سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

آیا واژه "زنا زاده "در قرآن بکار رفته است؟

حاشیه های ساختگی و دروغین در مورد  واژه زنیم 

در سوره قلم و در آیه 13  واژه "زنیم"  بکار گرفته شده است. متاسفانه حتی مترجمان قرآن این واژه را به معنای "زنا کار" گرفته اند و این اشتباهی نادرست است:

عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِکَ زَنِیمٍ ﴿١٣﴾

گذشته از این ها کینه توز و جدا شده از اصل خویش است (۱۳)

أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ ﴿١٤﴾

برای آن  که دارای ثروت و فرزندان فراوان است. (۱۴)

إِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿١٥﴾

هنگامی که آیات ما را بر او می خوانند، گوید: افسانه های پیشینیان است! (۱۵)

سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿١٦﴾

به زودی بر بینیِ ش داغ رسوایی و خواری می نهیم. (۱۶)

سوره قلم آیات 14 تا 16

زنیم

فرهنگ لغت عربی به عربی المنجد که از مشهور ترین فرهنگ لغات عربی به عربی  است و در لبنان منتشر می شود و توسط اب لویس معلوف نگارش یافته که اورا پدر لغت شناسی عرب نامیده اند واژه "زنیم "را  قطعه جدا شده از اصل تعریف می کند. 

زیرا این واژه از فعل "زنم" می باشد که به معنی کنده شده و جدا شده از اصل است.

برخی از مترجمان قرآن به فارسی "زنیم" را با" زانی" به معنی زناکار یکی گرفته اند که اشتباه بزرگی است. 

در حالیکه در کتاب المنجد واژه" زنا" در زیر همین لغت "زنیم" قرار دارد و با آن صد در صد تفاوت دارد.

این روزها  غرض ورزان که فکر می کنند قدرت مطلق ذهن به آنان داده شده است، وبدون مطالعه و آگاهی از لغت و زبان عرب قادرند به انتقاد از قرآن بپردازند سعی می کندند به اصطلاح خودشان فتح بابی در این ارتباط  درست کنند.

 اینان می کوشند نشان دهند که قرآن از واژه های  غیر اخلاقی استفاده کرده همین را بهانه قرار داده اند. در حالی که نا آگاهی و یا غرض داری آنان است که خلجانی در ذهنشان بوجود آورده و نا آگاهان نیز بر ادعای آنان به به و چه چه میزنند. 

عارفان که جام حق نوشیده اند....


"مؤمنان حقیقی آنانند که چون ذکری از خدا شود دلهاشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا را بر آنها تلاوت کنند بر مقام ایمانشان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل می‌کنند." آیه ۲ سوره انفال

شرح

ابن سینا در کتاب اشارات نوشته است:

" عارفان وقتی به عالم تنزیه می رسند که پاکدامنی جسمی و بدنی را همراه با دورکردن خود از مشغله ها در خود بوجود آورده و به عالم قدس و سعادت روی آورند. 
در این زمان است که از کمال برین شادمانی یافته و از عالی ترین لذتها بهره مند می شوند.
این حالات حتی در زمانی که نفس ویا روح در جسم انسان هست(یعنی در زمان حیات جسمانی) برای انسان می تواند رخ بدهد.

اصولا این حالت برای آنانی دست می دهد که به فکر عالم ملکوت هستند و به آن می اندیشند و در آن عالم سیر و تامل می کنند. بطوری که هرگاه که مشغله های ذهنی آنان کنار رود آنان نیز به چنین لذتهای آسمانی دست می یابند در حالی که هنوز در همین بدن مادی هستند.

انسانهایی با قلب آسمانی
ابن سینا در ادامه کلام نشانه ای و آدرسی از برخی اشخاص می دهد که می توانند در این مسیر قرار گیرند. 
او از این افراد با عنوان "دارندگان قلب سلیم" نام می برد که بطور فطری از شنیدن اخبار روحانی و آسمانی شاد می شوند. و با شنیدن مطالبی از جنس عرش و آسمان به شادمانی روحی دست  می یابند.

این گونه اشخاص با شنیدن این گونه مطالب لذتی شیرین و مفرح و شادی بر انگیز در خود احساس می کنند. به گونه ای که بعضی از آنان حالتی هم چون حیرت را تجربه می کنند و این تجربه ای شدید خواهد بود که خود از بزرگترین عوامل ایجاد  این گونه تجربه هاست.
هم چنین او در بخش هشتم اشارات می نویسد:
"-کسی که از متاع دنیوی و خوشی های آن روی‌گردان است به نام زاهد شناخته می شود .-و کسی که به انجام نوافل و عبادات مستحبی و فرائض می پردازد و بر انجام آنان اصرار دارد او عابد نام دارد،
-و کسی که اصلا تمامی فکر و حواسش متوجه عالم برین و جهان ملکوت است عارف نام دارد که مداوما در پرتو نور الهی قرار دارد.
او در معرفی عارف حقیقی گوید:
"انسان عارف، گشاده رو و شکوفا بوده و همیشه و تبسّمی بر لب دارد.

عارف، مردمِ کوچک و افتاده را با فروتنی خود، همان گونه تعظیم و تکریم می کند که مردم بزرگ و چشمگیر را.

انسان عارف از دیدار انسان های کم هوش و  یا گمنام، همان انبساط را پیدا می کند که از انسان هایی هوشیار و یا مشهور.

عارف چگونه گشاده رو و شکوفا نباشد؟در حالی که به علت رابطه ای که با حق دارد و با واقعیات که حق را در آن ها می بیند، شادمان است.

چگونه مردم کوچک و انسان های بزرگ از دیدگاه یک عارف یکسان نباشند، در حالی که همه آنان از فیضِ وجود یکسان برخوردار هستند."

اگر شیطان خلق نمی شد!

شیطان شناسی(1)

1-برخی از صاحبنظران بر این باورند که شیطان علت اصلی گناه های انسان نیست و اگر شیطان هم خلق نمیشد، انسان با توجه به نیروهای غریزی که در وجود او  هست خطا  می کرد و خط قرمزهای ملکوت را  می شکست.

بزعم این گروه اگر شیطان نبود فقط  میزان گناه انسان کمتر می بود.


2-یک نکته سخت دیگر نیز این است که اگر برای مثال هم اکنون همه جمعیت روی کره زمین در یک لحظه تصمیم بگیرند زنگ در خانه گناه را بزنند  با توجه به جمعیت 8 میلیارد نفری زمین باید 8 میلیارد شیطان نیز وجود داشته باشد تا  بتوانند کل جمعیت کره زمین را در یک لحظه از درستکار بودن به خطا کار شدن سوق دهند.

برداشتی که می توان از کتابهای آسمانی و آموزه های  مذهبی داشت، این است که :

الف:  شیطانها زمانی هم نشین بشر می شوند که اوخداوند را کنار گذاشته باشد. شاید تا کنون این اتفاق در زندگی انسان رخ نداده باشد که کل بشریت در یک لحظه از خدا رویگردان شوند.

ب:غریزه هایی مانند تکبر ، حسد، کینه ورزی، زیاده خواهی و ... بنیانهای اصلی هستند که از  انسان خط شکن معرکه های خطا و گناه می سازند.

قطعا شیطانها نیز طی هزاران هزار سال جولانی که در جامعه بشری داده اند  نقاط ضعف بشر را می شناسند ‌و از غرایز منفی بشر آگاهی دارند.پس آنان هم از تحریک همین غرایز استفاده می کنند.

پرسش: آیا نمی شد که چنین غرایزی در بشر وجود نمی داشت؟

پاسخ احتمالی: اگر این غرایز در وجود بشر نبودند، انسان یک ماشین کوک شده بود که هر گز گناه نمی کرد ولی هیچ گونه پاداشی نیز نمی توانست دریافت کند. چون او فقط یک تیر رها شده بود که بر خود هیچ کنترلی نداشت. در ست مانند دانش آموز و یا دانشجویی که می داند بدون سعی و کوشش قبول می شود و نیازی به درس خواندن ندارد.

آیا واژه "زنا زاده "در قرآن بکار رفته است؟

حاشیه های ساختگی و دروغین در مورد  واژه زنیم :

عُتُلٍّ بَعْدَ ذَٰلِکَ زَنِیمٍ ﴿١٣﴾

گذشته از این ها کینه توز و جدا شده از اصل خویش است (۱۳)

أَنْ کَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِینَ ﴿١٤﴾

برای آن  که دارای ثروت و فرزندان فراوان است. (۱۴)

إِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ﴿١٥﴾

هنگامی که آیات ما را بر او می خوانند، گوید: افسانه های پیشینیان است! (۱۵)

سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿١٦﴾

به زودی بر بینیِ ش داغ رسوایی و خواری می نهیم. (۱۶)

سوره قلم آیات 14 تا 16

زنیم

فرهنگ لغت عربی به عربی المنجد که از مشهور ترین فرهنگ لغات عربی به عربی  است و در لبنان منتشر می شود و توسط اب لویس معلوف نگارش یافته که اورا پدر لغت شناسی عرب نامیده اند واژه "زنیم "را  قطعه جدا شده از اصل تعریف می کند. 

زیرا این واژه از فعل "زنم" می باشد که به معنی کنده شده و جدا شده از اصل است.

برخی از مترجمان قرآن به فارسی "زنیم" را با" زانی" به معنی زناکار یکی گرفته اند که اشتباه بزرگی است. 

در حالیکه در کتاب المنجد واژه" زنا" در زیر همین لغت "زنیم" قرار دارد و با آن صد در صد تفاوت دارد.



چه کسی مربی و یاور پیامبر بود؟(2)

مگر نه  آنکه تو را یتیم یافت پس پناه داد (۶)

و تو را سرگشته یافت پس هدایت کرد (۷)

و تو را تنگدست‏ یافت و بى ‏نیاز گردانید (۸)

و اما یتیم را میازار (۹)

و گدا را مران (۱۰)

و از نعمت پروردگار خویش  سخن گوى (11)

آیات 6 تا11 سوره الضحی

بر اساس آیات فوق فقط و فقط خداوند بوده است که از پیش از مقام رسالت و پیامبری در کار حمایت و پرورش 

پیامبر اسلام بوده است.

حال  اگر از یک خدا ناباور بپرسیم : 

مربی و حامی پیامبر  اسلام که بوده است ، این خدا ناباور

دونوع می تواند پاسخ دهد:

-من چون به خدا باور ندارم بنابراین موضوع پیامبری از نظر من منتفی است و به آن هم اعتقاد ندارم.  بر همین اساس نظری ندارم.

نوع دومیها

- من فکر می کنم  سلمان فارسی ، ورقه بن نوفل و یک آهنگر ایرانی که ساکن مکه بود .

( سلمان فارسی:

سلمان در مدینه  با محمد آشنا شد و به اسلام ایمان آورد. گزارشات تاریخی می گویند  هنگامی که محمد به مدینه  هجرت کرد با دعوت محمد بادین اسلام  آشنا شد و مسلمان شد و محمد با مولای او قراردادی بست که سلمان کار کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند. 

پیامبر و مسلمانان مدینه به او کمک کردند که بهای خود را به مالک یهودی او  بپردازد و آزاد شود.

در دانشنامه اسلامی به نقل از ابن هشام و ابن سعد آمده که سلمان عازم حجاز بوده که در اثر برخی از حوادث به برده مردی یهودی از اهل یثرب فروخته می‌شود و در نخلستان بکار گرفته می‌شود

دربارهٔ زمان اسلام آوردن سلمان نیز اختلاف وجود دارد. برخی معتقدند پیش از جنگ بدر در سال اول هجرت اسلام آورد ولی تا پیش از خندق برده بوده‌است و در جنگ‌های بدر و احد حضور نداشته‌است. 

اما خطیب بغدادی ابن سعد و طبری معتقدند سلمان بعد از جنگ احد و پیش از جنگخندق اسلام آورده‌است: 

یعنی او بین 14 تا 16 سال پس از انتشار دین اسلام مسلمان شد که تا این تاریخ بیش از 80 سوره از قرآن نازل شده بود.

توجه باید داشت که نظر نخست مربوط به خداناباورانی است که شخصی عمل می کنند و ربطی به جایی ندارند.

اما نظر دوم مربوط به کسانی است که به گروه های  سیاسی  مثلا توده ای ها که هنوز هم هستند و به مرده ریگ کمونیسم و اتحاد شوروی معدوم فکر می کنند.

  ویا   به گرو های ضد   دین خاص مثلا گروه های افراطی دینهای دیگر که بر ضد  دین اسلام فعالیت می کنند.

 و یا در برخی  از موارد با سازمانها و موسساتی د ر ارتباط اند که کمک مادی و فکری  از  مراکز اطلاعاتی مانند سیا، موساد ، سرویس امنیتی بریتانیا دریافت می کنند .