حقیقت مستندی که نیز از آن خبر داریم این
است که اولین آموزش صحابه از علوم دین،
حفظ قرآن و قرائت آن بوده است.
پس از رحلت پیامبر گروهی از اصحاب به جمعآوری قرآن در مصحفهایی دست زدند، از جمله: عبدالله بن مسعود، ابی بن کعب، معاذ بن جبل و مقداد بن اسود.
این افراد در مواردی، درباره ضبط نصی از قرآن و یا چگونگی قرائت آن، با یکدیگر اختلاف داشتند و از اینجا مصحفهای صحابه با یکدیگر اختلاف پیدا کردند و مردم هر منطقه از مناطق جهان اسلام، قرآن را بر حسب مصحف آن صحابی که نزد آنان بسر میبرد، قرائت میکردند.
برای مثال، مردم کوفه، قرائت «ابن مسعود» و اهل بصره قرائت «ابوموسی اشعری» و مردم شام قرائت «ابی بن کعب» را پذیرفته بودند و دیگر مناطق نیز به همین نحو از قرائت یکی از صحابه تبعیت میکردند.
پس از آنکه در قرائت قرآن و ضبط الفاظ آن میان مردم اختلاف رخ داد، نیاز به وجود علمی احساس شد که بتوان به کمک آن، قرایت صحیح متواتر را از نادر تمیز داد. بدین بود که از اختلاف میان اهل قرآن کاسته شد و کلمات قرآن از دستبرد تحریف در امان ماند.
۲ - معنی اصطلاحی قرائات»،
«قرائات»، جمع «قرائت» است و ساختمان جمعی این کلمه حاکی از تنوع و اختلاف انواع است. بدرالدین زرکشی در تعریف قرائات چنین آورده است:
«قراءات عبارت از اختلاف مربوط به «الفاظ» و «عبارات» وحی است که این اختلاف در ارتباط با حروف و کلمات قرآن و کیفیت آنها ـ از قبیل تخفیف و تشدید و امثال آن ـ از سوی قراء نقل شده است.»
اما دمیاطی، برخلاف زرکشی، قرائات را منحصر در واژهها و الفاظ اختلافی تعریف نمیکند، بلکه اظهار میدارد که:
«قرائات» عبارت است از: علمی که از رهگذر آن، اتفاق نظر و یا اختلاف ناقلین کتاب خدا ـ درباره حذف و اثبات، متحرکخواندن و سکون، فصل و وصل حروف و کلمات و امثال آنها از قبیل: کیفیت تلفظ و ابدال و غیره ـ از طریق سماع و شنیدن قابل شناسایی باشد.»
ابن الجزری نیز مانند دمیاطی، سماع را در تعریف قرائات گنجانده و میگوید:
«قرائات، عبارت از علم به کیفیت اداء کلمات قرآن و اختلاف این کیفیت، میباشد. اختلافی که به ناقل و راوی آن منسوب است.»
حاصل آنکه: مقصود از «قرائت» شنیدن قرآن و اخذ آیات بصورت ثقه از ثقه است که اسناد آن نهایتاً به پیامبر میرسد.
به عبارت دیگر: «قرائت»، عبارت از تلفظ الفاظ قرآن کریم به همان صورت و کیفیتی است که رسول خدا تلفظ میکرد و یا در حضور ایشان خوانده میشد و پیامبر آن تلفظ و خواندن را تایید میکرد.
بدون معلم خواندن الفاظ ممکن نبود
به دلیل آنکه مصاحف به تنهایی نمیتوانست ماخذ قرائت باشد و حتی بعد از نشانهگذاری و اعراب و شکل نیز باز خط به تنهایی برای القای صوتی صحیح الفاظ برای قرائت کافی نبود .
به بیان دیگر، بدون معلم، طرز ادای غالب کلمات روشن نمیشد. از این روست که قاریان زمان پیامبر که مستقیماً قرائات قرآن را از ایشان اخذ کرده بودند، سعی میکردند معارف و اطلاعات خود را در اختیار دیگران قرار دهند و بدین ترتیب گروهی از ایشان به مقام استادی و تعلیم نایل شدند.
گروهی از تابعین( کسانی که در زمان پیامبر نبودند و لی حضور صحابه را درک کرده بودند)
نیزقرائت را از صحابه اخذ کرده و آن عده که در این امر بارز و برجسته شدند خود بر مسند استادی آموزش قرایت و تعلیم تکیه زدند و بدین منوال مردم برای آموزش قرائت قرآن از اطراف به سوی آنها آمده و در شهرهایی چون مدینه، مکه، بصره، کوفه و شام حلقههای قرائت قرآن برگرد استاد قرائت آن شهر تشکیل میشد.
آن هفت نفر که به قاریان هفتگانه مشهورند
بنا به نقل ابن الجزری، قاریان قدیمی، هفت نفر یا ده نفر یا سیزده نفر بودند که در اعصار مختلف و نخستین اسلامی شهرت زیادتری داشتند و دیگرآن از آنان اخذ قرائت میکردند.
در حقیقت پس از دوره صحابه و عصر تابعین، گروهی خاص در فن قرائت و کارآیی در آن، از شهرت و معروفیت برخوردار شده و به عنوان افرادی متخصص و ماهر در امر قرائت شناخته شدند. از این میان هفت نفر سرآمد دیگران گشته و به «قاریان هفت گانه » شهرت یافتند.
اما علت اشتهار این هفت تن و حتی انحصار آنان چه بوده است؟
مکی بن ابوطالب مینویسد: «اگر کسی بپرسد به چه دلیلی این قراء هفتگانه درباره قرائت از شهرت برخوردار شدند تا آنجا که حتی قرایی که پیش از آنها و برتر از آنان بودند تا این حد، معروفیت کسب نکردند؟ پاسخ این است که: راویانی که قرائات را از اساتید قرائت روایت کردهاند، در دوره دوم و سوم از لحاظ شمار، فزونی داشته و دارای اختلاف بیشتری در امر قرائت بودند. در دوره چهارم، مردم بر آن شدند که در میان قراءاتی که با رسمالخط قرآن منطبق بوده است بر قراءاتی بسنده کنند که حفظ آنها آسان بوده و نیز قرائت بر طبق آنها قابل ضبط و شایسته انطباق با قواعد کلی عربی باشد،
لذا در صدد جست و جو و یافتن پیشوایی در قرائت برآمدند که به وثاقت و امانت و حسن تدین و کمال، معروف بوده و از عمری طولانی و شهرتی در خور بهرهمند باشد و نیز معاصران او، عدالت و وثاقتش را در روایات و قرائات و همچنین علم و آگاهی او را نسبت به آنچه قرائت کرده است، متفقاً مورد تایید قرار داده باشند. به همین جهت مردم از هر سرزمینی امام و پیشوایی در قرائت انتخاب کردند که دارای چنان اوصافی باشد.
اینان عبارتاند از:
۱ـ ابوعمرو بن علاء، از بصره
۲ـ حمزة بن حبیب زیّات از کوفه و حوالی آن
۳و عاصم بن ابیالنجود، از کوفه و حوالی آن
۴ـ کسائی، از مردم عراق
۵ـ ابن کثیر، از اهل مکه
۶ـ ابن عامر، از اهل شام
۷ـ نافع، از اهل مدینه
اینان از زمره کسانی به شمار میروند که اوصاف پیشگفته را دارا بودند.
ادامه دارد...