سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

کتابهای مقدس (انجیل عهد عتیق): برج بابل


انجیل عهد عتیق باب ۱۱  سفر پیدایش

برج بابل

(۱-تمام جهان را یک زبان و یک لغت بود.

۲و واقع شد که چون از مشرق کوچ می‌کردند، همواری‌ای در زمین شنعار یافتند و در آنجا سکنی گرفتند.

۳و به یکدیگر گفتند: «بیایید، خشتها بسازیم و آنها را خوب بپزیم.» و ایشان را آجر به جای سنگ بود، و قیر به جای گچ.

۴و گفتند: «بیایید شهری برای خود بنا نهیم، و برجی را که سرش به آسمان برسد، تا نامی برای خویشتن پیدا کنیم، مبادا بر روی تمام زمین پراکنده شویم.»

۵و خداوند نزول نمود تا شهر و برجی را که بنی‌آدم بنا می‌کردند، ملاحظه نماید.

۶و خداوند گفت: «همانا قوم یکی است و جمیع ایشان را یک زبان و این کار را شروع کرده‌اند، و الان هیچ کاری که قصد آن بکنند، از ایشان ممتنع نخواهد شد.

۷اکنون نازل شویم و زبان ایشان را در آنجا مشوش سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند.»

۸پس خداوند ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراکنده ساخت و از بنای شهر باز ماندند.

۹از آن سبب آنجا را بابل نامیدند، زیرا که در آنجا خداوند لغت تمامی اهل جهان را مشوش ساخت. و خداوند ایشان را از آنجا بر روی تمام زمین پراکنده نمود.

نسل سام تا ابرام

۱۰این است پیدایش سام. چون سام صد ساله بود، اَرْفَکشاد را دو سال بعد از طوفان آورد.

۱۱و سام بعد از آوردن ارفکشاد، پانصد سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.

۱۲و ارفکشاد سی و پنج سال بزیست و شالح را آورد.

۱۳و ارفکشاد بعد از آوردن شالح، چهار صد و سه سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.

۱۴و شالح سی سال بزیست، و عابر را آورد.

۱۵و شالح بعد از آوردن عابر، چهارصد و سه سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.

۱۶و عابر سی و چهار سال بزیست و فالج را آورد.

۱۷و عابر بعد از آوردن فالج، چهار صد و سی سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.

۱۸و فالِج سی سال بزیست، و رَعُو را آورد.

۱۹و فالج بعد از آوردن رعو، دویست و نه سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.

۲۰و رعو سی و دو سال بزیست، و سروج را آورد.

۲۱و رعو بعد از آوردن سَرُوْج، دویست و هفت سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.

۲۲و سروج سی سال بزیست، و ناحور را آورد.

۲۳و سروج بعد از آوردن ناحور، دویست سال بزیست و پسران و دختران آورد.

۲۴و ناحور بیست و نه سال بزیست، و تارح را آورد.

۲۵و ناحور بعد از آوردن تارح، صد و نوزده سال زندگانی کرد و پسران و دختران آورد.

۲۶و تارح هفتاد سال بزیست، و اَبرام و ناحور و هاران را آورد.

۲۷و این است پیدایش تارح که تارح، ابرام و ناحور و هاران را آورد، و هاران، لوط را آورد.

۲۸و هاران پیش پدر خود، تارَح در زادبوم خویش در اورِ کلدانیان بمرد.

۲۹و ابرام و ناحور زنان برای خود گرفتند. زن ابرام را سارای نام بود. و زن ناحور را مِلکه نام بود، دختر هاران، پدر مِلکه و پدر یسکه.

۳۰اما سارای نازاد مانده، ولدی نیاورد.

۳۱پس تارح پسر خود ابرام، و نواده خود لوط، پسر هاران، و عروس خود سارای، زوجه پسرش ابرام را برداشته، با ایشان از اور کلدانیان بیرون شدند تا به ارض کنعان بروند، و به حران رسیده، در آنجا توقف نمودند.

۳۲و مدت زندگانی تارح، دویست و پنج سال بود، و تارح در حران مرد.

ادامه دارد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد