سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

کتابهای مقدس(قرآن): فهرست نکات و مطالبی که برای نخستین بار توسط قرآن مطرح شد: سوره غافر بخش دوم


ادامه از نوشتار پیشین

-فهرست مطالبی که برای نخستین بار توسط قرآن مطرح شد

-سوره غافر شصتمین سوره بر حسب تاریخ نزول بخش دوم


سوره غافر

مثل روزگار ناگوار قوم نوح و عاد و ثمود و امم بعد از اینان و خدا هیچ اراده ظلم در حق بندگان (31)

مردم در روز قیامت بایکدیگر عتاب و خطاب می کنند
 و ای قوم، من بر شما از  روز قیامت که خلق  یکدیگر را بخوانند سخت می‌ترسم. ( 32 )

روزی که  به پشت بگریزید و هیچ از (قهر) خدا پناهی نیابید. و هر که را خدا در گمراهی واگذارد دیگر برای او راهنمایی نیست. (33)

می گفتند پس از یوسف دیگر پیامبری نخواهد آمد
 و از این پیش یوسف به سوی شما (مصریان) با معجزات و ادلّه روشن  آمد و دایم از آیاتی که برای شما آورد در شک و ریب بماندید تا آنکه یوسف از دنیا برفت، گفتید که دیگر خدا پس از یوسف هرگز رسولی نمی‌فرستد. بلی این چنین خدا مردم مسرف را که  در شک و ریبند به گمراهی و خذلان خود وا می‌گذارد. ( 34 )

روانشناسی متکبران
آنان که در آیات خدا بی‌هیچ حجت و برهان به جدال و انکار برمی‌خیزند این کار، سخت خدا  و اهل ایمان را به خشم و غضب آرد. بلی این گونه خدا بر دل هر متکبر خود کامه‌ای  مهر می زند. (34)

فرعون با ساختن برجی بلند(اهرام؟)در پی تعقیب خدا بود
 و فرعون (به وزیرش) گفت: ای هامان، برای من کاخی بلند پایه (آسمان خراش) بنیاد کن تا شاید به درها راه یابم(35)

فرعون می خواست با ساختن برج بلند به درهای آسمان برسد
 به درهای آسمانها و بر خدای موسی آگاه شوم  و من هنوز موسی را دروغگوی می‌پندارم. و این چنین در نظر جاهلانه فرعون عمل زشتش زیبا نمود و راه حق (و خدا پرستی) بر او مسدود شد، و مکر و تدبیر فرعون جز بر زیان و هلاکش به کار نیامد. ( 37 )

و باز همان شخص مؤمن گفت: ای قوم، مرا پیروی کنید تا شما را به راه حق و صواب دلالت کنم. (38)

ای قوم، این زندگانی  دنیا متاع ناچیزی بیش نیست و سرای آخرت منزلگاه ابدی (و حیات جاودانی) است. (39)

مرد و زن یکسان پاداش الهی می گیرند
 هر کس کار بدی  کرده  الاّ به مثل آن مجازات نشود، و هر که از مرد و زن عمل صالح به جا آورده در صورتی که با ایمان باشند آنان در بهشت جاودان داخل شوند و آنجا از رزق بی‌حساب  برخوردار گردند. (40)

و ای قوم، چرا من شما را به راه نجات دعوت می‌کنم و شما مرا به سوی آتش دوزخ می‌خوانید؟ (41)

شما مرا دعوت می‌کنید که به خدا کافر شوم و از بی‌دانشی بتی را که در جهان هیچ مؤثر نمی‌دانم شریک خدا قرار دهم، و من شما را به سوی خدای مقتدر بسیار با بخشش و آمرزش می‌خوانم(42)

بی‌شک آنچه شما مرا به سوی او می‌خوانید آن هیچ دعوتی  در دنیا و آخرت ندارد و محققا  بازگشت ما به سوی خداست و البته مسرفان  همه اهل آتش دوزخند. ( 43 )

پس به زودی گفتارم را متذکر می‌شوید و من کار خود به خدا وامی‌گذارم، که او کاملا بر احوال بندگان بیناست. ( 44 )

(قوم به جای آنکه پند مؤمن آل فرعون را بشنوند قصد آزارش کردند) پس خدا از شر و مکر فرعونیان او را محفوظ داشت و عذاب سخت آل فرعون را فرا گرفت . ( 45 )

فرعونیان پیش از قیامت نیز عذاب می بینند
 آنها صبح و شام بر آتش دوزخ عرضه می‌شوند، و چون روز قیامت بر پا شود فرعونیان را به سخت‌ترین عذاب (جهنم) وارد کنید. ( 46 )

در ددل ضعیفان از پیشوایانشان در جهنم
و (یاد آر) وقتی که در آتش دوزخ با هم به احتجاج و مجادله برآیند، ضعیفان ملّت به پیشوایان گردنکش خود می‌گویند: ما پیروی شما کردیم  آیا می‌توانید امروز شما هم به عوض آن از آتش عذاب ما بکاهید؟ (47)

پیشوایان متکبر پاسـخ دهند که ما و شما همه باید در آتش دوزخ باشیم، که خدا میان بندگان البته حکم نموده است. ( 48 )

التماس دعای جهنمیان
و اهل دوزخ به خازنان جهنم گویند: از خدای خود بخواهید که روزی عذاب ما را تخفیف دهد. (49)

آنها پاسـخ دهند که آیا پیغمبران شما با معجزات و ادلّه روشن برای (هدایت) شما نیامدند؟ دوزخیان گویند: آری آمدند (ما پیروی آنان نکردیم و بدین روز سیاه افتادیم). پس خازنان جهنّم گویند: اینک هر چه می‌خواهید دعا (و ناله) کنید، که دعای کافران جز در ضلالت (و زیان) نخواهد بود.


ادامه دارد

کتابهای مقدس (انجیل عهد عتیق): سفر پیدایش: تولد اسماعیل و دوازده پیشوای روحانی از نسل وی


ادامه از نوشتار پیشین


انجیل عهد عتیق : سفر پیدایش: 

هاجر و اسماعیل

۱و سارای، زوجه ابرام، برای وی فرزندی نیاورد. و او را کنیزی مصری، هاجر نام بود.

۲پس سارای به ابرام گفت: «اینک خداوند مرا از زاییدن باز داشت. پس به کنیز من درآی، شاید از او بنا شوم.» و ابرام سخن سارای را قبول نمود.

۳و چون ده سال از اقامت ابرام در زمین کنعان سپری شد، سارای زوجه ابرام، کنیز خود هاجر مصری را برداشته، او را به شوهر خود، ابرام، به زنی داد.

۴پس به هاجر درآمد و او حامله شد. و چون دید که حامله است، خاتونش بنظر وی حقیر شد.

۵و سارای به ابرام گفت: «ظلم من بر تو باد! من کنیز خود را به آغوش تو دادم و چون آثار حمل در خود دید، در نظر او حقیر شدم. خداوند در میان من و تو داوری کند.»

۶ابرام به سارای گفت: «اینک کنیز تو به دست توست، آنچه پسند نظر تو باشد، با وی بکن.» پس چون سارای با وی بنای سختی نهاد، او از نزد وی بگریخت.

۷و فرشته خداوند او را نزد چشمه آب در بیابان، یعنی چشمه‌ای که به راه شور است، یافت.

۸و گفت: «ای هاجر، کنیز سارای، از کجا آمدی و کجا می‌روی؟» گفت: «من از حضور خاتون خود سارای گریخته‌ام.»

۹فرشته خداوند به وی گفت: «نزد خاتون خود برگرد و زیر دست او مطیع شو.»

۱۰و فرشته خداوند به وی گفت: «ذریت تو را بسیار افزون گردانم، به حدی که از کثرت به شماره نیایند.»

۱۱و فرشته خداوند وی را گفت: «اینک حامله هستی و پسری خواهی زایید، و او را اسماعیل نام خواهی نهاد، زیرا خداوند تظلم تو را شنیده است.

۱۲و او بار زحمت بشر را بردوش می کشد ، دست وی غیر از دست  هر کس و دست هر کس به ضد او، و پیش روی همه برادران خود ساکن خواهد بود.»

۱۳و او، نام خداوند را که با وی تکلم کرد، «اَنْتَایلرُئی» خواند، زیرا گفت: «آیا اینجا نیز به عقب او که مرا می‌بیند، نگریستم.»

۱۴از این سبب آن چاه را «بِئَرلَحَیرُئی» نامیدند، اینک در میان قادِش و بارَد است.

۱۵و هاجر از ابرام پسری زایید، و ابرام پسر خود را که هاجر زایید، اسماعیل نام نهاد.

۱۶و ابرام هشتاد و شش ساله بود چون هاجر اسماعیل را برای ابرام بزاد.

باب ۱۷ویرایش

عهد ختنه

۱ و چون ابرام نود و نه ساله بود، خداوند بر ابرام ظاهر شده، گفت: «من هستم خدای قادر مطلق. پیش روی من بخرام و کامل شو.

۲ و عهد خویش را در میان خود و تو خواهم بست، و تو را بسیاربسیار کثیر خواهم گردانید.»

۳ آنگاه ابرام به روی در افتاد و خدا به وی خطاب کرده، گفت:

۴ «اما من اینک عهد من با توست و تو پدر اُمّت‌های بسیار خواهی بود.

۵ و نام تو بعد از این ابرام خوانده نشود بلکه نام تو ابراهیم خواهد بود، زیرا که تو را پدر امت‌های بسیار گردانیدم.

۶ و تو را بسیار بارور نمایم و امت‌ها از تو پدید آورم و پادشاهان از تو به وجود آیند.

۷ و عهد خویش را در میان خود و تو، و ذُریتت بعد از تو، استوار گردانم که نسلاً بعد نسل عهد جاودانی باشد، تا تو را و بعد از تو ذریت تو را خدا باشم.

۸ و زمین غربت تو، یعنی تمام زمین کنعان را، به تو و بعد از تو به ذریت تو به مِلکیتِ ابدی دهم، و خدای ایشان خواهم بود.»

۹ پس خدا به ابراهیم گفت: «و اما تو عهد مرا نگاه دار، تو و بعد از تو ذریت تو در نسل‌های ایشان.

۱۰ این است عهد من که نگاه خواهید داشت، در میان من و شما و ذریت تو بعد از تو هر ذکوری از شما مختون شود،

۱۱ و گوشت قَلَفه خود را مختون سازید، تا نشان آن عهدی باشد که در میان من و شماست.

۱۲ هر پسر هشت روزه از شما مختون شود. هر ذکوری در نسل‌های شما، خواه خانه‌زاد خواه زرخرید، از اولاد هر اجنبی که از ذریت تو نباشد،

۱۳ هر خانه‌زاد تو و هر زر خرید تو البته مختون شود تا عهد من در گوشت شما عهد جاودانی باشد.

۱۴ و اما هر ذکور نامختون که گوشت قَلَفه او ختنه نشود، آن کس از قوم خود منقطع شود، زیرا که عهد مرا شکسته است.»

۱۵ و خدا به ابراهیم گفت: «اما زوجه تو سارای، نام او را سارای مخوان، بلکه نام او ساره باشد.

۱۶ و او را برکت خواهم داد و پسری نیز از وی به تو خواهم بخشید. او را برکت خواهم داد و امت‌ها از وی به وجود خواهند آمد، و ملوک امت‌ها از وی پدید خواهند شد.»

۱۷ آنگاه ابراهیم به روی در افتاده، بخندید و در دل خود گفت: «آیا برای مرد صد ساله پسری متولد شود و ساره در نود سالگی بزاید؟»

۱۸ و ابراهیم به خدا گفت: «کاش که اسماعیل در حضور تو زیست کند.»

۱۹ خدا گفت: «به تحقیق زوجه‌ات ساره برای تو پسری خواهد زایید، و او را اسحاق نام بنه، و عهد خود را با وی استوار خواهم داشت، تا با ذریت او بعد از او عهد ابدی باشد.

۲۰ و اما در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارور گردانم، و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده    پیشوای روحانی  از وی پدید آیند، و امتی عظیم از وی بوجود آورم.

۲۱ لکن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت، که ساره او را بدین وقت در سال آینده برای تو خواهد زایید.»

۲۲ و چون خدا از سخن گفتن با وی فارغ شد، از نزد ابراهیم صعود فرمود.

۲۳ و ابراهیم پسر خود، اسماعیل و همه خانه‌زادان و زرخریدان خود را، یعنی هر ذکوری که در خانه ابراهیم بود، گرفته، گوشت قَلَفه ایشان را در همان روز ختنه کرد، چنانکه خدا به وی امر فرموده بود.

۲۴ و ابراهیم نود و نه ساله بود، وقتی که گوشت قَلَفه‌اش مختون شد.

۲۵ و پسرش، اسماعیل سیزده ساله بود هنگامی که گوشت قَلَفه‌اش مختون شد.

۲۶ در همان روز ابراهیم و پسرش، اسماعیل مختون گشتند.

۲۷ و همه مردان خانه‌اش، خواه خانه‌زاد، خواه زرخرید از اولاد اجنبی، با وی مختون شدند

کتابهای مقدس (قرآن): اساسی ترین بنیانهای قرآنی(بخش هفتم) . اگر یک بی گناه را بکشند


ادامه از نوشنار پیشین




اصول بنیادین فکری و اعتقادی قرآن


هرکس بی گناهی را بکشد...

 ... هر کس کسى را جز به قصاص قتل یا  فسادى در زمین بکشد چنان است که گویى همه مردم را کشته باشد و هر کس کسى را از مرگ نجات دهد چنان است که گویى تمام مردم را زنده کرده  است و قطعا پیامبران ما دلایل آشکار براى آنان آوردند ولی پس از آن نیز بسیارى از ایشان در زمین زیاده‏ روى مى کنند

آیه  (۳۲)  سوره مائده.



ولی مسلمانان کیست؟

ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده‏ اند همان کسانى که نماز برپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى‏ دهند 

آیه (۵۵) مائده 



کسانی که دین شما را مسخره می کنند شایسته دوستی نیستند

اى کسانى که ایمان آورده‏ اید کسانى را که دین شما را به ریشخند و بازى گرفته‏ اند چه از کسانى که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و  چه هز کافران   بعنوان دوستان   مگیرید و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید 

آیه ۵۷ مائده


ادامه دارد



کتابهای مقدس(قرآن): فهرست نکات و مطالبی که برای نخستین بار توسط قرآن مطرح شد: سوره زمر بخش آخر


ادامه از نوشتار پیشین

-فهرست مطالبی که برای نخستین با ر توسط قرآن مطرح شد

-سوره زمر بخش آخر

زمر آخر
خدا آفرینندهٔ هر چیز است و بر هر چیز هم او نگهبان است. (۶۲)

کلید خزائن آسمان و زمین کجاست؟
کلیدهای خزائن آسمان‌ها و زمین او راست و آنان که به آیات خدا کافر شدند هم آنان زیانکاران عالمند. (۶۳)

(ای رسول به مشرکان) بگو: ای مردم نادان مرا امر می‌کنید که غیر خدا را پرستش کنم؟ (۶۴)

حتی پیامبران!
و حال آن‌که به تو و به رسولان پیش از تو چنین وحی شده که اگر به خدا شرک آوری عملت محو و نابود می‌گردد و سخت از زیانکاران خواهی گردید. (۶۵)

بلکه تنها خدا را پرستش کن و از شکر گزاران  باش. (۶۶)

و خدارا آنچنان که باید نشناختند...
و  خدا را چنان که شاید به عظمت نشناختند، و اوست که روز قیامت زمین در قبضه قدرت او و آسمان‌ها در پیچیده به دست سلطنت اوست. آن ذات پاک یکتا منزّه و متعالی از شرک مشرکان  است. (۶۷)

در صیحه روز قیامت گروهی زنده میمانند
و صیحه‌ای در صور بدمند تا جز آن کس که  خدا بخواهد هر کس  که در آسمان‌ها و زمین است همه یکسر مدهوش مرگ شوند، آن گاه صیحه دیگری در آن دمیده شود که ناگاه خلایق همه  بر خیزند و نظاره  کنند. (۶۸)

نور پروردگار زمین را روشن خواهد کرد که در ظلمات بی خورشیدی فروشده
و زمین به نور پروردگار خود روشن گردد و نامه  نهاده شود و انبیاء و شهداء احضار شوند و میان خلق به حق حکم شود و به هیچ‌کس ابداً ظلمی نخواهد شد. (۶۹)

و هر کس به پاداش عملش تمام برسد و خدا از هر کس به افعال خلق آگاه‌تر است. (۷۰)

و آنان را که کافر شدند فوج فوج به جانب دوزخ رانند تا چون آن‌جا رسند درهای جهنّم بگشایند و خازنان دوزخ به آن‌ها گویند: مگر پیغمبرانی از خودتان برای شما نیامدند و آیات الهی را برایتان تلاوت نکردند و شما را از ملاقات این روز سخت نترسانیدند؟ جواب دهند: بلی و لیکن  وعدهٔ عذاب بر کافران محقّق و حتمی گردید. (۷۱)

آن گاه به آن کافران خطاب شود: اینک از هر در به دوزخ داخل شوید و در آن عذاب جاودان بمانید که متکبران را بسیار بد منزلگاهی است. (۷۲)

و متقیان خدا ترس را فوج فوج به سوی بهشت برند تا چون بدانجا رسند و همه درهای بهشت (به رویشان به احترام) بگشایند و خازنان بهشتی  گویند: سلام بر شما باد که چه خوش عیش ابدی نصیب شما گردید ازین پس  در این بهشت ابد در آیید و جاودان متنعّم باشید. (۷۳)

ومومنان  گویند: ستایش خدای را که وعدهٔ لطف و رحمتش را بر ما محقق فرمود و ما را وارث همه سرزمین بهشت گردانید که هر جای آن بخواهیم منزل گزینیم.  پاداش نیکوکاران بسیار نیکو خواهد بود. (۷۴)

فرشتگان را خواهید دید زمزمه آنان را خواهید شنید.
و فرشتگان (رحمت) را مشاهده کنی که گرداگرد عرش  در آمده و به تسبیح و ستایش خدایشان مشغولند و میان اهل بهشت و دوزخ به حق حکم شود و گویند: سپاس و ستایش خاصّ خدای یکتا پروردگار جهانیان است. (۷۵)


۶ موضوع

کتابهای مقدس(قرآن): بندگان خوب خدا به مهملات و گزافه گویی و خرافات اعتقاد ندارند و با جاهلان در نمی افتند.


بنیان های اساسی فکری و اعتقادی قرآن

بنده خوب خدا کیست؟

-و بندگان خداى رحمان کسانى‏ اند که روى زمین به نرمى گام برمى دارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ مى‏ دهند (۶۳)
سوره فرقان

شرح
چون بندگان خدای رحمان با جاهلان و نفهمان روبرو شوند و مورد خطاب آنان قرار گیرند به ملایمت جواب داده و انان را ترک می کند. به بیان دیگر بنده فهمیده خدا کسی است که بدنبال در گیری با جاهلان نیست.

بنده خوب خدا ویزگی دیگری نیز دارد:


-و کسانى‏ اند که گواهى دروغ نمى‏ دهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگوارى مى‏ گذرند (۷۲)

سوره فرقان

شرح
معناهای مختلفدواژه لغو: مهمل، یاوه، سخن بی اساس، گزافه ، باطل ، مهمل ، واهی...

آنچه که در فوق آمده برخی معانی است که در برابر واژه" لغو " ذکرشده  که می تواند این معانی را در بر گیرد.

 پس بنده خوب و فهمیده خداوند کسی است که چون حرف مهمل،بی اساس، یاوه، گزافه ، باطل و خرافی را می شنود و یادر جایی می خواند با بزرگواری آنرا به سطل آشغال فراموشی می اندازد.چون بنده حقیقی خداوند باید از عقل و خرد کافی برخوردار باشد تا بتواند حقایق را در یابد. هرکسی که به هر حرفی و هر ندیده ای بدون تحقیق باور می کند خود جزو نادانان است.


ادامه دارد