سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

انسان و حد و مرز توانایی او

«انسان فقط نتیجه سعی و‌کوشش خود را بدست میآورد.»

آیه ۳۹ سوره نجم

«و اوست کسى که شما را در زمین جانشین  قرار داد و بعضى از شما را بر برخى دیگر به درجاتى برترى داد تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید ...»

آیه 165 سوره انعام

پرفسور جردان پیترسون روانشناس بالینی مشهور و استاد دانشگاه های هاروارد و کالیفرنیا که برنامه های تلویزیونی او هزاران نفر بیننده دارد در جدید ترین برنامه خود گفت:

"هر انسان در خود ارزشی الهی دارد که بس بزرگ و با اهمیت است و اگر بتواند این ارزش را استخراج و آنرا مورد استفاده قرار دهد به تحولی بزرگ نایل خواهد شد.."

این ارزش الهی همان ظرفیتی است که خدای خالق به هر انسان حسب توانایی او داده است. انسانها نیز  با این هدف به جهان آورده شده اند که این سرمایه و ودیعه خدایی را بکار گرفته و آنرا برای بهبود خود و همه انسانها مورد استفاده قرار دهد.

لویی پاستور دانشمند و پزشگ نامدار فرانسوی که انسانها برای همیشه به او مدیونند  به هنگام دریافت جایزه نوبل گفت:

علم و دانش معجزه ای الهی است ...

بنابراین برای آنکه بشر بتواند رسالت خود را روی زمین انجام دهد نیاز دارد تا آن سرمایه الهی درون را برای دانایی و یافتن پاسخهای علمی بکار برد تا به مقام لازم انسانی نایل شود

دین اسلام : شیعه(۱)

 پایه‌های اعتقادی شیعه دوازده امامی چیستند و چه تفاوتی با باورهای اهل سنت دارند که این همه بحث و جدل را باعث شده اند؟

پاسخ ۱:به اعتقاد شیعیان، نخست باید به اصول دین ایمان آورد و سپس به فروعی که از آن برخاسته‌ است پای‌بند بود.

اصول دین مربوط به اعتقاد است و فروع دین مربوط به عمل.

سه اصل واجب و‌حتمی  از نظر شیعه در  اصول دین اسلام عبارتند از:

- توحید،

- نبوت

-و معاد،

اکثریت فقهای شیعه معتقدند که:

اعتقاد نداشتن به یکی از این سه اصل موجب خروج از اسلام و کفر است و هر کس که به این سه اصل باور داشته باشد مسلمان است .

:دو اصل شیعی

شیعه علاوه بر سه اصل فوق به دو اصل

عدل

 و امامت 

 نیز معتقد است . 

شیعه می گوید که عدم اعتقاد به این دو اصل شخص را از طریقت شیعه خارج می کند و لی اگر به سه اصل  اول اعتقاد داشته .باشد همچنان مسلمان است.

به بیان دیگر:

 توحید، نبوت و معاد اصول مشترک دین اسلام‌اند و دو اصل امامت و عدل از مسلّمات مذهب شیعه‌اند (اصول مذهب) و هر کس به آن‌ها ایمان ندارد از مذهب شیعه بیرون است گر چه از اسلام بیرون نیست.

تعداد قابل توجهی از سنیان، شیعیان را رافضی می‌دانند و رافضی به معنی کسی است که دین را رد کرده‌است. در حالی که هر شیعه به سه اصل اصلی و مورد قبول مذهب سنت یعنی توحید ، نبوت و معاد و پیامبری پیامبر اسلام و حقانیت قرآن باور حتمی  دارد.

توضیحات ضروری

  1. توحید: به معنای یگانگی خدای متعال است.( باور شیعه این است که خداوند یکتا و بی همتاست، شریک و مانند ندارد، او روزی رسان است، اوست که زنده می کند و میمیراند، شفا دهنده اوست، مرگ و زندگی انسان و همه موجودات بدست اوست، او تقدیرات را رقم می زند و هیچ‌کس با او در کارها و اراده اش شریک نیست. تنها اوست که می بایست مورد پرستش قرار گیرد و هیچ انسان و غیر انسانی ، بی جان و یا با جان قابل پرستش نیست))

  2. نبوت: به معنای پیامبری محمد بن عبدالله و دیگر پیامبران الهی است. باور به پیامبران الهی جزو اصول اصلی دین است و قابل خدشه نیست.

  3. معاد: به معنای آن است که روزی همه مکلفان برای بازخواست و حساب در پیشگاه الهی گرد هم می‌آیند و هر کس به پاداش و کیفر خویش می‌رسد. در واقع این روز همان قیامت است.

  4. عدل: به معنای آن است که افعال خداوند متعال از سر دادگری و شایستگی است و به هیچ‌کس ستم نمی‌کند و هر چیزی را در جای خویش نگه می‌دارد و با هر موجودی، چنان‌که شایسته‌است رفتار می‌کند.

  5. امامت: بدین معنا که پس از پیامبر اسلام، امامان که علی بن ابی طالب و یازده فرزند از نسل او هستند  منصب خلافت و امامت را بر عهده دارند و آنان منصوب خداوند هستند.

  6. اکثریت  عظیم  شیعیان باور حتمی دارند که قرآن تحریف نشده و عمل به آن واجب حتمی است.

  7. شفاعت

  8. بر طبق دو آیه از   قرآن با اذن و اجازه خداوند پیامبر  و یا دیگران دارای مقام شفاعت خواهند شد که فقط و فقط به اذن خداوند می تواند صورت گیرد:

  9. یَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَٰنُ وَرَضِیَ لَهُ قَوْلًا

    در آن روز شفاعت کسی سودی ندهد مگر آنکه  رحمان به او اذن دهد و گفتارش را  بپسندد.[20–109]

  10. سوره طه آیه ۱۰۹

وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ حَتَّى إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّکُمْ قَالُوا الْحَقَّ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْکَبِیرُ ﴿۲۳﴾
و شفاعتگرى در پیشگاه او سود نمى ‏بخشد مگر براى آن کس که  خدا به وى اجازه دهد تا چون هراس از دلهایشان برطرف شود مى‏ گویند پروردگارتان چه فرمود مى گویند حقیقت و هموست بلندمرتبه و بزرگ (۲۳) سوره سبا
نکته بسیار مهم؛
  1.  شفاعت به کسان زیر تعلق نمی گیرد:

  2.  مرتکبین  قتل عمد،

  3. ظلم،

  4. تجاوز،

  5. ناحق جلوه دادن حق

  6. و حق جلوه‌ دادن ناحق

  7. اشاعه فحشا و فساد در جامعه

  8. و احتکار

  9. گران‌فروشی

  10. تقلب و کلاهبرداری

  11. زورگویی

  12. باج گیری

  13. پرونده سازی برای دیگران
  14. دروغ

    ادامه دارد..


علم غیب ؛ یا علم لدنی و یا هیچ کدام؟(۱)

هم اکنون و در این روزگار در هم آشفته و در زمان حمله های پر زحمت مخالفان دین اسلام که در تاریخ یک دین کم سابقه بوده است، حتی در این زمان پر مخاطره نیز متخصصان شیعه و سنی فارغ از حملات دشمنان بشدت در حال محکوم کردن یکدیگرند.

 صورت واقعه ای که مخالفتها و نزاع‌ها بر اساس آن‌صورت می گیرد این است که گروهی از علما و متخصصان شیعه که اندک هم نیستند براین باورند که پیامبر و امامان علم غیب دارند و طیف عظیمی از علما و متخصصان اهل سنت بشدت با این طرز فکر مخالفند و بر این باورند که طبق آیات قرآن علم غیب فقط متعلق به خداوند است.


در این منازعات دو نکته مهم که بر خاسته از متن قرآن هستند مورد توجه قرار نمی گیرند و شاید همین دو موضوع بتوانند مناقشات بین سنیان و شیعیان را تخفیف دهند.

نخستین موضوع  یک فرا آگاهی الهی و غیبی است که خداوند در قرآن بدان اشاره دارد و زمانی که خداوند اراده کند آن علم در اختیار کسی قرار می گیرد که خدایش اهلیت و شایستگی این دانایی را در او می بیند :

علم لدنی

قرآن در آیه 65 سوره کهف زمانی که گزارش مسافرت موسی پیامبر و مصاحب او را می دهد که طی آن مسافرت، موسی با یکی از اولیا الهی ملاقات می کند و طالب همسفری و همگامی با او می گردد تا ازدانش آسمانی او بهره ببرد و آن مرد برگزیده به موسی هشدار می دهد که تاب توانایی و تحمل اسرار غیب را ندارد.

آیاتی از قرآن در سوره کهف به و ضوح می گویند که آن مرد بر گزیده که موسی به دیدارش نایل شد ه بود به تعبیر قرآن دارای علوم و دانشی بنام «علم لدنی »بوده که دیگران از داشتن آن محرومند و هر کس توانایی داشتن چنین علمی را ندارد.

گزارش قرآن چنین است‌:

فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا آتَیْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا .وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا

آیه 65 سوره کهف

«پس بنده ای از بندگان ما را یافتند که او را از نزد خود رحمتی داده بودیم و از خود دانشی ویژه به او آموخته بودیم.»

و قتی بقیه گزارش قرآن را به دقت مورد بررسی قرار می دهیم متوجه می شویم که علم لدنی که به آن شخص عطا شده بود همان علم آگاهی از خبر هایی است که  خدا می داند و بندگان نمی دانند.  این علم مخفی اصطلاحا به سر القدر یعنی «رازهای تقدیرات الهی »معروف می باشند.

برای مثال ؛ همه می خواهند بدانند چرا طی حوادثی ناگهانی ، شخصی، گروهی و جمعیتی به بلا گرفتار می شوند و حتی نابود می شوند؟

چرا ناگهان تمدنی و ملتی از بین می روند؟

چرابرخی گنجی پنهان بدست می آورند و گروه زیادی فقط تا پایان عمر فقط بار چنین آرزویی را به دوش می کشند و علیرغم هر نوع کوشش وهیچ وقت به گنج نمی رسند؟

برحسب گزارش قرآن، مصاحب موسی یعنی همان شخص مورد عنایت پروردگار که موسی مدت کوتاهی در خدمت او بود از شمار قابل توجهی از این رازها باخبر بود و خداوند در آیه فوق الذکر تاکید می کند که آن انسان مورد توجه خدا این علم را از خدایش فرا گرفته بود.

اگر موسی را در آن روزگار و در آن زمان با آن برگزیده خدا مقایسه کنیم که دانشی بنام« علم لدنی »داشت و موسی آنرا نداشت، می توان موسی را ناآگاه از رازهای تقدیراتی دانست که در حقیقت همان اسرار غیب هستند.

به بیان دیگر ؛ آن مرد ناشناخته بر ما که نمی شناسیمش و نامش را نمی دانیم رازهایی می دانست که برای موسی در حکم اخبار غیبی و پنهانی بودند که همه در علم خدا هستندو مختص ذات خداوند بشمار می آیند .

 اما خداوند چنین تقدیر کرده بودتا آن مرد ممتاز و ناشناخته بر قدری از آن رازهای غیبی آگاهی یابد و‌موسی پیامبر از آنها چیزی نداند.

شاید اگر این علم لدنی بجای علم الغیب مورد بحث قرار گیرد از شدت مخالفت متخصصان سنی و شیعی کاسته شود و چه بسا بنیانی قرآنی و قابل تفسیر شکل گیرد.

ادامه دارد...

عطر وجود زنان در قرآن(۱)

«در این کتاب مریم را یاد کن هنگامی که از خانواده اش در مکان شرقی کناره گرفت. (۱۶)

و جدا از آنان پوشش و پرده ای برای خود قرار داد. و ما روح خود را به سوی او فرستادیم، پس  در مقابل او هم چون   بشری خوش اندام و معتدل نمودار شد. (۱۷

مریم گفت: همانا من از تو به خدای رحمان پناه می برم، اگر پرهیزکار هستی  (۱۸)

گفت: جز این نیست که من فرستاده پروردگار تو هستم برای آنکه پسری پاک و پاکیزه به تو ببخشم. (۱۹)

گفت: چگونه برای من پسری خواهد بود در حالی که نه هیچ بشری با من ازدواج کرده است و نه بدکار بوده ام. (۲۰)

گفت: چنین است ، و پروردگارت فرموده است: این کار بر من آسان است و برای این که او را نشانه ای  برای مردم و رحمتی از سوی خود قرار دهیم؛ و این کار شدنی است. (۲۱

پس به عیسی حامله شد و به خاطر او در مکانی دور کناره گرفت. (۲۲

آن گاه درد زاییدن، او را به ناچار به جانب درخت خرما کشانید؛ او باخود  گفت: ای کاش پیش از این می مردم و یکسره از خاطره‌ها فراموش شده بودم. (۲۳

پس کودک از زیر [پای] او ندایش داد: غمگین مباش که پروردگارت از زیر پای تو نهر آبی پدید آورده است (۲۴)

و تنه خرما را به سوی خود بجنبان تا برایت خرمای تازه و از بار چیده بریزد. (۲۵

پس از آن خرما بخور و  از آن آب  بیاشام و خاطرت را شاد و خوش دار...»

سوره ۱۹ قرآن

آندره مالرو نویسنده سیاست پیشه فرانسوی در کتاب « ضد خاطرات» خود بطور مداوم از ملکه سبا سخن می گوید و همواره تاکید می کند که عطر وجود این ملکه تورات را عطر آمیز کرده است. این در حالی است که قرآن هم از ملکه سبا سخن گفته و هم از زنان دیگر هم چون مریم مادر عیسی مسیح! 

قرآن مریم و فرزند او عیسی مسیح را تقدیسی در خور توجه نموده و از او در حالاتی سخن گفته که هیچ‌کس شاهد و ناظر آن نبوده، و قرآن آن را هم چون تجلیات بی نظیر معجزه ها بیان کرده است. اگر به سنجش پیمانه ای باشد عطر وجود مریم بسیار با برکت تر از عطر وجود ملکه سبا ست که اثری از او در جهان نمانده است. 


از چه زمانی علم به راز تگرگ پی برد؟


قرآن در آیه ۴۳ سوره نور منشأ ریزش تگرگ را ابرهایی به شکل کوه می داند و می گوید؛

«آیا ندیدى که خداوند ابرهایى را به آرامى مى‌راند، سپس میان آنها پیوند مى‌دهد و بعد آن را متراکم مى‌سازد، در این حال دانه‌هاى باران را مى‌بینى که از لابلاى‌ آن خارج میشود، و از آسمان- از کوه‌هایى که در آنست- دانه‌هاى تگرگ نازل مى‌کند، و هر کس را بخواهد به وسیله آن زیان مى‌رساند و از هر کس بخواهد این زیان را بر طرف مى‌کند، نزدیک است درخشندگى برق آن (ابرها) چشم‌ها را ببرد!. »

اکنون پرسش مهم این است: آیا دانش امروز چنین ادعایی را قبول دارد؟ اگر قبول دارد ، در چه زمانی علم هواشناسی به این راز پی برده است؟ایا این راز علمی از قبل شناخته و آسکار شده بود؟

گزارش علمی موجود این است که هوش مصنوعی بدست داده است:

در قرون گذشته، مردم تگرگ را پدیده‌ای مرموز می‌دانستند و گاه آن را به نیروهای ماورایی نسبت می‌دادند. تا پیش از قرن بیستم، توضیح علمی دقیقی برای منشاء تگرگ وجود نداشت.

۲. تقسیم‌بندی علمی ابرها (1803):

در سال ۱۸۰۳، «لوک هوارد» (Luke Howard) ابرها را به انواعی همچون «کومولوس»، «سیرُس» و «استراتوس» طبقه‌بندی کرد. این آغاز نگاه علمی به ابرها بود.

۳. شناسایی کومولونیمبوس به‌عنوان منبع طوفان و تگرگ (اوایل قرن ۲۰):

با توسعه بالن‌های هواشناسی و ابزارهای سنجش جوی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، دانشمندان دریافتند که تگرگ تنها از ابرهای بسیار بلند و متراکم، به‌ویژه ابرهای کومولونیمبوس، که شبیه به کوه یا برج هستند، به‌وجود می‌آید. این ابرها تا تروپوسفر گسترش می‌یابند و در درونشان جریان‌های صعودی شدید وجود دارد.

۴. تحقیقات پیشرفته در نیمه قرن بیستم:

در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، با توسعه رادارهای هواشناسی و پروژه‌های پژوهشی مانند پروژه‌های بارورسازی ابرها در آمریکا، ساختار درونی ابرهای کومولونیمبوس بهتر شناخته شد. در این زمان به‌طور دقیق نشان داده شد که تگرگ در اثر بالا رفتن مکرر قطره‌های یخ درون جریان‌های شدید صعودی ابر به وجود می‌آید.

جمع‌بندی:

از دهه‌های آغازین قرن بیستم، هواشناسان با کمک ابزارهای نوین به این نتیجه رسیدند که تگرگ تنها از ابرهایی بلند و کوه‌مانند به نام «کومولونیمبوس» فرو می‌ریزد. این شناخت در دهه ۱۹۵۰ با فناوری رادار تأیید و تکمیل شد.