ادامه از نوشتار پیشین
انجیل عهد عتیق(تورات) فصل ۱۸
۱ خداوند در بلوطستان ممری، بر وی ظاهر شد، و او در گرمای روز به در خیمه نشسته بود.
2 ناگاه چشمان خود را بلند کرده، دید که اینک سه مرد در مقابل او ایستاده اند. و چون ایشان را دید، از در خیمه به استقبال ایشان شتافت، و رو بر زمین نهاد
3 و گفت: ای مولا، اکنون اگر منظور نظر تو شدم، از نزد بندة خود مگذر.
4 اندک آبی بیاورند تا پای خود را شسته، در زیر درخت بیارامید،
5 و لقمة نانی بیاورم تا دلهای خود را تقویت دهید و پس از آن روانه شوید، زیرا برای همین، شما را بر بندة خود گذر افتاده است. گفتند: آنچه گفتی بکن.
6 پس ابراهیم به خیمه، نزد ساره شتافت و گفت: سه کیل از آرد میده بزودی حاضر کن و آن را خمیر کرده، گرده ها بساز.
7 و ابراهیم به سوی رمه شتافت و گوسالة نازک خوب گرفتة، به غلام خود داد تا بزودی آن را طبخ نماید.
8 پس کره و شیر و گوساله ای را که ساخته بود، گرفته، پیش روی ایشان گذاشت، و خود در مقابل ایشان زیر درخت ایستاد تا خوردند.
9 به وی گفتند: زوجه ات ساره کجاست؟ گفت: اینک در خیمه است.
10 گفت: البته موافق زمان حیات، نزد تو خواهم برگشت، و زوجه ات ساره را پسری خواهد شد. و ساره به در خیمه ای که در عقب او بود شنید.
11 و ابراهیم و ساره پیر و سالخورده بودند و عادت زنان از ساره منقطع شده بود.
12 پس ساره در دل خود بخندید و گفت: «آیا بعد از فرسودگی ام مرا شادی خواهد بود، و آقایم پیر شده است؟
13 و خداوند به ابراهیم گفت: «ساره برای چه خندید و گفت: آیا فی الحقیقه خواهم زایید و حال آنکه پیر هستم؟
14 مگر هیچ امری نزد خداوند مشکل است؟ در وقت موعود، موافق زمان حیات، نزد خواهم برگشت و ساره را پسری خواهد شد.
15 آنگاه ساره انکارکرده، گفت: نخندیدم، چونکه ترسید. گفت: نی، بلکه خندیدی.
16 پس آن مردان از آنجا برخاسته، متوجه سدوم شدند، و ابراهیم ایشان را مشایعت نمود.
17 و خداوند گفت: آیا آنچه من می کنم، از ابراهیم مخفی دارم؟
18 و حال آنکه از ابراهیم هرآینه امتی بزرگ و زورآور پدید خواهد آمد، و جمیع امت های جهان از او برکت خواهند یافت.
19 زیرا او را می شناسم که فرزندان و اهل خانة خود را بعد از خود امر خواهد فرمود تا طریق خداوند را حفظ نمایند، و عدالت و انصاف را بجا آورند، تاخداوند آنچه به ابراهیم گفته است، به وی برساند.
سدوم و عموره و خطاهای ایشان
20 پس خداوند گفت: «چونکه فریاد سدوم و عموره زیاد شده است، و خطایای ایشان بسیار گران،
21 اکنون نازل می شوم تا ببینم موافق این فریادی که به من رسیده، بل تّمام کرده اند. و الاّ خواهم دانست.
22 آنگاه آن مردان از آنجا بسوی سدوم متوجه شده، برفتند. و ابراهیم درحضور خداوند هنوز ایستاده بود.
23 و ابراهیم نزدیک آمده، گفت: آیا عادل را با شریر هلاک خواهی کرد؟
24 شاید در شهر پنجاه عادل باشند، آیا آن را هلاک خواهی کرد و آن مکان را بخاطر آن پنجاه عادل که در آن باشند، نجات نخواهی داد؟
25 حاشا از تو که مثل این کار بکنی که عادلان را با شریران هلاک سازی و عادل و شریر مساوی باشند. حاشا از تو! آیا داور تمام جهان، انصاف نخواهد
کرد؟
26 خداوند گفت: اگر پنجاه عادل در شهر سدوم یابم، هر آینه تمام آن مکان را بخاطر ایشان رهایی دهم.
27 ابراهیم در جواب گفت: اینک من که خاک و خاکستر هستم، جرأت کردم که به خداوند سخن گویم.
28 شاید از آن پنجاه عادل، پنج کم باشد. آیا تمام شهر را بسبب پنج، هلاک خواهی کرد! گفت: اگر چهل و پنج در آنجا یابم، آنرا هلاک نکنم.
29 بار دیگر بدو عرض کرده، گفت: هرگاه در آنجا چهل یافت شوند؟ گفت: به خاطر چهل آن را نکنم.
30 گفت: زنهار غضب خداوند افروخته نشود تا سخن گویم. شاید در آنجا سی پیدا شوند؟ گفت: اگر درآنجا سی یابم این کار را نخواهم کرد.
31 گفت: اینک جرأت کردم که به خداوند عرض کنم اگر بیست در آنجا یافت شوند؟ گفت: به خاطربیست آن را هلاک نکنم.
32 گفت: خشم، افروخته نشود تا این دفعه را عرض کنم، شاید ده در آنجا یافت شوند؟ گفت: به خاطر ده آن را هلاک نخواهم ساخت.
پس خداوند چونگفتگو را با ابراهیم به اتمام رسانید، برفت و ابراهیم به مکان خویش مراجعت کرد.
ادامه دارد
اصول بنیادین معرفتی و اعتقادی قران
آیا معصومیت پیامبران و امامان ممکن است؟بخش یکم
راستش این روزها طوری شده که کسی که در باره مطلبی و موضوعی آگاهی ندارد چنان اظهار نظرهای بنیادین و محکم می کند ، یعنی یا رد می کند صد در صد و یا می پذیرد صد در صد! بطوری که جدول های اثبات شده ریاضی صد در صد هم این قدر قاطع سخن نمی گویند.
اخیرا شخص دانشگاهی از من بتازگی ایراد گرفت و گفت: حیف از شما! چرا شما از شاهنامه سخن نمی گویید؟
پرسیدم: شما شاهنامه خوانده اید؟
با قاطعیت تما م گفت بله ! و ادامه داد : شاهنامه سند افتخار ملی ماست.
پرسیدم : آیا حاضرید من پنجاه پرسش از شاهنامه از شما بپرسم ؟ و شما در مقابل همین جمعی که الان حضور دارند پاسخ بدهید؟
پرسید : مگر شما شاهنامه خوانده اید؟
پاسخ دادم : من خوانده ام و می خوانم و وبلاگی در همین زمینه دارم که شاید تا کنون از یک سوم شاهنامه در آن سخن گفته ام. اما مطمئنم شما و ۹۹.۹۹ در صد آنها که از شاهنامه دم می زنند این کتاب بی همتا و جاودانه را حتی یکبار از ابتدا تا با به آخر نخوانده اند.
و متاسفانه در مورد مطالب دیگر هم وضع همین طور است.یعنی نه اوستا خوانده اند، نه تورات ، نه انجیل ، نه قران نه آثار سعدی و حافظ، نه دیوان حافظ ، نه آثار و میر اث مکتوب پو رسینا ما نند قانون ، شفا ،اشارات و رازی مانند کتاب حاوی و یا آثار خیام و...اما ماشالله هر کس یک دوربین فیلمبرداری گرفته دستش و یا وبلاگی و یا سایتی و علی الدوام نظریه می دهد در رد و پذیرش !
نکته دیگر این است که اگر کسی به اصل مطلبی باور ندارد حق ندارد بخشهای آن مطلب را مورد پرسش قرار دهد.کسی که علمشیمی را بطور کل قبول ندارد نمی تواند ادعا کند که شیمی معدنی مفید تر است یا شیمی آلی.
بر همیناساس شخصی که خدا ناباور است ولی مدام می پرسد: مگر ممکن است پیامبران و یا امامان مذهبی معصوم باشند؟ این دیگر از کجا آمده؟ همان صفویه های فلان فلان شده این خرافات را اختراع کردند.ایراد این شخص به هیچ وجه قابل طرح نیست. و به قول قدیمی ها: مسموع نمی باشد.
چون کسی که خدا ناباورست چرا این حرف ها را دنبال می کند؟ او که به اصل موضوع که خدا می باشد باور ندارد، حال مته به خشخاش می گذارد که پیامبر خدا معصوم است یا خیر؟ باید به او گفت: دوست عزیز وقت شما ارزشمند تر از این حرفهاست.اینها را بگذارید بر ای خدا باوران! بر ای معتقدان به پیامبری پیامبران !
این وجه مشترک همه ادیان الهی است ؛ از یک زرتشتی، یهودی ، مسیحی بپرسید؟ آیا پیامبر شما دزدی می کرد؟ زنا می کرد؟ دروغ می گفت؟شارلاطانی می کرد؟ حسود بود؟ رشوه می گرفت ؟ بطور مداوم کینه ورزی می کرد؟ بی بند وبار بود؟ مست می کرد توی کوچه ها عربده می کشید؟ به مردم ظلم می کردو... مسلما پاسخ آنها به شما بطور جد منفی خواهد بود.
یعنی همین که کسی در تمام عمر دروغ نگوید، حسادت نکند ، رشوه نگیرد، ظلم نکند، خیانت نکند، فکر شیطانی نکند، و خدا پرستی کند و پاکدین باشد خود به خود در دایره معصومیت قرار دارد اگر چه معصوم پروردگاری نباشی.
معصومیت پروردگاری چیست؟
باید این نکته را متذکر شوم که پاسخ به این پرسش را نمی توانم از کتاب های فیزیولوژی گایتون- هال ، فیزیک نسبیت آینشتین، آنالیز تامآپوستل، روانشناسی پیاژه بدهم. چون با موضوعی سر کار داریم که مادی نیست بلکه فرامادی است.
یعنی بحث بر سر خداست که ما وراء ماده است. معصومیت الهی و وهبی یعنی داده شده از سوی خداوند نیز موضوعی دینی است که بر اساس مفاهیم کتابهای معروف به کتابهای مقدس قابل تعریف می باشد؛ در این کتابها از خدا، جهان آخرت، بعثت پیامبران از جانب خدا، پیشوایان الهی و مقام و منزلت آنان نزد خداوند و حمایت بی چون و چرای همه خدا از همه پیامبرانش سخن رفته است.
بنابر این این بحث بدرد کسی می خورد که همه این موضوعات را پذیرفته ، و اکنون می خواهد بداند، آیا یک پیامبر و یک پیشوا و امام الهی معصوم نیز هست یا خیر؟ یعنی خداوند آنچنان بر این گروه نظارت دارد که آنان دچار گناهان کبیره و نابخشودنی نمی شوند. البته پیامبر هم عصبانی می شود؟ ممکن است با کسی قهر کند، اما اینها خطای نابخشودنی نیست و در ضمن خشم و قهر پیامبر و امام الهی باید بر ای خدا باشد .
در ضمن این اصل یعنی معصومیت بر اساس کتاب مقدس مسلمانان قابل اثبا ت است.
دلیلها و برهانهای قرآن :
قران بوضوح می گوید که شیطان بر گروهی از انسانها هر گز تسلط نخواهد یافت و آنان در برابر امواج وسوسه انگیز شیطانی همچون سد محکمی مقاومند. در حقیقت شیطان در مقابل آنان شکست را پذیرفته است.
هنگامی که شیطان رانده در گاه خدا شد و از ملکوت به قعر خشم الهی پرتاب شد، به عزت خدا قسم خورد و بزرگی خود خدا را گواه گرفت که بندگان خدا را بفریبد و نامشان را در فهرست پیروان خود آورده و روحشان را به خود متعلق سازد. ولی بلافاصله اعترافی کرد و گفت:
( پس به عزت تو سوگند که همگى را بطور جدی از راه به در مى برم (۸۲)
مگر آن بندگان پاکدل و مخلصین تو را (۸۳))
آیه ۸۲ و ۸۳ سوره ص
یعنی این نکته به شیطان تفهیم شده بود که نمی تواند با زدن دکمه ای و اشارتی که هیچ بلکه با هجوم تمام عیار همه ارتش شیطانی و وسوسه های دیوانه کننده اش نمی تواند گروهی از بندگان خدا را اغوا کند. شیطان رانده شده از آسمانها ، این گروه را پاکدلان مخلص یعنی پاکدلان خالص شده نامیده است.
اما چرا اینان چنین اند؟
آیا کروموزمهایشان ضد ویروس اغواگری شیطانی است؟ یا این که پای دخالت پروردگاری در کار است که از عرش برین دیده حمایت بر این گروه دارد؟
قرآن در گزارش گرفتاری یوسف پیامبر به وضوح از دخالت مستقیم خداوند جهت حراست و دور داشتن این گروه از وسوسه ها و بدام افتادن ها سخن می گوید:
(و آن زن که یوسف در خانه اش بود خواست از او کام گیرد و درها را چفت کرد و گفت بیا که از آن توام ، یوسف گفت: پناه بر خدا ! او آقای من است به من جاى نیکو داده است قطعا ستمکاران رستگار نمى شوند (۲۳)
و در حقیقت آن زن آهنگ وى کرد و اگر یوسف نیز برهان پروردگارش را ندیده بود او نیز آهنگ آن زن میکرد و ما چنین کردیم تا بدى و فحشا را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود)
سوره یوسف آیات ۲۳ و ۲۴)
نتیجه:
پس این دست دخالت الهی بود که یوسف را از انجام گناه باز داشت وبدون شک این همان معصومیت الهی است. و الا انسان معمولی و عادی بسیار بعید است که در چنین مواردی سالم از معرکه بدر آید. اما یوسف برهان الهی را دریافته و دیده بود و جزو پاکدلانی به شمار می آمد که دست پرقدرت خداوند حفاظی قوی و رسوخ ناپذیر گردا گرد او کشیده بود که به فحشاء و گناهان تن در ندهد .
البته هر پیامبر و هر امام الهی باید بیش از دیگران بر خود سخت بگیرد تا از بوته آزمایش سالم بیرون آید. ولی در هر حال حمایت ملکوت در این گروه حالتی بنام عقل فعال بوجود می آید که سر انجام به تشکل روح قدسی در آنان منجر می شود.
باز همتکرار می کنم این بحثها به کار آنانی می آید که اصل مواضع خدایی ، دین و پیامبری و امامت الهی را قبول داشته باشند .
ادامه دارد...
اصول بنیادین معرفتی و اعتقادی قران
آیا معصومیت پیامبران و امامان ممکن است؟بخش یکم
راستش این روزها طوری شده که کسی که در باره مطلبی و موضوعی آگاهی ندارد چنان اظهار نظرهای بنیادین و محکم می کند ، یعنی یا رد می کند صد در صد و یا می پذیرد صد در صد! بطوری که جدول های اثبات شده ریاضی صد در صد هم این قدر قاطع سخن نمی گویند.
اخیرا شخص دانشگاهی از من بتازگی ایراد گرفت و گفت: حیف از شما! چرا شما از شاهنامه سخن نمی گویید؟
پرسیدم: شما شاهنامه خوانده اید؟
با قاطعیت تما م گفت بله ! و ادامه داد : شاهنامه سند افتخار ملی ماست.
پرسیدم : آیا حاضرید من پنجاه پرسش از شاهنامه از شما بپرسم ؟ و شما در مقابل همین جمعی که الان حضور دارند پاسخ بدهید؟
پرسید : مگر شما شاهنامه خوانده اید؟
پاسخ دادم : من خوانده ام و می خوانم و وبلاگی در همین زمینه دارم که شاید تا کنون از یک سوم شاهنامه در آن سخن گفته ام. اما مطمئنم شما و ۹۹.۹۹ در صد آنها که از شاهنامه دم می زنند این کتاب بی همتا و جاودانه را حتی یکبار از ابتدا تا با به آخر نخوانده اند.
و متاسفانه در مورد مطالب دیگر هم وضع همین طور است.یعنی نه اوستا خوانده اند، نه تورات ، نه انجیل ، نه قران نه آثار سعدی و حافظ، نه دیوان حافظ ، نه آثار و میر اث مکتوب پو رسینا ما نند قانون ، شفا ،اشارات و رازی مانند کتاب حاوی و یا آثار خیام و...اما ماشالله هر کس یک دوربین فیلمبرداری گرفته دستش و یا وبلاگی و یا سایتی و علی الدوام نظریه می دهد در رد و پذیرش !
نکته دیگر این است که اگر کسی به اصل مطلبی باور ندارد حق ندارد بخشهای آن مطلب را مورد پرسش قرار دهد.کسی که علمشیمی را بطور کل قبول ندارد نمی تواند ادعا کند که شیمی معدنی مفید تر است یا شیمی آلی.
بر همیناساس شخصی که خدا ناباور است ولی مدام می پرسد: مگر ممکن است پیامبران و یا امامان مذهبی معصوم باشند؟ این دیگر از کجا آمده؟ همان صفویه های فلان فلان شده این خرافات را اختراع کردند.ایراد این شخص به هیچ وجه قابل طرح نیست. و به قول قدیمی ها: مسموع نمی باشد.
چون کسی که خدا ناباورست چرا این حرف ها را دنبال می کند؟ او که به اصل موضوع که خدا می باشد باور ندارد، حال مته به خشخاش می گذارد که پیامبر خدا معصوم است یا خیر؟ باید به او گفت: دوست عزیز وقت شما ارزشمند تر از این حرفهاست.اینها را بگذارید بر ای خدا باوران! بر ای معتقدان به پیامبری پیامبران !
این وجه مشترک همه ادیان الهی است ؛ از یک زرتشتی، یهودی ، مسیحی بپرسید؟ آیا پیامبر شما دزدی می کرد؟ زنا می کرد؟ دروغ می گفت؟شارلاطانی می کرد؟ حسود بود؟ رشوه می گرفت ؟ بطور مداوم کینه ورزی می کرد؟ بی بند وبار بود؟ مست می کرد توی کوچه ها عربده می کشید؟ به مردم ظلم می کردو... مسلما پاسخ آنها به شما بطور جد منفی خواهد بود.
یعنی همین که کسی در تمام عمر دروغ نگوید، حسادت نکند ، رشوه نگیرد، ظلم نکند، خیانت نکند، فکر شیطانی نکند، و خدا پرستی کند و پاکدین باشد خود به خود در دایره معصومیت قرار دارد اگر چه معصوم پروردگاری نباشی.
معصومیت پروردگاری چیست؟
باید این نکته را متذکر شوم که پاسخ به این پرسش را نمی توانم از کتاب های فیزیولوژی گایتون- هال ، فیزیک نسبیت آینشتین، آنالیز تامآپوستل، روانشناسی پیاژه بدهم. چون با موضوعی سر کار داریم که مادی نیست بلکه فرامادی است.
یعنی بحث بر سر خداست که ما وراء ماده است. معصومیت الهی و وهبی یعنی داده شده از سوی خداوند نیز موضوعی دینی است که بر اساس مفاهیم کتابهای معروف به کتابهای مقدس قابل تعریف می باشد؛ در این کتابها از خدا، جهان آخرت، بعثت پیامبران از جانب خدا، پیشوایان الهی و مقام و منزلت آنان نزد خداوند و حمایت بی چون و چرای همه خدا از همه پیامبرانش سخن رفته است.
بنابر این این بحث بدرد کسی می خورد که همه این موضوعات را پذیرفته ، و اکنون می خواهد بداند، آیا یک پیامبر و یک پیشوا و امام الهی معصوم نیز هست یا خیر؟ یعنی خداوند آنچنان بر این گروه نظارت دارد که آنان دچار گناهان کبیره و نابخشودنی نمی شوند. البته پیامبر هم عصبانی می شود؟ ممکن است با کسی قهر کند، اما اینها خطای نابخشودنی نیست و در ضمن خشم و قهر پیامبر و امام الهی باید بر ای خدا باشد .
در ضمن این اصل یعنی معصومیت بر اساس کتاب مقدس مسلمانان قابل اثبا ت است.
دلیلها و برهانهای قرآن :
قران بوضوح می گوید که شیطان بر گروهی از انسانها هر گز تسلط نخواهد یافت و آنان در برابر امواج وسوسه انگیز شیطانی همچون سد محکمی مقاومند. در حقیقت شیطان در مقابل آنان شکست را پذیرفته است.
هنگامی که شیطان رانده در گاه خدا شد و از ملکوت به قعر خشم الهی پرتاب شد، به عزت خدا قسم خورد و بزرگی خود خدا را گواه گرفت که بندگان خدا را بفریبد و نامشان را در فهرست پیروان خود آورده و روحشان را به خود متعلق سازد. ولی بلافاصله اعترافی کرد و گفت: ( پس به عزت تو سوگند که همگى را بطور جدی از راه به در مى برم (۸۲)
مگر آن بندگان پاکدل و مخلصین تو را (۸۳))
آیه ۸۲ و ۸۳ سوره ص
پس شیطان از همان ابتدا می دانست که نمی تواند حتی با زدن دکمه ای و اشارتی که هیچ بلکه با همه ارتش شیطانی خود و وسوسه های دیوانه کننده اش نمی تواند گروهی از بندگان خدا را اغوا کند. خود شیطان رانده شده این گروه را پاکدلان مخلص یعنی پاکدلان خالص شده نامیده است.
اما چرا اینان چنین اند؟
آیا کروموزمهایشان ضد ویروس اغواگری شیطانی است؟ یا این که پای دخالت پروردگاری در کار است که از عرش برین دیده حمایت بر این گروه دارد؟
قرآن در گزارش گرفتاری یوسف پیامبر به وضوح از دخالت مستقیم خداوند جهت حراست و دور داشتن این گروه از وسوسه ها و بدام افتادن ها سخن می گوید:و در حقیقت آن زن آهنگ وى کرد و اگر یوسف نیز برهان پروردگارش را ندیده بود او نیز آهنگ آن زن میکرد و ما چنین کردیم تا بدى و فحشا را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود)
سوره یوسف آیات ۲۳ و ۲۴)
نتیجه:
پس این دست دخالت الهی بود که یوسف را از انجام گناه باز داشت وبدون شک این همان معصومیت الهی است. و الا انسان معمولی و عادی بسیار بعید است که در چنین مواردی سالم از معرکه بدر آید. اما یوسف برهان الهی را دریافته و دیده بود و جزو پاکدلانی به شمار می آمد که دست پرقدرت خداوند حفاظی قوی و رسوخ ناپذیر گردا گرد او کشیده بود که به فحشاء و گناهان تن در ندهد .
البته هر پیامبر و هر امام الهی باید بیش از دیگران بر خود سخت بگیرد تا از بوته آزمایش سالم بیرون آید. ولی در هر حال حمایت ملکوت در این گروه حالتی بنام عقل فعال بوجود می آید که سر انجام به تشکل روح قدسی در آنان منجر می شود.
باز همتکرار می کنم این بحثها به کار آنانی می آید که اصل مواضع خدایی ، دین و پیامبری و امامت الهی را قبول داشته باشند .
