از پیامبر چه می خواستند
۱- گفتند: ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه از زمین برای ما چشمه آبی بیرون آری. (۹۰)
۲- یا آنکه تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردانی. (۹۱)
۳- یا آنکه بنا بر پندار و دعوی خودت پارهای سنگ از آسمان را بر سر ما فرود آوری۴- یا آنکه خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری. (۹۲)
۵-یا آنکه خانهای از زر دارا باشی،
۶- یا آنکه بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم،
۷- تا آنکه بر ما کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو: خدای من منزه است مگر من جز فرد ی بشری بیشترم که به رسالت آمده ام؟ (۹۳)
و مردم را چیزی از ایمان بازنداشت وقتی که هدایت بر آنان آمد جز این که گفتند: آیا خدا بشری را به رسالت فرستاده است؟ (۹۴)
بگو: اگر فرشتگان را در زمین مسکن و قرارگاه بودی ما هم فرشته ای را از آسمان به رسالت بر آنها میفرستادیم . (۹۵)
(ای پیغمبر، پس از اتمام حجت به امت) بگو: خدا شاهد میان من و شما کافی است که او به بندگانش آگاه و بصیر است. (۹۶)
سوره اسراء