ادامه از نوشتار پیشین
وحی نزولی - وحی انزالی
در کتاب تعلیقات بر شرح فصوص الحکم ابن عربی به دو نوع وحی نزولی و انزالی اشاره شده که در نوع خود منحصر بفرد است.
بنابر این پیش از آن که به علت اصلی حاشیه های نادرست و ساختگی در اطراف نخستین آیات نازل شده بر پیامبر اسلام بپردازیم این دو نظریه را می آوریم:
"... وحی هم بهصورت مستقیم از حقتعالی و هم بهواسطه جبراییل انجام میگیرد و نزول وحی غیرمستقیم به دو صورت ممکن است:
۱- وحی نزولی که برگرفته از ظاهر آیات و روایات است و جبرئیل صرفاً ماموری از جانب خداوند است.
۲- وحی انزالی که پیامبر افزون بر نقش قابلیت و پذیرش وحی، در نزول آن نیز ایفای نقش میکند.
انسان کامل مانند پیامبر حقایق عقلی را به عالم مثال و از آنجا به عالم ملک تنزل میدهد .
در واقع این قوت روحی پیامبر است که جبرئیل را به این عالم نازل میکند.
و این با حالت اضطراب یا اغمای پیامبر در حین دریافت وحی منافاتی ندارد، زیرا این جسم نبی است که از تحمل وحی بیتاب است نه قوه روحی او.
پیامبر با انسلاخ وجودی و رجوع به عالم غیب، نخست در مثال مقید و بعد در مثال مطلق صورت غیبی را مشاهده و بعد به عالم بالاتر، قدرت آن را پیدا میکند که فرشته وحی را نازل کند.
البته نزول و صعود فرشته به معنایی که در اجسام اتفاق میافتد نیست زیرا این برای فرشتگان محال است بلکه تنزل آنها در قلب نبی و ولیّ الهی بهصورت تمثل ملکوتی و ملکی است.
...نزول وحی از طریق حسهای ظاهری نیست بلکه حواس باطنی است و این دریافت وحی نهتنها نوعی شعور به وحی بیرونی است بلکه رسول خدا خود اراده میکند که فرشتگان را نازل کند."
نتیجه:
حسن نظریات فوق در این است که این مبنا را پایه گذاری می کند که پیامبر این تحولات روحی را با اتصال به مبداء وحی در خود ایجاد می کند و روح بلند و قلب هم چون کهکهشان او مظهر تبادلات و اتصال با عالم برین و تختگاه ملکوت می گردد. و این حکایت از قدرت روحی بی نظیر او دارد که در پیامبران گذشته وجود نداشته است.تمامی پیامبران پیش از پیامبر اسلام قادر به ایجاد این حالت روحی فوق العاده عظیم در خود نبودند که قوت جبراییل طلب داشته باشند و به همین دلیل بوده که او خاتم پیامبران لقب گرفته است.
ادامه دارد...
منبع : تعلیقات بر شرح فصوص الحکم به نقل از سایت اندیشه