ادامه دارد...
معصومیت پیامبران و امامان الهی (بخش دوم)
آیا امامت الهی از قرآن بر آمده است؟ آیا هر کس می تواند امام الهی باشد،؟خوشبختانه در سوره پیامبران یا همان انبیاء قرآن در آیاتی پی در پی و در سوره های دیگر موضوع
پیشوایی و امامت الهی و شرایط و مرزبندی کاملا مشخص شده است:وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ﴿۱۲۴﴾
(و چون پروردگارش ابراهیم رابا کلماتى(اموری) بیازمود و وى همه آنها را به انجام رسانید ، خدا به او گفت : من تو را امام مردم قرار دادم، ابراهیم پرسید و از دودمانم ؟ خداوند گفت: پیمان من به ظالمان نمى رسد (۱۲۴ سوره انبیاء)
شرح
یعنی پس از آن که پرودگار ابراهیم را مورد آزمایش قرارداد تا او نیز بعنوان یک بنده خوب خدا کوشش های لازم بعمل آورده و صبر و پایداری از خود نشان دهد او را به مقام امامت بر انسانها انتخاب نمود.
سپس در همین سوره قرآن از پیامبران و یا همان امامان الهی متعدد نام برده و مشخصات این برگزیدگان را معرفی می کند که در مجموع شامل همه آنان می شود:
امامان الهی باید از گروه صالحان و شایستگان باشند:
(واسحاق و یعقوب را افزون به او بخشودیم و همه را از صالحان قرار دادیم آیه (۷۲)) سوره انبیاءامامان الهی حتما زیر نظر مستقیم خداوند و هدایت مستمر او هستند:
(و آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکردند و به ایشان انجام دادن کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و دادن زکات را وحى کردیم و آنان پرستنده ما بودند آیه (۷۳) سوره انبیاء)
شرح
آیه فوق به صراحت می گوید که این امامان الهی مستقیما به فرمان خود خدا وند عمل می کردند و هدایتگری آنان با نظارت ملکوت بود و خداوند از طریق وحی به آنان آنچه را که لازم بود می آموخت. اکنون پرسش این است که امامانی که بطور مستمر و همیشگی و همواره تحت نظارت و هدایت خود خداوند هستند می توانند خطا کنند؟ پاسخ مسلما منفی است. و این همان مقام بلند پایه معصومیت است .اعطای حکمت و دانش الهی :
(و به لوط حکمت و دانش عطا کردیم و او را از آن شهرى که مردمش کارهاى پلید میکردند نجات دادیم به راستى آنها گروه بد و منحرفى بودند. آیه (۷۴) سوره انبیاء)
شرح
علاوه بر آن که امامان الهی تحت تربیت مستقیم خداوند قرار می گیرند و خداوند به آنان ره راست و احکام خود را وحی می کند به آنان حکمت و دانش نیز عطا می کند. بنابراین امام الهی از فهم و دانش و حکمتی بر خوردار است که مستقیم از برترین آموزگار هستی یعنی پروردگار فرا گرفته اند.آیا این آموزش به همه افراد بشر نیز صورت می گیرد؟
امام الهی بطور حتم باید در زمره صالحان و نیکان باشد:
( او را در رحمت خویش داخل کردیم زیرا او از صالحین(شایستگان) بود آیه (۷۵)سوره انبیاء)
خدا شاهد بر امامان الهی است:
(و داوود و سلیمان را یاد کن هنگامى که در باره آن کشتزار که گوسفندان مردم شبهنگام در آن چریده بودند داورى میکردند و ما شاهد داورى آنان بودیم آیه (۷۸) سوره انبیاء)
شرح
باز این آیه تاکید بر همان حقیقت مسلم است که خداوند بر اعمال و رفتار امام الهی شاهد است.او را با دید خدایی می نگرد. توجه ملکوت به اوست. مگر ممکن است این امام منظور بارگاه قدس از دایره معصومیت خارج شود؟
فهم الهی و حکمت و علم تسخیر جهان:
(پس آن را به سلیمان فهماندیم و به هر یک از آن دو حکمت و دانش عطا کردیم و کوهها را با داوود و پرندگان به نیایش واداشتیم و ما کننده بودیم آیه (۷۹)انبیاء)ادامه دارد...
اصول بنیادین معرفتی و اعتقادی قران
آیا معصومیت پیامبران و امامان ممکن است؟بخش یکم
راستش این روزها طوری شده که کسی که در باره مطلبی و موضوعی آگاهی ندارد چنان اظهار نظرهای بنیادین و محکم می کند ، یعنی یا رد می کند صد در صد و یا می پذیرد صد در صد! بطوری که جدول های اثبات شده ریاضی صد در صد هم این قدر قاطع سخن نمی گویند.اخیرا شخص دانشگاهی از من بتازگی ایراد گرفت و گفت: حیف از شما! چرا شما از شاهنامه سخن نمی گویید؟
پرسیدم: شما شاهنامه خوانده اید؟
با قاطعیت تما م گفت بله ! و ادامه داد : شاهنامه سند افتخار ملی ماست.
پرسیدم : آیا حاضرید من پنجاه پرسش از شاهنامه از شما بپرسم ؟ و شما در مقابل همین جمعی که الان حضور دارند پاسخ بدهید؟
پرسید : مگر شما شاهنامه خوانده اید؟
پاسخ دادم : من خوانده ام و می خوانم و وبلاگی در همین زمینه دارم که شاید تا کنون از یک سوم شاهنامه در آن سخن گفته ام. اما مطمئنم شما و ۹۹.۹۹ در صد آنها که از شاهنامه دم می زنند این کتاب بی همتا و جاودانه را حتی یکبار از ابتدا تا با به آخر نخوانده اند.
و متاسفانه در مورد مطالب دیگر هم وضع همین طور است.یعنی نه اوستا خوانده اند، نه تورات ، نه انجیل ، نه قران نه آثار سعدی و حافظ، نه دیوان حافظ ، نه آثار و میر اث مکتوب پو رسینا ما نند قانون ، شفا ،اشارات و رازی مانند کتاب حاوی و یا آثار خیام و...اما ماشالله هر کس یک دوربین فیلمبرداری گرفته دستش و یا وبلاگی و یا سایتی و علی الدوام نظریه می دهد در رد و پذیرش !
نکته دیگر این است که اگر کسی به اصل مطلبی باور ندارد حق ندارد بخشهای آن مطلب را مورد پرسش قرار دهد.
کسی که علمشیمی را بطور کل قبول ندارد نمی تواند ادعا کند که شیمی معدنی مفید تر است یا شیمی آلی.
بر همیناساس شخصی که خدا ناباور است ولی مدام می پرسد: مگر ممکن است پیامبران و یا امامان مذهبی معصوم باشند؟ این دیگر از کجا آمده؟ همان صفویه های فلان فلان شده این خرافات را اختراع کردند.ایراد این شخص به هیچ وجه قابل طرح نیست. و به قول قدیمی ها: مسموع نمی باشد.
چون کسی که خدا ناباورست چرا این حرف ها را دنبال می کند؟ او که به اصل موضوع که خدا می باشد باور ندارد، حال مته به خشخاش می گذارد که پیامبر خدا معصوم است یا خیر؟
دوست عزیز وقت شما ارزشمند تر از این حرفهاست.اینها را بگذارید بر ای خدا باوران! بر ای معتقدان به پیامبری پیامبران !
شما از یک زرتشتی، یهودی ، مسیحی بپرسید؟ آیا پیامبر شما دزدی می کرد؟ زنا می کرد؟ دروغ می گفت؟شارلاطانی می کرد؟ حسود بود؟ رشوه می گرفت ؟ بطور مداوم کینه ورزی می کرد؟ بی بند وبار بود؟ مست می کرد توی کوچه ها عربده می کشید؟ به مردم ظلم می کردو... مسلما پاسخ آنها به شما بطور جد منفی خواهد بود.
پس همین که در تمام عمر دروغ نگوید، حسادت نکند ، رشوه نگیرد، ظلم نکند، خیانت نکند، فکر شیطانی نکند، و خدا پرستی کند و پاکدین باشد خود به خود در دایره معصومیت قرار دارد اگر چه معصوم پروردگاری نباشی.
اما معصومیت پروردگاری چیست؟
باید این نکته را متذکر شوم که پاسخ به این پرسش را نمی توانم از کتاب های فیزیولوژی گایتون- هال ، فیزیک نسبیت آینشتین، آنالیز تامآپوستل، روانشناسی پیاژه بدهم. چون با موضوعی سر کار داریم که مادی نیست بلکه فرامادی است.
یعنی بحث بر سر خداست که ما وراء ماده است. معصومیت الهی و وهبی یعنی داده شده از سوی خداوند نیز موضوعی دینی است که بر اساس مفاهیم کتابهای معروف به کتابهای مقدس قابل تعریف می باشد؛ در این کتابها از خدا، جهان آخرت، بعثت پیامبران از جانب خدا، پیشوایان الهی و مقام و منزلت آنان نزد خداوند و حمایت بی چون و چرای همه خدا از همه پیامبرانش سخن رفته است.
بنابر این این بحث بدرد کسی می خورد که همه این موضوعات را پذیرفته ، و اکنون می خواهد بداند، آیا یک پیامبر و یک پیشوا و امام الهی معصوم نیز هست یا خیر؟ یعنی خداوند آنچنان بر این گروه نظارت دارد که آنان دچار گناهان کبیره و نابخشودنی نمی شوند. البته پیامبر هم عصبانی می شود؟ ممکن است با کسی قهر کند، اما اینها خطای نابخشودنی نیست و در ضمن خشم و قهر پیامبر و امام الهی باید بر ای خدا باشد .
در ضمن این اصل یعنی معصومیت بر اساس کتاب مقدس مسلمانان قابل اثبا ت است.
دلیلها و برهانهای قرآن :
قران بوضوح می گوید که شیطان بر گروهی از انسانها هر گز تسلط نخواهد یافت و آنان در برابر امواج وسوسه انگیز شیطانی همچون سد محکمی مقاومند. در حقیقت شیطان در مقابل آنان شکست را پذیرفته است.
هنگامی که شیطان رانده در گاه خدا شد و از ملکوت به قعر خشم الهی پرتاب شد، به عزت خدا قسم خورد و بزرگی خود خدا را گواه گرفت که بندگان خدا را بفریبد و نامشان را در فهرست پیروان خود آورده و روحشان را به خود متعلق سازد. ولی بلافاصله اعترافی کرد و گفت: ( پس به عزت تو سوگند که همگى را بطور جدی از راه به در مى برم (۸۲)
مگر آن بندگان پاکدل و مخلصین تو را (۸۳))
آیه ۸۲ و ۸۳ سوره ص
پس شیطان از همان ابتدا می دانست که نمی تواند حتی با زدن دکمه ای و اشارتی که هیچ بلکه با همه ارتش شیطانی خود و وسوسه های دیوانه کننده اش نمی تواند گروهی از بندگان خدا را اغوا کند. خود شیطان رانده شده این گروه را پاکدلان مخلص یعنی پاکدلان خالص شده نامیده است.
اما چرا اینان چنین اند؟ آیا کروموزمهایشان ضد ویروس اغواگری شیطانی است؟ یا این که پای دخالت پروردگاری در کار است که از عرش برین دیده حمایت بر این گروه دارد؟
قرآن در گزارش گرفتاری یوسف پیامبر به وضوح از دخالت مستقیم خداوند جهت حراست و دور داشتن این گروه از وسوسه ها و بدام افتادن ها سخن می گوید:
(و آن زن که یوسف در خانه اش بود خواست از او کام گیرد و درها را چفت کرد و گفت بیا که از آن توام ، یوسف گفت: پناه بر خدا ! او آقای من است به من جاى نیکو داده است قطعا ستمکاران رستگار نمى شوند (۲۳)
و در حقیقت آن زن آهنگ وى کرد و اگر یوسف نیز برهان پروردگارش را ندیده بود او نیز آهنگ آن زن میکرد و ما چنین کردیم تا بدى و فحشا را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود)
سوره یوسف آیات ۲۳ و ۲۴)
پس این دست دخالت الهی بود که یوسف را از انجام گناه باز داشت وبدون شک این همان معصومیت الهی است.
و الا انسان معمولی و عادی بسیار بعید است که در چنین مواردی سالم از معرکه بدر آید. اما یوسف برهان الهی را دریافته و دیده بود و جزو پاکدلانی به شمار می آمد که دست پرقدرت خداوند حفاظی قوی و رسوخ ناپذیر گردا گرد او کشیده بود که به فحشاء و گناهان تن در ندهد .
البته هر پیامبر و هر امام الهی باید بیش از دیگران بر خود سخت بگیرد تا از بوته آزمایش سالم بیرون آید. ولی در هر حال حمایت ملکوت در این گروه حالتی بنام عقل فعال بوجود می آید که سر انجام به تشکل روح قدسی در آنان منجر می شود.
باز همتکرار می کنم این بحثها به کار آنانی می آید که اصل مواضع خدایی ، دین و پیامبری و امامت الهی را قبول داشته باشند .
آیا معصومیت پیامبران و امامان ممکن است؟
راستش این روزها طوری شده که کسی که در باره مطلبی و موضوعی آگاهی ندارد چنان اظهار نظرهای بنیادین و محکم می کند ، یعنی یا رد می کند صد در صد و یا می پذیرد صد در صد! بطوری که جدول های اثبات شده ریاضی صد در صد هم این قدر قاطع سخن نمی گویند.
اخیرا شخص دانشگاهی از من بتازگی ایراد گرفت و گفت: حیف از شما! چرا شما از شاهنامه سخن نمی گویید؟
پرسیدم: شما شاهنامه خوانده اید؟
با قاطعیت تما م گفت بله ! و ادامه داد : شاهنامه سند افتخار ملی ماست.
پرسیدم : آیا حاضرید من پنجاه پرسش از شاهنامه از شما بپرسم ؟ و شما در مقابل همین جمعی که الان حضور دارند پاسخ بدهید؟
پرسید : مگر شما شاهنامه خوانده اید؟
پاسخ دادم : من خوانده ام و می خوانم و وبلاگی در همین زمینه دارم که شاید تا کنون از یک سوم شاهنامه در آن سخن گفته ام. اما مطمئنم شما و ۹۹.۹۹ در صد آنها که از شاهنامه دم می زنند این کتاب بی همتا و جاودانه را حتی یکبار از ابتدا تا با به آخر نخوانده اند.
و متاسفانه در مورد مطالب دیگر هم وضع همین طور است.یعنی نه اوستا خوانده اند، نه تورات ، نه انجیل ، نه قران نه آثار سعدی و حافظ، نه دیوان حافظ ، نه آثار و میر اث مکتوب پو رسینا ما نند قانون ، شفا ،اشارات و رازی مانند کتاب حاوی و یا آثار خیام و...اما ماشالله هر کس یک دوربین فیلمبرداری گرفته دستش و یا وبلاگی و یا سایتی و علی الدوام نظریه می دهد در رد و پذیرش !
نکته دیگر این است که اگر کسی به اصل مطلبی باور ندارد حق ندارد بخشهای آن مطلب را مورد پرسش قرار دهد.
کسی که علمشیمی را بطور کل قبول ندارد نمی تواند ادعا کند که شیمی معدنی مفید تر است یا شیمی آلی.
بر همیناساس شخصی که خدا ناباور است ولی مدام می پرسد: مگر ممکن است پیامبران و یا امامان مذهبی معصوم باشند؟ این دیگر از کجا آمده؟ همان صفویه های فلان فلان شده این خرافات را اختراع کردند.ایراد این شخص به هیچ وجه قابل طرح نیست. و به قول قدیمی ها: مسموع نمی باشد.
چون کسی که خدا ناباورست چرا این حرف ها را دنبال می کند؟ او که به اصل موضوع که خدا می باشد باور ندارد، حال مته به خشخاش می گذارد که پیامبر خدا معصوم است یا خیر؟
دوست عزیز وقت شما ارزشمند تر از این حرفهاست.اینها را بگذارید بر ای خدا باوران! بر ای معتقدان به پیامبری پیامبران !
شما از یک زرتشتی، یهودی ، مسیحی بپرسید؟ آیا پیامبر شما دزدی می کرد؟ زنا می کرد؟ دروغ می گفت؟شارلاطانی می کرد؟ حسود بود؟ رشوه می گرفت ؟ بطور مداوم کینه ورزی می کرد؟ بی بند وبار بود؟ مست می کرد توی کوچه ها عربده می کشید؟ به مردم ظلم می کردو... مسلما پاسخ آنها به شما بطور جد منفی خواهد بود.
پس همین که در تمام عمر دروغ نگوید، حسادت نکند ، رشوه نگیرد، ظلم نکند، خیانت نکند، فکر شیطانی نکند، و خدا پرستی کند و پاکدین باشد خود به خود در دایره معصومیت قرار دارد اگر چه معصوم پروردگاری نباشی.
اما معصومیت پروردگاری چیست؟
باید این نکته را متذکر شوم که پاسخ به این پرسش را نمی توانم از کتاب های فیزیولوژی گایتون- هال ، فیزیک نسبیت آینشتین، آنالیز تامآپوستل، روانشناسی پیاژه بدهم. چون با موضوعی سر کار داریم که مادی نیست بلکه فرامادی است.
