سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

قرآن را چه کسی و چه زمانی نوشت؟بخش دوم


باز خوانی تاریخ قرآن (2)

...ادامه از نوشتار پیشین

 گفته شده که نخستین کسی که بازی شک و تردید در باره قرآن را آغاز کرد   گلدزیهر  یهودی متعصب مجاری (۱۸۵۰-۱۹۲۱) بود که در کتاب مطالعات اسلامی اش روایات رایج اسلامی را به اصطلاح خودش به چالش کشید و مدعی شد که به طور کلی نمی توان به این روایات اعتماد کرد.

(من کتاب او را دقیقا مطالعه کردم و جملات و عباراتی  را از همان کتاب دستچین کردم که حقانیت و برتری قرآن و پیامبر اسلام و اقدامات

او را  تایید می کند.)

خوب طبیعی است که این تشکیک ها در چاپ های انتقادی بعدی تاریخ قرآن نولدکه نیز بازتاب پیدا کند.

 بدین ترتیب گزارش های سنتی تدوین قرآن در آغاز به شدت مورد تردید قرار گرفت.و در قرن بیستم این روند نیز ادامه یافت.

موتوسکی  طیفی از دیدگاهها و نظریات انتقادی غربیان معاصر در باب تاریخ جمع و تدوین قرآن را مورد بحث و نقادی قرار داده و در نهایت چنین جمع بندی می کند:

 «چهار محقق اصلی که در قرن بیستم این مسئله را مورد پژوهش قرار داده اند، چهار دیدگاه کاملا متفاوت در باره جمع رسمی قرآن ابراز داشته اند؛ 

-شوالی جمع قرآن را به دوران عثمان، 

-مینگانا به دوره خلافت عبدالملک مروان در پایان قرن نخست هجری، 

-ونزبرو آن را به آغاز قرن سوم

- و بِرتُن آن را به زمان پیامبر نسبت می دهد». -به گفته این نویسنده در عین حال شوالی معتقد بوده که متن قرآن چیزی جز وحی بر محمد نیست.

اما خود موتسکی پس از واکاوی و بررسی انتقادی دیدگاههای مختلف در باب زمان تدوین قرآن، خود به این نتیجه می رسد که «می توان نتیجه گرفت که اخبار مربوط به جمع نخست به دستور ابوبکر و نیز تدوین رسمی مصحف به دستور عثمان پیشتر در اواخر قرن نخست هجری متداول بوده و زهری [نخستین راوی خبر تدوین مصحف] احتمالا برخی از این اخبار را از افرادی که در اسانید خود بدانها اشاره کرده، دریافت کرده است». 

بیفزایم این محقق پس از بررسی های ادله تاریخ نگاران قرآن در مغرب زمین، می گوید در مجموع دلایل و اسانید مسلمانان در تاریخ گذاری های تدوین و جمع قرآن قابل قبول تر و معتبرتر است.

باز گشت به عصر پیامبر

با این حال در چند سال اخیر پاره هایی از قرآن در اروپا بازشناسی و منتشر شده است که قدمت قرآن و یا جمع و تدوین آن را به همان زمان آغازین یعنی عصر نبوی و یا روزگار عثمان می رساند. 

-یکی قرآن توبینگن در آلمان است که خبر آن در آذر سال ۱۳۹۳ منتشر شد و دیگری قرآن بیرمنگام که در تیرماه سال ۱۳۹۴ اعلام شد.

در باره قرآن نخستین، که در دانشگاه توبینگن نگهداری می شود، گفته شده که «به احتمال قوی قدیمی‌ترین قرآن موجود است».

 توضیح بیشتر آن این است که «کارشناسان پس از مطالعه سه برگ از قرآنی قدیمی به این نتیجه رسیده‌اند که تاریخ نگارش آن به قرن هفتم میلادی یا سرآغاز اسلام برمی‌گردد. قرآن یادشده از ۱۵۰ سال پیش در خزانه کتابخانه دانشگاه توبینگن نگهداری می‌شود، اما تاکنون کسی به قدمت و اهمیت آن پی نبرده بود.

نسخه‌شناسان با استفاده از تکنیک‌های تازه دریافته‌اند که قرآن مزبور به احتمال بالای ۹۵ درصد، در سالهای ۶۴۹ تا ۶۷۵ میلادی تحریر شده است. یعنی تنها ۲۰ تا ۴۰ سال پس از وفات حضرت محمد، پیامبر اسلام.

متن روی پوستی محکم و مرغوب نوشته شده که توانسته صدها سال دوام بیاورد. دست‌نوشته قسمت پیوسته و بزرگی از کتاب مقدس مسلمانان را در بر دارد: از آیه ۳۷ سوره هفدهم تا آیه ۵۷ سوره سی و ششم.

یک سخنگوی کتابخانه دانشگاه توبینگن گفت که تنها با استفاده از تکنیک‌های کامپیوتری و روش‌های علوم طبیعی، تعیین عمر متن یادشده ممکن شده است. تاکنون گمان می‌رفت که این قرآن به قرن‌های هشتم یا نهم میلادی یعنی سده‌های دوم و سوم هجری برمی‌گردد». البته برای نسخه شناسی دانشگاه زوریخ نیز همکاری داشته است.

ادامه دارد...

مسیر پیامبری ؟ شاید؟


...سرگردان شده و حیران بر روی زمین...

بخشی از آیه ۷۱ سوره انعام


پیشگویی از وضع یک نویسنده در آینده:

  1. «شاید خدا برگزیدۀ انسان باشد. شاید مسیر پیامبری از انسان تا خدا باشد» (صفحه 13، انتهای پاراگراف سوم)...خانم وسمقی

 

می توان حدس زد که خانم وسمقی در آینده به گفتار فوق اضافه خواهد کرد:

-شاید ما خودمان خدا هستیم.

-شاید خدا پیامبر ماست.

-شاید اصلا خدایی در کار نیست.

- شاید خود من هم وجود ندارم.

- شاید شماهم وجود نداشته باشی.

-شاید اصلا جهان خواب و خیال است.

و آنگاه به دور و بر خود نگاهی انداخته و  به خود بگوید:

- شاید اگر یک محقق آزمایشگاهی مانند لویی پاستور بودم که موقع دریافت جایزه نوبل گفت:

علم معجزه ای الهی است.در آنصورت منهم بجای «نوشتن مسیر پیامبری» می توانستم « کتاب  مسیر علم » را بنویسم..‌.

شاید... ولی به این ره ها رفتن سخت است،

 شب بیداری می خواهد،

 کار شبانه روزی در آزمایشگاه می خواهد ...

و من و مانند من اصلا اهلش نیستیم...حرف زدن آسان است ...و عمل کردن خیلی مشکل...

من که نمی توانم کشفی علمی  انجام دهم، موضوع علمی حل نشده ای را حل کنم، راه جدیدی در دانش و صنعت بگشایم...خوب باید دست روی دست بگذارم؟

 پس چگونه مشهور شوم ؟ 

شاید... از این راه رفتن و  به پای خدا و پیغمبر و دین پیچیدن که از همه چیز مفت تر و ساده تر است، شاید منهم «مسیر شهرت »را زود بدست آوردم...مصاحبه پشت مصاحبه...دعوت بی بی سی و بعد آمریکا و بعد و اروپا  و. بعد جایزه صلح نوبل؟ شاید؟ کسی چه می داند؟



قرآن را چه کسی و چه زمانی نوشت؟بخش یکم(ت)


"ما آن را قرآنى عربى نازل کردیم... باشد که بیندیشید"

قرآن؛ سوره ۱۳ آیه ۱۲

۱-اسناد مربوط به وجود کتاب قرآن در سده  نخست هجری

۲-پرسش اصلی : آیا قران در زمان حیات پیامبر اسلام بوجود آمد ؟.

این نوشتار فصلی از کتاب «محمد و جانشیانش در حدیث دیگران» است  که اخیرا به همت انتشارات «اندیشه های نو» در آلمان منتشر شده و اکنون در اینجا (البته با اندکی تغییر ضروری) بازنشر می شود.

 این تحقیق نشان می دهد که صرفا از منظر پژوهش های نوین باستان شناسی در باره قرآن، داستان وثاقت این کتاب و وجود آن در قرن نخست هجری حتی در زمان پیامبر اسلام، معتبرتر ار آن است که به سادگی قابل رد و انکار قرار گیرد.

تا آنجا که به چنین بحثی مربوط می شود،از موضوعات مهم، وجود و یا عدم وجود متنی به نام «قرآن» در اسلام آغازین (از زمان نبی اسلام تا اواخر سده نخست) است.

(طرح این نوع انکار ها ساده است ولی اثباتش بسیار مشکل و در اغلب موارد ناشدنی است.چنانکه  قدیمی ترین نسخه شاهنامه فردوسی متعلق به ۸۰۰ سال پیش است یعنی بیش از ۲۰۰ سال پس از در گذشت فردوسی !اگر این نوع استدلال ها مبنا قرار گیرد می توان هم فردوسی را انکار کرد و هم این  موضوع که فردوسی کتاب شاهنامه را سروده است.

هم‌چنین هیچ نسخه ای از کتاب اوستا وجود ندارد که به دوران زرتشت تعلق داشته باشد . پس باید هم خود زرتشت و هم کتاب دینی او را انکار کرد؟)

این منکران البته در پی طرح چنین نظریه‌ای و در جهت موجه‌سازی آن، در باره قرآن و زمان تنظیم و نگارش آن، داستان سرایی بسیار کرده و گاه تحلیل‌ها و تفسیرهای کودکانه  ارائه داده‌اند که در آثارشان قابل دسترسی است.

(هیچ جای تعجب نیست. چون همینان و اجداد اینان دو هزارسال وجود عیَسی مسیح را یا انکار کردند و یا او را یک آشوبگر و حتی فرزند نامشروع مریم دختر عمران معرفی نمودند.ولی سر انجام فرزندان همانان به واتیکان رفتند و چند میلیارد دلار پول دادند و خواستند که واتیکان اعلام کند اجداد اینان نبو دند که عیسی مسیح را به صلیب کشیدند و بدین طریق ضجه زدند تا این ننگ از دامنشان پاک شود. و با این کار وجود شخصی بنام عیسی  مسیح و دین او را تأیید کردند.با این تفاوت که این بار مجبور شدند جریمه سنگینی بپردازند.)

از ادلّه منکران این است که یکباره  وجود تاریخی خود  محمد و دیگر رجال نیمه نخست و حتی  وجود تاریخی تیره و تبار امویان، و عدم وجود قرآن در این دوره را علم می کنند.

هرچند این دلیل سلبی است و نه ایجابی و  حتی اگر قرآنی مکتوب و مدون از قرن نخست نیز در دست نبود، باز نمی‌توان نتیجه گرفت که هرگز نبوده و از عدم وجود، عدم وقوع را نتیجه گرفت؛ 

اما خوشبختانه امروز به قدر کفایت اسنادی وجود دارد که وجود حداقل پاره‌هایی از قرآن موجود در سده اول را ثابت می‌کند.

به گزارش هارولد متوسکی تا اواخر سده نوزدهم اسلام شناسان غربی عموما روایات اسلامی مربوط به جمع و تدوین قرآن را پذیرفته بودند و تئودور نولدکه آلمانی (۱۸۳۶-۱۹۳۰) در اواسط سده نوزدهم نیز بر همین اساس تاریخ قرآنش را نوشت.

 اما ناگهان و چند دهه بعد در این روش تردیدهایی پدید آمد.  پرسش مهم این است که :چرا و از کجا این شبه آغاز شد؟

گلد زیر یهودای اسخریوطی جدید؟

شاید بتوان گفت نخستین کسی که در این تردیدانگاری قرآن نقش داشت گلدزیهر مجاری یهودی افراطی  (۱۸۵۰-۱۹۲۱) بود که در کتاب «درسهایی در باره اسلام» روایات رایج اسلامی را به چالش کشید و مدعی شد که به طور کلی نمی توان به این روایات اعتماد کرد. 

( تا آنجا که من کتاب او را خوانده ام او وجود  کتابی بنام قرآن و وجود  متن قرآن در زمان پیامبر ، وجود خود پیامبر و دین او ،یاران او ، وقایع و حوادثی که منجر به تاسیس دین اسلام شد را با قدرت و قوت قبول می کند و می پذیرد که قرآن در بسیار ی از آیاتش بدیع و شاهکار است و به صراحت اعلام می کند که پیامبر اسلام نخستین مصلح عربی است که توانست عربان را که فرقه فرقه بودند بصورت امتی متحد و قدرتمند  در آورد.)

آنچه که  گلدزیهر کرد  تشکیک هایی در باره روایات اسلامی بود که  در چاپ های انتقادی بعدی تاریخ قرآن نولدکه بازتاب پیدا کرد.

( او کتابش را با انتقاد از یک حدیث که اهل سنت نقل کرده و از قول پیامبر می گویند که او گفته بود: امت من بر هفتاد و سه فرقه می شوند و تنها یک فرقه آنان بر حق است، و گلد زیهر این حدیث را بنیان و پایه جدایی در اسلام می داند.

 آنچه که آن یهودی سر گردان یعنی گلد زیر کرد این بود که می گفت خود محمد مردی قابل توجه و تمجید است و لی آنچه که گفت جدید نبود . که البته این سخن یهودی سر گردان نیز باطل اندر باطل است ، چرا که پیامبر اسلام با قرآنش بنیان های مهمی از باورهای  یهودیت و مسیحیت را ویران ساخت. والا دلیلی نداشت که مبلغان آن دو دین قدیمی تر این همه با او به نزاع و مخالفت بر خیزند. در عین خرده گیری ، بر پیامبر، یهودی سر گردان تایید می کند که روح محمد از وضع مردم و کشورش بدر د می آمد و به همین علت به تفکرات تنهایی پناه می برد و الهامات دینی او را می ربود و این احساس به او دست می داد که خدا بر او با نیرویی افزاینده مستولی می شد و از او می خواست که بسوی قومش رود و آنان را به نیکوکاری و دوری از کارهای نادرست فراخواند و آموز گار قومش گردد)

نکته مهم: گلد زیهر به خاطر طرح مطالبی بر علیه باور های آمده در کتاب تورات و علیرغم باور او به یهودیت ، مورد تکفیر علمای مذهبی یهود قرار گرفت و او را کافر خواندند و این تکفیر چنان کوبنده بود که گلد زیهر ناچار به ترک سرزمین اقامت شد و بصورت یهودی سر گردان در آمد . هم به احتمال قوی دانست که علمای یهود ابتدا تکفیرش می کنند و سپس نابود ش می سازد ، پس دست از انتقاد از دین خود بر داشت و بسوی ادیان دیگر حمله برد.

سپس نوشتار   کتاب « محمد و جانشینانش » در ادامه می آورد در ارتباط بر  تشکیک های گلد زیر بر روایات اسلامی می نویسد:بدین ترتیب گزارش های سنتی تدوین قرآن در آغاز به شدت مورد تردید قرار گرفت. در قرن بیستم این روند ادامه یافت.

در نوشتار بعدی در این ارتباط هم نظرات یهودی سر گردان را می آوریم و هم تحلیل گفتار آلوده به بغض زجر دهنده اش را که نام خواسته با تمجید از قرآن و محمد همراه است..

ادامه دا رد..

آیا بهتر نبود که ما هم می توانستیم خدا را ببینیم؟


«او را هیچ چشمی درک ننماید و او همه بینندگان را مشاهده می‌کند و او لطیف و آگاه است.»

آیه ۱۰۳ سوره انعام


کانت فیلسوف شهیر آلمان به پرسش فوق پاسخی داده که خلاصه اش این گونه است:

«اگر خداوند با تمام هستی خود در مقابل چشمان ما انسانها  ظاهر می شد و ما می توانستیم او را ببینیم، بطور حتم قوانین اجرا میشد و هیچ کس مرتکب خطا نمی شد. ولی در آن صورت همه عرصه حیات انسان یک سیستم مکانیکی بود که شباهت به یک نمایش عروسکی  و خیمه شب بازی داشت که کارگردان عالم با دستان خود مارا کوک می کرد و از این طرف صحنه نمایش به آن طرف می برد و باز می آورد. مسلما این چنین زندگی لیاقت ارزش گذاری نداشت و انسانها از هر گونه ارزشی بدور بودند.چون آنان دیگر آزاد نبودند که بر اساس خرد و اخلاق و وجدان و تصمیم  خود رفتار کنند. خدا در همه جا مانند چوب بر بالای سر بشر بود و انسان هم  بصورت مکانیکی و عروسک وار عمل می کرد. اما با وضع فعلی که خدا هست و لی دیده نمی شود ، اگر کسی به اخلاق نیکو و به احترام خدا عمل نمود، در آن صورت کار بشر  توسط خدا قابل نمره دادن است.»



تاریخ قراات قرآن و تاریخ قرآن


...ادامه از نوشتار پیشین

قرآن بر هفت حرف نازل شده است؟

«...پژوهندگان قرآن برآنند که منظور از«سبعة احرف»، «هفت لغت» است؛ اما در تعیین آن لغتها هماهنگی ندارند و همداستان نیستند.

به نظر ابوعبید قاسم بن سلام(تدوین کننده قرائت قانونی)، مراد از آن: لغت(لهجه) قریش، هذیل، ثقیف، هوازن، کنافة، تمیم و یمن است.

گروهی دیگر گفته اند: مراد از آن، امر، نهی، طلب، دعا، خبر، استخبار و زجر است.

و برخی گفته اند که: وعد و وعید، مطلق، مقید، تفسیر، اعراب و تأویل است.

اما ابن جزری با هیچ یک از نظرهای بالا موافق نیست و بر آن است که وقتی صحابی بر سر قرآن با هم اختلاف پیدا می کردند، برای رفع اشکال نزد پیامبر(ص) می رفتند تا قرائت صحیح را بیاموزند.

البته این اختلاف تنها در قرائت حروف بود. در«تفسیر و احکام قرآن» اختلافی نداشتند!

حال باید دید که درباره احرف، چه نظرها داده اند و عقیده پیشینیان چه بوده است.

احرف(حرفها) چیست؟

علما را عقیده بر آن است که رسم الخط مصاحف عثمانی به گونه ای بود که همه قرائت های هفتگانه را در بر می گرفته است. این عقیده را سیوطی گفته است. ولی هرچه باشد، باید گفت که خط چیزی نیست که قرائت های هفتگانه را در بر گیرد ؛ مگر آنکه بپذیریم واژه های مورد اختلاف به هفت شکل نوشته می شده است، و این موضوع نمی تواند درست بنظر رسد.

«قاضی ابوبکر طیب باقلانی» می گوید:

درست آن است که وجوه هفتگانه قرائت قرآن در زمان رسول خدا(ص)خوانده شده و روایات بسیاری از رسول خدا(ص) درباره این قرائتها به ما رسیده است. این قرائتهای هفتگانه را قاریان نخستین قرآن و بزرگان و دانشمندان علوم قرآنی از شخص رسول خدا(ص)فرا گرفته اند و عثمان و صحابه، آنها را در مصحف ثبت کرده اند و صحت صدور این قرائتها را مورد تأیید قرار داده اند و قرائتهایی را که به تواتر بر ایشان ثابت نشده است، حذف کرده اند.

بررسی معنی«احرف» می تواند به روشن شدن مطلب کمک کند.

واژه«احرف» که در حدیث به کار رفته، جمع«حرف» است؛ و «حرف» معناهای گوناگونی دارد.

الف- گاهی به معنی قرائت بکار می رود؛ مانند سخن ابن جزری که می گوید: شامیان قرآن را به حرف ابن عامر می خواندند.

ابوجعفر محمد بن سعدان نحوی(متوفی 231 هـ .ق) از قاریان معروف می گوید:«حرف» در حدیث به معنی«مقصد» و «وجه» است. 

اختلاف نظر علمای اسلام در تشخیص معنی واژه«احرف» در حدیث مشهور یاد شده، اظهارنظرهای بسیار متفاوت را درباره مفهوم حدیث سبب شده است تا جایی که برخی از آنان سی و پنج معنی مختلف و گروهی چهل معنی برای آن آورده اند. گرچه برخی از این واژه ها، قراردادی و وصفی هستند، اما خود آنها دلیل بر وسعت اختلاف نظر بین علماست.

با این که پژوهشگران اسلامی نظرهای گوناگونی درباره این حدیث ابراز کرده اند، ناگزیر به این پرسش رسیده اند که آیا تسامح و آسان گیری پیامبر(ص)در«هفت حرف» آن بوده است که قرائت کننده قرآن تحت فشار نباشد و برای یادگیری قرائت قرآن، انحصاری بوجود نیاید؟ چون اعراب از هر قبیله ای با هر لهجه ای می خواستند از خواندن قرآن بهره مند شوند، به نظر چنین می آید که اگر پیامبر(ص)از قرائتهای گوناگون منع می فرمود، در بین اعراب اختلاف به وجود می آمد و وحدت آغازین درصدر اسلام دچار تشعب و انشعاب می شد؛ زیرا اعراب بدوی بسیار متعصب و خشن بودند و حاضر بودند بر سر مسایل کوچک، به هر کار غیر اخلاقی دست بزنند تا برتری قومی و قبیله ای خود را به اثبات برسانند. تاریخ از این تعصبات که منجر به آدمکشی شده، بسیار در سینه ثبت کرده است.

عده ای گفته اند که منظور از«سبعه احرف» هفت علم است: علم انشا و ایجاد، علم توحید و تنزیه، علم صفات ذات و صفات افعالی، صفات عفو و عذاب، علم حشر و حساب و علم نبوات.

نظریه دیگری بر آن است که منظور از«احرف سبعه»، هفت دسته از آیات قرآن است: مطلق، مقید، عام و خاص، نص و مؤول، ناسخ و منسوخ، مجمل و مفسر، استثنا و سوگندهای قرآن.

اگر اختلاف پژوهندگان اسلامی به تفصیل نقل شود، مقاله به درازا خواهد کشید؛ لذا برای خلاصه کردن آنها، مواردی از نظر گذشت تا به میزان اظهارنظرهای گوناگون در مورد مفهوم یک عبارت از یک حدیث و نیز به توجیه مفهومی یک عبارت و وجوه گوناگون ـ که شاید بر مبنای اصول اعتقادی و اجتماعی، علمی و... بوده است ـ توجه شود.

قاریان هفتگانه

شناختن قراء سبعه یا قاریان هفتگانه در زمان حضرت رسول(ص)شاید بتواند ابهامی را که در«سبعة احرف» موجود است، برطرف کند. احتمالا هر یک از این قراء با لحن و لهجه خود قرآن را می خواندند و حضرت رسول(ص) قرائت آنان را تایید فرموده اند و آنان عبارتند از:

علی بن ابی طالب(ع)، عبدالله بن مسعود، ابی بن کعب، عثمان بن عفان، زید بن ثابت، ابودرداء و سالم مولی ابوحذیفة. در برخی از منابع، به جای قاری هفتم«ابوموسی» آمده است.

بسیاری از صحابه و تابعان در شهرهای گوناگون قلمرو اسلامی، از قرائت آنان پیروی می کردند و همه قرائتهای این هفت نفر به پیامبر(ص) منسوب بوده است، چنانکه هر سال در ماه رمضان ـ ماه نزول قرآن ـ صحابه قرائت خود را بر پیامبر(ص)عرضه می داشتند و در آخرین سال حیات پیامبر(ص)، دو بار قرائت بر پیامبر(ص)عرضه شد.

قاریان صدر اسلام، از علم خود(قرائت قرآن) به عنوان شغل و حرفه استفاده نمی کردند؛ و تنها آنچه را از پیامبر(ص)گرفته بودند، نقل می کردند و این کار را با دقت انجام می دادند.

 عمر دراز برخی از قاریان همچون ابن عباس و انس بن مالک موجب شد که تعلیم قرائت ایشان تا پایان عمر دومین نسل اسلامی ادامه پیدا کند(عصر تابعین)...»

منبع: مقاله دکتر نصرت الله فروهر

کیهان فرهنگی آذر سال ۱۳۸۱