سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

در جستجوی بزرگترین اسم(1)

گفتارها و روایاتی  مذهبی و جود دارد که از اسمی بنام اسم اعظم سخن می گویند. بر اساس این گفتار ها با خواندن این اسم دعا ها اجابت شده، درهای بسته گشایش گردیده و مشکلات خواننده آن اسم و یا دیگران برطرف می گردد. 

این در حالی است که قران فقط از اسماء الهی سخن می گوید و مسلمانان را به خواندن نامهای خداوند دعوت می کند و از آنان می خواهد که خدا را به آن نامها بخوانند... 

نظرمخالف مفسر مشهور

اما مفسر مشهور قران علامه سید محمد حسین طباطبایی نظری غیر از این دارد یعنی او وجود اسمی که از  حنجره انسانی بصورت صوتی خارج شود و ناشدنی ها را شدنی سازد غیر ممکن می داند:

"اگر چه می توان از بعضى روایات برداشت کرد که اسم اعظم لفظ است، و لیکن با   توجه به بحث از علت و معلول و خواص آن باید  گفت تاثیر حقیقى دائر مدار  جود اشیاء و قوت و ضعف وجود آنها و سنخیت بین مؤثر و متاثر است. یعنی  محال است که یک صوتى که ما آن را از حنجره خود خارج مى‏کنیم، و یا صورت خیالیى که ما آن را در ذهن خود تصور مى‏نماییم کارش بجایى برسد که به وجود خود، وجود هر چیزى را مقهور سازد، و در آنچه که ما میل داریم به دلخواه ما تصرف نموده آسمان را زمین و زمین را آسمان کند، دنیا را آخرت و آخرت را دنیا کند، و حال آنکه خود آن صوت معلول اراده ما است و لذا اسماء الهی- مخصوصا اسم اعظم او- هر چند مؤثر در عالم بوده و اسباب و وسائطى براى نزول فیض از ذات خداى تعالى در این عالم مشهود بوده باشند، لیکن این تاثیرشان بخاطر حقایق‏شان است و معناى تاثیر اسماء الهی خصوصا اسم اعظم این است که خداى تعالى که پدید آورنده هر چیزى است، هر چیزى را به یکى از صفات کریمه‏ اش که مناسب آن چیز است و در قالب اسمى است، ایجاد مى‏کند، نه این که لفظ خشک و خالى اسم و یا معناى مفهوم از آن و یا حقیقت دیگرى غیر ذات متعالى خدا چنین تاثیرى داشته باشد. "


تاریخچه:

شهرت اسم اعظم در ایران پس از انتشار اشعاری منسوب به شیخ بهایی صورت گرفت که اصلا شیخ بهایی چنین اشعاری نسروده و بلکه محمود دهدار متخصص فن حروف و اعداد و ویا همان فن جفر، اشعاری در باره روشهای  پیدا کردن و یافتن صفحات جفر جامع در کتاب" جواهر الاسرار" خود آورده است. 

سپس شخص یا اشخاصی برخی از این اشعا ر را با آنچه که خود سروده اند یا دیگران سر  وده اند ترکیب کرده و شعری بنام " شعر اسم اعظم" رواج داده اند. 

متاسفانه چه عمر ها که در این راه تلف شد و تا جایی که اغلب می دانند هیچکس به چنین اسمی از طریق این اشعار دست نیافته است:

اشعار محمود دهدار:

اسم اعظم که نهان از نظر است عقلها جمله از آن بی خبری است


الف و یک اسم که دارد دادار               هریکی فایده دارد و کار


لفظ این اسم چو تکرار کنی                چون به آداب و عدد کار کنی


قفل هر کار، گشائی بمراد                گردی از فیض مدامش دلشاد


 هیچ علمی بتو مشکل نشود            یک زمان حق ز تو غافل نشود

اشعار اسم اعظم  آن قدر محرک روح و ذهن هستند که کنکاش ذهنی آرام و قرار نمی گیرد . البته بدون آن که عقل در آن شرکت کند. چون اصلا اینجا پای عقل می لنگد یا واقعا خود را به لنگی می زند. بارها شعر را از ابتدا تا انتهامیخوانید  از هرکسی    می پرسید ولی هرچه که بیشتر فکر میکنید هر چه که بیشتر جستجو می کنید ،  بر حیرت شمای  خواننده افزوده میگردد.

