سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

سها : فلسفه ، کلام و اخلاق اسلامی بناهایی رفیع هستند

فلسفه و کلام اسلامی

آقای سها در ادامه و در کتاب « نقد قرآن» می نویسد: (...در اسلام چیزی از فلسفه وجود ندارد، ولی با برگرفتن فلسفه ی یونان و پرورش آن، فلسفه و کلام اسلامی را ساختند)

سها ی حیرت زده و نا آگاه نمی داند که ساختار دین این‌گونه است که برای آموزش فلسفه بوجود نیامده است. والا صاحبنظران مخالف  و حتی مردم عادی می گفتند: خوب! اینها را که فیلسوفان  هم گفته اند و خودمان نیز  می توانیم با  قدری تفکر به آنها برسیم. 

اصولاً و چنانکه پرفسور لسینگ شارح آثار اسپینوزا فیلسوف هلندی گفته است: دین طرح  آموزش عمومی خداوند است برای همه انسانها.

در قرآن هدف های  اصلی دین  را این  گونه  مشخص کرده است:

شناخت خداوند و باور به او،

پذیرش هدفمند بودن جهان،

و این که : انسان نیاز به پالایش روح دارد،

انسان نیاز به آموزش احکام الهی دارد،

انسان نیاز به آموزش خرد الهی دارد،

انسان باید در دوران زندگی با عبادت خداوند  و انجام کار های نیک برای حضور جهان دیگر خود را آماده سازد.

البته سها ادامه می دهد و در این مقام اعترافاتی می کند که  هم چون سند محکم اعتبار و اصل بودن دین اسلام جلوه می کنند:

(در حالیکه در گفتار و کردار محمد چیزی از عرفان و تصوف وجود نداشت با برگرفتن عرفان از ادیان هندو و مسیحیت، بنای رفیع عرفان اسلامی را ساختند. ) 

در نوشتار پیشین  این ادعای خنده دار سها را نقل کردم که گفته بود : فقهای مسلمان تکه ها و بخشهای پراکنده قرآن و بخشهای متضاد سنت دین محمد را در کنار هم قرار دادند و بنای رفیع فقه اسلامی را بوجود آوردند. همان گونه که در نوشته پیشین گفته شد ؛ یک بنای رفیع و مجلل از کنار هم قرار گرفتن قطعات متضاد بوجود نمی آید بلکه آن بنا اصلا ساخته نمی شود. در این جا نیز  سها همان خطای کبیر از سر ناآگاهی و بی اطلاعی را مرتکب شده و می نویسد: بنای رفیع عرفان اسلامی از ترکیب بخشهایی از عرفان مسیحیت و هندو بوجود آمده است. 

باعث تعجب است که سها محصولات کمپانی اسلام را بناهایی رفیع و باشکوه معرفی می کند ، ولی به خود اسلام می تازد و در ضمن همه متعلقات اسلام را قرض گرفته از هند و چین و‌ما چین می داند.

و این ممکن نمیباشد مگر آن که گفتار و نوشتار و ادعای شخصی که چنین سخنانی  از زبان قلم می گوید    از سر کینه ،  حسد و یا بی اطلاعی کامل باشد.

اخلاق اسلامی

سها در این ارتباط نیز می نویسد:

(...با نوشتن صدها کتاب اخلاقی و با برگرفتن اندیشه های دانشمندان ملل مختلف مخصوصا یونانیان، اخلاق اسلامی را پرورش دادند. )

براستی که این آقای سها می بایست  از نظر ذهنی و علمی فاقد هرگونه سیستم عقلی و علمی  باشد که چنین حرفهایی را به مدد قلم شکسته خود بر روی کاغذ می آورد. 

چون ناگفته پیداست که  اگر علمای اسلامی پرورش یافته مکتب فکری ناقص و متضادی بودند که موفق نمی شدند بنای رفیعی بنام اخلاق اسلامی با صد ها کتاب و اثر جاودان  بوجود آورند. 

بنابراین باید جانب حق را گرفت و وجدان را در نظر آورد و گفت:   این اسلام،  قرآن و سنت آن می باید سر چشمه هایی پر برکت باشند  که عرفانش ، فقه و احکام دینی اش و اخلاق و روش فکری اش، فلسفه اش و کلامش   هم چون بناهای رفیعی  ظهور نمودند که چشمان خود آقای سها و گروه سها و دیکته کنندگان پشت پرده به آقای سها  از در خشش و عظمت این بناهای رفیع دچار برق زدگی شده باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد