سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

چهار کلید دانایی: خواندن ،قلم،نوشتن و دانش

600 آیه از قران:کلیدهای طلایی پیشرفت و تمدن

1-بخوان بنام پروردگارت که خلق کرد.

................ .

2- بخوان که پروردگارت کریم ترین

است

3-همان کس که بوسیله قلم به انسان آموخت

4-آنچه را که انسان  نمی دانست آموخت

 4 آیه از پنج آیه ای که نخستین آیات وحی بودند.

خواندن، آموختن،قلم ، علم 

این چهار واژه جزو نخستین واژه هایی بودند که پیامبر در وحی الهی دریافت کرد.

پس در این چهار واژه رازی بزرگ نهفته است و آن این است:

مردمانی که با خواندن، آموختن ، قلم ، و علم رابطه خوبی ندارند زندگانی   و سرنوشت خوبی  نیز نخواهند داشت."

قطعا در بارگاه خدایی این واژگان آنقدر مهم بودند که نخستین وحی از پیامبر آخرین را به آنها اختصاص داد.

قلم ،کتاب،نوشتار، خواندن ، آموختن و آموزش  از بنیانهای اصلی تمدن و پیشرفت هستند و هر ملتی که در برهه ای از زمان در تمدن و فر هنگ 

پیشرو بوده با واژگان بر شمرده فوق انس نزدیگ و پیوسته داشته است.


آیا از همه چیز در قران سخن گفته شده است؟

 ۶۰۰ آیه از قران:

 قران در بخشی از آیه ۸۹ سوره نحل   می گوید:

.. و این کتاب را که روشنگر هر چیزى است و براى مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگر است بر تو نازل کردیم.

  آیه  (۸۹) سوره نحل

در پاسخ باید پرسید: هدف از نزول قران چه بوده  است؟ تدریس علومی مانند ریاضیات ، فیزیک...؟ و یا آشنایی با جغرافی و علم اقتصاد و...

خود قران پاسخ این پرسش را داده است:

۱-ای اهل کتاب !تحقیقاً از طرف خدا نور و کتابی روشن به‌سوی شما آمده، و خدا بوسیله آن هرکسی را که خواهان رضوان الهی باشدهدایت می‌کند و شما را از ظلمت‌ها و تاریکی‌ها به‌سوی نور و روشنایی خارج می‌کند.»

آیه ۱۷۴ سوره نساء

 

و در آیه دیگری گوید:

۲-آن کتاب (قرآن)  که شکی در آن نیست، هدایتی است برای پرهیزگاران.

آیه ۲ سوره  بقره

پس قران کتاب هدایت بسوی خداوند است و زمانی که از اصطلاح " روشنگر برای هرچیز" استفاده می کند این روشنگری فقط و فقط در ارتباط با هدایت بشر و رستگاری اوست.

نکته مهم:

نکته مهم تر این است که  بلافاصله پس از آیه ۸۹ سوره نحل  که در ابتدای این بحث آمد می گوید:

"در حقیقت ‏خدا به دادگرى و نیکوکارى و بخشش به خویشاوندان فرمان مى‏ دهد و از کار زشت و ناپسند و ستم باز مى دارد به شما اندرز مى‏ دهد باشد که پند گیرید ."

آیه (۹۰) سوره نحل

نتیجه: َ

قران کتاب هدایت بسوی خداست که در آن به اثبات وجود خدای خالق و یکتا پرداخته که جهان و انسان را هدفمند آفریده است

  در این کتاب انسان به پرستش خدای یکتا و دادگری، نیکوکاری ، بخشش و کار نیک و انجام ندادن کارهای زشت و ناپسند و ظلم و ستم و دروغ و احتکار  و مانند اینها فرا خوانده شده است.

هم چنین قران بعثت پیامبران و کتابهای مقدس دینی و وجود جهان آخرت را مورد تاکید قرار داده است. 

تمام مطالب و موضوعاتی از این قبیل همان تبیانا لکل شئ و یا روشنگری هر چیزی می باشد که در آیه ۸۹ سوره نحل به آن اشاره شده است.

پس مسلمان کیست(1)

600 آیه از قران

"دین نزد خداوند اسلام است."

آیه 19 سوره آل عمران

پس مسلمان کیست؟

عقل‌ شخص‌ مسلمان‌ تمام‌ نیست‌ ، مگر این‌ که‌ ده‌ خصلت‌ را دارا باشد :

از اوامید خیر باشد ،

-از بدى‌ او در امان‌ باشند ،

-کار نیک اندک‌ دیگرى‌ را بسیار شمارد ،

-کار نیک بسیار خود را اندک‌ شمارد 

-هرچه‌ حاجت‌ از او خواهند دلتنگ‌ نشود ،

-در عمر خود از دانش‌طلبى‌ خسته‌ نشود ،

- فقر در راه‌ خدایش‌ از توانگرى‌ محبوبتر باشد ،

- خوارى‌ در راه‌ خدایش‌ از عزت‌ با دشمنش‌ محبوبتر باشد ،

- گمنامى‌ را از شهرت خواهانتر باشد 

سپس‌ فرمود : دهمى‌ چیست‌ و چیست‌ دهمى‌ !

به‌ او گفته‌ شد : چیست‌ ؟

فرمود : احدى‌ را ننگرد جز این‌ که‌ بگوید او از من‌ بهتر و پرهیزگارتر است.

از سخنان علی بن موسی الرضا

امام رضا علیه السلام


چرا نمی توان خدا را دید؟

600 آیه از قران

-چرا نمی شود خدا را با چشم دید؟

-خداچیست؟ 

_خدا کجاست؟

از دوران کودکی و در هر نقطه جهان که بوده ایم بارها  این پرسشها به ذهنمان هجوم آورده است ؛ خدا چیست؟ خدا کجاست؟ چرا دیده نمی شود؟

 یک فیزیکدان معروف بنام پرفسور پل دیویس (       Paul  Davies)  که قبلا صاحب کرسی فیزیک آینشتین در دانشگاه کمبریج بود و الان در استرالیا بسر می برد کتابی با عنوان" : "خدا و فیزیک جدید " نوشته و در آن به بررسی موضوع هستی خداوند و چیستی او از لحاظ فیزیک کوانتمی پرداخته است .

 او در این کتاب اثبات می کند که خداوند نمی تواند شبیه هیچ چیز در عالم هستی و اشیاء و موضوعات داخل  این جهان باشد، هیچ چیز هم شبیه اونیست .

 چون او از ماده تشکیل نشده و اگر می بود حتما  در بند زما ن و مکان گرفتار می شد و متعلق به همین دنیا بود و اصول مادی همین دنیا او را تحت تاثیر قرار می داد. 

درصورتیکه او خالق جهان است  و وابسته به این جهان نیست.

 در ضمن یکی از پارامترهای این جهان "زمان" است و چون خد ا عضو مجمو عه این جهان نیست پس زمان بر او تاثیری ندارد.

قرآن دربخشی از  آیه ۱۱سوره شوری می گوید:

...چیزى مانند او نیست و اوست‏ شنواى بینا (۱۱)

توضیحی که پرفسور دیویس می دهد می تواند راهگشا باشد ، که می گوید : خدا شبیه هیچ چیز این جهان نیست و هیچ چیز این  نیز شبیه او نیست ، چون هرچه در جهان هست از ماده تشکیل شده و ماده دائما در تغییر و تبدیل است. 

اما خدا نمی تواند دچار تغییر و تبدیل شود چون او از ماده تشکیل نشده است.

  دیگر  این که جسم طبیعی چون از ماده تشکیل شده دیده می شود ولی خداوند جسم نیست و گرنه هم طبیعی بود و هم‌مادی!

پس وقتی می خواهیم بدانیم خدا چیست ؟ بهترین توضیح این است که هیچ چیز شبیه اونیست.

 با این تعریف و با این توضیح انسان در آرامش قرار می گیرد.

ابن سینا می گوید: ماهیت خداوند هما ن هستی و ذات غیر مرکب اوست که همه هستی ها از آن سر ریز می شود و هستی ها از هستی او فیضان دارد.

 

اما این که خدا کجاست؟

پرفسور دیویس در کتاب فوق توضیح می دهد که وقتی ما از " جا " و " مکان" صحبت می کنیم منظورمان جایی و مکانی در جهان خودمان است. از آنجا که خداوند خالق این جهان است و  خود در داخل این جهان نگنجیده بنابر نمی توان  جایی برای او تعیین کنیم. اما چون خالق این جهان و بوجود آورنده آن است بر این جهان کنترل و نظارت دارد.پس :

به هرجا بنگرم آنجا تو بینم!

قرآن می گوید:

مشرق و مغرب از آن خداست پس به هر سو رو کنید آنجا رو بسوی خداست  آری خدا گشایشگر داناست 

آیه 115 سوره بقره 

در حقیقت ما که در این جهان هستیم که مخلوق خداست خواه ناخواه رو بسوی او داریم و به هر طر- ف نگاه کنیم سیطره او بر جهان حکمفرماست.

از سوی دیگر او  چون در بند این جهان  نیست و در داخل این جهان قرار ندارد بنابر این گرفتار بند دست وپا گیر جهت و سمت نیست. چون جهت و سمت ویژه آن چیزهایی است که داخل این جهان قرار دارند.

 

چرا نمی توان خدارا دید.

 

چشمها او را درنمى‏ یابند و اوست که دیدگان را درمى‏ یابد و او لطیف آگاه است  آیه  (۱۰۳) سوره انعام

 

 در بالا توضیح داده شد که خدا از ماده تشکیل نشده و مرکب نیست، اتمها او را بوجود نیاورده اند، و ذات او و هستی او با همه چیز تفاوت دارد. از سوی دیگر برای آنکه ما بتوانیم چیزی را در این جهان مشاهده کند باید که حتما آن چیز  از اتم و ملکول تشکیل شده باشد که حالت مادی بگیرد و قابل دیدن باشد. ولی خدا ماده نیست و فاقد اتم و ملکول است.بنابر این نمی توان او را دید ، مضافا بر  این که ما فقط می توانیم اجسام و افراد موجود در جهان خودمان را مشاهده کنیم و خدا جز و این جهان نیست و خالق آن است.

ممکن است  پرسیده شود پس موضوع درک خداوند بکجا می کشد؟ 

پرفسور دیویس در کتاب خدا وفیزیک جدید مثالی آورده و می گوید: اگر انسانی سنگی به شیشه ای بزند و شیشه بشکند ، آیا شیشه می تواند علت اصلی شکستن خود ، یعنی انسانی را که سنگ به شیشه زده را درک کند و به ماهیت او پی ببرد؟ مسلما که نمی تواند. چون زننده سنگ بر شیشه خارج از جهان شیشه است و داخل دنیای درونی شیشه گرفتار نیست.

 وضع ما نیز با قدری تفاوت همین گونه است.

  

پرسش مهم آیا شیطان همیشه با ماست؟

600 آیه از قران

آیات ۲۸ الی ۲۹

"-شیطان دوست بدی بود.

"اى کاش فلانى را دوست خود نگرفته بودم«28»   

او مرا به گمراهى کشانید در حالی که قرآن به من رسیده بود، و شیطان همواره فرو گذارنده انسان است«29»"

شاید پرسش مهم این باشد که بدانیم  چه زمانی شیطان می رود و یا می ماند؟

در حقیقت این دوستی شیطان و انسان هم از رازهای و معماهای پیچیده خلقت است. چرا که انسان هر گز او را نمی بیند و  نمی تواند وجودش را احساس کند . اما تابلو چشمکی زنی وجود دارد که برخی قادر به دین فلاش بک چراغهای اخطار آن هستند.

 بهترین  و سر راست ترین علامت حضور شیطان در کنار آدمی و این که از سر و کول او بالا می رود وقتی حاصل می  شود  که ناگهان افکار خیانت  انتقام، اذیت ، خشم، تکبر، رشوه خواری، ظلم،  و...در ذهن اش پدیدار می شود.

و آنگاه که کار نادرست انجام گرفت  از همان لحظه شیطان انسان را رها       می کند.

یعنی هر گاه خطایی از انسان سرزد و احساس پشیمانی کرد آن زمان بدون شیطان است ، چرا که او را رها کرده و رفته است.

در عوص حس بشری و انسانی و دینی او را بخاطر انجام ان کار خطا مورد سرزنش قرار می دهد.

اما اگر...

اما اگر بشر همان است  که بود و هیچ احساس پشیمانی نکرد و در صدد جبران بر نیامد و صدمه ای را که به کسی و یا جامعه زده جبران نکرد در این صورت باید بداند که شیطان حاضر است برای او وقت بیشتری بگذارد.

ممکن است که انسان  به جایی برسد  که صندلی شاگردی  انسان و کرسی استادی شیطان  عوض شود. یعنی بشر استاد شود و شیطان شاگرد!

آنگاه است که هر روز که این چنین انسان سر از خواب که بر می دارد شیطان به حضور ش رسیده و می گوید: " قربان امروز چه اوامری دارید تا انجام دهم."

 فکر می کنم اصطلاح معروف "شیطان را درس می دهد ." از همین موضوع نشات گرفته است.