ادامه دارد... 

ظهور خداونددر نامهایش

اسماء حُسنی یا نام‌های نیکوی خداوند نام‌هایی هستند که در اسلام برای خداوند یگانه الله به کار رفته‌است.  شمار این نام‌ها را ۹۹ نام دانسته‌اند که بیشتر آن در قران آمده‌است، ولی برخی دیگر براین باورند شمار آن‌ها بیش تر است.

نام‌های خدا در قرآن  

بیش از ۲۰۰ نام خداوند است که درقران ذکر شده‌اند و اصطلاحاً، ۹۹ تای آن یا اسماء حسنی یا نام های نیکو خوانده می‌شوند. 

هر چند که تعداد نام‌های خدا، در قرآن و سنت از ۹۹ عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیده  نام‌ها  تعدادشان ۹۹ عدد است.

از میان این ۹۹ نام، ۸۵ تای آن مستقیماً در قران ذکر شده‌است. اما تعدادی از این نام‌ها مستقیماً در قرآن وجود ندارد یا مصدری از آن به کار گرفته شده باشد یا به شکل غیر مستقیم به صفتی اشاره شده باشد. بعضی از محققان با رجوع به احادیت تا ۲۰۰ مورد از این نام‌ها را یافته‌اند. 

اسماء حُسنی را به ۳ گروه بخش کرده‌اند:

  1. اسماء جمالی (۵۵ نام) (صفات ثبوتیه )صفاتی هستند‎ که بر وجود کمالی در خداوند دلالت می‎کنند مانند عالِم، قادر، خالق و رازق.
  2. اسماء جلالی (۲۲ نام) (صفات سلبی) نیز صفاتی ‎اند که بر سلب نقصی از خداوند دلالت می‎کنند مانند غنی، واحد و قُدّوس.
  1. اسماء مشترک (۲۲ نام) .

اعتقاد بر این است که یکی از اسامی خدا که بر کسی دانسته نیست اسم اعظم است؛ و با بر زبان آوردن آن هر خواستهٔ گوینده برآورده خواهد شد. 

و نیز می توان اسم اعظم را به اشاره بر زبان آورد مثلاً: خدایا به اسم اعظمت از تو خواستارم... .

فهرست نام‌های نیکوی خداوندویرایش

در احادیث ا مام ششم روایت شده‌است:

«حق تعالی را نَود و نُه اسم می‌باشد که اگر کسی آن‌ها را برشمارد، وارد بهشت می‌شود و آن اسامی از این قرار است: الله، الإله، الواحد، الأحد، الصّمد، الأوّل، الآخر، السّمیع، البصیر، القدیر، القاهر، العلی، الأعلی، الباقی، البدیع، الباریء، الأکرم، الظّاهر، الباطن، الحیّ، الحکیم، العلیم، الحلیم، الحفیظ، الحقّ، الحسیب، الحمید، الحَفِی، الرّبّ، الرّحمن، الرّحیم، الذّاری، الرّازق، الرّقیب، الرّؤوف، الرّائی، السّلام، المؤمن، المهیمن، العزیز، الجبّار، المتکبّر، السید، السبوح، الشهید، الصّادق، الصانع، الطّاهر، العدل، العَفُوّ، الغفور، الغنی، الغیاث، الفاطر، اَلفرد، الفتّاح، الفالق، القدیم، الملک، القدّوس، القوی، القریب، القیوم، القابض، الباسط، قاضی الحاجات، المجید، المولی، المنّان، المحیط، المبین، المقیت، المصوّر، الکریم، الکبیر، الکافی، کاشف الضّر، الوتر، النّور، الوهاب، النّاصر، الواسع، الودود، الهادی، الوفی، الوکیل، الوارث، البرّ، الباعث، التّواب، الجلیل، الجواد، الخبیر، الخالق، خیر النّاصرین، الدّیان، الشکور، العظیم، اللطیف، الشافی.

بر اساس منابع ویکپدیا

ظهور و تجلی خدادراسماء نیکوی او و بزرگترین نام (1)

اسماء حُسنی یا نام‌های نیکوی خداوند نام‌هایی هستند که در اسلام برای خداوند یگانه الله به کار رفته‌است.  شمار این نام‌ها را ۹۹ نام دانسته‌اند که بیشتر آن در قران آمده‌است، ولی برخی دیگر براین باورند شمار آن‌ها بیش تر است.

نام‌های خدا در قرآن  

بیش از ۲۰۰ نام خداوند است که درقران ذکر شده‌اند و اصطلاحاً، ۹۹ تای آن یا اسماء حسنی یا نام های نیکو خوانده می‌شوند. 

هر چند که تعداد نام‌های خدا، در قرآن و سنت از ۹۹ عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیده  نام‌ها  تعدادشان ۹۹ عدد است.

از میان این ۹۹ نام، ۸۵ تای آن مستقیماً در قران ذکر شده‌است. اما تعدادی از این نام‌ها مستقیماً در قرآن وجود ندارد یا مصدری از آن به کار گرفته شده باشد یا به شکل غیر مستقیم به صفتی اشاره شده باشد. بعضی از محققان با رجوع به احادیت تا ۲۰۰ مورد از این نام‌ها را یافته‌اند. 

اسماء حُسنی را به ۳ گروه بخش کرده‌اند:

  1. اسماء جمالی (۵۵ نام) (صفات ثبوتیه )صفاتی هستند‎ که بر وجود کمالی در خداوند دلالت می‎کنند مانند عالِم، قادر، خالق و رازق.
  2. اسماء جلالی (۲۲ نام) (صفات سلبی) نیز صفاتی ‎اند که بر سلب نقصی از خداوند دلالت می‎کنند مانند غنی، واحد و قُدّوس.
  1. اسماء مشترک (۲۲ نام) .

اعتقاد بر این است که یکی از اسامی خدا که بر کسی دانسته نیست اسم اعظم است؛ و با بر زبان آوردن آن هر خواستهٔ گوینده برآورده خواهد شد. 

و نیز می توان اسم اعظم را به اشاره بر زبان آورد مثلاً: خدایا به اسم اعظمت از تو خواستارم... .

فهرست نام‌های نیکوی خداوندویرایش

در احادیث ا مام ششم روایت شده‌است:

«حق تعالی را نَود و نُه اسم می‌باشد که اگر کسی آن‌ها را برشمارد، وارد بهشت می‌شود و آن اسامی از این قرار است: الله، الإله، الواحد، الأحد، الصّمد، الأوّل، الآخر، السّمیع، البصیر، القدیر، القاهر، العلی، الأعلی، الباقی، البدیع، الباریء، الأکرم، الظّاهر، الباطن، الحیّ، الحکیم، العلیم، الحلیم، الحفیظ، الحقّ، الحسیب، الحمید، الحَفِی، الرّبّ، الرّحمن، الرّحیم، الذّاری، الرّازق، الرّقیب، الرّؤوف، الرّائی، السّلام، المؤمن، المهیمن، العزیز، الجبّار، المتکبّر، السید، السبوح، الشهید، الصّادق، الصانع، الطّاهر، العدل، العَفُوّ، الغفور، الغنی، الغیاث، الفاطر، اَلفرد، الفتّاح، الفالق، القدیم، الملک، القدّوس، القوی، القریب، القیوم، القابض، الباسط، قاضی الحاجات، المجید، المولی، المنّان، المحیط، المبین، المقیت، المصوّر، الکریم، الکبیر، الکافی، کاشف الضّر، الوتر، النّور، الوهاب، النّاصر، الواسع، الودود، الهادی، الوفی، الوکیل، الوارث، البرّ، الباعث، التّواب، الجلیل، الجواد، الخبیر، الخالق، خیر النّاصرین، الدّیان، الشکور، العظیم، اللطیف، الشافی.

بر اساس منابع ویکپدیا

خوانش قران بر حسب تاریخ نزول سوره ها(2): سوره قلم

سوره قلم دومین سوره بر حسب تاریخ نزول:(ت۲)

 قسم به قلم و آنچه می نگارد

به نام خداوند بخشنده مهربان

ن  و قلم  و آنچه خواهند نگاشت. (۱)

که تو به لطف  پروردگارت هرگز مجنون نیستی. (۲)

و البته تو را پاداشی بی منت است. (۳)

و در حقیقت تو به اخلاقی بسیار بزرگ و نیکو  آراسته‌ای. (۴)

و به زودی تو و مخالفانت مشاهده می‌کنید. (۵)

که از شما کدام  دیوانه‌اند. (۶)

پروردگارت خود بهتر مى‏ داند چه کسى از راه او منحرف شده و  او به راه یافتگان داناتر است (۷)

پس هرگز از دروغگویان  پیروی مکن. (۸)

کافران بسیار مایلند که تو با آنها  مداراکنی  تا آنها هم با تو مدارا کنند. (۹)

و از هر قسم خورنده فرو مایه ای اطاعت مکن (۱۰)

و آن کس که عیبجوست و همواره  برای  خبرچینی حرکت می کند. (۱۱)

و از خیر باز می‌دارد و به ظلم و بدکاری می‌کوشد. (۱۲)

 گذشته از این متکبر است ،پست   است. (۱۳)

 برای این که مال و فرزندان بسیار دارد . (۱۴)

در صورتی که چون آیات ما را بر او تلاوت کنند گوید: این سخنان افسانه پیشینیان است. (۱۵)

ادامه دارد...

شرح:

تا آنجا که من اطلاع دارم، قرآن تنها کتاب آسمانی است که به قلم و نگارش قسم خورده است. 

قطعا از زمان نزول همین آیه بود که اهمیت نوشتن و سواد آموزی در میان پیروان اولیه و بعدی اسلام در خشیدن گرفت. 

پیامبر بعد ها بر ای آزادی اسیران غیر مسلمان از آنان می خواست تا به مسلمانان خواندن و نوشتن بیاموزند و آزادی خود را بدست آورند. به بیان دیگر، نوشتن و خواندن در منظر قران همان زنده ماندن است. چون تنها نوشتار است که می ماندند.

بحثی در باره واژه " زنیم"  که در آیه 13 امده است:

معجم عربی:

    • قومه فلان زَنِیم لا یُعرف له نسب
    • الزَّنِیمُ: اللئیم المعروف بلؤْمه أو شرِّه
    • 0

زنیم. [ زَ ] ( ع ص ) مردی به قومی چسبیده که نه از ایشان بود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). 

|| پسرخوانده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

 || ناکس و فرومایه و بدخوی که در ناکسی معروف باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد )

 ( از غیاث ) :

هم خدا داشت مر او را ز بد خلق نگاه
گرچه بسیار جفا دید ز هر گونه زنیم.

ابوحنیفه ( از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 390 ).

|| خصم جواب دهنده از طرف قوم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). 

خصم جواب دهنده از طرف قوم. ( ناظم الاطباء ).

 || حرام زاده. ( ترجمان القرآن) 


ادامه دارد...

ویکی الکتاب: معنی زَنِیمٍ: بی اصل ونسب... . بعضی دیگر گفته اند : زنیم کسی است که به لئامت و پستی مشهور باشد . 

بعضی دیگر گفته اند : کسی است که در شرارت علامتی ...

معنی عُتُلٍّ: سخن خشن و درشت (در عبارت "عُتُلٍّ بَعْدَ ذَ ٰلِکَ زَنِیمٍ "منظور شخص بد دهن وخشن است)

زنیم. [ زَ ] ( ع ص ) مردی به قومی چسبیده که نه از ایشان بود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

 || پسرخوانده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ناکس و فرومایه و بدخوی که در ناکسی معروف باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از غیاث ) :

هم خدا داشت مر او را ز بد خلق نگاه
گرچه بسیار جفا دید ز هر گونه زنیم.

ابوحنیفه ( از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 390 ).

|| خصم جواب از طرف قوم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خصم جواب دهنده از طرف قوم. ( ناظم الاطباء ). || حرام زاده. ( ترجمان القرآن ) ( دهار ) : عتل بعد ذلک زنیم. ( قرآن) 

بر این اساس معنی غالب انسان پست و فرومایه. یا کسی که خود را به کسی چسبانده باشد. 

ادامه دارد...



خوانش قران بر حسب تاریخ نزول سوره ها(1)

نخستین سوره

دوره جدید با تشریح نکات تاریخی و معنایی : (ت ۱)

متاسفانه در این روزگار هر کس که دستش به قلم و یا بلندگوئی برسد درباره دین  نظریه پردازی می کند، در حالی که ۹۹درصد این  افراد حتی برای یکبار کتاب دینی همان دین را دقیق مطالعه نکرده اند. اینان از طرز سخنشان مشخص است و هم چون فروبرندگان و بلع کنندگان واژه ها جلوه می کنند که هر گز ار تباط مفاهیم و سیر تشکیل یک دین را نمی دانند. 

اما با جرات تما م نظریه می دهند و تشویق کننده هم دارند. بنابراین اگر می خواهید انتقاد کنید ابتدا هم چون یک دادستان حقیقی پرونده اتهام را مطالعه کنید و بعد نظر بدهید!

ضمنا درک دین اسلام و قران بدون خواندن قران بدون رعایت ترتیب نخستین سوره تا آخرین سوره به ترتیب امکان پذیر نخواهد بود. 

نخستین سوره قران بر حسب تاریخ نزول :

سوره علق: 

بخوان!

بنام خداوند بخشاینده مهربان. (۱) بخوان بنام پرودگارت که خلق کردآن خدایی که آدمی را از خون بسته بیافرید. (۲)بخوان و پروردگار تو کریمترین کریمان عالم است. (۳) خدائی که بشر را علم به نوشتن به قلم آموخت. (۴)و به آدم آنچه را که نمیدانست به الهام خود تعلیم داد. (۵)پس چگونه است که  انسان از کفر و طغیان باز نمی ایستد. (۶)زمانی که به غنا و دارائی میرسد. (۷) به هوش باشد که بسوی پروردگار باز خواهد گشت. (۸)ای رسول ما دیدی آنکس را که  منع می کرد. (۹)آن بنده ی خدا را که به نماز مشغول شد. (۱۰)تو چه می دانی  اگر آن رسول به راه راست باشد. (۱۱)و یا خلق را به تقوی امر کند. (۱۲) شما مردم به این کس که حق را تکذیب میکند و از رسول خدا رو میگرداند چه رای میدهید؟. (۱۳)آیا او نمی داند که خداوند  می بیند؟. (۱۴)اگر اواز تکذیبش دست نکشد البته خدا پیشانیش را به قهر و انتقام میگیرد. (۱۵)و از آن پیشانی ، آن دروغزن خطا پیشه ر ا به هلاکت اندازد.(۱۶)آنگاه او هرکه را خواهد بخواند. (۱۷)و ماهم فرشتگان قهر و عذاب را که زبانیه ی دوزخند برای گرفتن او بخوانیم. (۱۸)نه چنان است! فرمان مبر اورا! و سجده ی کند خدای را  و به او نزدیک شو. (۱۹)

توضیحات

-علق به معنی خون بسته است که جنین  آدمی درون رحم از آن تشکیل می شود.
-نخستین دستور قران"خواندن" و دانایی بوده است.
-خداوند به انسانها مطالبی را بصورت الهام می فهماند تا خوب و بد را تشخیص دهند.چنانچه اگر به یک کودک پنج سال به بالا بگوئید: تو دروغ می گوئی! صورتش سرخ می شود و عکس العمل نشان می دهد. در حالی که پدر و مادر ها تا پنج سالگی اصولا تربیت این گونه بر روی کودکان اعمال نمی کنند.

اشاره تاریخی:

برخی از محققان تاریخ قرآن بر  این باورند که فقط سه و یا پنج  آیه اول این سوره نخستین آیات وحی است و دیگر آیات در زمانهای بعدی به پیامبر وحی شده اند.
بررسی دقیق متن نیز چنین مطلبی را میرساند.چنانکه در آیه ۱۰ از نماز سخن رفته در حالی که اگر این نخستین سوره باشد جای پرسش است، زیرا در آن زمان حکم  نماز  داده نشده بود.

ادامه دارد...