جبرییل و شیطان
همان گونه که در پنج نوشتار پیشین اثبات شد حاشیه های مو جود در کتابهای تاریخی و حدیثی مانند: دیدن موجودی هولناک، اقدامات خدیجه، ورقه بن نوفل، احسا س جنون، همگی جعلی وساختگی بودند و اصلا نمی بایست برای کَسی که به اصل پیامبری و حتی برای تاریخ نگار منصف ادیان قابل قبول باشد.
اکنون این نکته نیز اضافه می شود که داستانسرایان گزارش ورقه را به چهار و یا پنج گونه نقل کردندو همین اختلاف نقل داستان خود گواهی بر ساختگی بودن آن است.
از دگر سوی از تمام این حاشیه های ساختگی و نادرست، شیطانی ترین و نادرست ترین، گزارش تردید پیامبر در ماهیت وحی می باشد و این که او نمی دانسته با فرشته خداوند ملاقات کرده که جبرئیل باشد و یا شیطان !!!
من اکنون ترجمه پنج آیه نخست را می آورم و سپس نتیجه گیری می کنم:
"بنام خداوند بخشاینده مهربان
ای رسول گرامی بخوان بنام پروردگارت که خلق کرد . (۱)
آن خدایی که آدمی را از خون بسته بیافرید. (۲)
بخوان و پروردگار تو کریمترین کریمان عالم است. (۳)
خدائی که بشر را با قلم آموخت. (۴)
و به آدم آنچه را که نمیدانست تعلیم داد. (۵) "
حتی اگر یک دانش آموز این آیات را بخواند متوجه می شود که شیطان برای تعلیم و تربیت و تشویق بشر به دانایی ، علم ، قلم و نوشتن او اقدام نمی کند که پیامبر بر خود بترسد که آیا اینها را از شیطان شنیده و یا فرشته وحی !
در ضمن بسادگی و با توجه به آیات سوره قلم که کمی بعد نازل شد می توان منشاء این شایعه سازی را شناسایی کرد.
خداوند در این آیات مرحم بر زخمهای دل پیامبر ش می نهد و او را خبر می دهد که شایعه " مجنون بودن او" که توسط خداناباوران زشت کردار و حسود ساخته شده کاری از پیش نخواهد برد:
"ن و قسم به قلم و آنچه خواهند نگاشت. (۱)
که تو هرگز دیوانه نیستی. (۲)
و البته تو را پاداشی نامحدود است. (۳)
و در حقیقت تو به نیکو خلقی عظیم آراستهای. (۴)
و به زودی تو و مخالفانت مشاهده میکنید. (۵)
که از شما کدام یک مفتون و دیوانهاند. (۶)
البته خدایت داناتر است که از راه خدا گمراه کیست و بهتر میداند که هدایت یافتگان عالم کیانند. (۷)
پس هرگز از مردم کافری که آیات خدا را تکذیب میکنند پیروی مکن. (۸)
کافران بسیار مایلند که تو با آنها مداهنه و مداراکنی تا با تو مداهنه و مدارا کنند. (۹)
و تو هرگز اطاعت مکن احدی از منافقان دون را که دایم سوگند میخورند. (۱۰)
و آن کس که دایم عیبجویی و سخنچینی میکند. (۱۱)
و خلق را هر چه بتواند از خیر باز میدارد و به ظلم و بدکاری میکوشد. (۱۲)
با این همه عیب، باز متکبر است و خشن با آنکه پست و فرومایه است. (۱۳)
برای این که مال و فرزندان بسیار دارد (۱۴)
در صورتی که چون آیات ما را بر او تلاوت کنند گوید: این سخنان افسانه پیشینیان است. (۱۵)
گفتنی است که در اکثرروایات شیعی گزارشی که از آغاز وحی ارائه شده، از مشکلات یاد شده مبراست و با مقام و منزلت پیامبر(ص) هماهنگ است.