سوره شعراء چهل و هفتمین سوره بر حسب تاریخ نزول
محل نزول مکه
آیات ۶۹ الی ۸۱
تفکر و فلسفه فکری ابر اهیمی
"و (ای رسول) حکایت ابراهیم را بر ای امت بیان کن. (۶۹)
هنگامی که با پدر و با قومش گفت: شما چه معبودی را می پرستید؟ (۷۰)
جواب دادند که ما بتهایی را می پرستیم و ثابت بر پرستش آنها بوده و هستیم. (۷۱)
ابراهیم گفت: آیا هر گاه این بتهای جماد را بخوانید سخن شما را می شنوند؟ (۷۲)
یا برای شما هیچ سود و زیانی توانند داشت؟ (۷۳)
گفتند: (نه) بلکه ما پدران خود را بر پرستش این بتان یافته ایم. (۷۴)
ابراهیم باز به آنها گفت: آیا می دانید که این بتهایی که شما مردم اینک می پرستید، (۷۵)
و پدران شما از قدیم می پرستیدند، (۷۶)
آنها مرا دشمن اند جز خدای یکتای عالمیان؟ (۷۷)
همان خدایی که مرا بیافرید و به راه راستم هدایت می فرماید. (۷۸)
و همان خدایی که مرا غذا می دهد و سیراب می گرداند. (۷۹)
و چون بیمار شوم مرا شفا می دهد. (۸۰)
و همان خدایی که مرا (از حیات چند روزه دنیا) می میراند و سپس (به حیات ابدی آخرت) زنده می گرداند. (۸۱)
شرح
در این آیات از مناظره و گفتگوی ابر اهیم پیامبر با مردمش سخن به میان آمده که جهت متقاعد ساختن آنان وبرای آن که بدانند بتها هر گز خاصیتی نداشته و ندارند، ا و از پرسشهای واضح و قابل درک استفاده نموده بود که اصولا انسان دارای فکر حتی فکر متوسط آنرا درک می کند.
اما قوم ابراهیم دو مشکل داشتند، یکی بت پرستی و دیگری نیا کان پرستی! آنان می گفتند چون پدرانشان بت پرست بوده اند آنان نیز باید بت پرست باشند. و این درست مانند این است که مردمان عصر حاضر بگویتد چون مردمان در قدیم از وجود میکروب خبر نداشتند و این که چه بیماری هایی می تواند بوجود آورد، ما هم باید بگوییم که وجود میکروب و ویروس دروع است ، چون پدران ما نمی دانستند میکروب چیست و به این جیز ها معتقد نبود