سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

سیری در کتابهای مقدس(۱۸): بد ترین گناه قوم لوط چه بود؟


بدترین گناه قوم لوط چه بود؟
 قوم لوط نیز پیغمبران خدا را تکذیب کردند. (۱۶۰)
 هنگامی که مهربان برادر آن‌ها لوط به آنان گفت: آیا خداترس و پرهیزکار نمی‏شوید؟ (۱۶۱)
 من برای شما پیغمبری بسیار امین (و خیر خواه) هستم. (۱۶۲)
 از خدا بترسید و راه طاعت من پیش گیرید. (۱۶۳)
 و من از شما اجری برای رسالت خود نمی‏خواهم و چشم پاداش جز به خدای عالم ندارم. (۱۶۴)
آیا از میان خلایق عمل زشت منکر را با مردان انجام می‏دهید؟ (۱۶۵)
و زنان را که خدا همسر شما آفریده رها می‏کنید؟ آری شما بسیار مردم متعدی نابکاری هستید. (۱۶۶)
 قوم در جواب گفتند: ای لوط، اگر از این پس دست از این نهی و منع بر نداری از شهر رانده خواهی شد. (۱۶۷)
لوط باز گفت: من خود دشمن این کار زشت شما هستم. (۱۶۸)
 بار الها، من و اهل بیتم را از (عقاب) این عمل زشت قوم نجات بخش. (۱۶۹)
ما هم او را با همه اهل بیتش نجات دادیم. (۱۷۰)
 جز پیرزنی که (زن لوط بود و) در اهل عذاب باقی ماند. (۱۷۱)
 آن‌گاه (جز اهل بیت لوط) دیگران را به خاک هلاک نشانیدیم. (۱۷۲)
 و آن‌ها را به سنگباران عذاب که باران بسیار سختی بر سر بیم‌داده‌شدگان (بدکار) است هلاک ساختیم. (۱۷۳)
همانا در این هلاک قوم لوط نیز آیت عبرتی (برای دیگران) بود، و اکثر آن‌ها ایمان نیاوردند. (۱۷۴)
و همانا خدای تو بسیار مقتدر و مهربان است. (۱۷۵)

شرح
تورات چه می گوید؟
فصل   19 سفر پیدایش عهد قدیم
 ووقت‌ عصر، آن‌ دو فرشته‌ وارد سُدوم شدند، و لوط به‌ دروازۀ سدوم‌ نشسته‌ بود. و چون‌ لوط ایشان‌ را بدید، به‌ استقبال ایشان‌ برخاسته‌، رو بر زمین‌ نهاد
2  و گفت‌: «اینک‌ اکنون‌ ای‌ آقایان‌ من‌، به‌ خانۀ بندۀ خود بیایید، و شب‌ را بسر برید، و پایهای‌ خود را بشویید و بامدادان‌ برخاسته‌، راه‌ خود را پیش‌ گیرید.» گفتند: «نی‌، بلکه‌ شب‌ را در کوچه‌ بسر بریم‌.»
3  اما چون‌ ایشان‌ را الحاح‌ بسیار نمود، با او آمده‌، به‌ خانه‌اش‌ داخل‌ شدند، و برای‌ ایشان‌ ضیافتی‌ نمود و نان‌ فطیر پخت‌، پس‌ تناول‌ کردند.
4  و به‌ خواب‌ هنوز نرفته‌ بودند که‌ مردان‌ شهر، یعنی‌ مردم‌ سدوم‌، از جوان‌ و پیر، تمام‌ قوم‌ از هر جانب‌، خانۀ وی‌ را احاطه‌ کردند
5  و به‌ لوط ندا در داده‌، گفتند: «آن‌ دو مردکه‌ امشب‌ به‌ نزد تو درآمدند، کجا هستند؟ آنها را نزد ما بیرون‌ آور تا ایشان‌ را بشناسیم‌.»
6  آنگاه‌ لوط‌ نزد ایشان‌، بدرگاه‌ بیرون‌ آمد و در را از عقب‌ خود ببست و در را از عقب‌ خود ببست‌
7  و گفت‌: «ای‌ برادران‌ من‌، زنهار بدی‌ مکنی
8  اینک‌ من‌ دو دختر دارم‌ که‌ مرد را نشناخته‌اند. ایشان‌ را الا´ن‌ نزد شما بیرون‌ آورم‌ و آنچه‌ در نظر شما پسند آید، با ایشان‌ بکنید. لکن‌ کاری‌ بدین‌ دو مرد ندارید، زیرا که‌ برای‌ همین‌ زیر سایۀ سقف‌ من‌ آمده‌اند.»
9  گفتند: «دور شو.» و گفتند: «این‌ یکی‌ آمد تا نزیل‌ ما شود و پیوسته‌ داوری‌ می‌کند. الا´ن‌ با تو از ایشان‌ بدتر کنیم‌.» پس‌ بر آن‌ مرد، یعنی‌ لوط‌، بشدت‌ هجوم‌ آورده‌، نزدیک‌ آمدند تا در را بشکنند.
10  آنگاه‌ آن‌ دو مرد، دست‌ خود را پیش‌ آورده‌، لوط‌ را نزد خود به‌ خانه‌ درآوردند و در را بستند.
11  اما آن‌ اشخاصی‌ را که‌ به‌ در خانه‌ بودند، از خُرد و بزرگ‌، به‌ کوری‌ مبتلا کردند، که‌ از جُستنِ در، خویشتن‌ را خسته‌ ساختند.
12  و آن‌ دو مرد به‌ لوط‌ گفتند: «آیا کسی‌ دیگر دراینجا داری‌؟ دامادان‌ و پسران‌ و دختران‌ خود و هر که‌ را در شهر داری‌، از این‌ مکان‌ بیرون‌ آور،
13  زیرا که‌ ما این‌ مکان‌ را هلاک‌ خواهیم‌ ساخت‌، چونکه‌ فریاد شدید ایشان‌ به‌ حضور خداوند رسیده‌ و خداوند ما را فرستاده‌ است‌ تا آن‌ را هلاک‌ کنیم‌.»
14  پس‌ لوط‌ بیرون‌ رفته‌، با دامادان‌ خود که‌ دختران‌ او را گرفتند، مکالمه‌ کرده‌، گفت‌: «برخیزید و از این‌ مکان‌ بیرون‌ شوید، زیرا خداوند این‌ شهر را هلاک‌ می‌کند.» اما بنظر دامادان‌ مسخره‌ آمد.
15  و هنگام‌ طلوع‌ فجر، آن‌ دو فرشته‌، لوط‌ راشتابانیده‌، گفتند: «برخیز و زن‌ خود را با این‌ دو دختر که‌ حاضرند بردار، مبادا در گناه‌ شهر هلاک‌ شوی‌.»
16  و چون‌ تأخیر می‌نمود، آن‌ مردان‌، دست‌ او و دست‌ زنش‌ و دست‌ هر دو دخترش‌ را گرفتند، چونکه‌ خداوند بر وی‌ شفقت‌ نمود و او را بیرون‌ آورده‌، در خارج‌ شهر گذاشتند.
17  و واقع‌ شد چون‌ ایشان‌ج را بیرون‌ آورده‌ بودند که‌ یکی‌ به‌ وی‌ گفت‌: «جان‌ خود را دریاب‌ و از عقب‌ منگر، و در تمام‌ وادی‌ مَایست‌، بلکه‌ به‌ کوه‌ بگریز، مبادا هلاک‌ شوی‌.»
18  لوط‌ بدیشان‌ گفت‌: «ای‌ آقا چنین‌ مباد!
19  همانا بنده‌ات‌ در نظرت‌ التفات‌ یافته‌ است‌ و احسانی‌ عظیم‌ به‌ من‌ کردی‌ که‌ جانم‌ را رستگار ساختی‌، و من‌ قدرت‌ آن‌ ندارم‌ که‌ به‌ کوه‌ فرار کنم‌، مبادا این‌ بلا مرا فرو گیرد و بمیرم‌.
20  اینک‌ این‌ شهر نزدیک‌ است‌ تا بدان‌ فرار کنم‌، و نیز صغیر است‌. اِذن‌ بده‌ تا بدان‌ فرار کنم‌. آیا صغیر نیست‌، تا جانم‌ زنده‌ ماند.»
21  بدو گفت‌: «اینک‌ در این‌ امر نیز تو را اجابت‌ فرمودم‌، تا شهری‌ را که‌ سفارش‌ آن‌ را نمودی‌، واژگون‌ نسازم‌.
22  بدان‌ جا بزودی‌ فرار کن‌، زیرا که‌ تا تو بدانجا نرسی‌، هیچ‌ نمی‌توانم‌ کرد.» از این‌ سبب‌ آن‌ شهر مسمّی‌ به‌ صوغر شد.
23  و چون‌ آفتاب‌ بر زمین‌ طلوع‌ کرد، لوط‌ به‌ صُوغر داخل‌ شد.
24  آنگاه‌ خداوند بر سدوم‌ و عموره‌، گوگرد و آتش‌، از حضور خداوند از آسمان‌ بارانید.
25  و آن‌ شهرها، و تمام‌ وادی‌، و جمیع‌ سکنۀ شهرها و نباتات‌ زمین‌ را واژگون‌ ساخت‌.
26  اما زن‌ او، از عقب‌ خود نگریسته‌، ستونی‌ از نمک‌ گردید.
27  بامدادان‌، ابراهیم‌ برخاست‌ و به‌ سوی‌ آن‌مکانی‌ که‌ در آن‌ به‌ حضور خداوند ایستاده‌ بود، رفت‌.
28  و چون‌ به‌ سوی‌ سدوم‌ و عموره‌، و تمام‌ زمین‌ وادی‌ نظر انداخت‌، دید که‌ اینک‌ دود آن‌ زمین‌، چون‌ دود کوره‌ بالا می‌رود.
29  و هنگامی‌ که‌ خدا شهرهای‌ وادی‌ را هلاک‌ کرد، خدا ابراهیم‌ را به‌ یاد آورد، و لوط‌ را از آن‌ انقلاب‌ بیرون‌ آورد، چون‌ آن‌ شهرهایی‌ را که‌ لوط‌ در آنها ساکن‌ بود، واژگون‌ ساخت‌.
30  و لوط‌ از صوغر برآمد و با دو دختر خود در کوه‌ ساکن‌ شد زیرا ترسید که‌ در صوغر بماند. پس‌ با دو دختر خود در مَغاره‌ سُکْنی‌ گرفت‌.
سفر پیدایش تورات

قرآن چه می گوید؟
قرآن از مکان شهر بلا سخن نمی گوید و لی در آیه ای می گوید که این شهر در کنار شاهراهی قراردارد و آثار آن باقی است.
"آن شهر را زیر و زبر کردیم و بر آنان سنگهایى از سنگ گل باراندیم (۷۴)
به یقین در این [کیفر] براى هوشیاران عبرتهاست (۷۵)
و آثار آن شهر هنوز بر سر راهى پا برجاست" (۷۶)
سوره حجر

از بررسی آ یات قران مشخص می شود که قوم لوط تنها به عمل لو اط بر اساس رضایت طرفین بسنده نمی کردند بلکه آنان بشدت اهل تجاوز به مردان بودند. و این از کتاب تورات و قران هردو بر می آید که پیر و جوانشان وقتی فهمیدند مردان جوانی به خانه لوط در آمده که ناشناس بودند به خانه او هجوم آورده و تصمیم داشتند بزور آنان را از خانه بیرون کشند و با آنان لو اط کنند.


یاد کن لوط را هنگامى که به قوم خود گفت شما به کارى زشت مى پردازید که هیچ یک از مردم زمین در آن [کار] بر شما پیشى نگرفته است (۲۸)

آیا شما با مردها درمى ‏آمیزید و راه را قطع مى کنید و در محافل خود پلیدکارى مى کنید و پاسخ قومش جز این نبود که گفتند اگر راست مى گویى عذاب خدا را براى ما بیاور (۲۹)
سوره عنکبوت


این دو آیه نیز بطور ضمنی گویای این مطلبند که قوم لوط محفلی داشتند که علاوه بر لواط،  تجاوز نیز می کردند. چون لوط به آنان می گوید شما دست به کار ناشایستی می زنید که قبل از شما کسی آنرا انجام نداده است. این کار که با اصطلاح " راه راقطع" می کنید مسخص شده  بیشتر با تجاوز و بزور لواط کردن تطابق پیدا می کند. والا قبل از قوم لوط هم جنس بازی و لو اط در میان اقوام دیگر نیز وجود داشته بود.


ادامه دارد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد