سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر
سیری در کتابهای مقدس

سیری در کتابهای مقدس

مطالعه مفهومی کتابهای مقدس و بحث در مورد اهداف و تاثیر این کتابها بر زندگی بشر

آیا در قران واژه های غیر عربی وجود دارد؟

بخش سوم



آیا در قران واژه های غیر عربی  وجود دارد؟
قسمت نخست 
در لغت عرب واژه‌هایی وجود دارد که ریشه عربی ندارند و از لغت‌ زبانهای کشور های  مجاور اخذ شده است. این موضوع در اغلب زبانها صدق می کند و پدیده ای  طبیعی به شمار می آید. 
بطوریکه طی زمان و در  اثر همسایگی  و رفت و آمدها، لغات نیز داد و ستد می‌شدند.
البته  در اکثر زبانها چنین بوده است که شکل واژه‌های وارداتی همواره با تغییراتی مواجه می‌شده و به مرورزمان رنگ و بوی لغت میزبان را به خود می‌گرفته و هم ساز آن لغت می‌گردیده است. 
برای نمونه واژهایی مـانـند: لجام : دهانه اسب، که در اصل لگام بوده و جناح : که در اصل گناه بوده و  دیباج : که در اصل دیبا بوده و  فالوذج : که در اصل پالوده بوده از زبان پارسی به بان عربی وارد شده است. 
باتوجه که واژه های فوق تغییر شکل پیدا کرده . به این گونه  واژه های تغییر یافته واژه هـای  «معرب»  یعنی  عربی شده می‌گویند. 
در این زمینه کتاب‌های فراوانی نـوشـتـه شـده، از جـمـلـه  کتاب «المعرب» نوشته ابو منصور جوالیقی، موهوب بن احمد بن محمد (متوفای ۵۴۰) می‌توان اشاره کرد. 
این کتاب بیش تر به واژه‌های فارسی تعریب شده پرداخته و‌ایـن گـونـه کـلـمـات را در اشعار اصیل عربی آورده است. 
اخیرا این گونه واژه‌های وارد شده را «دخیل » ـ داخـل شـده 
طبق یک اصل کلی وارد شـدن واژه‌های دیگر در هر لغت و در هر زبانی امر ی طبیعی بشمار می آید  و هرگزبه عنوان عیب و  یا نقص  آن زبان شمرده نمی‌شود. 
از سوی دیگر وجود این گونه لغات به خالص بودن آن زبان یا آن لغت نیز صدمه‌ای وارد نـمـی سـازد. 
بعنوان نمونه همین زبان عربی ی، گرچه برخی لغات غیر عربی ـ که رنگ و بوی عربی به خـود گرفته ـ در آن یافت می  شود، زیرا لغت تازه وارد تا خلق و خوی آن زبان را به خود نگیرد، امکان کـاربـرد نمی‌یابد لذا استعمال چنین الفاظ و کلمات غیر عربی، به عربی بودن کلام، چه شعر و چه نثر،خللی وارد نمی‌آورد. 
حتی  این رسم استفاده از کلمات خارجی  ـ در اشعار قدیم عربی وگفته‌های اصـیل پیش از اسلام هم معمول  بوده و عیب و نقصی شمرده نمی‌شده است. 
اصولا در هیچ زبانی  به کار نگرفتن لغات غیر وطنی شرط نیست. چنانکه  دراثری مانند شاه نامه فردوسی که سعی برآن بوده تا صرفا واژه‌های فارسی به کار رود،بسیاری از واژه‌های آن ریشه فارسی ندارند، بلکه ریشه عربی و ترکی و غیره داشته ودر عین حال فارسی کامل به شمار می‌روند. 
... در این زمینه بالخصوص نیز کتاب‌هایی نوشته شده، از جمله  جلال الدین سیوطی کتابی با عنوان "المهذب" و ثابت نموده  که قرآن کلام عربی است و از جهت عربی بودن در سرحد کمال است و هرگز کسی یا گروهی در عربیت آن شک نبرده است. 
خود قرآن  نیز در آیات زیر به عربی بودن اش تصریح دارد و در آیات زیر به آن اشاره کرده و هر عرب زبانی که از زمان پیدایش قران آنرا شنیده و یا خوانده، حتی اگر مخالف با قران بوده آنرا کلامی عربی دانسته است:
«انا انزلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون»
«وکذلک انزلناه قرآنا عربیا»
«کتاب فصلت آیاته قرآنا عربیا لقوم یعلمون»
 «وکذلک اوحینا الیک قرآنا عربیا لتنذر‌ام القری ومن حولها»
 «نزل به الروح الامین علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی مبین» 
ـ ۱۹۳ «وهذا لسان عربی مبین» 
البته  آیات دیگر ی نیز وجود دارند که که صراحتا قرآن را عربی معرفی می‌کنند.
عربی مبین 
در دو آیه آخرین قران از اصطلاح 
"عربی مبین" استفاده نموده است که معانی واژه" مبین" آشکار و واضح می باشد. 
به بیان دیگر قران عربیت کلامش  را یک ویژگی واضح معرفی می کند که هر عرب زبانی آنرا درک می کند. 

ادامه دارد... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد