنند
"و اوست خدایی که بساط زمین را بگسترد
و در آن کوهها برافراشت و نهرها جاری ساخت،
و از هر گونه میوه یک جفت پدید آورد، شب تار را به روز روشن بپوشاند،
همانا در این امور برای اهل تفکر دلایلی روشن وجود دار د. (۳)"
آیات 2و 3 سوره رعد
"طبق قوانین ریاضی -فیزک هر جسم کروی بزرگ در سطح مقطعی که مورد مشاهده قرار می گیرد مانند یک سطح صاف و گسترده بنظر می رسد.
چنانچه ما که روی کره زمین زندگی می کنیم محل زندگی و کار و شهر خود را بصورت سطحی گسترده و صاف می یابیم در صورتی که این سطح بخشی از یک سیاره کروی بسیار بزرگ است.
کم شدن شعاع کره زمین: