ادامه از نوشتار پیشین
-سوره روم ۸۴ امین سوره بر حسب تاریخ نزول
-مطالبی که نخستین بار توسط قران مطرح شدند
نام خداوند بخشنده مهربان
الم . (۱)رومیان،شکست خوردند. (۲)
درنزدیکترین زمین و آنها پس از مغلوب شدن فعلی به زودی غلبه خواهند کرد. (۳)
این پیروزی در طی چند سال خواهد گرفت و کلیه امور عالم از قبل از این و بعد از این همه به دست خداست، و آن روز مؤمنان شاد میشوند. (۴)
شرح
(موریس امپراتور بیزانس، در سال ۶۰۲ کشته شد و خلأ قدرتی در امپراطوری روم پدید آمد و فوکاس نامی برای تصاحب تاج و تخت کوتا کرد. خسروپرویز شاه ایران به فکر افتاد از این موقعیت استفاده کرده و به مرزهای بیزانس جایی که امروز جمهوری ترکیه بر پاست حمله کند.
برای این منظور، وی خونخواهی موریس را که در به تختنشینی خودش نقش داشت، دستاویز قرار داد.خسرو پرویز دو لشکر را با دو فرمانده به نامهای شهربراز و شاهین به جنگ با بیزانس فرستاد. شهربراز با لشکری به سمت شام و سپس مصر حرکت کرد و شاهین به سمت آناتولی و قسطنطنیه(استانبول امورزین) گسیل شد. ساسانیان در آغاز توسط این دو سپهسالار، پیروزیهای زیادی به دست آوردند. شهربراز در حملات خود موفق بود و پس از فتح شام، موفق شد اسکندریه را نیز تصرف کند و شاهین هم با لشکری از انطاکیه عبور کرد و کاپادوکیه و آناتولی را تسخیر کرد.
سپس وی رهسپار فتح کنستانتینوپل (قسطنطنیه) شد. در همین زمان قیامهایی علیه فوکاس به وقوع پیوست، که در نتیجه آنها هراکلیوس به سلطنت رسید و در سال ۶۲۲ میلادی عازم جنگ با ساسانیان شد. هراکلیوس در چند جنگ که در اطراف لازستان، تفلیس و ارمنستان با شهربراز داشت، به پیروزی رسید. شاهین در مواجهه با نیروهای مدافع قسطنطنیه که فرماندهی آنها به دست تئودور، برادر هراکلیوس بود، متحمل شکست شد و به شهر خلقیدون عقبنشینی کرد. شاهین بعد از این شکست درگذشت
سال ۶۲۷میلادی هراکلیوس با باقیگذاشتن بخشی از نیروهای خزری، بهسمت دل ایرانشهر حرکت کرد. شهربراز هم به جنوب رفت و در طی مسیرش هرجا که مردانی دارای توانایی جنگیدن یافت وارد سپاه خود کرد. ارتش امپراتوری روم پس از گشودن آمد از تعقیب شهربراز دست برداشت و بر آن بود در امتداد فرات به غرب برود و قدم به کیلیکیه بگذارد و از آنجا به آسیای صغیر برود. شهربراز هم سپس تغییر مسیر داد و به تعقیب ارتش روم پرداخت، تا هر جا که شرایط مهیا بود ضربهای به او بزند. رومیان در منطقه الیوویت به باقیمانده نیروهای شهربراز شبیخون زدند و سپاه وی مضمحل شد و خودش به تنهایی از صحنه گریخت.
نبرد نینواکه پایان حکومت ساسانی را رقم زد
در اواسط سپتامبر ۶۲۷میلادی، هراکلیوس طی یک لشگرکشی زمستانی به دل ایرانشهر حمله کرد. ادوارد لوتوک معتقد است دلیل اینکه هراکلیوس طی زمستانهای ۶۲۴–۶۲۶ به حمله گسترده به تیسفون دست نزد و خود را مشغول نواحی دیگر کرد، این بود که ایرانیان این حملات را محدود قلمداد کنند و از فراخواندن نیروهای مرزی اجتناب کنند. سپاه او متشکل از ۲۵٬۰۰۰ تا ۵۰٬۰۰۰ نفر نیروی رومی و ۴۰٬۰۰۰ نفر نیروی خزری بود، که البته مدت زیادی همراه وی در نبرد نماندند و به دلیل سرمای زمستان و رقابتهایی که در قفقاز در جریان بود، سپاه او را ترک کردند.هراکلیوس به سرعت پیشرفت کرد، اما توسط یک سپاه به فرماندهی راهزاد که ارمنی بود، با تهدید مواجه شد.
در دوازدهم دسامبر آن سال در نزدیکی نینوای قدیم بین دو طرف برخورد شدیدی روی داد. راهزاد فرمانده نیروهای ساسانی در این جنگ کشته شد و نیروهای او عقبنشینی کردند.تخمین زده میشود تلفات سپاه ایران در حدود ۶۰۰۰ نفر بودهاست.( این همان جنگی بود که قرآن پیشگویی کرده بود در ظرف ۷ الی ۹ سال بوقوع خواهد پیوست و رومیان پیروز خواهند شد. گزارش پایان جنگ نشان می دهد که در حقیقت هردو امپراطوری ساسانی و بیزانس یا روم شرقی دچار سقوط و یا ضعف مفرط شدند و نتوانستند جلوی پیشروی و نفوذ عربان را در سرزمین های خود بگیرند. چنانکه ایران مقتدر و باشکوه و وسیع و ثروتمند ترین کشور جهان ظرف سی سال توسط عربها اشغال شد. و عربان به متصرفات روم شرقی در سوریه را تحت حکومت خود گرفتند.)
پایان جنگ
چون تعداد زیهدی از نفرات سپاه ایران در نبرد نینوا جان باخته بودند ، خسروپرویز که در قصر دستگرد به سر میبرد، با نزدیک شدن سپاه هراکلیوس از شهر خارج شد و به ارتفاعات سوزیانا (ایلام فعلی) پناه برد و سپس به تیسفون رفت. هراکلیوس دستگرد را مورد غارت قرار داد و علاوه بر دستیابی به خزانه موجود در قصر خسرو، ۳۰۰ نیروی بیزانسی را که در بند ایران بودند، آزاد کرد.
ولی پس از این شکست سنگین باقیمانده نیروهای ساسانی به هم ملحق شده و دویست فیل جنگی نیز به آنها اضافه شد. این تجمع دوباره نیروها در کنار نهر آبرسانی نهروان که بین راه دستگرد و تیسفون قرار داشت و ایرانیان در هنگام عقبنشینی پل روی آن را تخریب کرده بودند، هراکلیوس را از تعقیب خسرو و تصرف تیسفون بازداشت. کانال نهروان یک مسیر آبرسانی دارای عمق زیاد بود که عبور از آن نیازمند ساخت یک پل مهندسی شده و وقتگیر بود. وی نامهای مبنی بر پیشنهاد صلح به خسرو فرستاد و به گنزک در آذربایجان بازگشت
متن نامهای که از طرف هراکلیوس به پایتخت رسید چنین بود:
"من به دنبال صلح هستم. من دوست ندارم ایران را بسوزانم، اما بخاطر اعمال شما مجبور شدم. اجازه دهید اکنون سلاحهایمان را فروبگذاریم و صلح را در آغوش کشیم. اجازه دهید آتش را پیش از آنکه همه چیز را بسوزاند فروبنشانیم."
برکناری و قتل خسروپرویز
شکستهای پیدرپی و تسخیر دستگرد و فرار خسروپرویز از آن، باعث از بین رفتن اعتبار او نزد درباریان و صاحب منصبان ساسانی شد. از طرفی وی سرداران سپاهش را عامل این شکست میدانست و تصمیم به مجازات آنها داشت.
خسروپرویز همچنین تصمیم داشت تا یکی از فرزندان شیرین به نام مردانشاه را برای جانشینی خود برگزیند به همین دلیل پسر دیگر خود، شیرویه، را که حاصل ازدواج با ماریا دختر موریس بود، با هدف از میان برداشتن رقیب احتمالی مردانشاه زندانی کرده بود. اما با سقوط دستگرد، نظامیان و صاحب منصبان حکومتی، شیرویه را از زندان قلعه فراموشی آزاد کردندو خسروپرویز را در روز ۲۴ فوریهٔ (پنجم اسفند) سال ۶۲۸میلادی دستگیر و زندانی کردند و پنج روز بعد او را به قتل رساندند.(این کار توسط فرزند خسرو شیرویه که از همسر مسیحی خسر و پرویز بود صورت گرفت و بدستور شیرویه هیجده برادر ناتنی اش را در مقابل چشم پدر یعنی خسرو پرویز سر بریدند و سپس او را کشتند و نابودی سلسه ساسانی را رقم زدند.
در روز ۲۵ فوریه شیرویه وارد تیسفون شد و با نام قباد دوم تاجگذاری نمود و به عنوان اولین کار به درخواست صلح هراکلیوس پاسخ مثبت داد.(چون شیرویه مسیحی و طرفدار روم بود)هراکلیوس با مشاهده وضع موجود در امپراتوری ساسانیان و نیز اینکه قباد از مادری رومی متولد شده بود و شرایط سخت امپراتوری بیزانس که توانایی حمایت از جنگی طولانی را نداشت، شرایط سختی برای قباد تعیین نکرد و با پرداخت غرامت ایران به روم بابت جنگ، بازگشتن مرزهای روم و ایران به مرزهای سنتی ، آزادسازی تمامی اسیران و بازگرداندن صلیب راستین و دیگر اشیاء مقدس که در سال ۶۱۴میلادی از اورشلیم خارج شده بود، با صلح موافقت کرد(خسرو پرویز در حمله به فلسطین و زادگاه مسیح اشیاء منسوب به دوران کودکی مسیح را مصادره نموده و با خود به ایران آورد و همین کار خون مسیحیت را در رگهایش به جوش آورد.).
پیامد جنگ بر ای ایران
افول امپراتوری ساسانی درست پس از فوت خسروپرویز آغاز شد. وضعیت نابسامان دربار و همچنین ضعف فوقالعاده ارتش و همینطور نبود شخصیتی که بتواند در حد و اندازههای انوشیروان و شاپور عمل کند، اوضاع ایران را بسیار آشفته ساخته بود. قباد دوم ابتدا مردانشاه و سپس تمامی فرزندان خسروپرویز را به قتل رساند و خود نیز مدتی بعد در ۶ سپتامبر ۶۲۸ به بیماری طاعون درگذشت.ضعف و ناتوانی ساسانیان به حدی رسیده بود که در ظرف ۴ سال، ۱۲ پادشاه به روی کار آمدند.
این جنگ هر دو امپراتوری ساسانیان و بیزانس را فرسوده کرد و در خصوص ساسانیان، منجر به یک بحران سیاسی داخلی شد. چرا که نبردهای خسروپرویز و جنگهای بی پایان او با بیزانس وی را از پرداختن به مسائل داخلی کشور بازمیداشت.
نکته مهم
بهطوریکه برای مثال در دو سال آخر عمر خسروپرویز اعراب تحت حاکمیت ایران توجهی به قدرت مرکزی نداشتند و حتی اقدام به قتل هامرز سردار ایرانی در حیره کردند، اما خسروپرویز به این مسئله توجهی نکرد.در پی شکست ساسانیان در اواخر این جنگ، خسروپرویز به قتل رسید و دورهای چندساله از هرج و مرج سیاسی دربار ساسانیان را فراگرفت. نهایتاً، یزدگرد سوم بر تخت نشست. هرچند، اکثر شهرهای امپراتوری ساسانی، در جنگ آسیب چندانی ندیده بودند و همچنین موانع طبیعی شامل رودخانههای فرات و دجله و نیز کوههای زاگرس از سرزمین ایران در برابر مهاجمان دفاع میکرد، اما، امپراتوری ساسانی به علت اختلافات سیاسی داخلی بیش از آن ضعیف شده بود که بتواند در برابر حمله سپاهیان مصمم مسلمان مقاومت کند.ساسانیان به علت زوال اقتصادی، مالیاتهای سنگین برای تأمین مالی لشگرکشیهای خسروپرویز و قدرتگیری شاهان محلی در برابر پادشاه بیشتر تضعیف شدند.
پیامد جنگ برای روم
هرچند جنگ با پیروزی روم شرقی به پایان رسید، اما امپراتوری روم وضعی بهتر از ساسانیان نداشت. برخی از ثروتمندترین مناطق این امپراتوری، یعنی شام و مصر، طی دو دهه تحت اشغال بودند. همچنین، مردمان این سرزمینها دیگر امپراتوری روم را به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر زندگی نمیدیدند. به علاوه، امپراتوری ذخایر ثروتش را در خلال جنگ هزینه کرده بود و دیگر منبعی برای تأمین مالی قوا در برابر سپاه مسلمانان نداشت. در روم البته هراکلیوس تبدیل به قهرمانی بیبدیل گشت و به عنوان امپراتوری که به جایی رفته بود که پیش از آن کسی نرفته بود، در حد ژولیوس سزار بالا رفت.همچنین با بازپسگیری صلیب راستین نزد کلیسا نیز وجههای در حد یک ناجی پیدا کرد. بهطوریکه امپراتوری وی را عصر طلایی بیزانس نام نهادند.
جنگ ۲۵ ساله ایران و روم، زمینهساز پیدایش خلافت اسلامی به عنوان یک امپراتوری جدید شد. این جنگ نظم سیاسی را که طی سه سده بر این منطقه حاکم بود، فروریخت و خلأ قدرتی را پدیدآورد، که در پی آن سپاهیان مسلمان عرب آن دو امپراتوری را شکست دادند و امپراتوری نوپدید خلافت را بنا نهادند.
و این همان چیزی بود که خداوند به مسلمانان در آیات نخست سوره روم مژده داده بود. چون اگر رومیها بر همان میز قدرت بودند و اگر امپراطوری ساسانی با همان اقتدار ب سر کار بود اعراب نه ایران را می دیدند و نه می توانستند سوریه را که به روم تعلق داشت پایگاه قدرت خویش سازند
۳ موضوع
ادامه دارد