ادامه از نوشتار پیشین
باز خوانی تاریخ قرآن(3)
...به گزارش هاروالد متوسکی تا اواخر سده نوزدهم اسلام شناسان غربی عموما روایات اسلامی مربوط به جمع و تدوین قرآن را پذیرفته بودند و تئودور نولدکه آلمانی (۱۸۳۶-۱۹۳۰) در اواسط سده نوزدهم نیز بر همین اساس تاریخ قرآنش را نوشت.
اما چند دهه بعد در این روش تردیدهایی پدید آمد.
ص شاید بتوان گفت نخستین کسی که در این تردیدانگاری نقش داشت گلدزیهر مجاری (۱۸۵۰-۱۹۲۱) بود که در کتاب مطالعات اسلامی اش روایات رایج اسلامی را به چالش کشید و مدعی شد که به طور کلی نمی توان به این روایات اعتماد کرد.
این تشکیک ها در چاپ های انتقادی بعدی تاریخ قرآن نولدکه بازتاب پیدا کرد. بدین ترتیب گزارش های سنتی تدوین قرآن در آغاز به شدت مورد تردید قرار گرفت. در قرن بیستم این روند ادامه یافت.
متوسکی طیفی از دیدگاهها و نظریات انتقادی غربیان معاصر در باب تاریخ جمع و تدوین قرآن را مورد بحث و نقادی قرار داده و در نهایت چنین جمع بندی می کند:
«چهار محقق اصلی که در قرن بیستم این مسئله را مورد پژوهش قرار داده اند، چهار دیدگاه کاملا متفاوت در باره جمع رسمی قرآن ابراز داشته اند؛
-شوالی جمع قرآن را به دوران عثمان، مینگانا به دوره خلافت عبدالملک مروان در پایان قرن نخست هجری،
- ونزبرو آن را به آغاز قرن سوم و بِرتُن آن را به زمان پیامبر نسبت می دهد». به گفته این نویسنده در عین حال شوالی معتقد بوده که متن قرآن چیزی جز وحی بر محمد نیست.
اما خود موتسکی پس از واکاوی و بررسی انتقادی دیدگاههای مختلف در باب زمان تدوین قرآن، خود به این نتیجه می رسد که «می توان نتیجه گرفت که اخبار مربوط به جمع نخست به دستور ابوبکر و نیز تدوین رسمی مصحف به دستور عثمان پیشتر در اواخر قرن نخست هجری متداول بوده و زهری [نخستین راوی خبر تدوین مصحف] احتمالا برخی از این اخبار را از افرادی که در اسانید خود بدانها اشاره کرده، دریافت کرده است».
بیفزایم این محقق پس از بررسی های ادله تاریخ نگاران قرآن در مغرب زمین، می گوید در مجموع دلایل و اسانید مسلمانان در تاریخ گذاری های تدوین و جمع قرآن قابل قبول تر و معتبرتر است.
قرآن توبینگن
با این حال در چند سال اخیر پاره هایی از قرآن در اروپا بازشناسی و منتشر شده است که قدمت قرآن و یا جمع و تدوین آن را به همان زمان آغازین یعنی عصر نبوی و یا روزگار عثمان می رساند.
یکی قرآن توبینگن در آلمان است که خبر آن در آذر سال ۱۳۹۳ منتشر شد و دیگری قرآن بیرمنگام که در تیرماه سال ۱۳۹۴ اعلام شد.
در باره قرآن نخستین، که در دانشگاه توبینگن نگهداری می شود، گفته شده که «به احتمال قوی قدیمیترین قرآن موجود است».
چ توضیح بیشتر آن این است که «کارشناسان پس از مطالعه سه برگ از قرآنی قدیمی به این نتیجه رسیدهاند که تاریخ نگارش آن به قرن هفتم میلادی یا سرآغاز اسلام برمیگردد.
قرآن یادشده از ۱۵۰ سال پیش در خزانه کتابخانه دانشگاه توبینگن نگهداری میشود، اما تاکنون کسی به قدمت و اهمیت آن پی نبرده بود.
نسخهشناسان با استفاده از تکنیکهای تازه دریافتهاند که قرآن مزبور به احتمال بالای ۹۵ درصد، در سالهای ۶۴۹ تا ۶۷۵ میلادی تحریر شده است. یعنی تنها ۲۰ تا ۴۰ سال پس از وفات حضرت محمد، پیامبر اسلام.
متن روی پوستی محکم و مرغوب نوشته شده که توانسته صدها سال دوام بیاورد. دستنوشته قسمت پیوسته و بزرگی از کتاب مقدس مسلمانان را در بر دارد: از آیه ۳۷ سوره هفدهم تا آیه ۵۷ سوره سی و ششم.
یک سخنگوی کتابخانه دانشگاه توبینگن گفت که تنها با استفاده از تکنیکهای کامپیوتری و روشهای علوم طبیعی، تعیین عمر متن یادشده ممکن شده است. تاکنون گمان میرفت که این قرآن به قرنهای هشتم یا نهم میلادی یعنی سدههای دوم و سوم هجری برمیگردد». البته برای نسخه شناسی دانشگاه زوریخ نیز همکاری داشته است.
قرآن بیرمنگام
-در باره قرآن بیرمنگام نیز گفته شده است که «آزمایش قدمتیابی رادیو کربن بر روی این قرآن با احتمال بیش از ۹۵ درصد نشان داد که این قرآن بر پوست گوسفند یا بز نوشته شده و قدمت آن به سالهای ۵۶۸ تا ۶۴۵ پس از میلاد مسیح باز میگردد.
پرفسور دیوید توماس، استاد مسیحیت و اسلام در دانشگاه بیرمنگام درباره این خبر گفت: «به احتمال زیاد این قرآن تنها چند سال پس از تأسیس واقعی اسلام نوشته شده است». پروفسور توماس در این باره گفت: «هرکس که در واقع این قرآن را نوشته است به خوبی حضرت محمد را میشناخته و به احتمال زیاد او را دیده و با او حشر و نشر داشته است.»
این نسخه خطیِ یافتشده از قرآن شامل بخشهایی از سوره ۱۸ تا ۲۰ قرآن است و به خط حجازی، شیوه رایج کتابت در آن زمان، نوشته شده است.
این اوراق بخشی از مجموعه مینگانا از اسناد خاورمیانه در کتابخانه دانشگاه بیرمنگام است که در دهه ۱۹۲۰ میلادی گردآوری شده است
قرآن هیچ ارتباطی با متون سریانی ندارد
این قرآنها، به رغم این که ربط مستقیمی با مصحف عثمانی ندارد، از یک سو دعوی سریانی بودن قرآن و عدم ارتباط این متن ادعایی مذهبی کهن با اسلام را افشا می کند و از سوی دیگر نشان می دهد که قرآن در زمان نبی اسلام و حداقل در عصر خلفای راشده تنظیم شده و یا بوده است.
قرآن صنعا
سند دیگر قرآن مشهور به «قرآن صنعا»ست. این قرآن که به صورت پراکنده است، در سال ۱۹۷۲ در مسجدی در صنعای یمن کشف شده و در آن تمام صد و چهارده سوره قرآن کنونی به طور پراکنده وجود دارد.
این قرآنها در دو لایه کتابت شده و وفق تحقیق محققان لایه نخست حدود پانزده سال پس از درگذشت نبی اسلام نوشته شده که با اوایل خلافت عثمان منطبق است.
البته هنوز تحقیق در باره این بخشهای قرآنی ادامه دارد و از جمله کسانی که در این باره تحقیق کرده نویسنده کتاب «از بغداد به مرو» یعنی هاینتس اولیگ است.
با توجه به این ملاحظات و تحقیقات پر شمار دیگر به وسیله پژوهشگران تاریخ قرآن در غرب، میتوان با اطمینان گفت که دعوی تنظیم و تدوین قرآن در قرون بعدی و حتی گزافهتر اینکه قرآن یک خوانش سریانی از یک فرقه مسیحی است و هیچ ربطی به محمد و اسلام ندارد، به کلی بیوجه و غیر قابل اعتناست. حتی یوحنا دمشقی نیز، به رغم نقدهایش بر اسلام و قرآن، به آیات و مضامین منطبق با قرآن مسلمانان (قرآن قرن نخست تا کنون)، تصریح می کند.
اگر این قرآن خوانش سریانی از یک فرقه مسیحی بوده چه ارتباطی با مسلمانان در نیمه دوم قرن نخست و اوایل قرن دوم هجری داشته است؟
اولیگ در کتاب «از بغداد به مرو» مدعی است قرآن متنی وابسته به یک فرقه مسیحی سریانی بوده و «جنبش قرآنی» پیرامون آن شکل گرفته و سپس «اسلام تقریبا از سده ۸ میلادی جدایی خود را از مسیحیت آغاز کرد و به عنوان یک دین جدید در حال شکلگیری بود …»
و البته احتمالا پیش از عبدالملک مروان نیز موجود بوده است. و روشن است چنین دیدگاهی به کلی فاقد اعتبار است.
افزون بر آنها، اسناد و شواهد پر شماری وجود دارد که قرآن در قرن هفتم میلادی وجود داشته و یکی از این شواهد استناد به برخی آیات قرآن به طور مشخص است. این گونه گزارشات و اسناد حتی در آثار گروه اناره به وفور یافت میشوند. از جمله فُلکر پپ در کتاب خود به مواردی از این دست تصریح کرده است.از باب نمونه او در جایی مینویسد: «. . . در آغاز متن الولید در سنگ نبشته او به سال ۸۷ عربها (۷۰۸ میلادی) در «حرم»اش [کلیسای یوحنای تعمید دهنده] که حالا نام مسجد اموی دمشق را بر خود دارد، چنین آمده است: لااکره فی دین (سوره ۲، آیه ۲۵۶). رودی پارت این را این گونه ترجمه کرده است: «در دین اجباری وجود ندارد».
ادامه دارد...