فهرست نکاتی که برای نخستین بار در قرآن امده و اکثرا که در کتابهای آسمانی دیگر نیامده است.
هرگز نا امید مشو!
خداو رگ گردن
یاد من یاد تو
آیا همه چیز را باید خواست؟
۴- شاید چیزی که تو دوست داری ، به صلاحت نباشه (بقره/216)
دعا و نزدیک بودن خدا
۶-دعا در دل و زیر لب بخوان!
۷-خدا پاکیزه گان را دوست دارد
فقط خدا!
۸-آیا خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36)
۹-خدا و فرشتگان بر شما درود می فرستند
۱۰-هر چه کنی به خود کنی!
مردم را به خوبی سفارش می کنی ولی خودت....
11-آیا مردم را به خیر و نیکی سفارش می کنید و خودتان را فراموش می نمائید.
۱۴- ولقب زشت به دیگران مده!
۱۵-به خدا افترا مزن!
فهر ست آیه ها و مطلبی هایی که در کتابهای آسمانی دیگر نیامده است
خداهمه جاست
۱- به هر طر ف که روی برگردانی خدا را خواهی یافت سوره ۲ آیه ۱۵۵رنگ خدایی
۲- رنگ خدا و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است ۲/۱۳۸
همه بسوی او باز می گردیم
۳-ما همه بر ای خدائیم و همه بسوی خدا باز می گردیم۲/۱۵۶
از مهلکه بگریز!
۴-با دست خویش خود را به مهلکه نیاندازید ۲/۱۹۴
تکلیف در حد توان است
۵- خداوند بیش از توان هرکس به او تکلیف نمی کند ۲/۲۳۲
مشورت کن!
۶-با پیروانت در امور مشورت کن!۳/۱۹۵
اتحاد در سایه خدا
۷-همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و بد نبال تفرقه نباشید.۳/۱۰۳
مهاجرت کنید!
۸- زمین خدا بزرگ است (درصورت لزوم) به نقاط دیگر آن مهاجرت کنید. ۴/۹۶
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
۹-انسان فقط نتیجه کار و کوشش خود را بدست می آورد .۵۳/۳۹
ملتها و تغییرات
۱۰.خدا وضعیت هیچ ملتی را تغییر نمی دهد مگر آن که آن ملت خود تغییر کند.
زنان منبع خلق آرامش اند
۱۲-از نشانه هاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در این امر براى مردمى که مى اندیشند قطعا نشانه هایى است ۳۰/۲۱
یک نفر بیگناه را بکشی بشریت را کشته ای!
۱۳- هر کس بی گناهی را بکشد در ست مثل آن است که همه مردمان را کشته و هر کس ، شخصی را از مرگ نجات دهد گویی همه مردمان را نجات داده است. ۵/۳۲
از پرسش های شر آفر ین بگذر!
۱۴-در مورد چیزهایی که اطلاع بر آنها شر بر ای شما بوجود می آورد پرسش نکنید.۵/۱۰۵
صلح یا جنگ
۱۵- صلح از جنگ بهتر است. ۴ /۱۲۷
ادامه دارد...
کنکاشی در چهار عامل خطر ساز
قرآن
به نام خداوند بخشنده مهربان به نام خداوند بخشنده مهربان
(ای رسول ما) بگو پناه می برم به پروردگار آدمیان. (۱)
پادشاه آدمیان. (۲)
اله یکتا معبود آدمیان. (۳)
از شر وسوسه شیطان. (۴)
آن شیطان که در دل مردمان وسوسه بد افکند. (۵)
چه آن شیطان از جنس جن باشد و یا از نوع انسان. (۶)
سوره های ناس و فلق آخرین دوسوره قرآن
شرح
خدا وند در کتاب خود چهار عامل را جزو عوامل خطرناک دانسته که با دیگر خطر سازها تفاوت دارند و این چهار عامل خطر ساز , تاریکی ، سحر و جادو و شیطان حسادت می باشند.
این چهار خطر ساز یک ویژگی مشترک دارند وآن پوشیده بودن آنها ست. در تاریکی ما هیچ چیز نمی بینیم و هر آن احتمال سقوط و یا بر خورد با مشکلی وجود دارد.در مورد تاریکی احتیاط و داشتن وسیله روشنایی کار ساز هستند. اما در دو مورد دیگر نا از ما کاری ساخته است و نه از دست علم و دانش و تکنولوژی کار بر می آید.
پس میماند که نیرویی فوق العاده قدرتمند و آگاه از وقوع سه خطر ساز باقیمانده بتواند با سپر های محافظتی خود لایه های سمی و کشنده حسادت و جادو و شیطان را از ما دور کند.
اگر ما بنا را بر اعتقاد به این سه شر ساز و خطر آفرین بگداریم د آنصورت باید قبول کنیم که بجز خداوند نیروی دیگری نمی تواند مارا در مقابل این خطر آف ین ها حفظ کند. اگر بنارا بر این بگذاریم که خدای حافظ و حفیظ وجود ندارد پس ما نیز در مقابل حسادت و جادو و شیطان مانند آن هیچ پناهی نداریم.
یک نکته مهم این که حتی آنان که اتمیست منطقی هستند و تجربه گرایان که جادو و سحر قبول ندارند ، ولی حسادت را قبول دارند. آنان نیز می دانند که تمام وسایل حفاظتی جهان نمی تواند انسان را از حسادت و حسود محافظت کند.
در فرهنگ دینی و قرآنی پناه بردن به خدا و از حفاظت خواستن تنها راه گریز از گردباد های ویرانگر حسادت و جادو ست. به همین سوره معوذتین یعنی قل اغود بر ب الفلق و قل اعوذ برب الناس بر ای همین نازل شده اند.
اصولا اسامی خداوند بزرگترین و قدرتمند ترین سپرهای محافظتی هستند. بویژه در مقابل رقص مرگ آفرین و طبل کوبی جادو گران و در گره دمیدن آنان و توطئه های تخریبی حسودان و زمینه سازان نابودی که ما بر کار آنان اشراف نداریم.
عارفان حقیقی و سالکان ناب معتقدند که با ذکر نامهای خداوند و تکرار آن به تعداد و بطور مداوم باعث می شود که انسان تحت تاثیر انرژی محافظتی و سازنده این اسامی قرار گیرد.
همچنین آنان می گویند که تکرار نامهای خداوند با توجه و تمرکز ، نوعی قدرتمندی خاص و پایدار در انسان بوجود می آورد بطوری که طی زمان شخص در حیطه اقتدار اسم الهی قرار می گیرد و این زمان است که خود شخص به یک باطل کننده سحر و جادو و حسادت تبدیل می شود.
امیر تهرانی
ح.ف
سوره اسراء پنجاهمین سوره بر حسب نزول(۵)
آیات ۳۹ تا ۴۵
قرآن کتاب حکمت
"اینها پارهای از حکمتهاست که پروردگارت به تو وحی کرد، و هرگز با خدای یکتا کسی را به خدایی مپرست و گر نه ملامت زده و مردود به دوزخ درخواهی افتاد. (39)خدا دختر ندارد.
آیا خدا شما را به فرزندان پسر برگزیده و خود از فرشتگان دخترانی برگرفته است؟! این رأی و گفتار شما (مشرکان، افترایی عظیم و گناهی) بسیار بزرگ است. (40)
سخنان نیکو
و ما در این قرآن انواع سخنان را نیکو بیان کردیم تا خلق متذکر شوند و از آن پند گیرند و لیکن بدان را به جز نفرت حاصلی نمیافزاید. (41)
اگر خدایان دیگر وجود داشتند...
بگو: اگر با خدای یکتا چنان که آنها میگویند خدایان دیگری بود در این صورت آن خدایان بر خدای عرش (به تنازع) راه میگرفتند (و تمانع آنان موجب اختلال نظام عالم میشد. پس چون عالم را نظام ثابتی است دلیل است که با خدای یگانه خدایان دیگری نیست). (42)
خدا از آنچه (مشرکان نادان) میگویند بسیار برتر و منزهتر است. (43)
هفت آسمان و زمین و هر که در آنهاست همه به ستایش و تنزیه خدا مشغولند و موجودی نیست در عالم جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست و لیکن شما تسبیح آنها را فهم نمیکنید. همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است. (44)
پوَشش محافظتی آسمانی
و چون تو قرآن تلاوت کنی ما میان تو و آنها که به قیامت ایمان ندارند حجابی بداریم که آنها از فهم حقایق آن دور و مستور مانند. (45)
ادامه دارد
ادامهاز نوشتار پیشین
کتاب انجیل بارنابا فصی چهلم
روز شیطان و شب آدمی
1) «پس چون شیطان این بدانست، پاره پاره شد از خشم.»
(۲) «پس نزدیک دروازهٔ بهشت شد، آن جایی که پاسبان ماری بود وحشتناک که اندام او مثل شتر و ناخنهای قدم او تیز بود از هر سو، مثل تیغ سرتراش.»
(۳) «پس دشمن به او گفت: بگذار مرا که داخل بهشت شوم.»
(۴) «مار جواب داد: چگونه تن در دهم تو را به داخل شدن، حال آن که به تحقیق خدای امر فرموده مرا به این که برانم تو را.»
(۵) «شیطان گفت: مگر نمیبینی چقدر خدای تو را دوست میدارد؛ زیرا بیرون بهشت تو را به پای داشته تا پاسبانی کنی مشتی از خاک را و او انسان است.»
(۶) «پس هر گاه مرا داخل کنی به بهشت میگردانم تو را سهمناک، چنان که هر کسی از تو بگریزد.»
(۷) «پس میروی و اقامت میکنی بر حسب ارادهٔ خود.»
(۸) «مار گفت: چگونه داخل نمایم تو را؟»
(۹) «شیطان جواب داد: تو دهان خود باز کن تا داخل شوم به شکم تو.»
(۱۰) «وقتی که داخل بهشت شدی بگذار مرا نزدیک این دو مشت از خاک، که تازگی راه میروند.»
(۱۱) «پس به جا آورد مار آن وقت آن کار را.»
(۱۲) «شیطان را نهاد به پهلوی حوا؛ زیرا جفتش آدم به خواب بود.»
(۱۳) «پس شیطان دگرگون شد برای آن زن به صورت فرشتهٔ خوشرویی و گفت او را: چه جهت دارد که نمیخورید از این سیب و این گندم؟»
(۱۴) «حوا جواب داد: خدای به ما فرموده، به درستی که اگر ما از آن بخوریم ناپاک میشویم و از آن روی ما را از بهشت خواهد راند.»
(۱۵) «پس شیطان جواب داد: او راست نگفته.»
(۱۶) «پس واجب است بشناسی که خدای شریر و حسود است.»
(۱۷) «از این رو متحمّل همسران نمیشود.»
(۱۸) «لیکن او بنده میسازد هر کسی را.»
(۱۹) «او جز این نیست که شما را این گفته تا همسر او نشوید.»
(۲۰) «لیکن هر گاه تو و شوهرت به پند من عمل کنید،پس به درستی که شما خواهید خورد از این ثمرها، چنان که از غیر آنها میخورید.»
(۲۱) «آن گاه فروتن نمانید برای دیگران.»
(۲۲) «بلکه خیر و شر را خواهید شناخت مثل خدای، و خواهید کرد آن چه را که میخواهید.»
(۲۳) «زیرا شما دو همسر خدای میشوید.»
(۲۴) «پس گرفت حوا آن وقت و خورد از این ثمرها.»
(۲۵) «چون جفتش بیدار شد او را خبر داد به هر آن چه شیطان گفته بود.»
(۲۶) «پس برداشت از آنها آن چه را که پیش کرد زن او برای او و خورد.»
(۲۷) «در بین این که طعام فرو شده بود آدم یاد آورد سخن خدای را.»
ادامه دارد
(۲۸) «از آن رو خواست که برآورد طعام را، پس دست به گلوی خود نهاد، آن جایی که هر انسانی را نشانها است.»