سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

۱۰۸ تجلی الهی و کدام تجلی انسان را می سزد ؟


 "و چون موسى به میعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت عرض کرد پروردگارا خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم فرمود هرگز مرا نخواهى دید لیکن به کوه بنگر پس اگر بر جاى خود قرار گرفت به زودى مرا خواهى دید پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود آن را ریز ریز ساخت و موسى بیهوش بر زمین افتاد و چون از بیهوشی بخود آمد، گفت: تو منزهى  و به درگاهت توبه کردم و من نخستین مؤمنانم:

 آیه (143)  سوره اعراف


در نوشتار دو شمار ه پیشین  و برای تبین حالات پیامبر اسلام در زمان نزول وحی مستقیم توضیحی دادم که یا پیامبر بکرات مورد تجلی الهی قرار می گرفته که بیهوش می شده است  و این امتیازی که هیچ پیامبری نداشته و فقط یک مرتبه موسی کلیم شاهد آن بوده و یا این که این موضوع بیهوشی کاملا ساختگی است. زیر ا با آیا ت قرآن در مورد انواع وحی که از آن در همان شماره سخن گفتم  و فتح الباب کلام برای بحث همان بود، صد در صد اختلاف دارد.

اگر سخن از بیهوشی باشد باید همان تجلی الهی و یا در معرض تجلی الهی قرار گرفتن باشد، همچون موسی پیامبر عبرانیان که پرودگار به کوه تجلی کرد و او بیهوش شد.(آیه۱۴۳ سوره اعراف)... 

این بحث تجلی مرا هم ربود و غرق در اندیشه شدم که تجلی خداوندی چگونه است و آیا انواع و اقسام دارد که بطور اتفاقی در کتاب" التجلیات" ابن عربی عارف مسلمان اندلسی خواندم که خدای ما را ۱۰۸ نوع تجلی است که فهرست آنان در زیر آمده است.

 و من بیاد شعر مشهوری از لسان غیب شیراز حافظ افتادم که گفته است:

در ازل پرتو حسنت زتجلی دم زد                   عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد


تجلیات ۱۰۸ گانه پروردگاری

۱ .تجلی الاشاره من طریق السر، ۲ .تجلی نعوت التنزه فی قرةالعین، ۳ .تجلی تنزیل الغیوب علی الموقنین، ۴ .تجلی الاشاره فی عین الجمع، ۵ .تجلی الانیة من حیث الحجاب و السر، ۶ .تجلی اخذ المدرکات عن قدرتها الکونیة، ۷ .تجلی اختلاف الاحوال، ۸ .تجلی الالتباس، ۹ .تجلی رد الحقایق، ۱۰ .تجلی المعیة، ۱۱ .تجلی المجادلة، ۱۲ .تجلی الفطرة، ۱۳ .تجلی السریان الوجودی، ۱۴ .تجلی الرحموت، ۱۵ .تجلی الرحمة علی القلوب،۱۶ .تجلی الجود، ۱۷ .تجلی و العدل و الجزاء، ۱۸ .تجلی الرحمةعلی القلوب، ۱۹ .تجلی التسبیحات، ۲۰ .تجلی التحویل فی الصور، ۲۱ .تجلی الجبرة، ۲۲ .تجلی الدعوی، ۲۳ .تجلی الانصاف، ۲۴ .تجلی معرفة المراتب، ۲۵ .تجلی المقابلة، ۲۶.تجلی القسمة، ۲۷ .تجلی الانتظار، ۲۸ .تجلی الصدق، ۲۹ .تجلیالت هیی، ۳۰ .تجلی الهمم، ۳۱ .تجلی الاستواء، ۳۲ .تجلی الولایة،۳۳ .تجلی المزج، ۳۴ .تجلی الفرد ابیه، ۳۵ .تجلی التسلیم، ۳۶.تجلی نور الایمان، ۳۷ .تجلی معارج الارواح، ۳۸ .تجلی ما تعطی هالشرایع، ۳۹ .تجلی الحد، ۴۰ .تجلی الظنون، ۴۱ .تجلی المراقبة،۴۲ .تجلی القدرته، ۴۳ .تجلی القلب، ۴۴ .تجلی النشاة، ۴۵ .تجلی الخاطر، ۴۶ .تجلی الاطلاع، ۴۷ .تجلی تاره و تارة، ۴۸ .تجلی الوصیة، ۴۹ .تجلی الاخلاق، ۵۰ .تجلی التوحید، ۵۱ .تجلی الطبع، ۵۲ .تجلی الیک و منک، ۵۳ .تجلی الجو و الامر، ۵۴.تجلی المناظره، ۵۵ .تجلی لایعلم التوحید، ۵۶ .تجلی ثقل التوحید، ۵۷ .تجلی العلة، ۵۸ .تجلی بحر التوحید، ۵۹ .تجلی سریان التوحید، ۶۰ .تجلی جمع التوحید، ۶۱ .تجلی تفرقةالتوحید، ۶۲ .تجلی جمعیته، ۶۳ .تجلی توحید الغناء، ۶۴ .تجلیاقامة التوحید، ۶۵ .تجلی توحیدی الخروج، ۶۶ .تجلی تجلی التوحید، ۶۷ .تجلی توحید الربوبیة، ۶۸ .تجلی دی التوحید، ۶۹.من تجلیات المعرفة، ۷۰ .تجلی النور الاحمر، ۷۱ .تجلی النورالابیض، ۷۲ .تجلی النورالاخضر، ۷۳ .تجلی الشجرة، ۷۴ .تجلی التوحید الاستحقاق، ۷۵ .تجلی نور الغیب، ۷۶ .من تجلیات التوحید، ۷۷ .تجلی العزة، ۷۸ .تجلی النصیحة، ۷۹ .تجلی لایعزتک، ۸۰ .تجلی العمل فی غیر معمل، ۸۱ .تجلی الکمال،۸۲ .تجلی خلوص المحبة، ۸۳ .تجلی نعت الولی، ۸۴ .تجلی بایعین تراه و من تجلیات الحقیقة، ۸۵ .تجلی تصحیح المحبة، ۸۶.تجلی المعاملة، ۸۷ .تجلی کیف الراحة، ۸۸ .تجلی حکم المعدوم، ۸۹ .تجلی الواحد لنفسه، ۹۰ .تجلی العلامة، ۹۱ .تجلی من انت و من هو، ۹۲ .تجلی الکلام، ۹۳ .تجلیات الحیرة، ۹۴.تجلی اللسان و السر، ۹۵ .تجلی الوجهین، ۹۶ .تجلی القلب، ۹۷.تجلی خراب البیوت، ۹۸ .و من الفناء، ۹۹ .تجلی طلب الرویة،۱۰۰ .تجلی الدور، ۱۰۱ .تجلی الاستعجام، ۱۰۲ .تجلی الحظ،۱۰۳ .تجلی الامانی، ۱۰۴ .تجلی التقریر، ۱۰۵ .تجلی نکث المبایعة، ۱۰۶ .تجلی المعارضة، ۱۰۷ .تجلی فناء الجذب، ۱۰۸.تجلی ذهاب العقول. 


-اگر پرسیده شود که تجلی بر کوه که موسی شاهد آن بود از کدامیک از تجلیات ۱۰۸ گانه است، بنظر من تجلی قدرت که در شماره ۴۳ آمده است همان تجلی بود که کوه نتوانست آنر ا تحمل کند.

-و اگر بپرسند که کدام تجلی انسان را شایسته است، خواهم گفت:تجلی رحمت بر قلبها که همان بوی عطر بهشت می دهد و عشق از ذره ذره آن می بارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد