ادامه از نوشتار پیشین
-سوره حاقه ۷۸ امین سوره بر حسب تاریخ نزول
مطالبی که توسط قرآن بر ای اولین با مطرح شد:
-وجود سرزمین عاد یا اوبار که بیست و چند سال پیش از دل خاک بیرون آورده شد
-سرزمین گمشده ثمود که اخیرا باستانشناسان فرانسوی در عربستان آنرا یافتند
-گناه بزرگ جهنمیان
-فقط هوشمندان حقایق را می فهمند
- در جهان پدیده ها و چیزهای نادیدنی وجود دارد
-محمد پیامبر جرئت نمی کرد بر ما دروغ بندد و الا...
بنام خداوند بخشنده مهربان
آن رخ دهنده (قیامت ). (۱)چگونه خواهد بود آن رخ دهنده؟ (۲)چگونه سختی و عظمت آن روز را درک توانی کرد؟ (۳)
قوم گمشده عاد و ثمود پس از قرنها یافته شدند
قوم عاد و ثمود آن روز کوبنده را تکذیب کردند. (۴)اما قوم ثمود به کیفر طغیان هلاک شدند. (۵)اما قوم عاد نیز به بادی تند و سرکش به هلاکت رسیدند. (۶)که آن باد تند را خدا هفت شب و روز پی در پی بر آنها مسلط کرد که دیدی آن مردم گویی ساقه نخل خشکی بودند که به خاک در افتادند. (۷)آیا هیچ بینی که (دیگر به روزگار) از آنان اثری باشد؟ (۸)
(سرزمین عاد توسط گروه آمریکایی عربی نیکلاس کلاپ باستانشناس آماتور و با کمک ناسا در سرزمین عمان و در نزدیکی مرز یمن پس از قرنها فراموشی و این که هیچ کس اطلاعی از آن نداشت و تنها داستانی در کتاب هزار و یک شب در این ارتباط وجود داشت و این که قرآن پیش از هزار ویک شب به وجود و نابودی سرزمین و ملتی فوق العاده ثروتمند اشاره کرده بود که بت پرست بودند و طی یک طوفان شدید از رمل فزاینده و در عر ض هفت شبانه روز به زیر خاک فرو رفتند. گزارش نیکلاس کلاپ و گروهش تایید می کند که این سرزمین را بر اساس آیات قران و داستان هزار و یک شب و یک نقشه قدیمی از بطلمیوس از دل خاک بیرون آوردند و تایید کرده است که این سرزمین در اثر طوفان رملی مداوم از بین رفته است.)
فقط هوشمندان این حقایق را می فهمند
و فرعون و اقوام پیش از او و مردم آن آبادیهای زیر و رو شده (یعنی قوم زشتکار لوط) به کفر و خطاکاری برخاستند. (۹)و با رسول پروردگارشان مخالفت کردند، خدا هم آنان را به عذابی سخت گرفتار ساخت. (۱۰) ما چون طوفان دریا طغیان کرد شما را به کشتی نشاندیم (و نجاتتان دادیم). (۱۱)تا آن را مایه پند و عبرت شما مردم قرار دهیم و لیکن گوش شنوای هوشمندان این پند و تذکر را تواند فرا گرفت.
(۱۲)باز (به یاد آر) چون در صور (اسرافیل) یک بار بدمند. (۱۳)و زمین و کوهها را بر دارند و یک مرتبه همه را خرد و متلاشی سازند. (۱۴)آنگاه آن واقعه بزرگ قیامت واقع گردد. (۱۵)و بنای مستحکم آسمان (از دهشت و عظمت) آن روز سست شود و سخت درهم شکافد. (۱۶)و فرشتگان بر اطراف آسمان باشند و عرش پروردگارت را در آن روز هشت ملک مقرّب بر فراز سرشان بردارند. (۱۷)آن روز که (در پیشگاه حساب) شما را حاضر کنند هیچ کار از اسرار مخفی شما هم پنهان نخواهد ماند. (۱۸)اما کسی که نامه اعمال او را به دست راستش دهند گوید: بیایید نامه مرا بخوانید. (۱۹)من ملاقات این روز حسابم را اعتقاد داشتم (و در دنیا به گناه نپرداختم). (۲۰)این چنین کس در عیش و زندگانی خوش خواهد بود. (۲۱)در بهشت عالی رتبه (ابدی). (۲۲)که میوههای آن همیشه در دسترس (بهشتیان) است. (۲۳)(و خطاب رسد که) از طعام و شرابهای لذیذ و گوارای بهشتی هر چه خواهید تناول کنید، شما را گوارا باد، که این پاداش اعمال ایّام گذشته دنیاست که (بر امروز خویش) پیش فرستادید. (۲۴)
و اما آن کس که کتاب عملش به دست چپ دهند (با کمال شرمندگی و اندوه) گوید: ای کاش نامه مرا به من نمیدادند. (۲۵)و من هرگز از حساب اعمالم آگاه نمیشدم. (۲۶)ای کاش مرگ مرا از چنگ این غصه و عذاب نجات میداد. (۲۷)(ای داد که) مال و ثروت من امروز به فریاد من نرسید. (۲۸)همه قدرت و حشمتم نابود گردید. (۲۹)
(و خطاب قهر رسد که) او را بگیرید و در غل و زنجیر کشید. (۳۰)تا بازش به دوزخ در افکنید. (۳۱)آنگاه به زنجیری که طولش هفتاد ذراع است (به آتش) در کشید. (۳۲)
که او به خدای بزرگ ایمان نیاورده. (۳۳)
گناه بزرگ جهنمیان
و هرگز مسکینی را بر سفره طعام خود به رغبت نخوانده است. (۳۴)
بدین سبب امروز هیچ خویش و دوستداری که به فریادش رسد در اینجا ندارد. (۳۵)
و طعامی غیر از غسلین (چرک و پلیدی دوزخیان) نصیبش نیست. (۳۶)و آن طعام را کسی جز اهل دوزخ نمیخورد. (۳۷)قسم به آنچه میبینید. (۳۸)
در جهان چیز ها و پدیده های نادیدنی وجود دارد
و آنچه نمیبینید. (۳۹)
که قرآن به حقیقت (وحی خدا و) کلام رسول بزرگواری است. (۴۰)و آن نه سخن شاعری (و گفتار خیالی و موهومی) است (گر چه) اندکی از شما مردم به آن ایمان میآورید. (۴۱)و نه حرف کاهن غیبگوست (گر چه) اندکی از شما مردم متذکر حقایق آن میشوید. (۴۲)این قرآن تنزیل خدای عالمیان است. (۴۳)
محمد جرئت نمی کرد بر ما دروغ بندد
و اگر (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از دروغ به ما برخی سخنان را میبست، (۴۴)محققا ما او را (به قهر و انتقام) از یمینش میگرفتیم. (۴۵)و رگ و تینش را قطع میکردیم. (۴۶)و شما هیچ یک بر دفاع از او قادر نبودید. (۴۷)و این قرآن به حقیقت پند و تذکر پرهیزکاران عالم است. (۴۸)و البته ما میدانیم که شما برخی تکذیب آن میکنید. (۴۹)و تکذیبش عاقبت مایه ندامت کافران است. (۵۰)و این حق و حقیقت محض است. (۵۱)پس به نام خدای بزرگوار خود تسبیح گوی و آن را به ستایش یاد کن. (۵۲)
ادامه دارد