یعنی بحث بر سر خداست که ما وراء ماده است. معصومیت الهی و وهبی یعنی داده شده از سوی خداوند نیز موضوعی دینی است که بر اساس مفاهیم کتابهای معروف به کتابهای مقدس قابل تعریف می باشد؛ در این کتابها از خدا، جهان آخرت، بعثت پیامبران از جانب خدا، پیشوایان الهی و مقام و منزلت آنان نزد خداوند و حمایت بی چون و چرای همه خدا از همه پیامبرانش سخن رفته است.
بنابر این این بحث بدرد کسی می خورد که همه این موضوعات را پذیرفته ، و اکنون می خواهد بداند، آیا یک پیامبر و یک پیشوا و امام الهی معصوم نیز هست یا خیر؟ یعنی خداوند آنچنان بر این گروه نظارت دارد که آنان دچار گناهان کبیره و نابخشودنی نمی شوند. البته پیامبر هم عصبانی می شود؟ ممکن است با کسی قهر کند، اما اینها خطای نابخشودنی نیست و در ضمن خشم و قهر پیامبر و امام الهی باید بر ای خدا باشد .
در ضمن این اصل یعنی معصومیت بر اساس کتاب مقدس مسلمانان قابل اثبا ت است.
دلیلها و برهانهای قرآن :
قران بوضوح می گوید که شیطان بر گروهی از انسانها هر گز تسلط نخواهد یافت و آنان در برابر امواج وسوسه انگیز شیطانی همچون سد محکمی مقاومند. در حقیقت شیطان در مقابل آنان شکست را پذیرفته است.
هنگامی که شیطان رانده در گاه خدا شد و از ملکوت به قعر خشم الهی پرتاب شد، به عزت خدا قسم خورد و بزرگی خود خدا را گواه گرفت که بندگان خدا را بفریبد و نامشان را در فهرست پیروان خود آورده و روحشان را به خود متعلق سازد. ولی بلافاصله اعترافی کرد و گفت:
پس به عزت تو سوگند که همگى را بطور جدی از راه به در مى برم (۸۲)
مگر آن بندگان پاکدل و مخلصین تو را (۸۳)
آیه سوره
پس شیطان از همان ابتدا می دانست که نمی تواند حتی با زدن دکمه ای و اشارتی که هیچ بلکه با همه ارتش شیطانی خود و وسوسه های دیوانه کننده اش نمی تواند گروهی از بندگان خدا را اغوا کند. خود شیطان رانده شده این گروه را پاکدلان مخلص یعنی پاکدلان خالص شده نامیده است.
اما چرا اینان چنین اند؟ آیا کروموزمهایشان ضد ویروس اغواگری شیطانی است؟ یا این که پای دخالت پروردگاری در کار است که از عرش برین دیده حمایت بر این گروه دارد؟
قرآن در گزارش گرفتاری یوسف پیامبر به وضوح از دخالت مستقیم خداوند جهت حراست و دور داشتن این گروه از وسوسه ها و بدام افتادن ها سخن می گوید:
(و آن زن که یوسف در خانه اش بود خواست از او کام گیرد و درها را چفت کرد و گفت بیا که از آن توام ، یوسف گفت: پناه بر خدا ! او آقای من است به من جاى نیکو داده است قطعا ستمکاران رستگار نمى شوند (۲۳)
و در حقیقت آن زن آهنگ وى کرد و اگر یوسف نیز برهان پروردگارش را ندیده بود او نیز آهنگ آن زن میکرد و ما چنین کردیم تا بدى و فحشا را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود)
سوره یوسف آیات ۲۳ و ۲۴
پس این دست دخالت الهی بود که یوسف را از انجام گناه باز داشت وبدون شک ۴ این همان معصومیت الهی است. و الا انسان معمولی و عادی بسیار بعید است که در چنین مواردی سالم از معرکه بدر آید. اما یوسف برهان الهی را دریافته و دیده بود و جزو پاکدلانی به شمار می آمد که دست پرقدرت خداوند حفاظی قوی و رسوخ ناپذیر گردا گرد او کشیده بود که به فحشاء و گناهان تن در ندهد .البته هر پیامبر و هر امام الهی باید بیش از دیگران بر خود سخت بگیرد تا از بوته آزمایش سالم بیرون آید. ولی در هر حال حمایت ملکوت در این گروه حالتی بنام عقل فعال بوجود می اید که سر انجام به تشکل روح قدسی در آنان منجر می شود.
البته باز همتکرار می کنم این بحثها به کار آنانی می آید که اصل مواضع خدایی ، دین و پیامبری و امامت الهی را قبول داشته باشند .
آیا امامت الهی از قرآن بر آمده است؟ آیا هر کس می تواند امام الهی باشد،؟
خوشبختانه در سوره پیامبران یا همان انبیاء قرآن در آیاتی پی در پی
و در سوره های دیگر موضوع
پیشوایی و امامت الهی و شرایط و مرزبندی کاملا مشخص شده است:
وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ﴿۱۲۴﴾
و چون پروردگارش ابراهیم را
با کلماتى(اموری) بیازمود و وى همه آنها را به انجام رسانید ، خدا به او گفت : من تو را امام مردم قرار دادم، ابراهیم پرسید و از دودمانم ؟ خداوند گفت: پیمان من به ظالمان نمى رسد (۱۲۴
سوره انبیاء
خوشبختانه در سوره پیامبران یا همان انبیاء قرآن در آیاتی پی در پی
و در سوره های دیگر موضوع
پیشوایی و امامت الهی و شرایط و مرزبندی کاملا مشخص شده است:
(وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ﴿۱۲۴﴾
و چون پروردگارش ابراهیم رابا کلماتى(اموری) بیازمود و وى همه آنها را به انجام رسانید ، خدا به او گفت : من تو را امام مردم قرار دادم، ابراهیم پرسید و از دودمانم ؟ خداوند گفت: پیمان من به ظالمان نمى رسد (۱۲۴سوره انبیاء)
ادامه دارد...