بنام خداوند بخشنده مهربان
سوره مائده ۱۱۳ امین سوره بر حسب تاریخ نزول(۱)
خدا بوسیله آن کتاب هر کس را که از پی خشنودی او رود به راههای سلامت هدایت کند و آنان را از تاریکیهای بیرون آورد و به عالم نور داخل گرداند و به راه راست رهبری کند. (۱۶)
بگو: جان عیسی بن و مریم و مادرش در دست خداست
همانا آنان که گفتند: «خدا همان مسیح بن مریم است» کافر شدند. بگو : کدام قدرت میتواند در برابر خدا کمترین مانعی ایجاد کند اگر خدا بخواهد عیسی بن مریم و مادرش و هر که در روی زمین است همه را هلاک گرداند؟ و مُلک آسمانها و زمین و هر چه بین آنهاست همه از آنِ خداست، هر چه را بخواهد خلق میکند و او بر همه چیز تواناست. (۱۷)
ای پیامبر به یهود و مسیحیان بگو: شما هم بشری هستید مانند دیگر بشرها
یهود و نصاری گفتند: ما پسران خدا و دوستان اوییم. بگو : اگر چنین است پس او چرا شما را به گناهانتان عذاب میکند؟ بلکه شما هم بشری هستید از آنها که خدا خلق کرده، هر که را بخواهد میبخشد و هر که را بخواهد عذاب میکند، و فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است از آنِ خداست و بازگشت همه به سوی اوست. (۱۸)
پیامبر و وظیفه بیان حقیقت برای اهل کتاب
ای اهل کتاب، تحقیقاً رسول ما به سوی شما آمد که برای شما حقیقت را بیان میکند در روزگاری که پیغمبری نبود، تا نگویید: رسولی که بشارت و بیم دهد بر ما نیامد. پس آن رسول بشارت ده و بیم آور به سوی شما آمد و خدا بر هر چیز تواناست. (۱۹)
محبتهای خدا به قوم یهود
و (یاد کن) هنگامی که موسی به قوم خود گفت: ای قوم، نعمت خدا را به خاطر آرید آن گاه که در میان شما پیغمبران فرستاد و شما را پادشاهی داد و به شما آنچه را که به هیچ یک از اهل عالم نداد عطا کرد. (۲۰)
ای قوم، به سرزمین مقدسی که خدا سرنوشت شما کرد داخل شوید و پشت به خدا مکنید، که زیانکار میشوید. (۲۱)
گفتند: ای موسی، در آن سرزمین مقدس گروهی مقتدر و قاهر و ستمکار هستند و هرگز تا آنها از آنجا بیرون نشوند ما داخل نخواهیم شد، هر گاه آنان بیرون شدند ما داخل میشویم. (۲۲)
دو نفر مرد خدا ترس که مورد لطف خدا بودند گفتند: شما بر آنها از این در درآیید، چون در آمدید آن گاه محققاً غالب خواهید شد، و بر خدا توکل کنید اگر به او گرویده اید. (۲۳)
قوم یهود به موسی: تو و خدایت برو و کارها را سر و سامان بده!
باز قوم گفتند: ای موسی، هرگز ما در آنجا مادامی که آنها باشند ابداً در نیاییم، پس تو برو به اتفاق پروردگارت با آنها قتال کنید ما اینجا خواهیم نشست. (۲۴)
موسی گفت: خدایا، من جز بر خود و برادرم مالک و فرمانروا نیستم، پس تو میان ما و این قوم فاسق جدایی انداز. (۲۵)
تنبیه الهی بر قوم عبری
خدا گفت: (چون مخالفت امر کردند) شهر را بر آنها حرام کرده، چهل سال بایستی در بیابان حیران و سرگردان باشند، پس تو بر این گروه فاسق متأسف و اندوهگین مباش. (۲۶)
و بخوان بر آنها به حقیقت حکایت دو پسر آدم را، که چون تقرب به قربانی جستند از یکی پذیرفته شد و از دیگری پذیرفته شد. یکی از آن دو گفت: البته تو را خواهم کشت. و دیگری گفت: بی تردید خدا از متقیان خواهد پذیرفت. (۲۷)
سوگند که اگر تو به کشتن من دست برآوری من هرگز به کشتن تو دست دراز نخواهم کرد، که من از خدای جهانیان میترسم. (۲۸)
من خواهم که گناه من و گناه تو هر دو به تو باز گردد تا تو اهل آتش جهنم شوی، که آن آتش جزای ستمکاران است. (۲۹)
آن گاه (پس از این گفتگو) هوای نفس او را بر کشتن برادرش ترغیب نمود تا او را به قتل رساند و بدین سبب از زیانکاران گردید. (۳۰)