چرا مردم عراق و گروه های دیگر به حسین بن علی روی آ وردند؟
علاوه بر شرافت خانوادگی و ذاتی و رفتار حسین بن علی در جامعه او سخنانی بر زبان می راند که امواج خروشان بوجود می آورد و قلبها را به خدا و انسانیت فرا می خواند:
خدا، انسان و قیامت:
"کسی از اهوال و شدائد قیامت در أمان نمی باشد، مگر آن که در دنیا ترس از خدا داشته باشد."
"مرگ با عزت بهتر از زندگی ننگین است."
به تحقیق عده ای خدا را جهت طمع و آرزوی بهشت عبادت می کنند که یک نوع معامله و تجارت است،
و عدّه ای هم از روی ترس عبادت می کنند که عبادت عبد و نوکر باشد،
و طایفه ای هم به عنوان شکر و سپاس عبادت می کنند که این عبادت آزادگان می باشد و بهترین نوع عبادت است.
نیاز و حاجت خود را به کسی اظهار مکن، مگر به
اگر در بین دو نفر اختلافی پیدا شود و یکی از آن دو نفر از دیگری طلب رضایت نماید، سبقت گیرند.
این گونه سخنان حسین بن علی بود که توجه مسلمانان را بخود جلب میکرد. چون این سخنان هر گز از زبان یزید و حتی معاویه شنیده نمی شد.
دعوت مردمان عراق
در همین زمان شیعیان کوفه شروع به بیعت با حسین کردند و با پسران جُعدَة بن هُبَیْرَة مخزومی که نوههای اُمِّهانی خواهر علی بن ابیطالب بودند، در خانه سلیمان بن صُرَد خُزاعی دیدار نمودند.
سیل نامه هاییکه بسوی حسین سرازیر شد:
آنان به حسین نامهای نوشتند، که در آن ضمن اعلام تسلیت مرگ حسن و نفرتشان از معاویه، وفاداری خود را به حسین اعلام داشتند و از علاقهشان به حسین و اشتیاقشان برای پیوستن حسین به آنان خبر دادند.
حسین در پاسخ به آنان نوشت که موظف است شرایط صلح حسن را رعایت کند و از آنان خواست که احساساتشان را بروز ندهند و اگر حسین تا زمان بعد از مرگ معاویه زنده ماند، آن وقت دیدگاهش را به شیعیان خواهد گفت.
فتنه های بنی امیه
عمرو بن عثمان، پسر خلیفهٔ سوم به مروان در مورد دیدارهای بسیاری از شیعیان با حسین در مدینه هشدار داد و مروان این را به معاویه نوشت.
معاویه توسط مروان، حاکم مدینه، از رفتوآمدهای شیعیان پرسش می کرد.
ادامه دارد...