۳.۱ - علت توافق بر قاریان هفتگانه
طبرسی نیز در انگیزه توافق و هماهنگی مردم درباره این قراء و پیروی از آنان، به دو علت اشاره میکند:
۱ـ این قاریان علاوه بر اینکه از علم افزونتری نسبت به قراء دیگر بهرهمند بودند، عمده همت و فرصت خود را درباره قرائت مصروف داشته و بسیار در این امر سخت کوش بودند.
۲ـ قرائت این قراء هم لفظاً و هم سماعاً از آغاز تا پایان قرآن کریم، به گونه مسند به دست آمده است. علاوه بر اینکه عملاً نسبت به وجوه قرآن به پرکاری شهره بوده و با این وجوه عملاً در مقام اقراء سرو کار داشتند.
دمیاطی نیز در این باره مینویسد:
«پس از آنکه اختلاف مربوط به قرائات رو به ازدیاد گذاشت، مردم تصمیم گرفتند پیشوایان و قاریانی را انتخاب کنند که معروف به وثاقت و امانت در نقل و درک صحیح و کمال علم بوده و عمری را در قرائت و اقراء سپری ساختند.»
۳.۲ - دیدگاه ابن مجاهد
اما ابن مجاهد که خود اولین بار عنوان «قراء سبعه» را انتخاب کرد، مطالبی را به عنوان انگیزه گزینش خویش بیان داشته است که به اختصار به آن اشاره میکنیم:
«قاریان و حاملان کتاب خدا چهار دستهاند:
دسته اول: قاریان معرب، یعنی آگاه به وجوه اعراب و قرائات، آشنا به لغات و معانی کلام، بینا به عیوب و لغزشهای قرائات، اهل نقد آثار و اخبار.
دسته دوم: قاریان فطری، یعنی قاریانی که همانند اعراب بادیهنشین، طبق لغت و زبان خود، قرائت و تکلم میکنند و کیفیت خواندن و مکالمه آنها فطری است. گرچه با قواعد هماهنگی داشته و اشتباه و لغزش در آن دیده نمیشود.
دسته سوم: حافظان قرآن، یعنی قاریانی که نه از اعراب و قواعد و ضوابط عربی آگاه بوده و نه چیز دیگر. بلکه تنها قادرند آنچه را از دیگران فرا گرفتهاند، اداء کنند.
دسته چهارم: بدعتگزاران. یعنی قاریانی که قرآن را از لحاظ اعراب، صحیح قرائت میکنند و به معانی آیات آشنا هستند و لغات قرآن را میشناسند، اما نسبت به قرائات مختلف مردم و آثار و روایات درباره قرائات، فاقد علم هستند.
لذا چه بسا آگاهی آنان به اعراب و دستور زبان عربی، آنان را وادارد که قرآن را به وجهی قرائت کنند که در زبان عربی جایز و با قواعد عربی منطبق بوده، لیکن هیچ یک از پیشینان قرآن را به آن وجه نخوانده باشند.»
و سرانجام میگوید:
«دسته اول همان پیشوایانی هستند که حفاظ قرآن کریم در هر سرزمینی از بلاد اسلامی به آنها پناه برده و حل مشکل مربوط به قرائت را نزد آنان جست و جو میکنند.»
بنابراین انگیزه ابن مجاهد از این گزینش، پاسداری روش و راه و رسم قرائات قرآنی است. تا قرائات از طریق نقل و روایت مورد اعتماد به طریق نقل و روایت مشکوک منحرف نشود و یا از طریق نقل و روایت ازپیامبر به طریق اجتهاد شخصی مایل نگردد.
۳.۳ - نسب قراء سبعه
از میان قراء هفتگانه، ۵ نفر به تحقیق ایرانیاندکه عبارتاند از:
۱ـ نافع بن ابینعیم، از اهالی اصفهان.
۲ـ ابوعمرو بن علاء، از مردم فارس و از قریه کازورن.
۳ـ حمزة بن حبیب زیات کوفی که از نظر دونیا، ایرانی است.
۴ـ کسائی، ابوالحسن علی بن حمزة بن عبدالله بن بهمن بن فیروز، از اهالی طوس یا ری.
۵ـ عبدالله بن کثیر مکی، از ایرانیانی بوده کسرای ایران او را با کشتیهایی که به یمن فرستاده بود برای فتح حبشه گسیل داشت.
در نتیجه تنها دو تن از قاریان احتمالاً غیر ایرانی هستند که عبارتانداز: ۱ـ عاصم بن ابیالنجود ۲ـ عبدالله بن عامر یحصبی، قاری دمشق.
بنا به نظر ابوعمرو دانی، عبدالله بن عامر» عرب است.
لیکن ابن حجر معتقد است که وی از جمله کسانی است که نسبش مورد تردید است.
حتی درباره عاصم نیز برخی معتقدند وی از اهواز ایران است.
۳.۴ - مذاهب قاریان هفتگانه
درباره مذاهب قراءسبعه گفته شده که: «چهار تن از قراءکه عبارتاند از: «عاصم بن ابیالنجود»، «ابوعمرو بن العلاء»، «حمزة بن حبیب» و «علی بن حمزه کسائی» شیعه اهل هستند و مذهب آنان ثابت و مورد قبول ارباب سیره است.»
یکی از این قاریان نیز از پیروان معاویه است.
ابن جزری میگوید:
«ابن عامر از فسق و دروغ، پرهیزی نداشته است. وی از پیروان معاویه بوده و ادعای اخذ قرائت از کسانی را داشته که اصلاً آنان را ندیده و یا از کسانی مانند معاویه که اصولاً قاری نبودهاند، به همین دلیل سلیمان بن عبدالملک، مهاجر را مامور کرد که وی را از امامت جامع دمشق برکنار کند و خود به جای او نماز بخواند.»
مذهب ۲ تن دیگر یعنی «ابن کثیر» و «نافع» پوشیده و نامعلوم است. «نافع» مدنی، احتمالاً مالکی مذهب بوده است.
شیخ عبدالجلیل رازی در کتاب «نقض الفضائح علی تشیع عاصم و انه کان مقتدی الشیعه» آورده است: «تشیع، آیین اکثر پیشوایان و استادان قرائت بوده است و اکثر قراء مکی و مدنی و کوفی و بصری. عدلیه و شیعی بودهاند نه مشبهه و خوارج و جبریه. و روایات آنان نیز منقول از امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) است.»
ادامه دارد...