سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

ماجرای قرانهای صنعاء (2)


جداسازی قرآن‌ها و شماره‌گذاری هر یک از نسخه‌های کشف شده (اکنون محفوظ در دارالمخطوطات صنعاء)، نخستین بار بر اساس نظم و نظامی که گِرد پویین (متولد 1940.م  - محقق آلمانی در حوزه رسم‌الخط تاریخی قرآن است که به مطالعه تحقیقاتی و تفسیر نسخه‌های خطی باستان می‌پردازد. 

پویین همچنین متخصص کتیبه‌شناسی عربی است. او مدرس عربی در دانشگاه زارلاند در شهر زاربروکن آلمان است) وضع کرده بود، صورت گرفت. (5)

چنانکه اشاره شد مصاحف صنعاء، حاوی اوراق قرآنی و غیرقرآنی زیادی است که توسط گِرد پویین دسته‌بندی و شماره‌گذاری شده است و در این میان به گفته مرتضی کریمی‌نیا - قرآن‌پژوه و مترجم کتاب «مصحف صنعاء1 و مساله خاستگاه قرآن» - گل سرسبد این مصاحف حجازی، نسخه شماره 01-27.1 است. این نسخه اکنون دارای 36 برگ است اما می‌دانیم که در سال‌های نخست کشف مخطوطات صنعاء، پنج برگ دیگر از آن جدا و حتی از یمن خارج شده و در حدفاصل سال‌های 2008-1922 در حراج‌های مختلف لندن به فروش رسیده است. کریمی‌نیا، با بیانی محتاطانه تصریح می‌کند که احتمالا این مجموعه 41 (36+5) برگی، قدیمی‌ترین برگ‌نوشته‌های قرآنی کشف شده و موجود در سراسر جهان است. (6)

اما نکته جالب اینکه اوراق این نسخه حامل دو بار نگارش قرآن است؛ نخست آیاتی از قرآن که در اصل روی پوست نوشته شده و پس از سال‌ها این متن پاک و شسته شده و مجددا آیات دیگری از نو روی همان پوست کتابت شده است که در این کتاب، آیات هر کدام از این دو لایه به صورت جداگانه مشخص شده‌اند. اما آثار باقی مانده از جوهر قرآن در لایه زیرین نیز پس از چند سده بر اثر اکسید شدن نمایان شده و این نسخه را دو لایه ساخته است. بر همین اساس گفته می‌شود ما در مورد این نسخ با یک پالیمپِست (palimpsest) روبه‌روییم. (7)

امروزه کل این مجموعه اوراق قرآنی (شامل نسخه شماره 01-27.1 و ملحقاتش) بنا به پیشنهاد بهنام صادقی - یکی از دو نویسنده کتاب فوق‌الذکر- «مصحف صنعاء1» خوانده می‌شود؛ زیرا ممکن است در آینده اوراقی یافت شوند که در اصل به همین قرآن متعلق بوده‌اند اما اکنون در جایی دیگر نگهداری می‌شود. (8)

آنچه در این میان لازم به توجه است اینکه پیدا شدن این اسناد و رمزگشایی از آنها در دهه‌های اخیر به دستاوردهای تازه و سترگی در شناخت متن قرآن منجر شده و تحولی بی‌بدیل را در افزایش اعتبار متن مقدس مسلمانان رقم زده است. این تحول البته چندان به مذاق «تجدیدنظرطلبان غربی» (Western Revisionist) - که تبارشناسی متن قرآن را به پیش از اواخر قرن دوم هجری نمی‌کشاندند - خوش نمی‌آمد.

اما فارغ از خشنودی یا ناخشنودی ایشان، کشف و انتشار متن برخی مصاحف به خط مایل یا حجازی بر جای مانده از قرن نخست هجری توانست هم در میان مسلمانان و هم در میان محققان غربی چنان ولوله‌ای بیفکند که پژواک آن تا سال‌ها در گوش محققان و قرآن پژوهان شرقی و غربی خواهد پیچید.

اهمیت این کشف بزرگ شاید بیش از هر چیز دیگری در این باشد که قدمت متن قرآن را به دوران پیش از خلافت عثمان‌بن عفّان خلیفه سوم می‌برد. چنانکه می‌دانیم مسلمانان همواره بر این باور بوده‌اند که نیای مصحف موجود قرآن، به دست‌نوشته‌هایی باز می‌گردد که حدود سال 30 هجری به دستور عثمان (متوفی 35 ه.ق) و توسط کمیته منصوب او تدوین شد و نسخه‌هایی از آن متن واحد را به شهرهای مهم قلمروی اسلامی در عهد وی ارسال کردند. (9)

حال که کشفیات دهه‌های اخیر برمبنای «مصحف صنعاء1»، به لابراتوارهای تخصصی فرستاده شده نتایج به‌مراتب خیره‌کننده‌ای را رقم زده است.

نتایج آزمایش‌های کربن14 روی مصحف صنعا

بر اساس آزمایش کربن14 که بهنام صادقی روی برگه استنفورد 2007 در آزمایشگاه آریزونا انجام داد، برگه در فاصله یک انحراف معیار به احتمال 68%، قدمتش به سال‌های 614 تا 656 میلادی می‌رسد. خوانندگان محترم توجه دارند که تاریخ هجرت پیامبر (ص) در سال 621 میلادی واقع شده است.

این آزمایش بر اساس دو انحراف معیار، به احتمال 90%، متعلق به سال‌های میان 578 تا 669 میلادی است. وی اطلاعات تفصیلی این برگه، خوانش لایه زیرین آن و نیز نتایج آزمایش خود را در مقاله‌ای مشترک با اُوِه برگمَن در سال 2010 میلادی منتشر ساخت. صادقی بعدها نمونه‌ای دیگر از همان برگه (استنفورد 2007) را این بار در آزمایشگاه آکسفورد مورد آزمایش قرار داد که نتایج با احتمال 4/95%، عمر برگه را مابین سال‌های 564 تا 655 میلادی نشان داده است. این نتیجه به طور کلی با نتیجه دانشگاه آریزونا نیز همخوانی دارد. سه آزمایش دیگر را کریستیان رُبِن روی برگه‌های شماره 13،11،2 از نسخه 01-27.1 در آزمایشگاه لیون (فرانسه) انجام داد. به سبب کم‌دقتی این آزمایشگاه، بازه زمانی ارائه شده بسیار زیاد (نزدیک به 160 سال) بود و تاریخ ارائه شده عمدتا به ماقبل اسلام بازمی‌گشت. این آزمایش‌ها همچنان ادامه یافت و در نهایت این نتیجه حاصل شد که هم شواهد متنی، نسخه‌شناسی، و کودیکولوژیک و هم نتایج برآمده از آزمایش‌های کربن روی پوست برگه‌های مختلفی از «مصحف صنعاء1» نشان می‌دهند لایه زیرین این مصحف در زمانی بسیار زودهنگام، دست‌کم در نیمه نخست قرن اول هجری کتابت شده است. (10)د

چرا دیگر معجزه نشد؟ پاسخ به وکیل مدافع جدید شیطان

600 آیه از قران

چندی پیش وکیل مدافعه شیطان(خودش این گونه خود را معرفی کردو گفت: قرار است من وکیل مدافع شیطان باشم.) 

قطعا در فهرست مشتریان وکالت او چنگیز و هیتلر و تیمور و... نیز قرار دارند.)  : پیامبر اسلام مانند دیگر پیامبر ان معجزه ای نکرد؟ همین ایراد را ابو جهل و ابو لهب به پیامبر اسلام می گرفتند و خدا این گونه جوا ب قاطع داد:

اگر راست می‏گویی (و بر تو فرشتگان خدا نازل می‏شوند) چرا فرشتگان را نزد ما نمی‌آری؟ (۷)

ما فرشتگان را جز به حق (و حکمت و مصلحت) نمی‏فرستیم، و آن گاه که بفرستیم دیگر کافران مهلتی نخواهند یافت. (۸)

البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققاً محفوظ خواهیم داشت. (۹)

و ما پیش از تو هم رسولانی بر امم سالفه فرستادیم. (۱۰)

و هیچ رسولی بر آن مردم نمی‏آمد جز آن‌که به استهزای او می‏پرداختند. (۱۱)

این گونه ما قرآن را (روشن) در دل زشتکاران وارد سازیم، (۱۲)

"لیکن به آن ایمان نمی‏آورند، و البته عادت امم سابقه هم (مانند امت تو بر همین انکار و استهزا نسبت به رسولان و کتب آسمانی) گذشت. (۱۳)

و اگر ما بر این کافران امتت دری از آسمان بگشاییم تا دائم بر آسمان‌ها عروج (یا فرشتگان بر آن‌ها نزول) کنند، (۱۴)

باز هم خواهند گفت: چشمان ما را فرو بسته‏اند، بلکه در ما سحر و جادویی به کار برده‏اند. (۱۵)

سوره حجر


چرا دیگر معجزه نشد؟ پاسخ به وکیل مدافع جدید شیطان

600 آیه از قران

چندی پیش وکیل مدافعه شیطان(خودش این گونه خود را معرفی کردو گفت: قرار است من وکیل مدافع شیطان باشم.) 

قطعا در فهرست مشتریان وکالت او چنگیز و هیتلر و تیمور و... نیز قرار دارند.)  : پیامبر اسلام مانند دیگر پیامبر ان معجزه ای نکرد؟ همین ایراد را ابو جهل و ابو لهب به پیامبر اسلام می گرفتند و خدا این گونه جوا ب قاطع داد:

اگر راست می‏گویی (و بر تو فرشتگان خدا نازل می‏شوند) چرا فرشتگان را نزد ما نمی‌آری؟ (۷)

ما فرشتگان را جز به حق (و حکمت و مصلحت) نمی‏فرستیم، و آن گاه که بفرستیم دیگر کافران مهلتی نخواهند یافت. (۸)

البته ما قرآن را بر تو نازل کردیم و ما هم آن را محققاً محفوظ خواهیم داشت. (۹)

و ما پیش از تو هم رسولانی بر امم سالفه فرستادیم. (۱۰)

و هیچ رسولی بر آن مردم نمی‏آمد جز آن‌که به استهزای او می‏پرداختند. (۱۱)

این گونه ما قرآن را (روشن) در دل زشتکاران وارد سازیم، (۱۲)

"لیکن به آن ایمان نمی‏آورند، و البته عادت امم سابقه هم (مانند امت تو بر همین انکار و استهزا نسبت به رسولان و کتب آسمانی) گذشت. (۱۳)

و اگر ما بر این کافران امتت دری از آسمان بگشاییم تا دائم بر آسمان‌ها عروج (یا فرشتگان بر آن‌ها نزول) کنند، (۱۴)

باز هم خواهند گفت: چشمان ما را فرو بسته‏اند، بلکه در ما سحر و جادویی به کار برده‏اند. (۱۵)

سوره حجر


ماجرای قرانهای صنعا (3)وظهور چند دست آموزابلیس

فتنه گریهای مستشرقین و ابلیسی بنام پوپین

این همان دستاوردی است که به مذاق مستشرقان تجدیدنظر طلب، خوش نیامده و تا جایی که توانستند از هیچ کوششی در کتمان و پنهانکاری این شواهد و نتایج حاصل از آن مضایقه نکردند.

 آنها البته برای التیامِ آلامِ ناشی از این انکشاف مبارک به سنتی نامبارک تمسک جستند و برخلاف نتایج آزمایش‌های انجام شده، سعی بر القای تردید و تشکیک در وثاقت نص مقدس مسلمین کردند.

 آنها از همان نخستین سال‌های دسترسی‌شان به این نسخه‌های کشف شده در صنعاء، زمزمه‌هایی را مبنی بر مخدوش بودن اعتبار متن کنونی قرآن به راه انداختند.

 منشا اصلی این اتهام, برخی پژوهشگران آلمانی و شاید در راس همه آنها گِرد پویین بود که پیش از این نیز به نام وی اشاره شد.

افسر نیروی دریای امریکا یا نسخه‌شناس قرآن؟

پویین و همکاران هموطنش با دسترسی به تصاویر و میکروفیلم این نسخه‌ها، آنها را در انحصار خود درآورده بودند، هیچ سندی را منتشر نمی‌ساختند، فقط با اظهارات شفاهی خویش در میان همکاران خود و بعدها در میان برخی روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای چنین ادعایی را مطرح می ساختند و سعی در به چالش کشیدن وثاقت قرآن داشتند.

 به گفته مرتضی کریمی‌نیا، محقق علوم قرآنی و مترجم کتاب «مصحف صنعاء1 و مساله خاستگاه قرآن» در دهه 1990 میلادی، شنیدن این جمله درگوشی در برخی مجامع آکادمیک غربی چندان غریب نبود که «اگر این اسناد و اطلاعات روزی منتشر شود، مسلمانان با چالشی بزرگ در وثاقت کتاب آسمانی خود رو به رو خواهند شد». 

یا این ادعا که «در این نسخه‌ها، مطالبی هست که سبب خواهد شد مسلمانان دست از دعاوی خود راجع به کتاب آسمانی‌شان بردارند.» 

این اظهارات در واقع چیزی نبود جز همان دست پیشی که این گروه از مستشرقان تجدیدنظر طلب غربی برای پس نیفتادن گرفته بودند. 

آش غربیها یکدفعه شور شد و دم خروس... 

اما ولوله‌ای که نسخه‌های مصحف صنعاء1 بر پا کرده بود از این هم فراتر رفت و حتی پای سیاسی‌ها و نظامی‌های غربی را هم به این معرکه باز کرد. این آش، آنقدر شور شد که افسران نظامی و دریاداران امریکایی نیز به کمک مستشرقان متحد آلمانی‌شان آمدند و عرصه فرهنگی نیز به میدان تاخت و تاز سرهنگی تبدیل شد و حالا دیگر دم خروس بود که از زیر لوای پژوهش‌های آکادمیک بیرون زد!

افسر بازنشسته نیروی دریایی 

چنانکه در واپسین سال قرن بیستم میلادی، در اقدامی احتمالا بی‌سابقه یک افسر بازنشسته نیروی دریایی ایالات متحده امریکا، صرفا به مناسبت اینکه حدود دو سال از ماموریت خود را در صنعاء گذرانده بود و دستی هم بر آتش رسانه داشت، دست به قلم برد و یادداشتی را با موضوعیت قرآن و ناظر به اکتشافات مصحف صنعاء، در نشریه‌ای عمومی منتشر کرد!

کوه، موش زایید

توبی لِستِر در سال 1999 در ماهنامه آتلانتیک(The Atlantic Monthly) مقاله‌ای با عنوان «قرآن چیست؟» را منتشر کرد که دستمایه او چیزی نبود جز همان اندک مطالب مکتوب برخی تجدیدنظر طلبان غربی به علاوه پاره‌ای از شنیده‌هایش که فارغ از هر نوع نظم و دیسیپلین علمی و فنی بود. 

لستر در این مقاله کوشید تا به خواننده عام غربی چنین القا کند که متن قرآنی نسخه‌های کشف شده در صنعاء، واجد تفاوت‌هایی جدی با متن قرآنی است که اکنون در دسترس مسلمانان قرار دارد و این امر می‌تواند باور پیروان دین اسلام نسبت به تاریخ کتاب مقدس‌شان را متزلزل کند.

 او در مقاله مذکور مدعی آن بود همان گونه که در دو سه قرن گذشته تلاش‌های تاریخ‌پژوهانه و عرفی در شناخت کتاب مقدس مسیحیان و نیز مداقه در جوانب تاریخی حیات حضرت عیسی برای بسیاری از مسیحیان معتقد و محافظه‌کار نگران کننده بوده است، انجام این گونه تحقیقات برون دینی و سکولار در باب متن قرآن و تاریخ شکل‌گیری آن بر اساس نسخه‌های کشف شده در یمن برای بسیاری از مسلمانان اضطراب و تشویش به همراه می‌آورد. 

اختلافی وجود نداشت

حال آنکه کل یافته لستر و شخصیت آکادمیک‌ این معرکه- گِرد پویین - چیزی نبود جز وجود برخی اختلاف قرائات که حتی از نقطه نظر علوم سنتی اسلامی، مشاهده‌ای به غایت پیش‌پا افتاده و عادی است که پیشینه آن عمری به قدمت تاریخ قرآن دارد. 

چنانکه می‌دانیم مسلمانان مذاهب مختلف از قرون ماضی تاکنون آثار متعددی را به اختلاف قرائات در قرآن اختصاص داده‌اند و این همه هیاهو کوچک‌ترین تکانی نتوانست به اعتبار تاریخی متن مقدس مسلمین وارد کند و آن همه معرکه گیری فرهنگی و شعبده‌بازی سرهنگی، نهایتا کوهی بود که جز موش نزایید!

مقاله توبی لستر البته از فضای ژورنالیسم فراتر می‌رود و بنا بر گزارش نویسندگان کتاب «مصحف صنعاء1 و مساله خاستگاه قرآن»، در محافل آکادمیک نیز راه می‌یابد و دانشگاهیان با شور و شوق در این باره بحث می‌کنند. 

جهان آزاد و مساله توهم توطئه

این مساله‌ای است که از قضا به گمان راقم این سطور می‌تواند محک و معیاری برای سایر پژوهش‌های به اصطلاح آکادمیک مستشرقان و به ویژه شاخه تجدیدنظر طلب آنها باشد. رسوایی اینکه در «جهان آزاد» تا چه میزان انگیزه‌های ایدئولوژیک، سیاسی و حتی نظامی می‌تواند بر روند طبیعی یک پژوهش آکادمیک، موثر باشد بزرگ‌تر از آن است که با انگ‌های از رخ افتاده و رنگ‌ و رو رفته‌ای چون «توهم توطئه» قابل کتمان و انکار باشد. 

این همان چیزی است که تعجب نویسندگان کتاب «مصحف صنعاء1 و مساله خاستگاه قرآن» را برانگیخته است: «ولی آنچه جای تعجب دارد جای خالی محققان در این عرصه است که گویی حیطه عمومی را به روزنامه‌نگاران واگذار کرده‌اند.» 

اما این جای خالی با عنایت به سخنی که در صدر این نوشته از کتاب رابرت اروین نقل شد، چندان هم عجیب به نظر نمی‌رسد! آری محققان و پژوهشگران غربی مستقل و غیردولتی در این عرصه چندان مجال عرض اندام ندارند و به نظر نمی‌رسد گذر زمان نیز به طور ماهوی چیزی را در این خصوص تغییر داده باشد. 

چه بسا با اقبالی که اسلام در جوامع غربی در سده‌های اخیر یافته است، کار را برای چنین پژوهشگرانی دشوارتر نیز کرده و بر مشقات‌شان بیش از پیش افزوده باشد.

انتقام عهدین از قرآن؟

آری مستشرقانی که از نتایج تحقیقات تاریخ‌شناسانه درباره عهدین (عهد عتیق و عهد جدید) عصبانی بودند، درصدد برآمدند که متن مقدس مسلمانان را نیز هر طور که شده به همان سرنوشتی مبتلا کنند که بر کتاب مقدس‌شان رفته بود.

 ماموریتی که حالا با کشف نسخه‌های مصحف صنعا با چنان چالشی مواجه شده بود که پای افسر نیروی دریایی امریکا را از خلیج عدن به ماهنامه آتلانتیک باز کرده بود تا او نیز نظر تخصصی خود را در مورد قرآن و تاریخ آن به رشته تحریر درآورد و بی‌اعتباری متن مقدس مسلمانان را بر آفتاب بیندازد و از این طریق تشفی خاطر هم‌کیشان خود را بجوید که اگر به لحاظ مطالعات تاریخ‌شناسانه اعتباری برای کتاب مقدس(Bible)  باقی نمانده باکی نیست که مسلمانان نیز از این نظر وضعیتی بهتر از ما ندارند!

 این دغدغه آنقدر نزد تجدیدنظرطلبان غربی پررنگ است که گاه هنر پنهانکاری خویش را نیز از کف می‌نهند و مافی‌الضمیرشان را بر آفتاب می‌اندازند و آنچه را عمری نهان کرده بودند اینک به صریح‌ترین وجه بیان و درد خویشتن را عیان می‌کنند. 

چنانکه گرد پویین سرخوش از کشفِ لابد کپرنیکی خود، ارشمیدس‌وار جامه بی‌طرفی آکادمیک از خویش برگرفت و نوشت: «مسلمانان دوست دارند به آثار متنی استناد کنند تا نشان بدهند که بایبل [کتاب مقدس] تاریخ‌مند است و مستقیم از آسمان به زمین نیامده است، اما تا کنون چنین بحثی را درباره قرآن پیش نکشیده‌اند. تنها راه برای شکستن این سد این است که ثابت کنیم قرآن هم تاریخی دارد. اوراق صنعاء در این کار به ما کمک می‌کنند.»

ادامه دارد... 

ماجرای قرانهای صنعاء (2)

4)

ماجرای مصحف صنعاء (2) 

جداسازی قرآن‌ها و شماره‌گذاری هر یک از نسخه‌های کشف شده (اکنون محفوظ در دارالمخطوطات صنعاء)، نخستین بار بر اساس نظم و نظامی که گِرد پویین (متولد 1940.م  - محقق آلمانی در حوزه رسم‌الخط تاریخی قرآن است که به مطالعه تحقیقاتی و تفسیر نسخه‌های خطی باستان می‌پردازد. 

پویین همچنین متخصص کتیبه‌شناسی عربی است. او مدرس عربی در دانشگاه زارلاند در شهر زاربروکن آلمان است) وضع کرده بود، صورت گرفت. (5)

چنانکه اشاره شد مصاحف صنعاء، حاوی اوراق قرآنی و غیرقرآنی زیادی است که توسط گِرد پویین دسته‌بندی و شماره‌گذاری شده است و در این میان به گفته مرتضی کریمی‌نیا - قرآن‌پژوه و مترجم کتاب «مصحف صنعاء1 و مساله خاستگاه قرآن» - گل سرسبد این مصاحف حجازی، نسخه شماره 01-27.1 است. این نسخه اکنون دارای 36 برگ است اما می‌دانیم که در سال‌های نخست کشف مخطوطات صنعاء، پنج برگ دیگر از آن جدا و حتی از یمن خارج شده و در حدفاصل سال‌های 2008-1922 در حراج‌های مختلف لندن به فروش رسیده است. کریمی‌نیا، با بیانی محتاطانه تصریح می‌کند که احتمالا این مجموعه 41 (36+5) برگی، قدیمی‌ترین برگ‌نوشته‌های قرآنی کشف شده و موجود در سراسر جهان است. (6)

اما نکته جالب اینکه اوراق این نسخه حامل دو بار نگارش قرآن است؛ نخست آیاتی از قرآن که در اصل روی پوست نوشته شده و پس از سال‌ها این متن پاک و شسته شده و مجددا آیات دیگری از نو روی همان پوست کتابت شده است که در این کتاب، آیات هر کدام از این دو لایه به صورت جداگانه مشخص شده‌اند. اما آثار باقی مانده از جوهر قرآن در لایه زیرین نیز پس از چند سده بر اثر اکسید شدن نمایان شده و این نسخه را دو لایه ساخته است. بر همین اساس گفته می‌شود ما در مورد این نسخ با یک پالیمپِست (palimpsest) روبه‌روییم. (7)

امروزه کل این مجموعه اوراق قرآنی (شامل نسخه شماره 01-27.1 و ملحقاتش) بنا به پیشنهاد بهنام صادقی - یکی از دو نویسنده کتاب فوق‌الذکر- «مصحف صنعاء1» خوانده می‌شود؛ زیرا ممکن است در آینده اوراقی یافت شوند که در اصل به همین قرآن متعلق بوده‌اند اما اکنون در جایی دیگر نگهداری می‌شود. (8)

آنچه در این میان لازم به توجه است اینکه پیدا شدن این اسناد و رمزگشایی از آنها در دهه‌های اخیر به دستاوردهای تازه و سترگی در شناخت متن قرآن منجر شده و تحولی بی‌بدیل را در افزایش اعتبار متن مقدس مسلمانان رقم زده است. این تحول البته چندان به مذاق «تجدیدنظرطلبان غربی» (Western Revisionist) - که تبارشناسی متن قرآن را به پیش از اواخر قرن دوم هجری نمی‌کشاندند - خوش نمی‌آمد.

اما فارغ از خشنودی یا ناخشنودی ایشان، کشف و انتشار متن برخی مصاحف به خط مایل یا حجازی بر جای مانده از قرن نخست هجری توانست هم در میان مسلمانان و هم در میان محققان غربی چنان ولوله‌ای بیفکند که پژواک آن تا سال‌ها در گوش محققان و قرآن پژوهان شرقی و غربی خواهد پیچید.

اهمیت این کشف بزرگ شاید بیش از هر چیز دیگری در این باشد که قدمت متن قرآن را به دوران پیش از خلافت عثمان‌بن عفّان خلیفه سوم می‌برد. چنانکه می‌دانیم مسلمانان همواره بر این باور بوده‌اند که نیای مصحف موجود قرآن، به دست‌نوشته‌هایی باز می‌گردد که حدود سال 30 هجری به دستور عثمان (متوفی 35 ه.ق) و توسط کمیته منصوب او تدوین شد و نسخه‌هایی از آن متن واحد را به شهرهای مهم قلمروی اسلامی در عهد وی ارسال کردند. (9)

حال که کشفیات دهه‌های اخیر برمبنای «مصحف صنعاء1»، به لابراتوارهای تخصصی فرستاده شده نتایج به‌مراتب خیره‌کننده‌ای را رقم زده است.

نتایج آزمایش‌های کربن14 روی مصحف صنعا

بر اساس آزمایش کربن14 که بهنام صادقی روی برگه استنفورد 2007 در آزمایشگاه آریزونا انجام داد، برگه در فاصله یک انحراف معیار به احتمال 68%، قدمتش به سال‌های 614 تا 656 میلادی می‌رسد. خوانندگان محترم توجه دارند که تاریخ هجرت پیامبر (ص) در سال 621 میلادی واقع شده است.

این آزمایش بر اساس دو انحراف معیار، به احتمال 90%، متعلق به سال‌های میان 578 تا 669 میلادی است. وی اطلاعات تفصیلی این برگه، خوانش لایه زیرین آن و نیز نتایج آزمایش خود را در مقاله‌ای مشترک با اُوِه برگمَن در سال 2010 میلادی منتشر ساخت. صادقی بعدها نمونه‌ای دیگر از همان برگه (استنفورد 2007) را این بار در آزمایشگاه آکسفورد مورد آزمایش قرار داد که نتایج با احتمال 4/95%، عمر برگه را مابین سال‌های 564 تا 655 میلادی نشان داده است. این نتیجه به طور کلی با نتیجه دانشگاه آریزونا نیز همخوانی دارد. سه آزمایش دیگر را کریستیان رُبِن روی برگه‌های شماره 13،11،2 از نسخه 01-27.1 در آزمایشگاه لیون (فرانسه) انجام داد. به سبب کم‌دقتی این آزمایشگاه، بازه زمانی ارائه شده بسیار زیاد (نزدیک به 160 سال) بود و تاریخ ارائه شده عمدتا به ماقبل اسلام بازمی‌گشت. این آزمایش‌ها همچنان ادامه یافت و در نهایت این نتیجه حاصل شد که هم شواهد متنی، نسخه‌شناسی، و کودیکولوژیک و هم نتایج برآمده از آزمایش‌های کربن روی پوست برگه‌های مختلفی از «مصحف صنعاء1» نشان می‌دهند لایه زیرین این مصحف در زمانی بسیار زودهنگام، دست‌کم در نیمه نخست قرن اول هجری کتابت شده است. (10)د