سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

سوره بقره(۹): فقط عاقلان می فهمند، خداناباوران بی عقلند، کدام مسلمان می تواند گوشت خوک بخورد؟


ادامه از نوشتار پیشین

سوره بقره ۸۶امین سوره حسب تاریخ نزول(۸)

مطالبی که نخستین بار توسط قران مطرح شدند

آن گروهند که مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص خدایند و آن‌ها خود هدایت یافتگانند. (۱۵۷)

سعی صفا و مروه از شعائر دین خداست ، پس هر کس حج خانه کعبه یا اعمال مخصوص عمره به جای آورد باکی بر او نیست که سعی صفا و مروه نیز به جای آرد، و هر کس به راه خیر و نیکی شتابد  خدا قدردان و عالم است. (۱۵۸)

آن گروه  که آیات واضح  و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای مردم در کتاب آسمانی بیان کردیم، آنها را خدا و تمام لعن‌کنندگان نیز لعن می‌کنند. (۱۵۹)

توبه چه کسانی پذیرفته است؟

مگر آن‌هایی که توبه کردند و به اصلاح مفاسد اعمال خود پرداختند و بیان کردند ، پس توبه اینان را می‌پذیرم که منم توبه پذیر و مهربان. (۱۶۰)

کافر اگر بر کفر از دنیا رود...

آنان که کافر شده و به عقیده کفر مردند البته بر آن گروه، خدا و فرشتگان و مردمان همه لعن می‌فرستند. (۱۶۱)

همیشه در جهنم باشند، نه بر آنان تخفیف عذاب دهند و نه به نظر رحمت بنگرند. (۱۶۲)

خدا فقط خدای یکتا!

و خدای شما  خدای یکتاست، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است. (۱۶۳)

فقط عقل گرایان و عاقلان راز خلقت ، و رازها ی  شب و روز، باران، بادها و ابرها ...را درک می کنند

محققاً در خلقت آسمان‌ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، و کشتی‌ها که بر روی آب برای انتفاع خلق در حرکت است، و بارانی که خدا از بالا فرو فرستاد تا به آن آب، زمین را بعد از مردن زنده کرد و سبز و خرّم گردانید، و در پراکندن انواع حیوانات در زمین، و گردانیدن بادها (به هر طرف) و در خلقت ابر که میان زمین و آسمان مسخّر است، در همه این امور ادلّه‌ای واضح برای  عقل گرایان  است. (۱۶۴)

برخی مردم  ، مردمان دیگر را مانند خدا می پرستند...

برخی از مردم غیر خدا را همانند خدا گیرند و چنانکه خدا را بایست دوست داشت با آن‌ها دوستی ورزند، لیکن آن‌ها که اهل ایمانند کمال محبّت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند. و اگر فرقه مشرکین ستمکار وقتی که عذاب خدا را مشاهده کنند ببینند که قدرت خاص خدا است و عذاب خدا بسیار سخت است . (۱۶۵)

سرانجام پیشوایان خدا ناباور  از پیروان خود بیزا ری می جویند

هنگامی که بیزاری جویند  پیشوایان   از پیروان خود و عذاب خدا را مشاهده کنند و هر گونه وسیله و اسباب از آن‌ها قطع شود . (۱۶۶)

آرزوی پیروان برای بیزاری جستن از پیشوایان خدا ناباور

و آن پیروان گویند: کاش دیگر بار به دنیا باز می‌گشتیم و از اینان بیزاری می‌جستیم چنان که این‌ها  از ما بیزاری جستند! این گونه خدا کردار آن‌ها را مایه حسرت و پشیمانی آنان کند و آن‌ها از عذاب آتش جهنّم بیرون شدنی نباشند. (۱۶۷)

شیطان دشمن بشریت

ای مردم، از آن‌چه در زمین است حلال و پاکیزه را تناول کنید و پیروی نکنید وساوس شیطان  را، محققاً شیطان از برای شما دشمنی آشکار است. (۱۶۸)

این دشمن است که به شما دستور زشتی و بدکاری می‌دهد و بر آن می‌گمارد که سخنانی از روی جهل و نادانی به خدا نسبت دهید. (۱۶۹)

حتی اگر پدرانتان بی عقل بودند باز هم پیرو آنان می مانید؟

و چون کفار را گویند: پیروی از شریعت و کتابی که خدا فرستاده کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود. آیا بایست آن‌ها تابع پدران باشند گر چه آن پدران بی‌عقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته باشند؟ (۱۷۰)

حیوان صدای آواز خوش را نمی شنود و خداناباوران صدای خدا را!

و مثل کافران چون حیوانی است که آوازش کنند و او از آن آواز  جز صدایی نشنود، کفّار هم  کر و گنگ و کورند، زیرا تعقل نمی‌کنند. (۱۷۱)

ای اهل ایمان، روزی حلال و پاکیزه‌ای که ما نصیب شما کرده‌ایم بخورید و شکر خدا به جای آرید اگر شما خالص خدا را می‌پرستید. (۱۷۲)

 کدام مسلمان می تواند گوشت خوک بخورد؟

به تحقیق، خداحرام گردانید بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و آن‌چه را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هر کس که به خوردن آن‌ها محتاج و مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و (از اندازه رمق) تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود محققاً خدا آمرزنده و مهربان است. (۱۷۳)

ادامه دارد...

۱۰ موضوع دارد...

کتابهای مقدس (قران): ۱۰۰۰ آیه از قرآن حکمت و رازهای آن(ت-ج)



۱۰۰۰ آیه از قرآن

حکمت و رازهای آن(ت-ج)


۱-پروردگارا در میان آنان فرستاده‏ اى از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه‏ شان کند زیرا که تو خود شکست‏ ناپذیر حکیمى

سوره بقره آیه (۱۲۹)

۲همان طور که در میان شما فرستاده‏ اى از خودتان روانه کردیم [که] آیات ما را بر شما مى‏ خواند و شما را پاک مى‏ گرداند و به شما کتاب و حکمت مى ‏آموزد و آنچه را نمى‏ دانستید به شما یاد مى‏ دهد

سوره بقره(۱۵۱)


۳-به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل مى ‏آموزد

سوره آل عمران (۴۸)

 

۴-یقین خدا بر مؤمنان منت نهاد [که] پیامبرى از خودشان در میان آنان برانگیخت تا آیات خود را بر ایشان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد قطعا پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند

سوره آل عمران (۱۶۴)

 

۵-  این سفارشها  از حکمتهایى است که پروردگارت به تو وحى کرده است و با خداى یگانه معبودى دیگر قرار مده و گرنه حسرت‏زده و مطرود در جهنم افکنده خواهى شد

سوره اسراء(۳۹)

 

 ابن سینا پزشک و حکیم گرانقدر ایران در تعریفی از حکمت می گوید  تعریف حکمت متکی بر غایت آن است    

 چون بنابر باور وی به مدد و یاری حکمت می توان هر آنچه را که شایسته است بشناسیم و زمانی که نظر ما و عمل ما و وجود ما حکیمانه شد آن گاه می توانیم بر حسب طاقتمان به آن کمال نفسانی لازم برسیم و در آن زمان است که به عالمی معقول مبدل خواهیم شد . با تبدیل سیر تبدیل ما نیز آغاز شده و به رستگاری در جهان آخرت نائل می گردیم.

او حکمت را به نظری و عملی تقسیم می کند که حکمت نظری به ما می آموزد تا به یک باور یقینی در ارتباط با موجوداتی برسیم که وجود آنها ربطی به فعل انسان ندارد ولی به کمک آنها ما به شناخت حق نائل می شویم.

حکمت عملی نیز  به ما  خیر و نیکویی و یا روش زندگی نیکو و پسندیده و عقلانی را می آموزد.

بر این اساس اگر دیدگاه مان عقلانی و الهی شود و عملمان بر اساس خیر و نیکویی باشد   این همان خیر کثیری است که قرآن در آیات خود از آن یاد می کند.

قرآن می گوید که یکی از وظایف پیامبران اموزش حکمت یعنی روش فکری عقلانی و الهی  و تعلیم حکمت عملی است.

خدا حکیم علی الاطلاق است پس او خیر مخلوق خود را از هر کس بیشتر می داند.

قرآن کتاب دعوت به تعقلون و یعقلون و یتفکرون  است. بطوری که واژه یعقلون حدود ۲۲ بار در قرآن یاد شده است. یعنی خداوند در قرآن ۲۲ بار آنانی که عقل خود را بکار می گیرند مورد نمجید قرارداده و ۲۴ بار از واژه تعقلون استفاده کرده که دعوت بشر به تعقل و تفکر است.

اگر در کتابی از کتابهای آسمانی به این میزان از تفکر بر خوردید این نویسنده را با خبر سازید.

به زبان ساده تر می توان مثالهایی زد  و توضیح داد که این حکمت و تعقل و تفکر به چه درد می خورد.؟ فرض کنید شما همکاری دارید که اصولا شخص خطرناک و غیر معتقد به اصول اخلاقی و وجدانی است. و او شما را آزرده است. خوب چه تصمیمی می گیرید که با او در افتید؟آیا مطمئن هستید که در افتادن با او باعث ضرر بیشتر نمی شود؟یا آن که شما هم جزو آنانی هستید که در این طور مواقع می گویند! بگذار او را غرق کنیم خودمان هم غرق شویم مانعی ندارید. و این از نظر اصحاب تفکر و خرد به معنی آن است که شما با حکمت تعقلی آشنا نیستید. 

ویا تصور کنید که می دانید کشیدن سیگار برای شما ضرر جانی دارد ولی به کشیدن آن ادامه می دهید و می گوید اینها همگی حرفهای بی اساس است. شما نیز از حکمت بدورید.

اما اگر در مورد ا ل بدنبال را ه حل منطقی بودید که آن شخص مزاحم و مخالف را یا به گونه ای جذب کنید که تحت سیطره فکری شما در آید و یا به نحو عاقلانه او را ز خود دور کردید.شما از حکمت بهره برده ابد.

در مورد سیگار اگر آنرا تا سر حد امکان  کاهش داده و یا ترک ننودید و بخاطر سلامتی خود آن را کنار گداشتید شما نیز با حکمت آشنایید.

اما اگر در هردو مورد بخاطر خدا و رعایت حال خود و دیگران اقدام عاقلانه کردید بدانید که به شما نیز از حکمت الهی عطا شده و از خیر کثیر بهره بردهاید.


ادامه دارد...

سوره بقره(۸): تعیین کعبه بعنوان قبله : اهل کتاب (دارندگان کتابهای آسمانی)پیامبر را می شناختند، زنده ابدی...



ادامه از نوشتار پیشین

-سوره بقره ۸۶ امین سوره بر حسب تاریخ نزول

-مطالبی که نخستین بار توسط قران مطرح شدند

تعیین کعبه بعنوان قبله مسلمانان

ما توجه تو را بر آسمان  شاهدیم و البته روی تو را به قبله‌ای خواهیم گردانید  که به آن خشنود شوی ، پس روی کن به طرف مسجد الحرام و شما  هر کجا باشید وی بدان جانب کنید. و گروه ا۶ل کتاب  به خوبی می‌دانند که این تغییر قبله به حق و راستی از جانب خداست و خدا از کردار آن‌ها غافل نیست. (۱۴۴)

(این آیه بطور واضح نشان می دهد که پیامبر نقشی در نزول وحی نداشته و خداوند خود در زمان لازم و ضروری که بر حسب علم خود صلاح می دانسته آنرا نازل         می کرده است.  هم چنین این آیه حکایت از انتظار  طولانی  پیامبر برای   حل مشکل قبله د ر هنگام نماز بود. چون مسلمانان طبق دستور اولیه به سمت             بیت المقدس نماز می خواندند و یهودان می گفتند : شماهم که به قبله ما نماز می خوانید! 

این کلام خاطر پیامبر و مسلمانان را آزرده می ساخت.به همین دلیل منتظر رسیدن وحی بود تا شاید خداوند قبله جدیدی معین کند که د ر آغاز سوره خداوند اشاره    می کند که پیامبر همواره به حانب آسمان می نگریست و در انتظار بسر می برد تا این که دستور جدید صادر شد.)

اهل کتاب قبله تو را نخواهند پذیرفت

و  اگر تو هر قِسم برای اهل کتاب  بیاوری پیرو قبله  تو نشوند و تو نیز تبعیت از قبله آنان نخواهی کرد و بعضی ملل تابع قبله برخی دیگر نشوند، و اگر تو تابع دلخواه و هوس‌های جاهلانه آن‌ها شوی بعد از آن‌که از جانب خدا علم یافتی، در این صورت البته از گروه ستمکاران خواهی بود. (۱۴۵)

اهل کتاب بر اساس کتاب های خود پیامبر را می شناسند

گروهی که ما بر آن‌ها کتاب فرستادیم،  او را به خوبی می‌شناسند همان گونه که فرزندان خود را، و لکن گروهی از آنان  حق را کتمان می‌کنند در صورتی که علم به آن دارند. (۱۴۶)

حق همان است که از طرف خدا به سوی تو آمد، پس هیچ شبهه به دل راه مده. (۱۴۷)

براى هر کسى وجهی و جهتی  است که وى روى خود را به آن  مى‏ گرداند پس در کارهاى نیک بر یکدیگر پیشى گیرید ،‌چون هر کجا که باشید خداوند همگى شما را  مى ‏آورد در حقیقت ‏خدا بر همه چیز تواناست (۱۴۸)

 و از هر کجا بیرون آمدى روى خود را به سوى مسجدالحرام بگردان و البته این  حق است و از جانب پروردگار تو است و خداوند از آنچه مى ‏کنید غافل نیست (۱۴۹)

و از هر جا و به هر دیار بیرون شدی روی به جانب .مسجد الحرام کن و شما  هم به هر کجا بودید روی بدان جانب کنید تا مردم به حجّت و مجادله بر شما زبان نگشایند-جز گروه ستمکار که از آنان هم نیندیشید و از  من بترسید-و تا نعمت و رحمتم را برای شما به حد کمال رسانم، و باشد که راه یابید. (۱۵۰)

چنانکه در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت می‌کند و نفوس شما را پاک و منزّه می‌گرداند و به شما تعلیم کتاب و حکمت می‌دهد و آن‌چه را نمی‌دانید به شما می‌آموزد. (۱۵۱)

پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت من به جای آرید و کفران نعمت من نکنید. (۱۵۲)

صبر و نماز دو کلید نجات در راه خداوند خداوند

ای اهل ایمان، به  صبر و نماز توسّل جویید که خدا با صابران است. (۱۵۳)

کسی که در راه خدا کشته شود زنده ابدی است

و به آنان که در راه خدا کشته شوند مرده نگویید، بلکه زنده ابدی هستند و لیکن همه شما این حقیقت را در نخواهید یافت. (۱۵۴)

انسان سختی هایی می بیند

و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده. (۱۵۵)

ما برای خداییم و ما زبالا ییم و بالا می رویم

آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند  گویند: ما برای خدا هستیم  و به سوی او رجوع خواهیم کرد. (۱۵۶)

آن گروهند که مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاص  و آن‌ها خود هدایت یافتگانند. (۱۵۷)

بخش از اعمال حج

سعی صفا و مروه از شعائر دین خداست ، پس هر کس حج خانه کعبه یا اعمال مخصوص عمره به جای آورد باکی بر او نیست که سعی صفا و مروه نیز به جای آرد، و هر کس به راه خیر و نیکی شتابد (خدا پاداش وی خواهد داد که) خدا قدردان و (به همه امور خلق) عالم است. (۱۵۸)

آن گروه که آیات واضحه و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم در کتاب بیان کردیم، آنها راخدا و تمام لعن‌کنندگان  نیز لعن می‌کنند. (۱۵۹)

مگر آن‌هایی که توبه کردند و به اصلاح مفاسد اعمال خود پرداختند و بیان کردند (آنچه را که کتمان کردند)، پس توبه اینان را می‌پذیرم که منم توبه پذیر و مهربان. (۱۶۰)

آنان که کافر شده و به عقیده کفر مردند البته بر آن گروه، خدا و فرشتگان و مردمان همه لعن می‌فرستند. (۱۶۱)

ادامه دارد

کتابهای مقدس : کتاب انجیل عهد عتیق : سفر پیدایش فصل ۱۹ آمدن فرشتگان به سرزمین لوط: انهدام سودوم و گمورا


کتاب  انجیل عهد عتیق

سفر پیدایش

فصل ۱۹

آمدن فرشتگان به سرزمین لوط:


۱وقت عصر، آن دو فرشته وارد سدوم شدند، و لوط به دروازة سدوم نشسته بود. و چون لوط ایشان را بدید، به استقبال ایشان برخاسته، روی برزمین نهاد 

2 و گفت: اینک اکنون از آقایان من، به خانة بندة خود بیایید، و شب را بسر بریید، و پایهای خود را بشویید و بامدادان برخاسته، راه خود را پیش گیرید. 

گفت: نی، بلکه شب را در کوچه بسر بریم. 

3 اما چون ایشان را الحاح بسیار نمود، با او آمده، به خانه اش داخل شدند، و برای ایشان ضیافتی نمود و نان فطیر پخت، پس تناول کردند. 

مردان لواط کار برای تجاوز به خانه لوط حمله بردند:

4 و به خواب هنوز نرفته بودند که مردان شهر، یعنی مردم سدوم، از جوان و پیر، تمام قوم از هر جانب، خانة وی را احاطه کردند 

5 و به لوط ندا در داده، گفتند: آن دو مرد که امشب به نزد تو در آمدند، کجا هستند؟ آنها را نزد ما بیرون آور تا ایشان را بشناسیم. 

6 آنگاه لوط نزد ایشان، بدرگاه بیرون آمد و در را از عقب خود ببست 

7 و گفت: ای برادران من، زنهار بدی مکنید. 

8 اینک من دو دختر دارم که مرد را نشناخته اند. ایشان را آلان نزد شما بیرون آورم و آنچه در نظر شما پسند آید، با ایشان بکنید. لکن کاری بدین دو مرد

ندارید، زیرا که برای همین زیر سایة سقف من آمده اند. 

مردان لواط کار قصد جسارت به لوط را هم داشتند

9 گفتند: دور شو. گفتند: این یکی آمد تا نزیل ما شود و پیوسته داوری میکند. آلان با تو از ایشان بدتر کنیم. پس برآن مرد، یعنی لوط، بشدت هجوم آورده، نزدیک آمدند تا در بشکنند. 

دوفرشته لوط را نجات دادند

10 آنگاه آن دو مرد، دست خود را پیش آورده، لوط را نزد خود به خانه در آوردند و در را بستند. 

11 اما آن اشخاصی را که به در خانه بودند، از خُورد و بزرگ، به کوری مبتلا کردند، که از جستنِ در، خویشتن را خسته ساختند. 

12 و آن دو مرد به لوط گفتند: آیا کسی دیگر در اینجا داری؟ دامادان و پسران و دختران خود و هرکه را در شهر داری، از این مکان بیرون آور، 

13 زیرا که ما این مکان را هلاک خواهیم ساخت، چونکه فریاد شدید ایشان به حضور خداوند رسیده و خداوند ما را فرستاده است تا آن را هلاک کنیم. 

دامادان ناخلف لوط

14 پس لوط بیرون رفته، با دامادان خود که دختران او را گرفتند، مکالمه کرده، گفت: برخیزید و از این مکان بیرون شوید، زیرا خداوند این شهر را هلاک

می کند. اما بنظر دامادان مسخره آمد.

15 و هنگام طلوع فجر، آن دو فرشته، لوط را شتابانیده، گفتند: برخیز و زن خود را با این دو دختر که حاضرند بردار، مبادا در گناه شهر هلاک شوی. 

16 و چون تأخیر می نمود، آن مردان دست او و دست زنش و دست هر دو دخترش راگرفتند، چونکه بر وی شفقت نمود و او را بیرون آورده، در خارج

شهر گذاشتند. 

17 و واقع شد چون ایشان را بیرون آورده بودند که یکی به وی گفت: جان خود را دریاب و از عقب منگر، و در تمام وادی مایست، بلکه به کوه بگریز، مبادا

هلاک شوی. 

18 لوط بدیشان گفت: ای آقا چنین مباد! 

19 همانا بنده ات درنظرت التفات یافته است و احسانی عظیم به من کردی که جانم را رستگار ساختی، و من قدرت آن ندارم که به کوه فرارکنم، مبادا این

بلا مرا فرو گیرد و بمیرم. 

20 اینک این شهر نزدیک است تا بدان فرارکنم، و نیز صغیر است. اذن بده تا بدان فرار کنم. آیا صغیر نیست، تا جانم زنده ماند. 

21 بدو گفت: اینک در این امر نیز تو را اجابت فرمودم، تا شهری را که سفارش آن را نمودی، واژگون نسازم. 

22 بدان جا بزودی فرارکن، زیرا که تا تو بدانجا نرسی، هیچ نمی توانم کرد. از این سبب آن شهر مسمی به صوغر شد. 

23 وچون آفتاب بر زمین طلوع کرد، لوط به صُوغر داخل شد. 

سرنوشت سدوم و عموره(گومورا)

24 آنگاه خداوند بر سدوم و عموره، گوگرد و آتش، از حضور خداوند از آسمان بارانید. 

25 و آن شهرها، و تمام وادی، و جمیع سکنة شهرها و نباتات زمین را واژگون ساخت. 

26 اما زن او، از عقب خود نگریسته، ستونی از نمک گردید.

27 بامدادان، ابراهیم برخاست و به سوی آن مکانی که درآن به حضور خداوند ایستاده بود، رفت. 

28 و چون به سوی سدوم و عموره، و تمام زمین وادی نظر انداخت، دید که اینک دود آن زمین، چون دود کوره بالا می رود. 

29 و هنگامی که خدا شهرهای وادی را هلاک کرد، خدا ابراهیم را به یاد آورد، و لوط را از آن انقلاب بیرون آورد، چون آن شهرهایی را که لوط در آنجاساکن بود، واژگون ساخت.

30 و لوط از صوغر برآمد و با دو دختر خود در کوه ساکن شد زیرا ترسید که در صوغر بماند. پس با دو دختر خود در مغاره سکْنی گرفت. 

31 و دختر بزرگ به کوچک گفت: «پدر ما پیر شده و مردی بر روی زمین نیست که بر حسب عادت کل جهان، به ما در آید. 

32 بیا تا پدر خود را شراب بنوشانیم، و با او همبستر شویم، تا نسلی از پدر خود نگاه داریم. 

33 پس در همان شب، پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر بزرگ آمده با پدر خویش همخواب شد، و او را از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد. 

34 و واقع شد که روز دیگر، بزرگ به کوچک گفت: اینک دوش با پدرم همخواب شدم، امشب نیز او را شراب بنوشانیم، و تو بیا و با همخواب شو، تا نسلی

از پدر خود نگاه داریم. 

35 آن شب نیز پدر خود را شراب نوشانیدند، و دختر کوچک همخواب وی شد، و او از خوابیدن و برخاستن وی آگاه نشد.

ادامه دارد...

سوره بقره(۷): ظالمان به امامت الهی نمی رسند، کعبه تنها مکانی که در ان طواف می شده، دعای ابراهیم برای مکه، رنگ خدا

ادامه از نوشتار پیشین

-سوره بقره ۸۶ امین سوره بر حسب تاریخ نزول(۵)

-مطالبی که برای نخستین بار توسط قرآن مطرح شدند


بنام خداوند بخشنده مهر بان

خداوند به ابراهیم: ستمکاران نمی توانند به مقام امامت الهی برسند
و (به یاد آر) هنگامی که خدا ابراهیم را با کلماتی آزمایش نمود و او همه را به جای آورد، خدا به او گفت: من تو را به امامت  مردمان  برگزینم، ابراهیم عرض کرد:  فرزندانم چطور؟ فرمود:  عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید. (۱۲۴)

دلیل آنکه کعبه از ابتدا ساخت و برپایی در مکه بوده است: طواف دور کعبه

و (به یاد آر) هنگامی که ما خانه  را مرجع امر دین خلق و مقام امن قرار دادیم  و مقرّر داشتیم تا مقام ابراهیم را جایگاه پرستش خدا قرار دهید وبه ابراهیم و اسماعیل سفارش کردیم که حرم مرا  پاکیزه دارید برای اهل ایمان که به طواف و اعتکاف حرم آیند و در آن نماز و طاعت خدا به جای آرند. (۱۲۵)

دعای ابر اهیم 

و (به یاد آر) هنگامی که ابراهیم عرض کرد: پروردگارا، این شهر را محل امن و آسایش قرار ده و اهلش را که ایمان به خدا و روز قیامت آورده‌اند از انواع روزی‌ها بهره‌مندساز، خدا فرمود:  هر که سپاس نگزارد و راه کفر پیماید گر چه در دنیا او را اندکی بهره‌مند کنم، لیکن در آخرت ناچار معذب به آتش دوزخ گردانم که بد منزلگاهی است. (۱۲۶)

و (یاد آر) وقتی که ابراهیم و اسماعیل دیوارهای خانه  را بر می‌افراشتند عرض کردند: پروردگارا  از ما قبول فرما، که تویی که شنوا و دانایی. (۱۲۷)

پروردگارا، دل ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را نیز امتی تسلیم  رضای خود بدار، و راه پرستش و طاعت را به ما بنما و بر سهل و آسان‌ گیر، که تویی توبه‌پذیر و مهربان. (۱۲۸)

دعای ابراهیم و اسماعیل برای مردم حجاز
پروردگارا، در میان آنان رسولی از خودشان برانگیز که بر آنان تلاوت آیات تو کند و آنان را علم کتاب و حکمت بیاموزد و روانشان را  پاک و منزه سازد، که تو بر هر کار که خواهی قدرت و علم کامل داری. (۱۲۹)

(همین آیه نشان می دهد خانه ای که ابراهیم و اسماعیل بنا کردند کعبه و در شهر مکه بوده ایت. چون از خداوند در خواست می کنند که بر ای اهل آن سرزمین پیامبری از خودشان بر ای آنان مبعوث کند که به آنان  کتاب خدا و حکمت بیاموزد.)

و چه کس از آیین پاک ابراهیم روی گرداند به جز مردم بی‌خرد؟! زیرا ما ابراهیم را در دنیا  برگزیدیم و البته در آخرت هم از شایستگان است. (۱۳۰)

آن گاه  که خدا به او فرمود: ای ابراهیم سر به فرمان خدا فرود آر، عرض کرد: پروردگار عالمیان را مطیع فرمانم. (۱۳۱)

و ابراهیم و یعقوب بدین گونه به فرزندان خود سفارش و توصیه نمودند که ای فرزندان من، خدا برای شما آیین پاک برگزید، پس  تا گاه جان سپردن الاّ تسلیم رضای خدا نباشید. (۱۳۲)

شما کی و کجا حاضر بودید هنگامی که مرگ یعقوب در رسید و به فرزندان خود گفت که شما پس از مرگ من که را می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو را و خدای پدران تو ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که معبود یگانه است و ما مطیع فرمان اوییم. (۱۳۳)

آن‌ها گروهی بودند که درگذشتند، هر کار نیک و بد کردند برای خود کردند و شما هم هر چه کنید برای خویش خواهید کرد و شما مسئول کار آن‌ها نخواهید بود. (۱۳۴)

خداوند آئین ابراهیم را سفارش می کند
یهود و نصاری گفتند که به آیین ما درآیید تا راه راست یافته و طریق حق  بگو: بلکه ما آیین ابراهیم را پیروی می‌کنیم که به راه راست توحید بود و از مشرکان نبود. (۱۳۵)

پیامبران ابراهیمی و غیر ابر اهیمی
بگویید که ماایمان به خدا آورده‌ایم و به آن کتابی که بر پیغمبر ما فرستادند و به آن‌چه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او نازل شده و به آن‌چه به موسی و عیسی داده شده و هم به آن‌چه به پیغمبران از جانب خدا داده شده، به همه عقیده‌مندیم و میان هیچ یک از آنان فرق نگذاریم و تسلیم فرمان او هستیم. (۱۳۶)

پس اگر به آن‌چه شما ایمان آوردید یهود و نصاری نیز ایمان آوردند، راه حق یافته‌اند و اگر روی بگردانند شک نیست که آن‌ها در ستیز با حق خواهند بود و خداوند تو را از شر و آسیب آن‌ها نگه می‌دارد و خدا شنوا و داناست. (۱۳۷)

رنگ خدا بهترین رنگهاست
این است رنگ خدا و چه رنگی بهتر از رنگ  خدا؟ و ما او را پرستش می‌کنیم. (۱۳۸)

(ای پیغمبر به اهل کتاب) بگو: در مورد خدا شما را با ما چه جای بحث و جدال است؟ در صورتی که او پروردگار ما و شماست و ما مسئول کار خود و شما مسئول کردار خویش هستید، و ماییم که او را از روی خلوص پرستش می‌کنیم. (۱۳۹)

ابر اهیم، اسماعیل و...نه یهودی بودند و نه مسیحی
یا آن‌که گویید که ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان او بر آیین یهودیت یا نصرانیّت بودند؟  بگو: شما بهتر می‌دانید یا خدا؟ و کیست ستمکارتر از آن که شهادت خدا را کتمان کند؟ و خدا از آنچه می‌کنید غافل نیست. (۱۴۰)

آن گروه پیشین همه درگذشتند، هر چه کردند برای خود کردند و شما نیز هر چه کنید به سود خویش کنید و شما مسئول کار آنان نخواهید بود. (۱۴۱)

پرسش بی خردان در مورد تغییر قبله
مردم بی‌خرد خواهند گفت: چه موجب شد که مسلمین از قبله‌ای که بر آن بودند برگردند؟ بگو: مشرق و مغرب برای خداست و هر که را خواهد به راه راست هدایت می‌کند. (۱۴۲)

علت تغییر قبله از بیت المقدس به جانب مکه
و ما همچنان شما را به آیین اسلام هدایت کردیم و به سیرت نیکو بیاراستیم تا گواه مردم باشید و پیغمبر نیز گواه شما باشد . و (ای پیغمبر) ما قبله‌ای را که بر آن بودی تغییر ندادیم مگر برای این که بیازماییم و جدا سازیم گروهی را که از پیغمبر خدا پیروی می‌کنند از آنان که عقبگرد کنند ، و این تغییر قبله  جز در نظر هدایت‌یافتگان خدا  بسی بزرگ آمد. و خداوند اجر پایداری شما را در راه ایمان تباه نگرداند که خدا به خلق مشفق و مهربان است. (۱۴۳)

ادامه دارد...