"و خدا بر آن نیست که هیچ قومی و هیچ اهل دیاری را در صورتی که آنا ن مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک کند. "
آیه (۱۱۷) سوره هود
-اگرا شخاص زیادی در جامعه حضور دارندکه همیشه با کوچکترین حرفی چنان عصبانی می شوند که گویی به شرافتشان حمله شده و مطلقا طاقت کوچکترین انتقاد را ندارند،
-اگر افراد زیادی وجود دارند که فقط نفع شخصی برایشان مهماست و تنها خودشان را می بینند و دوست ندارند دیگران هم دیده شوند،
-اگر زیادند آنانی که هر گاه دیگران را آزار فکری می دهند خودشان هر گز ناراحت نمی شوند،
-اگر هستند تعداد زیادی که مزاحمت و درد سر سازی بر ای دیگران برایشان مانند نوشیدن یک لیوان آب خنک است،
-اگر کم نیستند تعداد آنانی که بدبختی و ناکامی دیگران را مورد تمسخر قرا ر می دهند،
-اگر زیادند آن گروهی که بدگویی از دیگران بویژه وقتی حضور ندارند حرفه اصلی آنان است،
-اگر اشخاصی در تعداد زیاد وجود دارند که بخشش و کمک به دیگران در قاموس فکر شان وجود ندارد،
-اگر کسان متعددی را می بینیم که با دیدن دیگران آنان را متلک باران می کند،
-اگر زیادند افرادی که احترام به دیگران در فرهنگ زندگی آنان جایی ندارد،
-اگر هستند افراد فراوانی که در اخلاق و رفتارشان ظلم کردن به یکدیگر جزو معیار های اصلی است،
-اگر هستند افراد زیادی که در پرتو وجود آنان گرفتن حق آن قدر مشکل است که باید از خیرش گذشت ،
-این چنین جامعه ای صحنه برخورد دوهستی متضاد بدها به تعداد زیاد و خوبها به تعداد اندک است، و بدها می توانند سیماو تمامی هستی خود را متقلبانه بعنوان خوب جا بزنند.
-در این چنین جامعه تشخیص ساختار درست از نا درست مشکل و گاهی ناممکن است.
- در این چنین جامعه ای بدها و ناجورها با روشی تهاجمی و غیر منصفانه کار ویران کردن ملک را پی گیری می کنند.
-در این چنین جامعه ای زبان بازیها ی بدها باعث می شود خوبان و حتی هم جنس های خود شان دچار سرگیجه و خواب آلودگی شوند.
- در این چنین جامعه ای ، انسان خوب درون قلب و ذهن خود احساس خلاء فرو رونده می کند.
...حال اگر چنین است و چنان است باید زنگ خطر را بوجود آورد ، چون چنین جامعه ای حتما به سوی سقوط می رود و انسان ناچار است فقط افسوس بخورد و به زیارت گذشته ها برود.