سوره قلم دومین سوره بر حسب تاریخ نزول:(ت۲)
قسم به قلم و آنچه می نگارد
به نام خداوند بخشنده مهربان
ن و قلم و آنچه خواهند نگاشت. (۱)
که تو به لطف پروردگارت هرگز مجنون نیستی. (۲)
و البته تو را پاداشی بی منت است. (۳)
و در حقیقت تو به اخلاقی بسیار بزرگ و نیکو آراستهای. (۴)
و به زودی تو و مخالفانت مشاهده میکنید. (۵)
که از شما کدام دیوانهاند. (۶)
پروردگارت خود بهتر مى داند چه کسى از راه او منحرف شده و او به راه یافتگان داناتر است (۷)
پس هرگز از دروغگویان پیروی مکن. (۸)
کافران بسیار مایلند که تو با آنها مداراکنی تا آنها هم با تو مدارا کنند. (۹)
و از هر قسم خورنده فرو مایه ای اطاعت مکن (۱۰)
و آن کس که عیبجوست و همواره برای خبرچینی حرکت می کند. (۱۱)
و از خیر باز میدارد و به ظلم و بدکاری میکوشد. (۱۲)
گذشته از این متکبر است ،پست است. (۱۳)
برای این که مال و فرزندان بسیار دارد . (۱۴)
در صورتی که چون آیات ما را بر او تلاوت کنند گوید: این سخنان افسانه پیشینیان است. (۱۵)
ادامه دارد...
شرح:
تا آنجا که من اطلاع دارم، قرآن تنها کتاب آسمانی است که به قلم و نگارش قسم خورده است.
قطعا از زمان نزول همین آیه بود که اهمیت نوشتن و سواد آموزی در میان پیروان اولیه و بعدی اسلام در خشیدن گرفت.
پیامبر بعد ها بر ای آزادی اسیران غیر مسلمان از آنان می خواست تا به مسلمانان خواندن و نوشتن بیاموزند و آزادی خود را بدست آورند. به بیان دیگر، نوشتن و خواندن در منظر قران همان زنده ماندن است. چون تنها نوشتار است که می ماندند.
بحثی در باره واژه " زنیم" که در آیه 13 امده است:
معجم عربی:
زنیم. [ زَ ] ( ع ص ) مردی به قومی چسبیده که نه از ایشان بود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
|| پسرخوانده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
|| ناکس و فرومایه و بدخوی که در ناکسی معروف باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد )
( از غیاث ) :
هم خدا داشت مر او را ز بد خلق نگاه|| خصم جواب دهنده از طرف قوم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).
خصم جواب دهنده از طرف قوم. ( ناظم الاطباء ).
|| حرام زاده. ( ترجمان القرآن)
ادامه دارد...
ویکی الکتاب: معنی زَنِیمٍ: بی اصل ونسب... . بعضی دیگر گفته اند : زنیم کسی است که به لئامت و پستی مشهور باشد .
بعضی دیگر گفته اند : کسی است که در شرارت علامتی ...
معنی عُتُلٍّ: سخن خشن و درشت (در عبارت "عُتُلٍّ بَعْدَ ذَ ٰلِکَ زَنِیمٍ "منظور شخص بد دهن وخشن است)زنیم. [ زَ ] ( ع ص ) مردی به قومی چسبیده که نه از ایشان بود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
|| پسرخوانده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ناکس و فرومایه و بدخوی که در ناکسی معروف باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از غیاث ) :
هم خدا داشت مر او را ز بد خلق نگاه|| خصم جواب از طرف قوم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). خصم جواب دهنده از طرف قوم. ( ناظم الاطباء ). || حرام زاده. ( ترجمان القرآن ) ( دهار ) : عتل بعد ذلک زنیم. ( قرآن)
بر این اساس معنی غالب انسان پست و فرومایه. یا کسی که خود را به کسی چسبانده باشد.
ادامه دارد...