سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

آیا همه چیز بر اساس عدل است؟


"...و اما آن دیوار از آن دو طفل یتیمی در آن شهر بود که پدری صالح داشتند و زیر آن گنجی برای آن دو نهفته بود، خدایت خواست تا به لطف خود آن اطفال به حد رشد رسند و خودشان گنج را استخراج کنند. و من این کارها نه از پیش خود (بلکه به امر خدا) کردم. این است مآل و باطن کارهایی که تو طاقت و ظرفیت بر انجام آن نداشتی."

آیه 81  سوره آل عمران


امیر خان! خدا هست ولی عادل نیست

راستش دست آدمی که به  بحث  و گفتگو از   " عدل" می رسد به لرزش در می آید.

همین چندی پیش بود که در نوشتاری در باره وجود خدا بحث کردم و بلافاصله ای میلی از پدری دلسوخته به دستم رسید وخطاب به من گفته بود:امیر خان خدا هست ولی عادل نیست." چون چهل سال فرزند بزرگ کردم و خدا او را از من گرفت"

علیرغم آن که من اغلب پاسخ مطالب را می دهم و لی این یک را نتوانستم.. .چون بغض گلوی خودم را می فشرد و غم مرافراگرفته بود. راستش چه بگویم به پدری که جگر گوشه اش را از دست داده است؟

اصولا در این طور مواقع بد ، سهمناک و جگر خراش، انسانها سه دسته می شوند  و هر  دسته سه واکنش مختلف نشان    می دهند:

- لاییک و خدا ناباور: یک بد شانسی بود . 

-خدا باور معترض   : چرا خدا با من چنین کرد؟ مگر من چه کرده بودم؟

- خدا باور تسلیم در -

مقابل اراده  خدا               :  مشیت و تقدیر خدا بود باید پذیرفت.


حقیقتا جای بحث زیاد است.آیه ای که در بالا آمده است، به گزارش قرآن از موَسی پیامبر  مربوط می شود که زمانی بدنبال یافتن کسی بود که دانای اسرار باشد. در این جستجو  او به مردی رسید که به تعبیر قرآن از برخی امور پنهان باخبر بود.

در جریان یکی از این امور ، مرد دانای اسرار دیوار خرابی را در وسط بیابان تعمیر و مرمت کرد.

 موسی از کار او شگفت زده شد و علت را جویا گردید.

مرد دانای اسرار پاسخ داده بود: در زیر این دیوار گنجی است که به دو فرزند یک انسان صالح و نیک تعلق دارد. خداوند این گنج را بخاطر آن پدر نیک حفظ می کند تا آن دو فرزند به سن رشد رسیده و بصورت اتفاقی به این گنج دست یابند.

این آیه در ذهن خود من پرسش هایی را بر انگیخت:

- آیا همه آنانی که به گنج رسیدند پدرانشان صالح بودند؟ آیا یابنده گنج تروا که آنرا با پنهان کاری از سرزمین عثمانی سابق و ترکیه امروز  به چنگ آورد، پدری صالح داشت؟

- من خود اشخاصی را می شناسم که بسیار ناصالح و در حقیقت دزد اموال مردمان حتی خواهر و برادر خود بودند، ولی فرزندانشان از همان اموال غارتی  به گنج های دیگر رسیدند و آب از آب تکان نخورد و گردی بر چهره زندگی این فرزندان ننشست.

  این چنین گنج یابی ها را در چه طبقه بندی می توان جای داد؟

 آیا این بر اساس  عدل خداوند ی بوده است ؟

-چرا  بسیاری از فرزندان پدران صالح گرفتارند و در رنج و تعب بسر می برند؟

این افکار مرا به خود کشاند و در باره پدرم و فرزندان او به تفکر و اندیشه نشستم و از خود بارها پرسیدم :هر کس که پدر ما را می شناخت او را انسانی صالح و در خدمت بشر بشمار می آورد. پس چگونه است که پیش از آن که ما به دنیا آییم و حتی در دوران زندگی خود ما شارلاتانها و غارتگر های آشنا و نا آشنا بر سر راه ما قرار گرفتند و حقوق ما را پایمال کردند. بد تر آن که این خیانت آنان که چند نفریشان خود به خیانتشان اعتراف کردند زندگی خوبی داشتند و فرزندان آنان نیز از تنبیه خدا بدور بودند؟

پس گنج ما کجا بود؟ 

آنگاه این فکر در من ایجاد شد که خود من از خطرهایی رستم که جان ، زندگی و آبروی بسیاری مانند من را در هم کوبیده بودند.

 آیا صالح بودن پدر و مادر من هیچ نقشی در این از خطر جستن ها نداشت؟

بعنوان یک خدا باور من به این تسکین می رسم که پادش خدا در مقابل صالح بودن بندگانش همیشه مادی نیست ، بلکه جانی و آبرویی نیز هست.

اما می دانم که خدا باور معترض این گونه نمی اندیشد و اعتراض می کند.

  تکلیف خدا ناباور نیز روشن است:او پای خدا را از این ماجراها بدور میکشد و بد شانسی ، بد اقبالی ، یا اشتباه خود و یا خیانت دیگران را به باد انتقاد می گیرد.

شما چه می اندیشید؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد