ادامه از نوشتار پیشین
انجیل عهد عتیق
سفر خروج
بلای ملخ ، بلای تاریکی و آخرین بلا :
سر انجام زمان سه بلای آخر دوران فر عون می رسد و این در حالی است که بلاهای پیشین که در باره آنها مفصل بحث شد رمق حکومت و مردم مصر را کشیده بودند و می فت که پرودگار بدست موسی و هارون ضربه ای آخرین را نیز فرود آورد. این سه بلا اولی هجوم ملخها بود و دومی تاریکی و دیگری مرگ فرزندان اول از مصریان بود. با این بلای آخرین خدا شلاق غضب را بر گردن فرعون فرود می آورد:
ملخ ها می آیند و این باد شرقی است که ملخها را به مصر می آورد:
باد شرقی از کجا آمد؟
می دانیم که مصر در غرب جغرافیایی نسبت به عربستان امروزی و یا حجاز قبلی است و کاملا در موازات آن قرار گرفته است. بنابر این باد شرقی حتما از سر زمین عربستان وزیده که حتی امروزه نیز مر کز تجمع ملخها و پایگاه دائمی آنها ست. یعنی بادی شدید از سمت عربستان به سمت مصر وزیده و ملخهای آن سرزمین را بر سر روی مصریان باریده است. متاسفانه امروزه نیز شاهد هجوم ملخها از عربستان به سرزمین های اطراف از جمله ای ان هستیم .
۱خداوند به موسی گفت: «نزد فرعون برو زیرا که من دل فرعون و دل بندگانش را سخت کردهام، تا این آیات خود را در میان ایشان ظاهر سازم.
۲ و تا آنچه در مصر کردم و آیات خود را که در میان ایشان ظاهر ساختم، بگوش پسرت و پسر پسرت بازگویی تا بدانید که من یهوه هستم.»
۳ پس موسی و هارون نزد فرعون آمده، به وی گفتند: «یهوه خدای عبرانیان چنین میگوید: تا به کی از تواضع کردن به حضور من ابا خواهی نمود؟ قوم مرا رها کن تا مرا عبادت کنند.
۴ زیرا اگر تو از رها کردن قوم من ابا کنی، هرآینه من فردا ملخها در حدود تو فرود آورم.
۵ که روی زمین را مستور خواهند ساخت، به حدی که زمین را نتوان دید، و تتمّه آنچه رَسته است که برای شما از تگرگ باقی مانده، خواهند خورد، و هر درختی را که برای شما در صحرا روییده است، خواهند خورد.
۶ و خانه تو و خانههای بندگانت و خانههای همه مصریان را پر خواهند ساخت، به مرتبهای که پدرانت و پدران پدرانت از روزی که بر زمین بودهاند تا اَلیوم ندیدهاند.» پس روگردانیده، از حضور فرعون بیرون رفت.
۷ آنگاه بندگان فرعون به وی گفتند: «تا به کی برای ما این مرد دامی باشد؟ این مردمان را رها کن تا یهوه، خدای خود را عبادت نمایند. مگر تابحال ندانستهای که مصر ویران شده است؟»
۸ پس موسی و هارون را نزد فرعون برگردانیدند، و او به ایشان گفت: «بروید و یهوه، خدای خود را عبادت کنید. لیکن کیستند که میروند؟»
۹ موسی گفت: «با جوانان و پیران خود خواهیم رفت، با پسران و دختران، و گوسفندان و گاوان خود خواهیم رفت، زیرا که ما را عیدی برای خداوند است.»
۱۰ بدیشان گفت: «خداوند با شما چنین باشد، اگر شما را با اطفال شما رهایی دهم. با حذر باشید زیرا که بدی پیش روی شماست!
۱۱ نه چنین! بلکه شما که بالغ هستید رفته، خداوند را عبادت کنید، زیرا که این است آنچه خواسته بودید.» پس ایشان را از حضور فرعون بیرون راندند.
۱۲ و خداوند به موسی گفت: «دست خود را برای ملخها بر زمین مصر دراز کن، تا بر زمین مصر برآیند، و همه نباتات زمین را که از تگرگ مانده است، بخورند.»
۱۳ پس موسی عصای خود را برزمین مصر دراز کرد، و خداوند تمامی آن روز، و تمامی آن شب را بادی شرقی بر زمین مصر وزانید، و چون صبح شد، باد شرقی ملخها را آورد.
۱۴ و ملخها بر تمامی زمین مصر برآمدند، و در همه حدود مصر نشستند، بسیار سخت که قبل از آن چنین ملخها نبود، و بعد از آن نخواهد بود.
۱۵ و روی تمامی زمین را پوشانیدند، که زمین تاریک شد و همه نباتات زمین و همه میوه درختان را که از تگرگ باقی مانده بود، خوردند، به حدی که هیچ سبزی بر درخت و نبات صحرا در تمامی زمین مصر نماند.
۱۶ آنگاه فرعون، موسی و هارون را به زودی خوانده، گفت: «به یهوه خدای شما و به شما گناه کردهام.
۱۷ و اکنون این مرتبه فقط گناه مرا عفو فرمایید، و از یهوه خدای خود استدعا نمایید تا این موت را فقط از من برطرف نماید.»
۱۸ پس از حضور فرعون بیرون شده، از خداوند استدعا نمود.
باد غربی ملخ ها را می برد
باد غربی از کجا آمد؟
امروزه در مغرب و سمت غربی مصر لیبی وجود دارد که آن زمان وجود نداشت و لی الجزایر و مراکش در غرب مصر بودند و هستند و سپس در یا وجود دارد. پس باید باد غربی از در یا وزیده و الجزایر را طی کرده و به مصر وارد شده و ملخها را به دریای مابین عربستان و مصر ریخته باشد.
۱۹ و خداوند باد غربیای بسیار سخت برگردانید، که ملخها را برداشته، آنها را به دریای قلزم ریخت، و در تمامی حدود مصر ملخی نماند.
۲۰ اما خداوند دل فرعون را سخت گردانید، که بنیاسرائیل را رهایی نداد.
بلای تاریکی که می توانستند آنرا احساس کنند.
۲۱ و خداوند به موسی گفت: «دست خود را به سوی آسمان برافراز، تا تاریکیای بر زمین مصر پدید آید، تاریکیای که بتوان احساس کرد.»
۲۲ پس موسی دست خود را به سوی آسمان برافراشت، و تاریکی غلیظ تا سه روز در تمامی زمین مصر پدید آمد
۲۳ و یکدیگر را نمیدیدند.و تا سه روز کسی از جای خود برنخاست، لیکن برای جمیع بنیاسرائیل در مسکنهای ایشان روشنایی بود.
۲۴ و فرعون موسی را خوانده، گفت: «بروید خداوند را عبادت کنید، فقط گلهها و رمههای شما بماند، اطفال شما نیز با شما بروند.»
۲۵ موسی گفت: «ذبایح و قربانیهای سوختنی نیز میباید به دست ما بدهی، تا نزد یهوه، خدای خود بگذرانیم.
۲۶ مواشی ما نیز با ما خواهد آمد، یک سُمی باقی نخواهد ماند زیرا که از اینها برای عبادت یهوه، خدای خود میباید گرفت، و تا بدانجا نرسیم، نخواهیم دانست به چه چیز خداوند را عبادت کنیم.»
۲۷ و خداوند ، دل فرعون را سخت گردانید که از رهایی دادن ایشان اِبا نمود.
۲۸ پس فرعون وی را گفت: «از حضور من برو! و با حذر باش که روی مرا دیگر نبینی، زیرا در روزی که مرا ببینی خواهی مرد.»
۲۹ موسی گفت: «نیکو گفتی، روی تو را دیگر نخواهم دید.»
بلای آخر نیز رسید: اولین فرزندان مردند.
در این بلا فرعون با همه مصر شریک می شد چون:
۱ و خداوند به موسی گفت: «یک بلای دیگر بر فرعون و بر مصر میآورم، و بعد از آن شما را از اینجا رهایی خواهد داد، و چون شما را رها کند، البته شما را بالکلّیه از اینجا خواهد راند.
۲ اکنون به گوش قوم بگو که هر مرد از همسایه خود، و هر زن از همسایهاش آلات نقره و آلات طلا بخواهند.»
۳ و خداوند قوم را در نظر مصریان محترم ساخت. و شخص موسی نیز در زمین مصر، در نظر بندگان فرعون و در نظر قوم، بسیار بزرگ بود.
۴ و موسی گفت: « خداوند چنین میگوید: قریب به نصف شب در میان مصر بیرون خواهم آمد.
۵ و هر نخستزادهای که در زمین مصر باشد، از نخستزاده فرعون که بر تختش نشسته است، تا نخستزاده کنیزی که در پشت دستاس باشد، و همه نخستزادگان بهایم خواهند مرد.
۶ و نعره عظیمی در تمامی زمین مصر خواهد بود که مثل آن نشده، و مانند آن دیگر نخواهد شد.
۷ اما بر جمیع بنیاسرائیل سگی زبان خود را تیز نکند، نه بر انسان و نه بر بهایم، تا بدانید که خداوند در میان مصریان و اسرائیلیان فرقی گذارده است.
۸ و این همه بندگان تو به نزد من فرود آمده، و مرا تعظیم کرده، خواهند گفت: تو و تمامی قوم که تابع تو باشند، بیرون روید! و بعد از آن بیرون خواهم رفت.» پس از حضور فرعون در شدت غضب بیرون آمد.
۹ و خداوند به موسی گفت: «فرعون به شما گوش نخواهد گرفت، تا آیات من در زمین مصر زیاد شود.»
۱۰ و موسی و هارون جمیع این آیات را به حضور فرعون ظاهر ساختند. اما خداوند دل فرعون را سخت گردانید، و بنیاسرائیل را از زمین خود رهایی نداد.
ادامه دارد
امیر تهرانی
ح.ف