خدا به ما خیلی نزدیک است ما چقدر به خدا نزدیکیم؟
خدا تا ما!
خدا چقدر به ما نزدیک است؟
قرآن پاسخ می دهد:
-" ما انسان را آفریده ایم و می دانیم که وسوسه های درونی او چیست، ما از رگ گردن به او نزدیک تریم."-" (ای پیامبر) هرگاه بندگان من درباره من از تو سئوال می کنند بگو من به آنان نزدیکم و دعای دعاکننده را هر زمان که دعا کند می شنوم."
آیه ۱۸۶ سوره بقرهطبق قوانین فیزیک هیچ چیز نمی تواند سریعتر از نور حرکت کند . اما دعا و نیایش بی آلایش به درگاه خدا و از سر سوز و سویدای قلب سریعتر از نور حرکت می کند.
ما تا خدا!
چه کنیم که ما نیز به خدا نزدیک شویم؟-" رحمت پروردگار به نیکوکاران نزدیک است."
آیه ۵۶ سوره اعرافنیکو کاری یکی از سریعترین راه های نزدیکی به خد است.نیکوکاری سر الاسرار پروردگاری است. با نیکوکاری است که فرشتگان درب های نورانی عرش خدا را بر ای نزول رحمت آسمانی باز می کنند. نیکوکاری نوعی اسم اعظم معنوی است که سرنوشت یک انسان، یک خانواده ، یک شهر ، یک سرزمین را می تواند از بد به خوب تبدیل کند.
-"... سجده کن و خود را به خدا نزدیک گردان!"
آیه ۱۹ سوره علق
راه سریع دیگر برای نزدیکی به خداوند سجده به درگاه با عظمت او ست.در هنگام سجده )و اگر سجده خالص و بی ریا باشد) انسان از اولین تیرگی که رها می شود تکبر است.
با سجده پاک و بی ریا و خالص به در گاه خداوند و در مقابل عرش الهی او ، شیطان نام سجده کننده را از فهرست پیروان خود خط می زند.
با سجد ه خالص به درگاه خداوند ، انسان به خدا می گوید از همه دل بر یده ام و به تو روی آورده ام . و می دانم اگر درها همه بسته در لطف تو بازه،!
" استغفار کنید ، بسوی او توبه و باز گشت کنید که پرودگار من به همه نزدیک- است و همه را اجابت می کند."
بخشی از آیه ۶۱ سوره هود
ادامه دارد...
آدامه از نوشتار پیشین
انجیل بارنابا فصل ۳۷
)شکا گردان گریستند از سخن یسوع.
(۲)زاری نمودند او را و گفتند: ای آقا، بیاموز ما را تا نماز گزاریم.
(۳) یسوع فرمود: «نیک بنگرید چه خواهید کرد،هر گاه حاکم رومانی شما را بگیرد تا نابود کند.»
(۴) «پس بکنید مانند آن را وقتی که نماز میکنید.»
(۵) «باید کلام شما این باشد:»
(۶) «ای پروردگار، خدای ما،»
(۷) «پاک باد نام قدوس تو.»
(۸) «ملکوت تو بپاید در ما.»
(۹) «مشیت تو همیشه نافذ باد.»
(۱۰) «چنان که آن نافذ است در آسمان، آن چنان بر زمین نافذ باد.»
(۱۱) «به ما نان عطا کن برای هر روز.»
(۱۲) «ببخش برای ما گناهان ما را.»
(۱۳) «چنان که میبخشیم ما برای آنان که خطا مینمایند به ما.»
(۱۴) «مپسند دخول ما را در امتحان.»
(۱۵) «لیکن ما را نجات ده از بدکار.»
(۱۶) «زیرا تویی به تنهایی خدای ما.»
(۱۷) «که واجب است او را مجد و اکرام تا ابد.»
ادامه دارد...
دستور ابدی دفاع و جنگ در قرآن
این روزها در شبکه های مجا زی انتقادهای صد در صد نا بجا از قرآن می شود و آنرا کتاب جنگ معرفی می کنند. بزعم منتقدین قران کتابی است که مسلمانان را تشویق می کند که با همه بجنگند.تقریبا ۹۹.۹۹ در صد همه این انتقادات غرض ورزانه و از روی کینه توزی است و تنها یک دهم درصد آن از روی نا آگاهی است. چرا که همه این انتقاد کنندگان به بخشی از ایات زیر استناد می کنند وبخش های دیگر را ذکر نمی کنند.
برای مثال از جمله آیات مورد استناد انتقاد کنندگان مغرض آیه ۱۹۱ سوره بقره است ، در حالی که آیه اصلی چگونگی و زمان شروع جنگ آیه ۱۹۰ است و آنان این آیه را هر گز ذکر نمی کنند. و آیات بعدی را هم که مربوط به پایان جنگ است نمی آورند.
ابتدا به آیات سوره بقره در مورد جنگ و دفاع و جهاد می پردازیم:
قرآن
"در راه خدا با کسانى که با شما مى جنگند بجنگید ولى از اندازه درنگذرید زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمى دارد (۱۹۰)
یعنی قران طبق آیه فوق:
(-اگر دشمن شما را مورد حمله قرار داد،
- و اگر با شما به جنگ پرداخت،
-و اگر به سرزمین شما حمله کرد ،
-شما با آنان و در راه خدا یعنی بخاطر خدا به جنگ بپردازید!
- و لی در همین جنگ و دفاع حد و اندازه را رعایت کنید!
چون اگر حد و اندازه را رعایت نکنید شما نیز تجاوز کار هستید وخد اوند تجاوز کاران را دوست ندارد.)
(این ایه شش شرط مهم بر ای شروع جنگ از طرف مسلمانان را دارد که در آیه فوق به صراحت آمده است.)
پرسش:
?در هنگام جنگ که بر ما تحمیل شده و دشمن به خانه و کاشانه و سرزمین ما حمله کرده چه کنیم.
: قرآن در ادامه آیه ۱۹۲ و با در نظر گرفتن شرایط مذکور د رآن آیه می گوید :
۱۹۱)
این آیه بخش اولش می تواند عمومیت داشته باشد و در همه جای جهان و در همه زمانها و توسط همه ملتهیی که به سرزمینشان حمله شده مورد استفاده قرار گیرد چنانکه هر مردم و ملت باغیرت و با شرفی که سرزمین و وطنشان مورد حمله دشمن قرار گیرد همین روش را اتخاذ میکنند و با دشمن می جنگند تا از سرزمینشان بیرون رود.
ولی بخش دوم فقط به مسلمانانی مربوط می شود که در شهر مکه زندگی می کنند. زیرا مسجد الحرام فقط در شهر مکه است .)
قران شرایط پایان جنگ را اعلام می کند:
اگر باز ایستادند البته خدا آمرزنده و مهربان است.۱۹۲
طبق آیه فوق اگر دشمن که به سرزمین شما حمله کرده بود و دست از جنگ بر داشت شما نیز باید دست از جنگ بردارید و تکمیل آن در آیه بعدی است. چرا که در آیه فوق می گوید که اگر دشمنی که به شما حمله کرده دست از جنگ برداشت خداوند آمرزنده است یعنی پس شما نیز آمرزنده و بخشنده باشید.!
تا چه زمان به جنگ ادامه دهیم؟
با آنان بجنگید تا دیگر فتنه اى نباشد و دین مخصوص خدا شود پس اگر دست از جنگ برداشتند داشتند تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست (۱۹۳)جنگ تا زمانی که دشمن در سرزمین ما است و شهر و دیار ما را اشغال کرده باید ادامه یابد و اگر آنان دست از جنگ بر داشتند از آن پس هر کس به جنگ ادامه دهد متجاوز است.
این ماه حرام در برابر آن ماه حرام است و [هتک] حرمتها قصاص دارد پس هر کس بر شما تعدى کرد همان گونه که بر شما تعدى کرده بر او تعدى کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا با تقواپیشگان است (۱۹۴)
قصاص
طبق آیه فوق هرکس هر طور و هرگونه که به شما صدمه زده است شما می توانید به همان صورت و به همان میزان و نه بیشتر از آن مقابله به مثل کنید و در این ار تباط از خدا باید پروا نمود (یعنی هر بلایی را که می توانید حتی بر سر دشمنتان که به شما حمله کرده در نیاورید!)نیکی وجنگ؟
و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت میفکنید و نیکى کنید که خدا نیکوکاران را دوست مى دارد (۱۹۵)(در ضمن نیکی را فراموش نکنید و با دست خود خود را به هلاکت نیفکنید. چون این ایه بدنبال اجازه دفاع و جنگ با دشمن آمده خداوند صریحا به مسلمانان می گویند که کاری نکنند که با دست خود بر ای خود درد سر درست کنند، )
آیات دیگر
"به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل شده اجازه جنگ داده شده است چرا که مورد ظلم قرار گرفته اند و البته خدا بر پیروزى آنان سخت تواناست (۳۹)
(تایید آیه ۱۹۲ سوره بقره که در بالا ذکر شد. یعنی مسلمانان در صورتیکه مورد حمله قرار گیرند اجازه آغاز جنگ را دارند. )
توضیح بیشتر قرآن در مورد مسلمانانی که اجازه شروع جنگ را دارند
"همان کسانى که بناحق از خانه هایشان بیرون رانده شدند [آنها گناهى نداشتند] جز اینکه مى گفتند پروردگار ما خداست و اگر خدا بعضى از مردم را با بعض دیگر دفع نمیکرد صومعه ها و کلیساها و کنیسه ها و مساجدى که نام خدا در آنها بسیار برده مى شود سخت ویران مى شد و قطعا خدا به کسى که [دین] او را یارى مى کند یارى مى دهد چرا که خدا سخت نیرومند شکست ناپذیر است "(۴۰)
اجازه جنگ به مردمی این گونه داده شده است:
(مردمی که جنگ بر آنان تحمیل شده،
به سرزمین آنان حمله شده
و آنان را بناحق از سرزمینشان بیرون رانده اند،
و گناه این مردم این بود هکه آنان خدا پرست بودند.
"همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند و به کارهاى پسندیده می پردازند و از کارهاى ناپسند دوری می کنند و فرجام همه کارها از آن خداست (۴۱)
(خداوند شرح روانشناسی مردمی که اجازه جنگ را در صورت مورد حمله قرار گرفتن می دهد به این صورت بیان می کند:
این مردم کسانی هستند که :چون به قدرت و ثروت و تو انایی برسند نماز بر پا می دارند،
زکات می دهند ،
کار های نیک می کنند،
و از کارهای ناپسند دوری می کنند.)
سوره حج آیات ۳۹ الی ۴۱
قرآن و اهانت به پیامبر ان الهی
"• در مورد اهانت به پیامبر اسلام: «آیا هر بار که کسی از آزادی بیان سوء استفاده میکند، اهل ایمان باید کاروبار خود را رها کنند، به خیابانها بریزند و آشوب به پا کنند؟ فرد صاحب ایمان در رویارویی با امور ناگوار و ناپسند است که باید ادب و شکیبایی خود را نشان دهد. بنیادگرایان مذهبی، بقا و منافع خود را در آشوب و خشونت میجویند. آزادی بیان چندان مهم است که ما باید سوء استفاده از آن را، هر چقدر هم که دلآزار باشد، به عنوان شرّی لازم بپذیریم. دولتها حق ندارند در این گونه مسائل دخالت کنند.»اهانت نوعی خشونت زبانی برای تحقیر و خوارداشت دیگری است و تحت هر شرایطی عملی زشت و نکوهیدهاست و اگر هم برخی روحهای بیمار را تشفی میدهد فضل و هنری برای آن نیست. به نظرم درست آن است که به جای تکریم و تقدیس اهانت، در تحدید حدود مصادیق اهانت و نیز به رسمیت شناختن «حق اهانت» بکوشیم. «حق اهانت» مصداق «حق ناحق» بودن است. یعنی ما اهانت را نسبت به هرکس و هر باوری ناحق و ناروا میدانیم، اما معتقدیم که نباید برای جلوگیری از اهانت کنندگان به زور و خشونت متوسل شد. به بیان دیگر، عمل ایشان را تقبیح میکنیم بیآنکه مکلف باشیم ایشان را با توسل به زور (خواه قانونی و خواه فراقانونی) از آن کار بازبداریمسابقه ریشخند کردن پیامبران
خداوند در قرآن آیات متعددی را ذکر می کند که در آنها به سابقه ریشخند کردن ، تمسخر کردن، شعر های هجو گونه ساختن ، مضمون کوک کردن در باره پیامبران اشاره شده است. قرآن می گوید ما هر پیامبری را فرستادیم از همان آغاز اکثریت مردم با آنان همراهی کردند در کنار آنان سعی و کوشش و مبارزه کردند. و از همان آغاز یک گروه اقلیت که قرآن آنان را " مترفین" نامیده با پیامبران مبارزه کرده و آنان را استهزاء می کردند. معنی واژه مترفین در زبان عربی" ثروتمندان بی درد " می باشد.ه آیات زیر توجه می کنیم:
و به یقین پیش از تو نیز در گروههاى پیشینیان پیامبری فرستادیم (۱۰)
و هیچ پیامبرى برایشان نیامد جز آنکه او را به مسخره مى گرفتند (۱۱
بدین گونه آن استهزاء را در دل بزهکاران راه مى دهیم (۱۲)
که به او ایمان نمى آورند و راه رسم پیشینیان پیوسته چنین بوده است (۱۳)
سوره حجر
ما ریشخند کنندگان را از تو برطرف خواهیم کرد (۹۵)
همانان که با خدا معبودى دیگر قرار مى دهند پس به زودى [حقیقت را] خواهند دانست (۹۶)و قطعا مى دانیم که سینه تو از آنچه مى گویند تنگ مى شد(۹۷)
پس با ستایش پروردگارت تسبیح گوى و از سجده کنندگان باش (۹۸)
و پروردگارت را پرستش کن تا اینکه حقیقت تو را فرا رسد (۹۹)
حجر
و مسلما پیامبران پیش از تو نیز مورد ریشخند قرار گرفتند پس کسانى که آنان را مسخره میکردند سزای آنچه که آن را به ریشخند مى گرفتند گریبانگیرشان شد (۴۱)
سوره انبیاء
و پیش از تو پیامبرانى به استهزا گرفته شدند پس آنچه را ریشخند میکردند گریبانگیر ریشخندکنندگان ایشان گردید (۱۰)
سوره انعام
نتیجه:
آن که ریشخندکنندگان پیامبران و خدا گروه اقلیتی بودند که منافع آنها با شروع و انتشار نهضت پیامبر ان الهی به خطر می افتاده است حقیقتی روشن وبدیهی است
. بر ای آنان منفعت و سود و ثروت و مقام مهم بوده است. پس واضح است که وقتی منافع آنان در خطر باشد چون از راه عقلانیت و تسخیر روح بشری نمی توانستند اقدام کنند. ناچار مسخره می کنند. شعرهای هجو می سازند.
امروز نیز همان گونه است . جوک می سازند. کاریکاتور می کشند ، کتاب های داستانی هجو آمیز می نویسند، فیلم می سازند . حق هم دارند ! چون ارکان وجودی آنان به لرزه در آمده بود ه است . احساس می کنند پایان نزدیک است. تاریخ را که نمی توانند انکار کنند. حتی تاریخ سازی جعلی هم می کنند ولی حقیقت بزودی آشکار می شود.
در سه ده اخیر
بعنوان نمونه در سه دهه اخیر در مطبوعات و جامعه های باصطلاح روشنفکری غربی به اسلام و تفکر شیعی حمله های کاریکاتوری، فیلمنامه ، کتابنامه کمدی صورت گرفته است.
ولی ناگهان در میان درگاه شیطانی کسانی پیداشدند که از اسلام و قرآن و شیعه فاع جانانه و علمی تردند. افرادی ما نند پرفسور مونتگمری وات بر کتاب بلاشر در مورد قرآن مقدمه ای نوشت که ترجمه شده است. این دانشمند محقق کاری را صورت داد که پاسخ استهزاء ها و کاریکاتور ساختن های مترفین یعنی ثروتمندان بی درد غربی را داد،
بلاشر یک پژوهشگر فرانسوی مقدمه ای بر ترجمه قرآن به زبان فرانسه نوشت و در آن از لحاظ تاریخی و جمع آو ری قرآن اشکالاتی را وارد ساخت. ولی بلافاصله محقق بلند پایه پرفسور مونتگمری وات کتابهای محمد در مکه ، محمد در مدینه ،نقش اسلام در تمدن اروپا، و مقدمه بر مقدمه بلاشر بر قرآن نوشت و توضیحات بسیار جالبی در این ارتباط ارایه داد.
برای آنکه بدانیم این دانشمند که خود مسیحی است چه کرده است نقل قولهایی را از دیگر محققان اروپایی می آورم:
"مونتگمری وات اعتقاد داشت که قرآن همانند کتاب مقدس وحی الهی بوده البته برای زمان و مکان خود !... از مصاحبه با او "
"کتب او تأکید زیادی بر تعهد محمد به عدالت اجتماعی دارد؛ وات محمد را مانند پیامبران عهد عتیق میدید که آمده بود تا معاملات عادلانه و اعتقاد به وحدانیت خدا را در بین اعرابی، که این موضوعات برای آنها مفاهیمشان را از دست داده بود، احیا کند. از دید بسیاری از مسلمانان این قدر و منزلت کافی برای محمد نیست، ولی این یک شروع است. رک بگویم برای یک مسیحی گفتن هرچیز مثبتی دربارهٔ دینی مانند اسلام که پس از دین او آمده کار سختی است زیرا آنها اینگونه بزرگ شدهاند که باور داشته باشند دین آنها تمامی چیزهایی که برای رستگاری نیاز است را داراست، و مشابهاً برای مسلمانان سخت است که با این حقیقت مواجه شوند که مسیحیان با این دیدگاه که مسیحیت تنها ایستگاهی در مسیر اسلام، دین آخر، است ترغیب نمیشوند."
مارتین فوروارد اسلام شناس معروف
به گفته شارلت آلفرد، گزارش گری برای مجلهای که وات آن را در دانشکده اش تأسیس کرد:
"دیدگاههای او دربارهٔ اسلام و مسیحیت گهگاه مجادلهآمیز بودهاست. او هم قرآن و هم کتاب مقدس را خطاپذیر میداند ولی در عین حال هر دو را وحی الهی میداند. او اعتقاد داشت که مسلمانان و مسیحیان چیزهای زیادی دارند که به همدیگر آموزش دهند. در مورد تجربه شخصی خودش این را بیان میکند که بررسی اسلام او را از یکتایی خداوند عمیق کردهاست.
کتاب دیگر مونتتگمری وات این استاد عالیرتبه دانشگاه ادینبورگ تحت عنوان " تأثیر اسلام بر اروپای قرون وسطی (The Influence Of Islam On Medieval Europe) by William Montgomery Watt) تفکر غرب را نسبت به مسلمانان تغییر داد.
اخیرا دو پژوهشگر یکی خانم دکتر ارزینا لالانی که خود یهودی است کتابها و مقالات متعدد و پژوهشگر یهودی دیگری بنام پرفسور ا تان گلبرگ مقالات و کتابهای متعددی با دید مثبت در باره اسلام و شیعه از جمله کتابی در باره امام پنجم شیعیان نوشته و در باره اقدامات ارزنده این بزرگوار را در توجیه نقش امامت و این که امام الهی چه کسی می تواند باشد توضیحاتی بسیار جالب داده که مهم ترین آن این است :
امام الهی ، پیشوای الهی که مورد نظر و عنایت خاص خداوند است،پرهیزگارترین، پاکدامن ترین، زاهد ترین ، و عالم ترین انسان دردین الهی است که بر روی کره زمین زندگی می کند.کاریکاتور کشی
ازسوی دیگری کاریکارتور کشی ، جوک ساختن ، هجو کردن در اغلب موارد از سوی کسی سر می زند که کاری از دستش ساخته نیست. یعنی یا علم و دانش و شهرت و سیطره روحی و علمی وقدرت طرف مقابل ، کاریکاتور کش را در پرده محاق فروبرده که در مورد پیامبران الهی همین گونه است و مخالفین در درخشش نور معنویت آنان ذوب می شوند و بنابر این راهی جز کاریکاتورکشی بر ایشان باقی نمی ماند. چون اگر او حرف حسابی داشت که کاریکا تور نمی کشید.
نکته ۱: البته این روزها کاریکاتور کش هایی مانند چارلی هبدو که توسط سرویس های اطلاعاتی موساد و سیا و با همکاری بخش صهیونیسم در فرانسه هدایت می شود که این بخش آخری بر تمام ارکان فرانسه حکومت و سیطره دارد مقوله جداگانه اند .
این چارلی هبدو سالها فقط و فقط از عملکرد حکومت فرانسه به میزان ۹۸ در صد بصورت کاریکاتوری انتقاد می کرد و ۲ درصد نیز به کشیدن کاریکاتور از مسیح و استهزاء دین مسیح مشغول بود و البته نه از موسی پیامبر قطعا می دانید که چرا! !تا این که دولت فرانسه دموکراتیک و ازادیخواه و طرفدار انتقاد فرانسه چارلی هبدو را بخاطر انتقاد از دولت فرانسه به مدت دوسال چارلی هبدو تعطیل نمود .
احتمالا شرط باز نمودن مجدد این شد که از پیامبر اسلام و از مسیح کاریکاتور بکشند و با دولت و حکومت طرفدار دموکراسی فرانسه کاری نداشته باشند.
نکته ۲:
چند ماه پیش مجله اشپیگل یکی از معر و فترین کاریکاتوریست های خود را که حدود هفتاد سال سن داشت و سی و چند سال سابقه کار برای این مجله داشت ناگهان بخاطر کشیدن کاریکاتوری از نتان یاهو بر ای همیشه اخراج نمود.
بنظر من این می تواند مقابله به مثل مناسبی در قبال کشیدن کاریکا تورهای چارلی هبدو باشد. به این صورت که کاریکا توریست های مسلمان نیز کاریکاتوری از چهره های محبوب مثلا مردم فر انسه مثلا ژاندارک بکشند . چطور است؟ چه مزه ای می دهد؟ مگر دموکراسی نیست ؟ مگر ازادی بیان نیست؟ مگر قلم و مطبوعات ازاد نیستند. خوب این طرفیها هم می توانند کاریکاتور بکشند و شاید بهتر و جالبتر هم بکشند.
ادامه از نوشتار پیشین
انجیل عهد عتیق
احکام دزدی و خیانت در امانت
۱ «اگر کسی گاوی یا گوسفندی بدزدد،و آن را بکشد یا بفروشد، به عوض گاو پنج گاو، و به عوض گوسفند چهار گوسفند بدهد.
۲ اگر دزدی در رخنه کردن گرفته شود، و او را بزنند بطوری که بمیرد، بازخواستِ خون برای او نباشد.
۳ اما اگر آفتاب بر او طلوع کرد، بازخواست خون برای او هست. البته مکافات باید داد، و اگر چیزی ندارد، به عوض دزدی که کرد، فروخته شود.
۴ اگر چیزی دزدیده شده، از گاو یا الاغ یا گوسفند زنده در دست او یافت شود، دو مقابل آن را رد کند.
۵ اگر کسی مرتعی یا تاکستانی را بچراند، یعنی مواشی خود را براند تا مرتع دیگری را بچراند، از نیکوترین مرتع و از بهترین تاکستان خود عوض بدهد.
۶ اگر آتشی بیرون رود، و خارها را فرا گیرد و بافههای غله یا خوشههای نادرویده یا مزرعهای سوخته گردد، هر که آتش را افروخته است، البته عوض بدهد.
۷ اگر کسی پول یا اسباب نزد همسایه خود امانت گذارد، و از خانه آن شخص دزدیده شود،هر گاه دزد پیدا شود، دو چندان رد نماید.
۸ و اگر دزد گرفته نشود، آنگاه صاحب خانه را به حضور حکام بیاورند، تا حکم شود که آیا دست خود را بر اموال همسایه خویش دراز کرده است یا نه.
۹ در هر خیانتی از گاو و الاغ و گوسفند و رخت و هر چیزِ گم شده، که کسی بر آن ادعا کند، امر هر دو به حضور خدا برده شود، و بر گناه هر کدام که خدا حکم کند، دو چندان به همسایه خود رد نماید.
۱۰ اگر کسی الاغی یا گاوی یا گوسفندی یا جانوری دیگر به همسایه خود امانت دهد، و آن بمیرد یا پایش شکسته شود یا دزدیده شود، و شاهدی نباشد،
۱۱ قسم خداوند در میان هر دو نهاده شود، که دست خود را به مال همسایه خویش دراز نکرده است. پس مالکش قبول بکند و او عوض ندهد.
۱۲ لیکن اگر از او دزدیده شد، به صاحبش عوض باید داد.
۱۳ و اگر دریده شد، آن را برای شهادت بیاورد، و برای دریده شده، عوض ندهد.
۱۴ و اگر کسی حیوانی از همسایه خود عاریت گرفت، و پای آن شکست یا مرد، و صاحبش همراهش نبود، البته عوض باید داد.
۱۵ اما اگر صاحبش همراهش بود، عوض نباید داد، و اگر کرایه شد، برای کرایه آمده بود.
حکم در مورد وظایف اجتماعی
۱۶ اگر کسی دختری را که نامزد نبود فریب داده، با او هم بستر شد، البته میباید او را زن منکوحه خویش سازد.
۱۷ و هرگاه پدرش راضی باشد که او را بدو دهد، موافق مهر دوشیزگان نقدی بدو باید داد.
۱۸ زن جادوگر را زنده مگذار.
۱۹ هر که با حیوانی مقاربت کند، هرآینه کشته شود.
۲۰ هر که برای خدایی غیر از یهوه و بس قربانی گذراند، البته هلاک گردد.
۲۱ غریب را اذیت مرسانید و بر او ظلم مکنید، زیرا که در زمین مصر غریب بودید.
۲۲ بر بیوه زن یا یتیم ظلم مکنید.
۲۳ و هر گاه بر او ظلم کردی، و او نزد من فریاد برآورد، البته فریاد او را مستجاب خواهم فرمود
۲۴ و خشم من مشتعل شود، و شما را به شمشیر خواهم کشت، و زنان شما بیوه شوند و پسران شما یتیم.
۲۵ اگر نقدی به فقیری از قوم من که همسایه تو باشد قرض دادی، مثل رباخوار با او رفتار مکن و هیچ سود بر او مگذار.
۲۶ اگر رخت همسایه خود را به گرو گرفتی، آن را قبل از غروب آفتاب بدو رد کن،
۲۷ زیرا که آن فقط پوشش او و لباس برای بدن اوست؛ پس در چه چیز بخوابد؟ و اگر نزد من فریاد برآوَرَد، هرآینه اجابت خواهم فرمود، زیرا که من کریم هستم.
۲۸ به خدا ناسزا مگو و رئیس قوم خود را لعنت مکن.
۲۹ درآوردن نوبر غله و عصیر رز خود تأخیر منما. و نخستزاده پسران خود را به من بده.
۳۰ با گاوان و گوسفندان خود چنین بکن. هفت روز نزد مادر خود بماند و در روز هشتمین آن را به من بده.
۳۱ و برای من مردان مقدس باشید، و گوشتی را که در صحرا دریده شود مخورید؛ آن را نزد سگان بیندازید.»
ادامه دارد