... ادامه از نوشتار پیشین
نویسنده و محقق قرانی آقای جمال گنجه ای در ادامه تحقیقات چند نکته را بخوبی روشن می سازند که اولا خواندن و مطالعه قران بر حسب تاریخ نزول سوره ها موجب می شود تا مشکلات پیش آمده در درک و فهم موضوعات مهم قرانی که بعضا مبهم جلوه می کنند برطرف شود. از جمله این موارد برداشت نادرست در مورد بجای آوردن عمل صالح و میزان آنست که عمل صالح مکرر در قران عنوان شده است:
-2) دیگر اینکه بزرگواری ذیل آیه «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات» در سوره عصر فرموده یعنی کسانی که عامل به همه اعمال صالح باشند ، و این در حالی است که در سوره های طه و مریم داریم که «... من یعمل من الصالحات ...» یعنی اگر شخصی مؤمن باشد و به انجام بعضی از اعمال صالح پرداخته باشد در آخرت نگران نباشد .
عمل صالح یا اعمال صالح
4 اگر به این حقیقت توجه داشته باشیم که سوره عصر تقریباً هشت سال قبل از سوره های مریم و طه نازل شده ، این تناقض مهم پیش می آید که خداوند در ابتدای نزول وحی فرموده باشد «به اعمال صالح» و سال ها بعد فرموده باشد «به بعضی از اعمال صالح»
هم چنین نویسنده به موضوعی بسیار مهم اشاره نموده اند که حتی طی تاریخ و بویژه در یکصد ساله اخیر مورد مناقشه بوده و آن خلقت زن و مرد است:
ما از چه آفریده شدیم؟ و پروژه آفرینش انسان
ب-3) مثال دیگر اینکه تقریباً قاطبه مفسران «نفس واحده» مندرج در آیه اول سوره نساء و نیز آیه 189 سوره اعراف را بر حضرت آدم (ع) تطبیق کرده اند که کاملاً خطاست.
زیرا مدلول آن نفس واحده در آیه 189 سوره اعراف دچار شرک می شود که از ساحت حضرت آدم (ع) که برگزیده خدا بوده است به دور است .آیه 189 سوره اعراف:
"اوست آن کس که شما را از نفس واحدى آفرید و جفت وى را از آن پدید آورد تا بدان آرام گیرد پس چون با او درآمیخت باردار شد بارى سبک و با آن گذرانید و چون سنگینبار شد خدا پروردگار خود را خواندند که اگر به ما [فرزندى] شایسته عطا کنى قطعا از سپاسگزاران خواهیم بود.
چرا اینطور شد؟
مردم و علماء و مفسران ، وقتیکه قرآن را به ترتیب رایج می خوانند پس از سوره حمد به سوره بقره می رسند و در همان اوایل سوره بقره داستان آفرینش است که شامل امتحان آدم و ملائکه و سجده فرشتگان و استنکاف ابلیس و اخراج او می باشد (بگذریم از تصورات رایج راجع به چگونگیِ کلِّ داستانِ آفرینش)
سوره نساء و سوره اعراف نیز با فاصله بسیار کمی پس از سوره بقره است. طبیعی است که مفسر قرآن وقتی که به سوره نساء و یا سوره اعراف می رسد و این جمله را می خواند که «خلقکم من نفس واحده» (شما را از نفس واحده آفرید) بطور عادی مفهوم «نفس واحده» را با مفهوم «آدم» خلط می کند جمله «و خلق منها زوجها» (و جفتش را نیز از آن آفرید) را هم در همان جهت می بیند و لذا به همان خطای فوق دچار می شود ، چنان که شده اند.
اصل و ریشه بشر
در حالیکه منظور از «نفس واحده» مورد بحث ، اصل و ریشه بشر و بشریت است که در سوره شمس آمده ، آنجا که می گوید «و نفس و ما سویها ...» و چنانکه می دانیم جنس زن و جنس مرد از لحاظ مشخصات کلی (و صرف نظر از تفاوت های اندامی و آناتومیک) یک چیز هستند و مشابهند و زن ، «انسان ماده» و مرد ، «انسان نر» است و خلاصه چه زن و چه مرد ، هر دو «انسان» هستند و این که فرموده جفتش را از آن قرار داد به این معنی است که از «برنامه خلقت انسان» یک برنامه دیگر انتزاع شد که عبارت باشد از «برنامه خلقت انسان ماده»
در هر حال ، سوره شمس از لحاظ نزول تقریباً در ابتدای قرآن است اما از لحاظ مورد مطالعه واقع شدن در انتهای قرآن است و قرائتِ برعکسِ ترتیب نزولِ آن ، مانع از تأثیرپذیری شایسته از آن می شود ، چنان که شده ، و نتیجه اش هم این شده که «نفس واحده» را در آیه 189 سوره اعراف به حضرت آدم تطبیق ، و در آیه بعد نسبت به نتیجه غیرقابل قبول آن (شِرک مورد انطباق) سکوت می کنند .
و کسی مرتکب چنین خطاهائی در تشخیص نمی شود مگر اینکه رعایت ترتیب نزول در تفسیر آیات را ضروری نداند.
منبع نوشتارهای آقای جمال گنجه ای
ادامه دارد...